رفتن به مطلب

داستان بیغیرتی از خیال تا واقعیت منو همسرم


chochol

ارسال‌های توصیه شده


از خیال تا واقعیت من و الهام - 1

دوستان گرامی این خاطره ای که میخواهم براتون بگم عین واقعیته و موضوعش بی غیرتی و تنوع طلبیه،لطفا اگر نسبت به اینجور موارد حساس هستید بلافاصله از ادامه صرف نظر کنید و اگر موافق هستید با تایید و اظهارنظر همراهی نمایید.
من محمد هستم و۴۵سال سن دارم،تقریبا از سی سالگی با تخیلات بیغیرتی آشنا شدم،از لحاظ قد هیکل و سایز آلت حتی استقامت در سکس چیزی کم ندارم ولی از همون موقع که با این نوع از رابطه آشنا شدم لذتهای بی‌نظیری رو تجربه کردم که فکرمی‌کنم برای دوستانی که دستشون با آلتشون هماهنگه جالب و مهیج باشه.
همسرم الهام با قد ۱۷۲سفید و ۸۰وزن،زنی فوق العاده نچرال و زیبا و دلفریب،دو بار زایمان داشته ولی سزارین و بدون شکم .
بیشتر هم بخاطر توجه دیگران روی الهام فکرو ذهنم درگیر این موضوع شد تا تقریبا ده سال قبل تونستیم در واقعیت تجربیات جدید رو شروع کنیم.
من والهام چیزی از همدیگه پنهان نداشتیم ولی موضوعات خاصی پیش اومد که بعداً متوجه شدم اون هم نسبت به اینکه توجه دیگر مردان رو جلب کنه بسیار علاقمنده و از اینجور اتفاقات لذت میبره.
اولین بار که متوجه این موضوع شدم در سفری که به تبریز داشتیم در هتل شهریار وقتی منتظر انجام مقدمات پذیرش بودیم ومن در جلوی میز پذیرش با رزروشن هتل مشغول صحبت بودم دیدم الهام در حالت خم شده مشغول گشتن داخل کیف دستی اش هست و باسنش خیلی صحنه جذابی درست کرده بود و دونفر آقا که به فاصله ۴-۵متری الهام ایستاده بودن محو تماشای باسن و اندام الهام هستن.همینجور که بصورت یواشکی الهام رو زیر نظر گرفتم دیدم بدون توجه به اون دو نفر با باز کردن قسمت جلوی مانتو در مقابل باد کولر بیشتر دلفریبی می‌کنه و در آخر زمانی که می‌خواستیم به همراه کارمند هتل به سمت آسانسور و اتاق حرکت کنیم متوجه شدم با یک لبخند خاص و نگاهی دزدکی به اون دو نفر با من و بچه ها همراه شد.
بار دوم زمانی بود که به یک سفر خانوادگی به ترکیه رفته بودیم،تو هتل خوبی اقامت داشتیم و اونجا واقعا شلوغ بود.
راستی یادم رفت بگم ما یه دختر داریم که الان با همسرش کانادا زندگی می‌کنه ویک پسر که تو نمایشگاه ماشین خرید و فروش ماشین انجام میده .
تو سفر ترکیه دخترم ۶سالش بود و پسرم ۹سال سن داشت.
در پارک آبی هتل بودیم و ۴تایی مون تو فکر تفریح و بازی.با درخواست پسرم برای استفاده از یک سرسره آبی به سمت پله های سرسره رفتیم،دخترم میترسید و خانمم بخاطر مواظبت از اون روی یک تخت دراز کشید.
وقتی از پله ها بالا می‌رفتیم دیدم یک نفر که ظاهراً روس هم بود اومدن روی تخت کناری همسرم دراز کشید و چند لحظه بعد یک نفر دیگر هم اومد و سه تا لیوان نوشیدنی هم با خودش آورده بود.
همینجور که توصف مشغول بالا رفتن بودیم ،کنجکاو شده بودم و الهام اون دو نفر رو یواشکی زیر نظر داشتم.
وقتی یکی از اون دونفر یکی از لیوان‌های نوشیدنی رو به سمت الهام گرفت و الهام با دریافت لیوان نوشیدنی و حتی زدن لیوانش به لیوان اون دو نفر مشغول نوشیدن شد حس عجیبی بهم دست داد و دیگه رسیدیم به قسمت ورود به تونل و چند لحظه بعد از پسرم وارد تونل شدم و دقایقی بعد از استخر بیرون اومدم و وقتی به الهام رسیدم اون آقایون هم ایستادن و جالب بود که خیلی صریح از زیبایی الهام تعریف میکردن.من که حس جدید و عجیبی داشتم با توجه به اینکه خودم هم مشتاق تجربیات جدید بودم واز طرفی کمی ناراحت از صمیمیت الهام با اون دو نفر.ساعاتی بعدهم الهام به همراه دخترم به سمت سالن دوشها رفتن ولی من بخاطر پسرم که تو آب بود کنار استخر روی تخت دراز کشیدم و ساعتی بعد با پسرم به سمت اتاق برگشتیم.بعد از شام بچه ها تو اتاق خودشون خوابیدن و منو الهام به سمت سالن دیسکو رفتیم.کنار سکوی بار نشستیم و مشغول نوشیدن بودیم که یکی از اون دو نفر هم تو دیسکو دیدم و متوجه شدم به الهام اشاره می‌کنه که بره باهاش برقصه ولی الهام درخواستتو رد کرد.
بعد از یکی دو ساعت و با حالت مستی با الهام به اتاق برگشتیم.اتفاقی که خیلی هیجان انگیز بود اینکه الهام از ثانیه اول ورود به اتاق چسبید بهم و شروع به لخت شدن کردیم،وقتی دستمو روی کسش گذاشتم خیس خیس بود،خیلی برام عجیب بود.تا بحال الهامو اینجوری ندیده بودم.وقتی سرمو روی کسش گذاشتم وبا شروع لیسیدن و انگشت کردنش سریع لرزید و ارضا شد،این بیشتر برام عجیب بود چون اکثر مواقع زمان ارضا شدنش خیلی طول می‌کشید.بعد سکس و کمی عشقبازی هردو مشغول صحبت شدیم،کاملا واضح بود که هنوز مسته،وقتی ازش سوال کردم اون دو نفر چه صحبتی باهاش داشتن ،شروع کرد به گفتن ،اینکه ابتدا سوال کرده بودن اهل کجا هستی و چند سالته و…چه اندام سکسی ای داری و تقاضای رابطه در آخر شماره اتاق رو بهش داده بودن .وقتی هم الهام با دخترم به سمت دوش رفته بودن اون دو نفر هم تو دوشهای مجاور بودن و منتظر الهام وقتی الهام با دخترم وارد دوش میشن الهام میبینه شامپو نیاورده و میاد بیرون ببینه شامپو پیدا می‌کنه یانه که یکی از اون دو نفر از دوش کناری اشاره می‌کنه که شامپو داره و وقتی درب دوش روبازمیکنه و شامپو به الهام میده ،در حالتی که کیرش کاملا راست بوده جلوی الهام ظاهر میشه،الهام هم ضمن تعجب و ناراحتی از بزرگی کیرش خوشش اومده بوده ،اینجور که تعریف میکرد گفت پس از استفاده از شامپو می‌خواسته برگردونه که به سرش می نه اونهم برهنه جلوی طرف ظاهربشه وقتی درب دوش طرف رومیزنه واونهم درب رو بازمیکنه وبا صحنه لخت الهام روبرو میشه بی اختیار الهام رو میکشونه داخل و تو چند ثانیه با بوسیدن لبهای الهام و گرفتن اون درآغوشش حس لمس کیرش روهم از طریق اندام الهام بهش منتقل می‌کنه.الهام بی درنگ ازش فاصله میگیره و به کابین دوش خودش ودخترم برمیگرده درحالی که انقلابی در وجودش ایجاد شده.وقتی اینارو برام تعریف میکرد بی اختیار راست کرده و شهوتم بالازد دوباره دستمو روی کسش گذاشتم و برای اولین بار در زندگی مشترک مون الهام ازم درخواست کرد کسشو بخورم،بلافاصله شروع به لیسیدن و بازی با کسش شدم.طعم تقریبا ترش آبشو حس میکردم،بسیار لذت بخش بود تا اینکه بادستش با موهام بازی میکرد پسرم رو روی کسش فشارمیداد.یکدفعه یک شوک بزرگ بهم وارد کرد،گفت قربون شوهر بیغیرتم برم،با شنیدن این جمله دلم میخواست همه کسشو یکجا قورت بدم…جوووووون دوست داری جنده بشم؟دوست داری کیر دیگران بره تو کسم؟بخووووور کس لیس من زبونتو بکن تو کسم،کونمو بلیس و…کاملا مشخص بود از حس واقعی من خبرداره وبا جملات رکیک بیشتر منو تحریک میکرد.
تا بحال الهام و اینقدر شهوتی ندیده بودم،با ورود کیرم به کسش در عرض چند ثانیه ارضا شد خودم هم زمان زیادی طول نکشید که با شدت زیاد ارضا شدم حتی چند قطره از آبم به دیواره بالای تخت پاشید.
این شروعی جدید در زندگی مشترک من و همسرم بود،منتظر ادامه خاطرات شگفت انگیز من و الهام باشید
براتون زندگی پر از لذت وعشق وحال آرزو دارم

