رفتن به مطلب

داستان سکس با مشتری شوهردار


chochol

ارسال‌های توصیه شده


سکس با مشتری متاهل
 

من کارمند یک اداره هستم و اسمم سهیل(مستعار)و همیشه تعداد زیادی مشتری آقا و خانوم میان و میرن . این داستانی که مینویسم ی خاطرست و بدون دستکاری و عین واقعیت هستش .

ای خاطره برمیگرده به ۲۱ سالگیم و اون خانم داستان هم ۳۲ سالشه و از من ۹ سال بزرگتره و اسمش منا(مستعار) هستش

من همیشه دوستیم با دختر بود رابطه از عقب باهاشون داشتم و داشتن رابطه از جلو برام رویا شده بود و همیشه دنبال ی زن بیوه میگشتم که بتونم این امیال جنسی خاموشم رو باهاش روشن کنم . تمیزی و خوش لباسی و هیکل برام خیلی مهم بود و سخت پسند بودم . یعنی فرصت سکس با خیلیارو داشتم ولی مناسب نمیدیدم چون تجربه سکس از جلو رو با یکی داشتم ولی بنظرم کثیف بود و اصلا لذت ک بهم نداد هیچ بعد رابطه عذاب وجدان داشتم که یه وقت مریض نشم ازش. شاید این تجربه رو خیلیا مثل من داشتن و میدونن چه میگم

ی روز ی خانومی اومد ادارمون و با دیدنش فهمیدم این همون کسیه که باید بکنمش و از همه نظر برام اکی بود

.
منا ی خانوم خوشگل و خوش هیکل با قد ۱۷۰ و وزن ۶۰ کیلو و ورزشکار با کون بزرگ و سینه ۸۵ داشت . چهره جذابی داشت و همکارام همیشه وقتی وارد می شد آب دهنشون راه میفتاد

من همیشه شایدم هر روز میومد ادارمون و میومد پیش من و چون روی خوشی بهش نشون داده بودم همیشه بدون نوبت کارشو انجام میدادم

ی بار ریسک کردم شمارشو از فرم ها براشتم و بعد ۶ ماه بهش پیام دادم که من خیلی ازت خوشم میاد و چهرت به دلم نشسته .کاش میشد ی جا همدیگرو ببینیم و با هم صحبت کنیم.

خلاصه همون روز باهم قرار گذاشتیم و رفتیم بیرون .
تو ماشین متوجه شدم مونا متاهل هستش و ی پسر بچه هم داره. اولش ذوقم خورد و گفتم بچه داشتنت مشکلی نیست ولی متاهل بودنت برات قابل هضم نیست. اونم گفتش که من مشکلم با شوهرم زیاده و اعتیاد داره و کلا ی مرد بدرد نخوره خیلی وقته به عنوان شوهر قبولش ندارم و دنبال طلاقم.

منم با خودم گفتم پس بنظرم فرقی با مجرد نداری و شاید در زمان دوستیمون جدا هم شدی. تو دلم گفتم حالا اگه منم باهاش دوست نشم صد درصد میره با یکی دیگه.

بعد از حدود ی هفته دوستی وقتی داشتیم خدافظی میکردیم یدفه ی بوس از گونش گرفتم و با خودم گفتم از ی جا باید روشو به خودم باز کنم.

دیدم سرخ شد و زل زد بهم. بهش گفتم تو نمیخوای منو ببوسی؟ اونم لبشو اورد که لپو ببوسه سریع لبمو چسبوندم به لبش و با خنده به چشماش نگاه کردم.

شب رفتم خونه باهم پیامک بازی میکردیم . ازش پرسیدم چطور بود امروز . گفت بوسی که ازم گرفتی خیلی برام غیر منتظره بود ولی برام خیلی شیرین بود و خوشم اومد و احساسم میگه واقعا دوسم داری و دروغگو نیستی

بعد کلی پیامک گفتم یه جوری باید حرف رو بکشونم به سکس و راه سکس رو باهاش باز کنم.

