رفتن به مطلب

داستان سکس با خانم پرستار خوشگل


kale kiri

ارسال‌های توصیه شده


شاهین و خانم پرستار
 

سلام من شاهین هستم ۵۰ ساله ازتهران این داستانی روکه می‌خوام براتون تعریف کنم برمیگرده به زمانی که من ۳۲سالم بودبایک خانمی آشناشده بودم که میخواستم باهاش ازدواج کنم که بعدچندمدت باهاش ازدواج کردم ایشون یک دوستی داشتن که پرستار بیمارستان بودومنم که اکثرا بیمارستان میرفتم بااین خانم که اسمش فتانه بوداشناشدم اوایلش به چشم خواهری نگاش میکردم کم کم به دلایلی که نمی‌گم بامن حسابی عیاق شدوهرکجامنومیدیدمیموندخیلی ریلکس بامن احوالپرسی میکردتایک روزکه من رفته بودم توبخش ایشون منودیداومدجلوبامن شروع کرد به حالواحوال کردن ناخودآگاه بعداحوالپرسی شروع کرد به شوخی کردن بامن اقاشاهین شماگلیدخیلی خیلی گلی هرچی بگم کم گفتم توشوخی کردنش آستین لباس کارش رویک کم بالا زدکه دستشوبخارونه که چشم افتاده بدنش ازهمونجااستارت کارخورده شددیدم وای چه بدن سفیدی داره بخودی خود کیرم کم کم بلندشدالبته من ازقبل ازصورتش فهمیده بودم که بدن سفیدی داره ولی اینطوری ندیده بودم تاچندمدتی شبهامیخواستم بخوابم همش به یادفتانه می‌خوابیدم روزهاهمش توذهن من بودنمیتونستم به راحتی ازش بگذرم منوکلذفم کرده بودبعضی موقع ماشینش ایرادپیدامیکردسریع به من زنگ میزد میرفتم بیمارستان براش درستش میکردم ازاین جریان چندروزی گذشت تاصبح یک روزی ازدرخونه زدم بیرون ماشین خودموازپارکینگ آوردم بیرون که برم سرکاردیدم گوشیم زنگ میخوره گوشیمو برداشتم دیدم فتانه خانم داره زنگ میزنم بعدازسلام و احوالپرسی گفت امروزمیتونی بیای بیمارستان ماشین من خراب شده درستش کنی گفتم باشه من تا۴۰دقیقه دیگه میام خدمت شما چشم خلاصه توراه همش به فتانه فکرمیکردم گفتم شاهین امروزهرطوری شده بهش پیشنهاد دوستی روبده تابتونی چندروزدیگه اون بدن سفیدش روبغل کنی وبکنی رفتم بیمارستان پیشش گفتم من اومدم بریم پایین توپارکینگ ماشین شماروببینم چی شده کجاش خرابه باهم دیگه سواراسانسورشدیم اومدیم پایین تواسانسورنگام میکردومنم نگاش میکردم که دیدم داره آروم آروم می‌خنده منم خندم گرفته بود رسیدیم به طبقه همکف ازاسانسوربیرون اومدیم رفتیم به سمت پارکینگ توراه دست کردتوجیب مانتوش دوتاشکلات مغزداردراوردبرگشت به پشت یک نظرپشتشونگاه کردوزودسرشوبرگردوندیدونه شکلات روبه من دادیدونشم خودش برداشت من با خودم کلنجار میرفتم که چجوری بهش بگم که من عاشقش هستم رسیدیم به ماشین در ماشین روبازکردکاپوت روکشیدوماشین رواستارت زددیدم از داخل موتوریک صدای وحشتناکی میزنه بیرون کمی باموتوروررفتم دیدم پیچ استاربه بدنه کاملا شل کرده و استارت داره میوفته پایین گفتم عیبش روگرفتم فتانه خانم نزدیک بوداستارت بیفته شماهمینجابمون من برم اچارالن بیارم پیچاروصفت کنم گفت باشه رفتم ازتوماشینم اچاراوردم وشروع به صفت کردن پیچاشدم ولی فکرم همش پیش فتانه بودذهن من درگیرش بوده بدجوری دلموزدم به دریا گفتم فتانه خانم می‌خوام چیزی بهتون بگم اجازه دارم واگرناراحت میشی من لب بازنکنم دیگه خودش فهمیده بود که چی میخام بهش بگم هی لبخندمیزدیک ضرب همه چیزوبهش گفتم خودموخالی کردم که درجواب من برگشت گفت منم خیلی دوست دارم ولی شاهین جان منم شوهردارم دوتابچه دارم وازطرفی شماهم متاهلی همسرت بامن همکاره هیچ میدونی اگه اینابفهمن دیگه آبرویی برای منوتونمیمونه گفتم خوب مجبورنیستیم که جلوشون تابلوبازی دربیاوریم تویک تایم مشخص به همدیگه زنگ می‌زنیم باهم درتماس میشیم که خندید گفت خودت میدونی منم دلم نمیاد که یک مرد خوبی مثل توروجواب کنم وازدست من رنجیده بشه خانمم بامن صحبت کرده بود که برای سه چهار روزه دیگه یک