نوشته: وحید

  • Like 3
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • 2 هفته بعد...


از خیال تا واقعیت من و الهام - 2

 

قبل شروع نگارش ادامه خاطره لازم می‌دونم بازهم یادآوری کنم که موضوع این خاطره بی غیرتی هست و لطفا اگر نسبت به این موضوع مخالف و یا تعصب دارید از ادامه صرف نظر نمایید.
اون شب شروع یک تغییر بزرگ و لذت بخش در زندگی زناشویی ما شد و بعد از اون سکس هیجان انگیز هردو چندلحظه همدیگر رو درآغوش کشیدیم و چند دقیقه سکوتی کامل بین ما برقرار بود تا اینکه الهام از من بابت کلماتی که بکار برده بود عذرخواهی کرد.بعد از بوسیدن لبها و صورتش گفتم برای چی عذرخواهی میکنی؟اتفاقا من هم با این موضوع راحت هستم و از این مسائل لذت میبرم.
همانطور که قبلا گفتم من و الهام چیزی از همدیگه ،پنهان نداشته و نداریم و تمام موارد زندگی روزمره رو با هم در میون میگذاریم.
الهام گفت یه چیزی ازت سوال میکنم لطفا راستشو بگو،گفتم چشم عزیزم بگو.گفت خودت متوجه شدی که این اتفاق با اینکه رابطه ای درمیون نبوده و فقط درحد حرف و یک لمس کوتاه بوده ولی لذت وصف ناپذیری در من ایجاد کرده،سوال من اینه اگر در واقعیت رابطه ای پیش بیاد و من در آغوش مرد دیگری باشم تو چه برخورد و حالتی خواهی داشت؟البته اینو هم بگم که همینجور که صحبت میکرد با انگشتانش با کناره های داخلی ران پاهای من و گاهی با کف دستش خایه هایم را نوازش و بازی میداد.گفتم عشقم خودت به اخلاق من کاملا واقف هستی و میدونی که تو دنیا برایم از هر کسی عزیزتر هستی و این دوست داشتن در حدی هست که حاضرم از جانم بخاطر تو بگذرم ،اینکه تو دوست داشته باشی به اوج لذت برسی و تنوع داشته باشی یکی از موضوعاتیه که من هم از این موضوع لذت میبرم خیلی دوست دارم تجربه کنیم ولی بایستی هم خیلی محتاط باشیم و هم اینکه بدون اطلاع همدیگر کاری نکنیم.با این جواب من الهام کل خایه هامو توی دستش گرفت و با کمی فشار گفت یعنی به من اجازه میدی با اون کسکش کیرکلفت بخوابم ،سفت در آغوشم گرفتمش وگفتم آره عزیزم،آره ،اتفاقا خوشحالم که مثل اوایل زندگی اینجور پرانرژی و شاداب برای سکس ببینمت.
با بوسیدن لبهام ادامه داد عاشقتم،عاشق این شخصیتتم،چقدر خوبی و با دستش همینجور که حرف میزد کیرمو ماساژ میدادو گفت فکر نکنی کمی مست هستم و شهوتم بالا زده میگم،ولی ممکنه همین فردا من با این یارو بخوابم ،بعدا پشیمون نمیشی؟ما بچه داریم نمی‌خوام به خاطر خواسته های من و تو به رابطه خانوادگیمون خدشه ای وارد بشه؟ناکس با هوشیاری و زرنگی داشت با کلمات تغییرات منو درک میکرد،درادامه گفت فکرشو بکن همین الان یه کیرکلفت روی لبهای من باشه،این موضوع برات ناراحت کننده نیست ودرادامه بدون اینکه منتظر پاسخ من بمونه به پایین تخت خزید و شروع به خوردن و لیسیدن کیرو خایه ام کرد.
همینجور که دور لبها و دهانش پر از آب دهن و پیش آب اولیه من بود سرشو آورد بالا وبا لبو دهن من بازی و بوسه و با دست کیرمو می‌مالید و گفت فکر کنم توهم لذت میبری.درست میگم یا نه؟؟؟؟
در ادامه بعد از اینکه توی دهان الهام ارضا شدم برای شستشو از من جدا شد ومن با تنی خالی از انرژی حتی نای غلتیدن هم نداشتم بخواب رفتم.
صبح با صدای درب از خواب بیدار شدیم و به همراه بچه ها برای صبحانه به غذاخوری هتل رفتیم.بعد از صرف صبحانه برای قدم زدن به فضای باز هتل رفتیم.در آنجا به ها مشغول بازی و جست و خیز بودن و منو الهام ساکت از هوای دلپذیر و سروصدای بچه ها لذت می‌بردیم و هیچ صحبتی نداشتیم.تقریبا ساعت یازده به اتاق برگشتیم و من همینجور که روی تخت ولو شده بودم به خواب رفتم.ساعت 1/5با صدای الهام بیدار شدم که بلند نمیشی تنبل؟چقدر میخوابی؟ودرادامه بچه ها از سروکولم بالا رفتن که پاشو بریم استخر،وقتی بلند شدم احساس ضعف داشتم گفتم اول بریم ناهار و بعد بریم استخر،الهام گفت با شکم پر بریم استخر گفتم من گرسنه ام خلاصه رفتیم کمی غذا خوردم و مقداری هم برای بعد از استخر بردیم داخل اتاق گذاشتیم.