ازش پرسیدم تو که با شوهرت مشکل داری رابطه جنسیت رو چطوری حل میکنی. گفت خیلی وقته میل جنسیم رو تو خودم کشتم.

منم سریع بی مقدمه بهش گفتم بنظرت من آدم مناسبی برای رابطه مجدد سکسی برات هستم نمیخوای با هم شروع کنیم و حداقل به هم نزدیک تر بشیم. اونم گفت منم ازت خوشم اومده و بنظرم پسر خوبی هستی و میتونم بهت اعتماد کنم الان که احساس میکنم واقعا دوسم داری منم مشکلی ندارم. هر وقت تو بگی اکی هستم
البته انقدرم سریع جواب مثبت بهم ندادا ولی هم صحبتا یادم نیست و هم حوصله نوشتن کل صحبتامونو ندارم.
خلاصه ی روز که خونمون خالی شد مرخصی گرفتم رفتم دنبالش و قایمکی نوبتی رفتیم داخل خونه

شال ش رو دراوردم و مثل حریصای کس ندیده همدیگرو بغل کردیم و لبای همدیگرو میخوردیم و دستمو انداختم رو سینش و میمالوندمشون. بردمش اتاق خواب دراز کشیدیم رو زمین .
کاملا مشخص بود خیلی وقته که رابطه ای نداشته .
مانتوشو در اوردم و یه تیشرت تنش بود که اونم از تنش دراوردم شروع کردم گردنشو لیس زدن و پستونای نرمشو میمالوندم. صدای لذت بدنش رو دوست داشتم و منو حریصتر میکرد. تا حالا همچین گرمایی رو حس نکرده بودم .چشماش خمار خمار بود و خودشو کامل در اختیار من قرار داده بود.

وای عجب پستونای نرمی داشت. منم تا حالا رابطه ای آنچنانی با کسی نداشتم با ولع خاصی پستوناشو تو دهنم میمکیدم
ذوق اینو داشتم که سریع دستمو برسونم به کسش .
ی شلوار تنگ لی پاش بود که به زور تونستم دستمو ببرم توش و برسونم به کسش.
کسش خیس خیس بود و برام ی تازگی خاصی داشت.
دکمه شلوارشو باز کردم و شلوار و شرتش رو باهم از تنش دراوردم. با دیدن بدن لختش کیرم در بزرگترین حالت ممکن قرار گرفت و داشت منفجر میشد. سریع در عرض سیم ثانیه خودم لخت لخت شدم.
از پستوناش مکیدم و رفتم سمت شکمشو مکیدم و خودمو رسوندم به کس صورتی و خیسش

شروع کردم به خوردن کسش و چنان میخوردم کسشو که بدنش سر شده بود . از خوردن اونجاش لذت میبردم و بیشتر از واکنشش نسبت به خوردنم کیف میکردم. من تو رابطه همیشه واکنش طرفم برام مهمتر از خود سکسه و هر چقدر طرف بیشتر لذت ببره و مست تر بشه منم چند برابر بیشتر تحریک میشم و واکنش منا منو به آسمون ها میبرد

چون میدونستم که برای بار اول ممکنه ارضا بشم و چون نمیدونستم از خوردن کیرم خوشش میاد یا نه بهش نگفتم که کیر منو بخوره
برا همین بغلش کردم و رفتم برا کردنش . گرمای بدنشو و نرمی پستوناش منو مست کرده بود. وقتی کیرم به کس خیس و داغش برخورد کرد همون لحظه نزدیک بود ارضا بشم. این خاطره رو مطمئنا همه آقایونی که با اولشون سکس کردن صددرصد تجربه کردن و میدونن دقیقا حسم چطور بوده و عمیقا درک میکنن.

