رفتن به مطلب

داستان سکس با خواهرزن کون برجسته


kale kiri

ارسال‌های توصیه شده


خواهرزنم سمیرا - 1

با سلام خدمت دوستان کونباز خاطره ای که میخوام تعریف کنم پارسال اتفاق افتاد
اسم من رضاست البته مستعاره اسم خواهر زنمم سمیرا که اونم مستعاره
چند سالی بود تو نخ سمیرا بودم اخه کون برجسته و سینه ۷۵ همیشه تو چشمم بود
بارها تو موقعیتهای فراوان خودمو بهش میمالیدم از عمد ولی جرات نزدیک شدن بهش رو نداشتم از ترس ایرو رویزی اخه ریسکش بالا بود
پارسال که خانمم باردار شده بود و نزدیک زایمانش بود پشت مطب دکتر زنان که بودیم حرف این شد که پیداست خوشحالی بچه دار داری میشی منم گفتم نه بابا چرت و پرت نگو سرویس شدم بجاش از یه لحاظی
گفت چه لحاظی مثلا اقا رضا ؟
گفتم بماند خودت بهتر میدونی
گذشت و سه روز بعد پیام داد بعد از احوالپرسی گفت آقا رضا دیوونه شدم از بس فکر کردم خدایی بگو از چه لحاظی منظورته گفتم سمیرا بعدا میگم اخه نمیدونستم چجوری باید سرهم کنم و بگم
استیکر عصبانی داد و گفت نگو اصلا به من چه
یه ساعتی گذشت دیدم انلاین نیست منم پیامش دادم سمیرا ببخشید نگفتم آخه روم نمیشد ولی حالا که اصرار داری میگم
میدونی بخاطر شرایط بارداری و ویاری که داره ۸ ماهه سکس نداشتیم و این اصلا برا یه مرد خوب نیست منم که مظلومم و خلاصه اینارو گفتم و افلاین شدم آخر شب قبل خواب رفتم پیامامو چک کنم و بخوابم دیدم پیام داده
از ترس که حالا چی جواب داده استرس گرفتم
نوشته بود اول از همه تو که خیلی مظلومی مشخصه دوم با اینکه حقته ولی الهی بمیرم برات میدونم چی کشیدی و چقدر سخته
دیدم انلاینه جواب گفتم نمیدونی چقدر سخته چون تو که شوهر داری و هر شب دستت بنده
جواب داد دیوونه و یه استیکر خجالت داد
منم یکم راحت شده بودم گفتم غیر از اینه خداییش که در جوابم گفت کسی رو قضاوت نکن وقتی چیزی نمیدونی
دیدم انگاری اونم دلش پره براش نوشتم تو دیگه چرا ماشالله همچی ات اوکیه و درجه یکی
گفت بی خیال
باز اصرار کردم که حالا که من گفتم توام باید بگی
اخرش کوتاه اومد و گفت میگم بهت ولی آقا رضا مرگ من بین خودمون باشه
خلاصه وقتی اعتمادشو جلب کردم گفت صبح بهت پیام میدم پس الان شوهرم عصبی میشه که سر گوشیم
اون شب با هزار فکر خوابیدم و صبح چشم براه پیامش بودم ساعت ۱۱ شده یود و چشمم به پی ویش خشک شده بود
ساعت ۱۲ دیدم پیامم داد و سلام کرد
بهش گفتم صبحت الانه ؟ که گفت من همیشه تا این موقع خوابم
گفتم خوب بگو گفت وا رضا چقدر پیگیری 😅
منم بهش گفتم دیونه دیشب تا حالا منتظرم بیای جواب بدی
بعد از این شوخیا گفت راستش شوهر منم سرده و دو هفته یه بار اونم چی بشه که رابطه داشته باشیم
براش استیکر اندوهگین رو دادم و گفتم چقدر دیونه باید باشه که همچین کیسی رو راحت ازش میگذره
در جوابم نوشت مگه چجوریم
نوشتم براش که خدایی هیکلت عالیه و جذابی از کجاش بگم هر جا تو نگاه کنی درجه یکه
دیدم استیکر خجالت داد و گفت خیلی لوسی می دیدم زیر چشمی نگام میکردیا ولی نمیدونستم داری هیکلمو برانداز میکنی
خلاصه براش نوشتم که چقدر همدردیم پاشم برم پس
گفت کجا میخوای بری
گفتم برم تو باغ یه قلیون بکشم یکم اروم شم
گفت مطمئنی تنها میخوای بری
گفتم اره والا باورت نمیشه بیا باهم بریم ببین
اینو که گفتم جواب داد گمشو بیام که چی بشه
منم یه بای دادم که جواب داد ناراحت شدی ؟گفتم نه نشدم ولی برم حالم خوش نیست

ادامه دارد

نوشته: رضا

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.