بعد از پوشیدن مایو چشمم به الهام افتاد دیدم خانم یه بیکینی پوشیده ویه سکسی تمام عیار جلوی چشمامه،یه پوشش حریر هم پوشید که چند برابر به جذابیتش اضافه کرده بود،احساس کردم تابحال الهامو اینقدر سکسی خواستنی ندیدم،رفتم جلو و حسابی بوسیدمشو با بچه ها به سمت استخر حرکت کردیم،تختی که روز قبل مستقر بودیم اشغال بود و در یک مکان دیگر بعد از پهن کردن حوله روی تخت ها مشغول مالیدن کرم ضد آفتاب شدیم.
هنوز دقایقی نگذشته بود که سروکله اون دو نفر پیدا شد و با زبان انگلیسی ،احوالپرسی و گفتگو.
یکیشون به الهام گفت میخوای برات کرم بمالم،الهام به فارسی به من گفت چقدر پرروئه،همینجا در انظار و در حضور تو میخواد منو بخوره.
گفتم یه کاری کن من بچه هارو میبرم تو آب وتو باهاشون راحت باش .
با یک چشمک بهم اوکی داد ومن بچه هارو با چندتا وسیله بادی به سمت استخر بچه ها که تقریبا کمی با محل استقرار ما فاصله داشت راه انداختم،تو راه ضمن ورجه وورجه بچه ها یواشکی نگاهی هم به الهام و آقایون مینداختم.وقتی بچه ها وارد آب شدن من بخاطر عمق کم استخر کنار استخر ایستادم،تو همین زمان دیدم الهام به شکم روی تخت دراز کشیده و یکی از اون دونفر داره پشت کمر الهام و ظاهراً کرم میماله،با اینکه تخت کناری خالی بود ولی نفر دوم هم در پایین تخت نشسته بود وبنظرم داشت پاهای الهام رو می‌مالید.
وقتی پسرم گفت تشنه است و آب میخواد بهترین بهانه بود که سری به الهام بزنم.وقتی رسیدم با اینکه تقریبا یک ربع بود داشتن تن بودن الهام رو میمالیدن ولی همینجور به کارشون ادامه دادن و الهام بلند شد و گفت اگر اینجا کناراستخرنبودیم این دوتا دیوث ده بار منو کرده بودن.
یکیشون اومد جلو و در حالی که از جلوی شلوارکش کاملا مشخص بود راست کرده گفت این همه زن و دختر اینجاست ولی الهام یه سروگردن از همه بالاتره وجالب بود که زن منو با اسم صدا کرد.به الهام گفتم اگر میخوای میتونی باهاشون بری ،گفت گمشو بابا جلوی بچه ها؟خلاصه همون موقع از اون دو نفر جدا شد و من تازه متوجه شدم که گره سوتینش بازه و داره پشت سرش می‌بنده.
الهام سرمست و شاداب از اون دوتا جدا شد با هم به سمت استخر کودکان رفتیم.
تو راه گفتم خوب چه خبر؟با مشت به سینه ام زد و گفت مسخره میکنی؟گفتم نه بخدا وگفت بی رودربایستی بهت بگم که دوست دارم این دونفر منوجربدن،میفهمی؟پیش خودم گفتم اینقدر شهوتی بالا زده که اینجوری افتاده به هارهاری.گفتم آره عزیزم آره عشقم
رسیدیم کنار استخر بچه ها که الهام در کنار من یواش گفت میتونی مواظب بچه ها باشی ؟در حالتی که کاملا خودم هم راست کرده بودم گفتم میخوای تنهایی بری؟مگه نگفتی الان جلو بچه ها نمیشه؟ گفت جلو بچه ها میگم سرم درد می‌کنه و میرم توی اتاق که بچه ها فکر بد نکنن و دو ساعت دیگه برمیگردم،سرشو بوسیدمو گفتم اوکی برو که بدجوری منتظر شنیدن هستم.گفت ازم ناراحتی گفتم نه عشقم،و پشت دستشو مالید روی کیرم و گفت معلومه.

نوشته: وحید

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • 2 هفته بعد...


از خیال تا واقعیت من و الهام - 3

ضمن تشکر از دوستانی که خاطره منو خوندن و تشکر ویژه از اونهایی که خاطره منو دنبال میکنند،یه تشکر هم از دوستانی که با ناسزاگویی درخواست ادامه دادن.
ابتدا باید بگم که به هیچکس نه توصیه میکنم که وارد فانتزی بی غیرتی بشه ونه نهی از وارد شدن به اینجور فانتزی و گرایشات،من و همسرم شخصا از این نوع رابطه لذت برده و می بریم اهمیتی هم نداره دیگران چه قضاوتی میکنند،از افرادی که به بی غیرتی و این نوع سکس و رابطه حساسیت و تعصب دارن اکیدا توصیه میکنم همینجا از ادامه مطالعه خودداری کنید و داستان‌هایی با موضوعات دیگر که با سلیقه و خواسته های روحی شما سازگار است رو مطالعه کنید.