سریع خوابیدم روش و وقتی میخواستم کیرمو داخل کسش کنم لرزش خاصی رو تو بدنش احساس کردم.
کاملا مشخص بود که اولین رابطه جنسی با غیر شوهرش رو داره تجربه میکنه و زمان زیادی هست با شوهرش رابطه نداشته.
تمام بدنش داشت میلرزید و آب دهنش رو قورت میداد و ی عذاب وجدان خاصی رو تو چشماش میدیدم و احساس شرم و گناه داشتنش رو حس میکردم. مشخص بود که خیلی به این رابطه فکر می کرده و خودشو سخت راضی به این رابطه کرده و زندگی سخت و دوست نداشتن همسرش اونو مجبور به این رابطه کرده

با دیدن این حالتش به وجد اومده بودم . تمام شرایط برای داشتن یه سکس لذت بخش برام فراهم بود
رابطه اول من، رابطه اول اون با غیر همسر، و این شرم و سادکیش ،نرمی بدن و خلاصه همه جوره احساس میکردم این زن برای اولین رابطم بیشتر از حد برام فانتزیه.

یواش یواش کیرمو کردم تو کسش و تنگی و اون خیسی کسشو و داغیش چنان شوکی به بدنم وارد کرد که هیچ وقت تو زندگیم چه قبل و چه بعدش تجربه نکردم. باز و بسته شدن کسش رو رو کیرم حس میکردم و صدای اووووووم از دهنش میومد و روش نمیشد صدای حشری ش رو بلندتر نشون بده. احساس میکردم من نیستم که دارم فشار میدم و کس اونه که داره کیر منو میکشه به سمت خودش.

وقتی کیرم کامل رفت تو رونای پاهامون به هم چسبید و قشنگ ترین قسمت رابطمون رو حس کردم .صدای آهههههه از دهن منا بیرون اومد و لذت رو با صداش حس کردم .نمیخواستم تلمبه بزنم ک این حالت خاص رو عوض کنم .بعد چند دقیقه که کیرم توش نگه داشته بودم شروع کردم به تلمبه زدن و منا هم آهههه و اوههه کنان داشت لذت میبرد.
هیچ کلمه ای از دهنش جز آه و ناله خارج نمی شد و حتی اسمم رو هم صدا نمیکرد.

هر جفتمون داشتیم لذت میبردیمو و منا چشاشو کامل بسته بود
منم تو چشای بستم نگاه میکردم و تلمبه میزدم . دوست نداشتم با چشم بسته بکنمش و باید چهره خوشگل و جذابش رو موقع تلمبه زدن میدم . و این موضوع لذت منو بیشتر میکرد.

چون زیاد رابطه نداشتم با چند بار توش کردن آبم اومد و بدون ارضا شدن منا کیرم در اوردم ریختم رو شکمش. انگار تمام وجودم از مغزم داشت از کیرم خارج میشد . ولی چون منا ارضا نشده بود از سکسم راضی نبودم و احساس میکردم لذت خاصی رو بهش ندادم .

دستمال آوردم و پاکش کردم دراز کشیدم بغل دستش . همو بغل کردیمو و بوسیدیم .

بعد ۱۰ دقیقه استراحت دوباره رفتم روش شروع کردم به کردنش . بار دوم دیگه اون لرزش و شرم رو تو بدنش نمی دیدم و خجالت و شرم از چهرش رفته بود. این سری با بدون شرم ناله میکرد و با صدای اوووووووم لذتش رو بروز میداد. ی دفه احساس کردم کسش داره باز و بست میشه و لرزش تنش رو احساس کردم و ی آهی کشید و آروم شد . فهمیدم ارضا شده.
خیلی احساس قدرت میکردم که تونسته بودم ی زن رو ارضا کنم . چون شنیده بودم که خیلی از مردا زود انزالن و هیچوقت نمیتونن طرفشونو ارضا کنن.

بعد لباس پوشیدیمو زدیم بیرون. ما همیشه سکس داشتیم و روز به روز صمیمی تر می شدیم و رومون یواش یواش به هم بیشتر باز میشد و دیگه منا خودش بهم پیشنهاد رابطه میداد و منو خونشون دعوت میکرد که برم اونجا بکنمش .چندین سال با هم بودیم که بعد مدت طولانی از هم جدا شدیم

نوشته: سهیل

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.