هفته مرخصی میگیره که بره خونه مادرش چون مادرش مریض بوداازش پرستاری کنه گفت توهم میای گفتم نه من خونه خودمون میمونم تاروزموعودتحمل کردم خانمم مرخصی گرفت رفت خونه مادرش منم گوشیمو گرفتم ساعت ۸صبح زنگ زدم به فتانه گفتم جیگربرودفترپرستاری برای خودت مرخصی اضطراری ردکن بیاخونه ماادرس خونه روبلدبودگفت خیرباشه که بهش گفتم من تایک هفته تنهام اول گفت میترسم توروخداشرنشه اگه کسی بفهمه من اعتبار چندین سالموتوبیمارستان ازدست میدم گفتم نترس من پیشتم گفت باشه من توانیم ساعت دیگه پیشتم منم بلند شدم به کیرم اسپری زدم تا فتانه بیادکمی هم شیره تریاک داشتم باچایی حلش کردم خوردمش ویک چایی هم دوباره خوردم هی لحظه شماری میکردم دیدم زنگ خونه صداش دراومدبدون اینکه ایفونوبردارم درروبازکردم درواحدمونم بازکرده مستقیم اومدتودیدم داره ازاسترسوترس می‌لرزه اومدداخل دم دربغلش کردم بوسیدمش کمی باهاش ور رفتم تراکم کم ترسش ریخت به حالت عادی برگشت دیگه معطلش نکردم بغلش کردم بردم تواطاق خواب روتخت روسریشوازسرش درآوردم دکمه مانتوشوبازکردم خودش مانتوشوازتنش دراوردشلوارشوازتنش درآوردم یک تاپ قرمزرنگی تنش بودباسوتینش ازتنش درآوردم گفت خجالت میکشم منم لباساموکامل درآوردم افتادم روش سفیدی بیش ازحدش منوکلافه کرده بودازپیشونیش تامچ پاهاشوهی می بوسیدم ولیس میزدم پاهاشوازوسط بازکرده وکوصشوکامل کردم تودهنم یک کوص کوچولووسفیدی داشت خودشم قدکوتاهی داشت کمی ریزه میزه بودمدل ۶۹شدیم که کیرمنوگرفت شروع کرد به لیس زدن خوردن ومنم داشتم کوصشولیس میزدم حدودابیست دقیقه ماهمدیگرولیس می‌زدیم دیگه فتانه کوصش آب افتاده بودم که مزه کوصش تغییر کرده بودبلندشدم روبه بالا خوابوندمش کیرم روگذاشتم روسوراخ کوص تنگ وکوچولوش خیلی یواش فشاردادم کیرموبه زورکردم توکوصش صدای اخواوخش دراومده بودکیرموتاته فروکردم توکوصش خیلی کوصش تنگ بودطوری ناله میزدکه انگاری داشتم پرده کوصشوپاره میکردم لبموگذاشتم رولبش کم کم هم لبشومیک میزدم وهم تلمبه زدنوتندترش کردم یک خورده که تلمبه زدم صدای اخواوخش خوابیدپاهاشودادم بالا شروع کردم به گاییدن پاهاشوپشت کمرم قلاب کردبادستاش منوصفت بغلم کرد ناله زدناش شروع شدتوناله هاشو می‌گفت شاهین عشقم بکن منوکوصموپاره پاره کن منم بیشتر شهوتی میشدم بعدازکمی تلمبه زدن بهش گفتم برگردبه پشت حالت داگی نگهش داشتم شروع کردم به گاییدن فتانه که دیدم فتانه خودشوجمع کرده داره می‌لرزه خودشوشل کرده افتادروتخت فهمیدم ارضاشده درازکش دمروخوابوندمش مقداری وازلین ازرومیزگرفتم زدم به سوراخ کونش واب کوصش روکیرمن پاشیده بودگفت توکونم نکنی من طاقتشوندارم دردشدیدی میگیرم گفتم تونگران نباش خیلی آروم آروم می‌زارم توکونت بطوریکه اصلا دردی احساس نکنی دیگه نداشتم حرفی بزنه سرشوبرگردوندم لبموگذاشتم رولبش شروع کردم به خوردن لبش کیرموبادست گرفتم گذاشتم روسوراخ کونش خیلی آروم شروع کردم به تلمبه زدن کم کم کله کیرموکردم توسوراخ کونش کمی مکث کردم که کونش جابازکنه همونجوراروم آروم کیرم روتاته فروکردم توکونش بهش گفتم دردت گرفته گفت نه فقط میترسم دردم بگیره گفتم دردت نمیگیره وای بااینکه چاقم نبودوکپل گنده ای هم نداشت ولی چه کونی داشت من بیست دقیقه ازکون گاییدمش تادیدم کله کیرم داغ کرده که باچندتاتلمبه زدن سنگین ابم اومدوهمشوخالی کردم توکون فتانه ازاون روزبه بعددیگه باهم عهدبستیم که هر موقع هوسش فتانه روکردم بهش زنگ بزنم وخودشوسریع برسونه خونه مااکثراصبحهامیادکه خونه ماکسی نیست ومنم به طرز عجیبی میگامش ولی همچنان عاشقشم دوستش دارم تاالان شاید بالای صد بار گاییدمش

نوشته: شاهین

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.