رفتن به مطلب

داستان استاد چادری مطلقه


minimoz

ارسال‌های توصیه شده


زیر چادر استاد دانشگاه - 1
 

سلام به همه دوستان.

اول از همه بگم که توی این قسمت از خاطره من، سکس و رابطه جنسی اتفاق نمیفته.

اسم من بهروز هست و دانشجوی رشته روانشناسی دانشگاه … خاطره من برای ماه پیش هست که با استاد دانشگاهم اتفاق افتاد. من یه پسر 22 ساله، با قد 180 و چهره معمولی هستم. کیرمم 18 سانته. استادم یه زن 37 ساله چادری خوشگل با چشم و ابروی مشکی، و قد تقریبا 170 هست. و برای خودش شاه کسی هست توی دانشگاه.
داستان از این قراره که استادم که اسمش رو اینجا میزاریم، ساناز، کل پسرای دانشگاه روش کراش داشتن و واقعا زن خوشگلی بود. تقریبا اواسط تیرماه بود بعد امتحانات، ساناز اومد در مغازه ای که من اونجا کار میکنم و مشاور املاک هست و دنبال خونه بود. در یکی از لاکچری ترین مناطق شیراز. تیپش قابل مقایسه با دانشگاه نبود اصلا. یه مانتو شلوار زرشکی که مانتوش جلو باز بود و زیرش یه تاپ مشکی داشت. با صندل های سفید و لاک زرشکی. حسابی کیرم شق شده بود و اونم خوشحال از اینکه یه املاکی آشنا پیدا کرده. دو سه تا واحد هماهنگ کردم تا بریم بازدید. بهش گفتم که استاد برای عصر بزارم یا الان؟ گفت الان بهتره. عصر باید برم باشگاه. گفتم اوکی. گفت با ماشین من بریم؟ گفتم تفاوتی نداره. اون 207 داشت و من پژو پارس. بهم گفت با ماشین های جدا میریم. چون از اونجا باید برم خونه و تو بدون وسیله میمونی. قبول کردم. من جلو راه افتادم و اونم پشت سرم میومد. منم کیرم شق شده بود از دیدنش. ولی خب جسارت اینکه بهش نزدیک بشم رو نداشتم. از ماشین پیاده شدیم و رفتیم واحد اول رو دیدیم و پسند نکرد. واحد دوم هم چون مجتمع شلوغ بود پسند نکرد. ولی واحد سومی پسندش شد. گفتش فقط باید چونه بزنی برام و تخفیف بگیری. گفتم اوکی و شماره تلفن همدیگه رو گرفتیم و خداحافظی کردیم و من رفتم املاک و زنگ زدم به صاحب ملک صحبت کردم و گفتش چند نفرن و کارشون چیه و اینا که گفتم تعدادشون رو نمیدونم. زنگ زدم به ساناز و پرسیدم استاد چند نفرین شما، گفتش بگو که یک نفر. ولی بگو آشناست که فکر بد نکنه درباره یه خانم تنها. گفتم اوکی و در ذهنم افکار شیطانی موج میزد که یه خانم به این جذابی چرا تنهاست و نباید تنها بمونه. با صاحب ملک هماهنگ کردم و یه سر شب هر دو نفر آمدن و تخفیف گرفتیم و قولنامه نوشتیم. ساناز هم یه تیپ اسپرت داشت. فکر کنم از باشگاه میومد. صاحب ملک ازش پرسید شما ازدواج نکردی ، ساناز نگاهی به من کرد و با تعجب گفت ، یه ازدواج ناموفق داشتم. من فهمیدم که طلاق گرفته.
قولنامه تموم شد و صاحب ملک شماره کارت گرفت و کمیسیون رو گفت تا فردا واریز میکنم. ساناز گفت که شماره کارت رو برای من بفرست. گفتم نه استاد. شما لازم نیست چیزی پرداخت کنین. خیلی اصرار کرد و من قبول نکردم. و ساناز در آخر گفت پس یه شب شام مهمون من. من گفتم باشهههه. دست‌پخت استاد ببینیم چجوریاست.
گفت خوشحال نباش. قرار نیست من بپزم، میریم رستوران. درباره یه تعداد زمین که دارم میخوام باهات مشورت کنم. زنگ میزنم بهت. اوکی دادم و خداحافظی کردیم و رفت. سه چهار روز سخت گذشت، فکر ساناز داشت دیوونم می‌کرد. تا اینکه دیدم پیج املاک رو فالو کرده و از اونجا پیج شخصیم هم پیدا کرده و ریکوئست داده و منم قبول کردم و بک دادم. پست خاصی نداشت.
یه پیج خلوت که چهار تا کتاب روانشناسی معرفی کرده بود. شب یه پست روانشناسی استوری کردم که نیم ساعت بعدش ریپلای زد و گفت آقای روانشناس املاکی کی ببینمت؟
منم سلام کردم و گفتم نظر شما چیه.
گفت فردا شب فلان کافه رستوران بریم؟؟ قبول کردم. گفت فقط اینکه دنبال منم باید بیای. ماشین نمیارم . آدرس میفرستم، بیا. منم تا صبح از خوشحالی خواب نرفتم. صبح تا ظهر رفتم دفتر. ظهر ماشین بردم کارواش و بعدش اومدم خونه و تا ۵ خوابم برد. بیدار شدم دوش گرفتم. یه شلوار مشکی لی و تیشرت سفید پوشیدم و کفش اسکیچرز های نو رو کشیدم بیرون. سشوار کشیدم و ادکلن زدم و رفتم.
ساعت تقریبا ۷:۳۰ بود. ساعت ۸ به آدرسی که فرستاده بود رسیدم. زنگ زدم بهش. گفت چند دقیقه دیگه پایینم. خدای من. چی میدیم. یه الماس درخشان. یه پیراهن تا زیر زانو که خاکستری تیره بود. با صندل های خانومانه مشکی . پاهاش و دستاش هم لاک سبز و سفید داشت. و یه آرایش ملایم. سوار ماشین که شد بهم گفت نگاش کن چه به خودشم رسیده آقای روانشناس. منم خجالت کشیدم گفتم خب خانوم روانشناس هم به خودش رسیده ها. گفت نه به اندازه تو. خندیدم
توی ماشین درباره زمین ها و اینا صحبت کردیم. تا رسیدیم به کافه رستوران مد نظر. گفت شام سفارش نده. یه نوشیدنی بگیر فعلا. من شیک شکلاتی سفارش دادم و اون شیک بادام زمینی. نیم ساعتی نشستیم و اسناد رو از توی گوشی بهم نشون داد. ولی من کل حواسم به ساق های پاش بود که می‌درخشید.
ادامه دارد…

نوشته: بهروز

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.