بعد از جریانات پیش اومده و درخواست صریح الهام برای سکس با اون دو نفر در یک تردید و ابهام قرار گرفته بودم و هیچ توجیهی برای ادامه این رابطه و یا اتمام این عمل پیدا نمی‌کردم.الهام که مشخص بود بخاطر چندبارارضاشدن کلا بی‌حاله و رمقی تو بدنش نمونده بی صدا بود و من بلند شدم مقداری از غذاهایی که ظهر قبل از رفتن به استخر آورده بودم توی یخچال بود رو آماده کردم و برای الهام آوردم،الهام با خوشحالی بلند شد و همونطور لخت مشغول خوردن غذا شد.از داخل یخچال یک قوطی ردبول براش باز کردم و گفتم بخور که انرژی ازدست رفته برگرده،با خنده یه نفس سر کشیدم یک آروغ نسبتا باحال زد و به خوردن غذا ادامه داد.
در همین حال گفت بچه ها کجان؟گفتم چه عجب یاد بچه ها افتادی ؟انقدر که به فکر کیر هستی کلا اون دوطفلان مسلم رو فراموش کردی،با خنده گفت مسخره کن،چیکار کنم دست خودم نیست،نمیدونی چقدر حال میده،صبر کن جلوی خودت بیان و خودت میبینی چجوری حال میده.
در ادامه گفت میخوای تا من غذامو میخورم یه سری به بچه ها بزنی،بعد از پوشیدن شلوارکم به سمت اتاق بچه ها رفتم و دیدم دخترم خوابه و پسرم مشغول دیدن کارتونه.از خوراکیهای داخل اتاق یه بسته تنقلات بهش دادم و گفتم فعلا مشغول باش تا خواهرت بیدار بشه.
وقتی برگشتم توی اتاق دیدم الهام با گوشی و بصورت تصویری مشغول گفتگو هست و متوجه شدم با همون روس‌ها داره صحبت می‌کنه.الهام راحت و بدون لباس و اونها هم همینطور وقتی در حین مکالمه متوجه حضور من در اتاق شدن ضمن تشکر بابت رابطه چند ساعت قبلشون با الهام مشغول تعریف و تمجید از اندام سکسی و رفتار فوق العاده سکسی الهام شدن.
صحبتها تماما به انگلیسی انجام میشد و اونها به هیچ وجه فارسی نمیدونستن،الهام بدون هیچ مقدمه ای گفت :محمد میخوای کیرشونو ببینی؟با یک سوال غیر منتظره روبرو شدم که نمی‌دونستم چه جوابی بدم و الهام هم منتظر پاسخ من نشد خطاب به اونها گفت همسرم مایله کیراتونو ببینه میشه به نوبت جلوی دوربین بیایید.وقتی یکیشون از فاصله تقریبا دو متری دوربین گوشی رو به سمت دیگری گرفت و الهام هم گوشیو به من نشون داد ضمن اینکه به فارسی از کیرش تعریف میکرد گفت این آقای کیرکلفت اسمش هم آنتون هست و در ادامه دوربین از فاصله نزدیک تر کیر آنتون رو نمایش میداد الهام به یکباره از روی صفحه گوشی تصویر کیرآنتون رو بوسید و زبونشو جوری ازدهان بیرون آورده بود که طرف با هیجان کیرشو تکون میداد به دوربین گوشی نزدیک می کرد،درادامه الهام ازشون خواست نفر بعدی رو ببینیم،نفر دوم از اولی هم از لحاظ جثه بزرگتر بود هم کیرش مانند هیولا بود اسمش هم یوری بود.الهام هم با صحبتهای سکسی هردوشونو حشری کرده بود به طوری که هر دو کیراشون تغییر کرده و نیمه راست شده بود و در پایان بهشون گفت می‌بینمتون و تماس رو قطع کرد.
الهام رو به من کردو گفت دیدی چقدر سکسی و حشری ان؟نظرت چیه؟گفتم نمی‌دونم چی بگم ولی ظاهراً تو تصمیمتو گرفتی و بنظرم دیگه جواب من تاثیری در خواسته تونداره،گفت اشتباه میکنی اگر تو اجازه ندی من دیگه حتی از این اتاق هم بیرون نمیام تا وقتی برگردیم خونه.صورت و سپس لبهاشو بوسیدمو گفتم می‌دونم عزیزم،به همین دلیل میخوام راحت باشی.اومد تو بغلم و بعد از کمی بازی با صورت موهای من و متقابلاً نوازشهای بدنش توسط من گفت پس بیا امشبو حسابی لذت ببریم و سپس از من جدا شد بطرف حمام رفت بعد از باز کردن آب درون وان ازم درخواست کرد که براش کسشو تیغ بندازم ،از خدا خواسته ژیلت و اسپری کف رو به دستش دادم و گفتم هر وقت آماده بودی صدام کن سپس برای سرزدن به بچه ها از اتاق خارج شدم.پسرم هنوز مشغول دیدن کارتون و دخترم خواب بود.دیگه وقت شام بود و به پسرم گفتم تا چند دقیقه دیگه میام دنبالشون بریم برای صرف شام و به اتاق خودمون برگشتم الهام توی وان چشمهاشو بسته بود وبا یک دست نوک سینه هاشو می‌مالید وبا دست دیگر با کسش بازی میکرد.انقدر غرق در افکار خودش بود که متوجه اومدن من نشد.وقتی بهش گفتم جون الی حسابی حشری شدی ها؟گفت خیلی زیاد ،نمیدونی چه حالی ام؟درادامه بلند شد و گفت بیا شروع کن و همونجور پاهاشو بازکرد ولبه وان نشست،با دیدن اون صحنه حس کردم تا بحال اینجور به خواستنی بودن الهام فکرنکرده ام و روی زمین زانوزدم و مشغول اسپری کردن کف روی اطراف کس الهام شدم.و وقتی داشتم تیغ می‌کشیدم متوجه ناله های خفیف الهام شدم وهمونجور با یکدستم در حالتی که به ظاهر پوست کسشومیکشیدم تا راحتتر تیغ حرکت کنه ،قسمت بالای کولیتوریس کسشو ماساژ میدادم.
وقتی زدن موهای کسش تموم شد برگشت و گفت میشه پشتمو هم تمیز کنی؟جووری کونشو بطرف صورتم قمبل کرده بود که حاضر بودم با سر برم تو کون قشنگش،بعد از بوسیدن سوراخ کونش و اطرافش با اینکه فقط چندتا تار موی نازک و طلایی دور سوراخ کونش بیشتر نبود ولی بعد از اسپری زدن کف و کشیدن تیغ حسابی مرمری و خوردنی تر شده بود.
الهام دوش آب روبازکرد و کس وکونشو شست و وقتی دید من مات و مبهوت اندامش شدم گفت میخوای بخوریشون؟
ومن که انگار تازه به الهام رسیدم با ولع و هیجان مشغول لیسیدن بوسیدن ومکیدن وبازی بازبان با چوچوله های کسش و سوراخ کونش و…شدم،وقتی لبه های چوچوله هاشو با دندان ولب می‌گرفتم اظهار لذت بیشتری میکردو می‌گفت آره آره همون‌جوری بخور و طولی نکشید که صورتمو لای پاهاش فشار داد ودرحقیقت پاهاش رو در اطراف صورتم قفل کرد و با صدا ارضا شد،چند لحظه هر دو بی‌حرکت موندیم و سپس الهام لبامو بوسید و ازم تشکر کرد.
به الهام گفتم زود باش باید برم برای شام،من میرم بچه هارو آماده کنم.بعد از برگشت به اطاق الهام مشغول سشوار کشیدن به موهاش بود و بچه ها بعد از خوش پیش با الهام به بالکن اتاق رفتن .و من هم بعد از یک دوش سریع باهاشون همراه شدم و به سالن غذاخوری رفتیم

نوشته: وحید

  • Like 2
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • 4 هفته بعد...


از خیال تا واقعیت من و الهام - 4

ابتدا تشکر کنم از عزیزانی که خاطره منو خوندن و نظر دادن ودرادامه عذرخواهی کنم بابت تاخیری که پیش اومد و وقفه ای نسبتا طولانی باعث رنجش خاطر دوستان گلم گردید.
دوباره یادآوری کنم که این داستان منشاء بی غیرتی داره از دوستانی که با این گرایش مشکل دارن خواهشمندم از ادامه صرف نظر نمایید.
از خواندن نظرات،پیشنهادات و انتقادات تون خوشحال میشم،لطفا حتما نظرتون رو بنویسید.
وقتی می‌خواستیم به سالن غذاخوری بریم دیدم الهام با یک آرایش ملایم واقعا مثل فرشته ها جذاب و خواستنی شده تو سالن غذاخوری همه سریک میز نشستیم و مشغول غذا خوردن بودیم که گوشی الهام زنگ خورد و پس از پاسخ دادن متوجه شدم آنتون هست و از کلماتی که الهام بکار می برد فهمیدم که داره از الهام راجح به نظر من در مورد کیرش و اینکه آیا امشب به الهام میرسه یانه سوال می‌کنه .الهام در پاسخ بهش گفت که هم خودش وهم من هم دوست داریم که سکس بین الهام اون دو نفر انجام بشه ولی بخاطر بچه ها مجبوریم احتیاط کنیم و اونها هم باید در این مورد مراعات کنند.بعد از قطع تماس و کمی گفتگو الهام برای آوردن دسر میز روترک کرد و وقتی برگشتش کمی طولانی شد من هم مشکوک شدم و به بچه ها گفتم جایی نرن تامن هم دسر بیارم،ولی خبری از الهام نبود،به موبایلش زنگ زدم و در حالی که نفس نفس میزد گفت الان میام وچندلحظه بعد اومد و در حالی که موهاش کمی به بهم ریخته بود اومد و از کنار صورت منو بوسید و گفت منو ببخش ولی این عوضی اینجا ول کن نبود و مجبور شدم باهاش رفتم توی سالن بیلیارد اونجا کمی عشق بازی کردیم و از سرم بازش کردم،خیلی خوب شد تورنگ زدی ولی باید یه چیزی رو بهت بگم،گفتم دارم میشنوم،گفت دارم دیوونه میشم،دوست دارم تا صبح این دوتا کیرکلفت حشری منو جربدن.ایندفعه من بوسیدمشو گفتم میفهمم،سعی میکنم امشب به خواسته دلت برسی،لبخندش واقعا مثل کودکی که بدنبال یک اسباب بازی باشه وقراره به خواسته اش برسه شباهت داشت.
تو مسیر برگشت گفت از من ناراحتی؟گفتم دیگه این سوال و رو نپرس،من الان خیلی بیشتر از قبل عاشقتم دوستت دارم و ازت میخوام هر وقت خواسته ای داری با خودم همراه و راحت باشی،پنهان کاری نباشه.
بعد از صرف شام و نوشیدنی به الهام گفتم بریم کمی توی محوطه قدم بزنیم تا هم شاممون تحلیل بره و هم بچه ها کمی بازی کنند زودتر بخوابن،تو محوطه هتل فضای سبز بی‌نظیری بود که بخاطر گل‌های زیاد مخصوصا گل‌های یاس شب بو واقعا معطر و دل انگیز بود.
متوجه شدم الهام همش سرش توی گوشیه و لبخندهای شیطنت آمیزی میزنه ،پرسیدم چیزی شده گفت بیا خودت ببین،هردوتا بکن های خانم با کیرهای خبردار عکسشونو جلوی آینه آسانسور گرفته بودن و به گوشی الهام فرستاده بودن،الهام گفت ناکسها خیلی دیوونه و حشری ان ،گفتم تو چی؟
خندید و سرشو پایین انداخت
یه موضوعی برام تعجب آور بود،الهام می‌گفت تواین چندبار که با اون دوتا ارتباط داشته شدیداً بوی الکل میدادن و با توجه به سرد بودن طبع الکل چطور اینقدر هات و حشری هستن که بعداً متوجه شدم با ودکا از یک نوشیدنی استفاده میکنند که از عصاره خرما و چند گیاه واقعا گرم ساخته شده و به همین دلیل همیشه آماده نبرد و رزم هستن.
حدود یکساعت و نیم تو محوطه قدم زدیم و برگشتیم داخل هتل،در گوشه سالن یک نفر مشغول نواختن چنگ بود.
الهام و بچه ها نزدیک همون نوازنده جایی پیدا کردن و نشستن ومن هم به سمت بار رفتم تا نوشیدنی بگیرم ،وقتی با دو لیوان شامپاین دوتا آبمیوه برای بچه ها برگشتم دیدم روی میز جلوی الهام دوتا لیوان آبجو هست،پرسیدم چه وقت نوشیدنی گرفتی که اشاره کرد به یوری و آنتون که اون دو نفر آوردن.براشون دست تکون دادم به علامت تشکر .
حدودا یک ساعتی هم اونجا سرگرم بودیم و دخترم تقریبا خوابش برده بود و پسرم هم خوابش گرفته بود،در حالتی که هردو تقریبا مست شده بودیم به سمت اتاق ها حرکت کردیم.
با درخواست الهام برای دستشویی به اتاق رفتیم و بعد از دستشویی به سمت دیسکو هتل رفتیم،ساعت از 12گذشته بود و در حالت مستی ،سرخوشی و شادابی زیبایی رو در الهام مشاهده میکردم که این نوع شادابی در نوع خودش کم نظیر بود.
تو دیسکو آهنگ ملایمی پخش میشد و افراد کمی نسبت به شب قبل اونجا بودن،من و الهام سر یک میز نشستیم و سفارش دوتا کوکتل دادیم.
دقایقی نگذشته بود که سروکله آقایون پیدا شد که بعدها فهمیدم با الهام هماهنگ بودن .
وقتی اومدن به من سلامی کردن دست دادن اما هر دو بدون توجه به حضور من با الهام صمیمانه دیده بوسی کردن و بعد از کسب اجازه سر میز ما نشستن .
هردو از الهام تعریف می کردن و اصطلاحات خاصی که پر از مفاهیم سکسی بودوداغ بودن الهام رو بیان میکردن بکارمیبردن،
یوری گفت من نمیتونم از فکر الهام خارج بشم و با اشاره به کیرش گفت این بخاطر زنت همش سیخه.و من هم با سر تایید کردم ودرادامه آنتون فکر کرد دارم مسخره میکنم و بدون مقدمه دست منو به سمت کیرش برد و گفت ببین،گفتم قبول دارم .
الهام گفت میبینی بچه هاشون برای من بی تابی میکنن وازدوطرف دستانش رو روی کیرهاشون گذاشت.
از طرفی کمی ضربان قلبم بالا رفته بود و از طرفی هم استرس داشتم کسی مارو نبینه،الهام مشخص بود بخاطر مستی و حشریت زیاد حواسش سرجاش نیست.
الهام و آنتون برای رقص رفتن،البته قبلش از من اجازه گرفت.
اونها که رفتن یوری بهم گفت امشب اجازه میدی الهام با ما باشه،گفتم باید از خودش بپرسی،گفت اون بیشتر از ما منتظره این اتفاقه،گفتم اگر اینطوری حرفی ندارم.بهم دست داد و گفت بیایید بریم اتاق ما گفتم نه اتاق خودمون،گفت اطاق ما سوپر دولوکسه و بزرگتره و هم امکانات بیشتری هم داره،بهتره اول بیایی و ببینی بعدش انتخاب کنید.با نظرش موافقت کردم و بعد از بازگشت الهام و آنتون با پیشنهاد یوری به سمت اتاق اونها راه افتادیم،هیجان و مستی واقعا جذابیت الهام رو دو چندان کرده بود،توی آسانسور با اینکه یک طرف آسانسور شیشه بود ولی هر دو از دو طرف الهام و بغل کرده بودن و ضمن پرسه دستانشون بر روی باسن و سینه های الهام باهاش بوسه ردوبدل میکردن.
حالت عجیبی داشتم،از یه طرف احساس حقارت،از طرفی حسی پر از شهوت و حشریت،الهام که از مردان دیگه همیشه فاصله می‌گرفت و با احتیاط عبور می‌کرد حالا در حضور خودم داره درآغوش دو نفر مرد لذت میبره.
وقتی به طبقه مورد نظر رسیدیم یکیشون الهام رو بغل کرد و دیگری جلوتر حرکت کرد و درب اتاق روبازکرد،بالاترین طبقه هتل بود،اتاق دقیقا بیشتر از دوبرابر اتاق ما،به الهام اشاره کردم اول همه جارو بررسی کنیم که دوربین نباشه،ضمن خاموش کردن برقها و جستجو در گوشه و کنار خیالم راحت شد و با دستور الهام گوشی اون دو نفر رو در سیفتی باکس گذاشتیم.
کنار پنجره اتاق که روبه دریا بود یک حوضچه کوچک بسیار زیبا قرارداشت الهام محو تماشای منظره دریا و مهتاب از کنار پنجره بود که یوری از پشت بهش چسبید ولی ناگهان الهام ازش فاصله گرفت و به سمت من اومد و بعد از یک لب نسبتا طولانی بهم گفت هنوز مطمئنی که این رابطه تاثیر منفی تو زندگیمون نمیذاره؟گفت کاملا مطمئن و راحتم،برو و با خیال راحت لذت ببر،چیزی که مدتها در خیالمون بود به واقعیت رسیده پس اساسی لذت ببر،الهام با یک بوسه دیگه بهم گفت پس ازت خواهشی دارم گفتم دستور بده ملکه من،گفت هر کاری ازت خواستم همراهی میکنی،گفتم چشم عزیزم،و الهام به طرف یوری برگشت.
آنتون با یک دوتا بسته به سمت الهام اومد،الهام متعجب از اینکه چه چیزی توی بسته هاست ،بسته هارو گرفت و به سمت مبلی که من نشسته بودم برگشت،اولی رو باز کرد یک گردنبند بسیار زیبا و یک دستبند از همون مدل به رنگ سفید بسته دوم هم حاوی یک گردنبند و دستبند دیگر به رنگ زرد ،الهام سوال کرد اینا چیه که هر دو پاسخ دادن هدیه از طرف اونها برای این دوستی .
الهام مشتاق تر و خوشحال تر از قبل به آغوش یوری وسپس آنتون خرید و کم کم بوسه ها و دستمالی های اون دو مرد که عاشقانه خواهان همسر من بودن شروع شد،وقتی لباس یکسره الهام رو از تنش بیرون آوردن اندام بی نظیر الهام نمایان شد و جالب بود الهام بدون لباس زیر بود.
الهام هم متقابلاً ابتدا تیشرت آنتون و سپس رکابی یوری رو از تنشون درآورد و اینجا بود که متوجه شدم الهام چقدر می‌تونه حشری باشه که با لیسیدن سینه های اون دومرد حتی زیر بغل اونها رو هم میلیسه و غرق در لذت و خوشیه.
همینجور که لب بازی و ردوبدل کردن زبان و لیسیدن اندام هر دو طرف انجام میشد اونها به کپل های زیبای الهام چنگ میزدن و دیگری با دست کس زیبای الهام و نوازش میکرد .
الهام هم کیر هردو رو در دستانش گرفته بود و از روی شلوارک نوازش میکرد،طولی نکشید که الهام همینجور به پایین آمد و به خاطر بلندی پاشنه کفش هایش به راحتی جلوی آنها نشست و از روی شلوارک مشغول بازی با دندان و ماساژ کیرهاشون شد.
الهام همانند ستاره های پورن حرفه ای و پر شهوت بود.
با آرامش کامل و خیلی عاشقانه شلوارکهارو از پای اونها پایین کشید،
من که با مشاهده این صحنه ها برای اولین بار محو تماشا بودم در اوج شهوت گرفتار شده بودم و کافی بود دستم رو از روی شلوار فقط دوبار روی کیرم جابجا کنم تا تمام شهوتم با شدت خارج بشه.
این یک شروع جدید در زندگی زناشویی ما بود،شروعی که لذتهای وصف ناپذیری برای ما به ارمغان آورد.

نوشته: وحید 22

  • Like 1
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • 2 هفته بعد...


از خاطره تا واقعیت من و الهام - پایانی

 

با احترام به دوستانی که با من همفکر و همراه هستند و منو با نظرات خودشون ترغیب به ادامه نگارش این خاطره میکنند.
ضمن پوزش از دوستانی که با فانتزی بیغیرتی مشکل دارن محترمانه تقاضا میکنم از ادامه صرف نظر نمایید.
این یک شروع جدید در زندگی زناشویی ما بود،شروعی که لذتهای وصف ناپذیری برای ما به ارمغان آورد.
الهام براحتی ووقیحانه تمام پرده های حیایی که وجود داشت رو یکی یکی پاره میکرد و این برای هردومون خوشایند و لذتبخش بوده و هست.
وقتی الهام صورتش رو بطور کامل و بسیار تحریک کننده در زیر خایه های آنتون میبرد و با لیسیدن و مکیدن خایه ها و تخم های او و قرار گرفتن کیر سفید کلفت او بر روی صورتش نگاه‌های معنی داری به من می‌انداخت در ابتدا فکر میکردم که این حرکت ناشی از مستی باشه ولی بعداً که در این مورد با او صحبت میکردم فهمیدم که الهام وقتی در زیر خایه های آنتون به صورت او و من نظر می انداخته زیرکانه حس لذت مضاعف را در هر دو مشاهده می کرده،در همین حال با حرکت طولی دست دیگرروی کیر یوری حواس او را هم به اوج لذت درگیر می‌کرده.
بدن یوری و آنتون معمولی ولی ورزیده بود،هردو فقط مقدار کمی خودرو وسط سینه و شکم داشتند و دیگر نقاط بدن اونها کاملا بدون مو بود و بنظرم لیزر ویا و کس انجام داده بودن که بدنی کاملا عاری از مو داشتند.
اینجور که الهام در زیر کیرو خایه اون دو نفر غرق در لذت بود بسیار دیدنی بود،الهام بصورت کاملا حرفه ای در وسط پاهای آنتون قرار گرفته بود و آنتون در حالت ایستاده مجبور شد با بلند کردن یکی از پاهایش و قراردادن بر روی صندلی کناری هم تعادل خودشو حفظ کنه و هم اجازه بده تا الهام هرجوری دوست داره در لذت بردن و لذت بخشی راحت باشه.
یوری دست الهام رو گرفت و به سمت تختخواب هدایت کرد.
او جوری به بدن الهام دست میکشید که فکر میکردی بار اوله که با یک زن ارتباط پیدا کرده.
وقتی الهام در وسط تخت قرار گرفت یوری هم به وسط پاهای خوش تراش و زیبای خزید و با لب و زبان مشغول لذت بردن از بهشت الهام گردید.
الهام با اشاره به آنتون از او خواست که برایش ساک بزند،آنتون ابتدا با خوردن و لیسیدن پستانهای الهام و سپس خوردن لب و دهان و گردن صورت الهام مشغول معاشقه گردید،الهام یک دستش بر روی سر یوری که حالا غرق در کس خوش طعم خواستنی اش بود سر او را نوازش میکرد و دست دیگرش را به کیر آنتون رسانده و بر روی کیر وی حرکات ریتمیک انجام میداد.
راستش رو بخواهید وقتی می‌دیدم دست الهام با پوست کیر آنتون درجهتهای جلو عقب به راحتی حرکت میکند آرزو میکردم که ای کاش من هم ختنه نشده بودم و پوست کیرم اجازه نوازش بهتری برایم داشت.شاید تابحال به این موضوع توجه نکرده باشید.
آنتون با قرار گرفتن در کنار صورتش الهام اجازه بلع آلت کلفت و سفیدش که حالا کاملا برافراشته و سیخ در اختیار همسر من بود با تلمبه های آرام در لبهای الهام عملیات گایش دهانی را انجام میداد.
پس از دقایقی آنتون بر روی تخت دراز کشید و الهام کاملا حرفه ای و دقیق با هدایت کیر آنتون به بهشت خواستنی اش برروی او بالا و پایین می‌رفت.یوری با قرار گرفتن در مقابل صورت الهام کیرش را بداخل دهان زنم هدایت نمود.
الهام با ناله ها و آه و اوه در اوج لذت بود.وقتی دیدم الهام درحال خوردن کیر یوری اونو در حالتی قرارداد که پشتش به الهام قرارگرفت و الهام ضمن دوشیدن کیر او با لیسیدن سوراخ کونش و خایه هایش در به اوج رسیدن او و خودش تلاش میکرد.
با شناختی که از الهام داشتم حتی به خودم اجازه نمی‌دادم در مورد گاییدن سوراخ کونش فکر کنم،ولی به یکباره دیدم الهام درحال ماساژ سوراخ کونش می‌باشد.
در همین لحظه الهام با صداهای کشدار و نالان بر روی سینه آنتون آرام گرفت.این لحظه یکی از بیاد ماندنی ترین لحظات زندگی مشترک ما شد.
همونجور که الهام بروی سینه آنتون نفس نفس میزد و به ارگاسم رسیده بود،کیر آنتون در درون کس الهام نبض میزد.الهام بعد از لحظاتی مجددا با بوسیدن آبهای آنتون و لیسیدن سینه های وی و گازهای ریز از نوک سینه ها دوباره در ادامه سکس با آنها تلاش می‌نمود .
بعد از دقایقی که الهام دوباره در مسیر شهوت و گاییده شدن قرار گرفت انگار تازه به فکر من افتاده باشه روبه من کرد و گفت عزیزم تو نمی‌خوای به ما ملحق بشی؟
همین زمان به خودم اومدم،در حالی که شورتم پراز شهوتی بود که بدون هیچگونه دخالتی ازم خارج شده بود و همچنان کیری که در میان اشک هایش استوار و سیخ ایستاده بود.
با اشتیاق بلند شدم و بعد از بیرون آوردن لباس هایم پاک کردن دور اطراف کیرم به سمت عشاق رفتم.
وقتی در کنار یوری قرارگرفتم الهام با کف دست زیر خایه هایم را نوازش و چند لحظه بعن با خارج کردن کیر یوری از دهانش با شروع به ساک زدن برای من نمود،یوری با کف دست به مفت دست من زد واز ورود من به جمع ابراز خرسندی نمود.هنوز دقایقی از سال زدن الهام نگذشته بود که کیر یوری را وارد دهانش نمود وبادست برایم حق میزد.
این کار را چندین بار تکرار نمود و هرچندلحظه برای یکی ازمادونفر ساک میزد.
تقریبا شوکه شدم وقتی الهام ازم درخواست کرد که از پشت کیرم را درون سوراخ کونش فرو کنم.
واقعا دور از انتظار بود.با خرسندی بعد از بوسیدن لب هایش و کمی لب بازی دومین شوک را بر من وارد کرد،وقتی لبهایم را می‌بوسید صورتشو به سمت کیر یوری چرخانده و بعد از دوسه ساک متوالی دوباره به سمت من برگشت و لبهایش را بر روی لبهایم گذاشت ولی اختیار مقداری از آب دهانش را به داخل دهان من هدایت کرد،و بعد از وقفه ای با بازی با زبان ولبهایم گفت میبینی طعم کیرش چقدر خوبه ؟
با این که توجهی به این جمله نکردم ولی بی اختیار حسی عجیبتر در خود احساس میکردم.الهام گفت تو کیفم ژل آوردم و لطفا ابتدا با سوراخم بازی کن تا آماده بشه.میخوام خودت پرده کونمو پاره کنی.بعد از اینکه از کیفش ژل لوبریکانت رو بیرون آوردم و قبل از اینکه به سوراخش بمالم ازم درخواست کرد تا کمی برایش بلیسم .
وقتی سرم رو به سمت پایین آوردم و با صحنه ای که در اثر پایین و بالا رفتن الهام و ورود و خروج کیر آنتون روبروشدم که لایه ای سفید رنگ دراطراف کیرآنتون نقش بسته بود روبروشدم.با اولین ارتباط زبانم با سوراخ کون زیبای الهام ،اواز حرکت ایستاد و در ادامه آنتون از زیر به تلمبه زدن ادامه داد.
با دستانش دو طرف لمبرهای کونشو باز کرد و آزمون خواست تا زبانم را در داخل سوراخ کونش فرو کنم.
نبضهای کیرم رو احساس میکردم ،حسی عجیب و واقعا لذت بخش.
در همین حال یکدفعه کیرآنتون از واژن الهام خارج شده و با چانه ولبهایم برخورد کرد،دست الهام رو بر روی سرو حس کردم که سرم رو به سمت پایین هدایت می‌کنه. تازه متوجه شدم که درخواست الهام از همکاری چی بوده.
تو موقعیتی قرار گرفته بودم که راهی جز همکاری نداشتم،الهام درحالی که از زیر با دستش کیرآنتون رو به صورت من که با کنترل دست دیگرش مقابل کیر آنتون قرار گرفته بود،گفت مزه این یکی رو هم تست کن،و وقتی کیر آنتون وارد دهانم شد الهام گفت میبینی چقدر خوبه؟جوری سر من رو بر روی کیر آنتون فشار میداد که تا انتهای دهانم حسش کردم و بعد از چندبارکه آنتون در دهانم جلو و عقب کرد سرم رو به عقب کشیدم و بی اختیار با دستم کیر رو به داخل کس زنم هدایت کردم،طعم ترش و جدیدی در دهانم حس میکردم.همونجور که به سوراخ کون الهام لیس میزدم نام خواسته با دست خایه های آنتون رو نوازش میدادم.
حسی غیر قابل کنترل داشتم ،واقعا هیچ کنترلی برروی رفتارم نداشتم و بی اختیار یکی دوبار هم خایه های آنتون رو بوسیده و لیس زدم،صدای الهام درگوشم فرمان صادر می‌کرد ،قربون شوهر کسکش بی غیرتم ،بخور کسکش،بخورکیریو که داره تو کس زنت میره،طعم کسم رو از روی یک کیرکلفت بخور،نمیفهمیدم چکارمیکنم ولی بی اختیار وقتی برای بار دوم کیر آنتون از کس الهام خارج شد ،لبهام رو بر دورش حلقه کردم و با چند مک محکم و جلو عقب کردن متوالی دوباره در داخل کس زیبای الهام قرار دادم،الهام بود که می‌گفت جوووون خوشت اومده،بخور ،بخور قربونت برم،باژل سوراخشو کمی بازکردم و بعداز آغشته کردن کیرخودم به ژل در پشت الهام قرارگرفتم و با یک فشار نسبتا زیاد در حالی که الهام کاملا بی‌حرکت مانده بود بالاخره بعد از چند سال کیرمو تو کون قشنگش فرو کردم.
به دقیقه نکشید که با شدت زیاد ارضاء شدم وهمونجا تو کون الهام خالی شدن.الهام می‌گفت جوووون چقدر داغی ،چقدر سریع اومد آبت،چقدر از دیدن کس دادن زنت لذت میبری که با این سرعت آبت اومد،و وقتی بی‌حرکت موندم وچندلحظه بعدش کنار کشیدم،الهام یوری رو به پشتش هدایت کرد.
غرق در افکاری سکسی و دیدن صحنه های لذت بخش بودم.
وقتی یوری در پشت الهام قرارگرفت و بدون کاندوم کیرش رو توکون زنم فروکرد کمی مشغولیت ذهنی پیدا کردم،ولی سعی کردم از این افکار خارج بشم و لذت ببریم.روی صندلی نشستم و مقداری آبجو خوردم و نظاره گر یکی شدن جلو و عقب الهام بودم.
این یک شروع جدید در زندگی زناشویی ما بود،شروعی که لذتهای وصف ناپذیری برای ما به ارمغان آورد.

نوشته: Vahid22

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.