رفتن به مطلب

داستان سکسی شوهر دوم من


migmig

ارسال‌های توصیه شده


شوهر دومم وثوق - 1

17سالم بود که با ساسان ازدواج کردم که یه فروشگاه لباس زنانه داشت چند سال اول خیلی خوب بود تا اینکه نمیدونم چی شد که ورشکست شد 23 سالم بود که همه چیزمون رو از دست داده بودیم شوهرم رفت عسلویه کار کنه و منم با وساطت یه آشنا توی دفتر وکالت کار پیدا کردم صاحب اون دفتر وکالت یه پیرمرد 50 ساله بد اخلاق بود که میگفتن زن و بچه اش ولش کردن رفتن و یه هفته قبل از اومدن من منشی قبلی رفته بود کلا حرفای خوبی دربارش نمیزدن از وقتی هم من کارمو شروع کردم گفت اگر می خوای اینجا بمونی و کار کنی باید مطیع باشی گفتم چشم اخلاقش زیاد بد نبود اما بیشتر بی انگیزه بود تا بد اخلاق یه روز یه کت و شلوار سرمه ای پوشیده بود که خیلی بهش میومد وقتی بهش گفتم خیلی خوشحال شد گفت واقعا بهم میاد؟ گفتم خیلی فقط نباید با پیرهن مشکی بپوشیدش با سفید قشنگ تره کم کم رفتارش باهام بهتر شد و وقتی زندگیمو براش تعریف کردم بهم گفت من توی خونه تنها زندگی می کنم اگر اون 14روزی که همسرت نیست بیای خونم و کارهای خونه رو انجام بدی و غذا درست کنی دو برابر حقوق اینجا بهت میدم گفت اینکه به تو گفتم بخاطر اینه که نمی تونم به هر کسی اعتماد کنم و به کسی اعتماد ندارم دیدم راست میگه این کلا هیچ کس رو بخاطر بد اخلاقی برای خودش نذاشته و قبول کردم بعد از دفتر با هم میرفتیم خونه و تا 9 شب تمام کارهاشو انجام میدادم و برمی گشتم خونه و ماه اول واقعا پول خوبی بهم داد و گفت خیلی از کارم راضیه خونه بزرگی داشت و دقیقا شبیه خونه رویاهام بود یه فکر پلیدی به ذهنم رسید گفتم بذار کاری کنم که بیشتر بتونم ازش پول بگیرم از دفعات بعد میرفتم خونه اش لباس های تنگ و چسبون و نیمه لختی می پوشیدم اوایل فقط نگاه می کرد و لبخند میزد و منم بیشتر براش ناز می کردم و تاپ هایی می پوشیدم که خط سینه ام مشخص باشه چشم از سینه هام برنمیداشت اما بازم به اونجایی نرسیده بود که کاری کنه منم با پر رویی شلوار تنگ و سوتین نیم تنه می پوشیدم تا حسابی تحریکش کنم پیرمرد وا نمیداد یه روز که کارم تمام شده بود گفت ویدا؟ قبل از اینکه آماده بشی بیا کارت دارم و رفتم دیدم روی تخت دراز کشیده گفت بیا جلوتر رفتم جلوتر گفت بیا کنار تخت رفتم کنار تخت که دست انداخت گردنم و انداختم روی تخت و افتاد روم و سوتینم رو داد بالا و شروع کرد خوردن سینه هام گفتم وثوق چیکار میکنی؟ گفت مگر همینو نمی خواستی؟ خندیدم و گفتم خیلی سفتی گفت بلد نبودی و سینه هامو می خورد گفت چه بوی خوبی میده اما مزش شوره گفتم اشکال نداره فشارتو تنظیم میکنه و خندیدیم شلوارمو کشید پایین و از پام کندش یه شورت توری سفید پام بود داگیم کرد و بهش دست میمالید میگفت مردها با دیدن سینه های زنها راست میکنن اما با دیدن کون سفید و گنده زنها دست به هر کاری میزنن گفت صبر کن تا قدرت یه مرد رو ببینی و رفت کاندوم و روغن آورد کیرشو براش خوردم و گفت کاندوم رو بکش روش و روغن زد به سوراخ کونم و کیرشو کرد توی سوراخ کونم کیرش کلفت تر از کیر ساسان بود میگفت آخ آخ اخ چه تنگه شورتم هم در نیاورد و داده بودش کنار و داشت توی کونم تلنبه میزد میگفت این کون معرکه است باید براش جون داد ازش پرسیدم دوست داری؟ گفت براش می میرم ویدای من برای کونت می میرم می میرم می میرم و تند تند تلنبه میزد تا آبش اومد و کیرشو دراورد کاندوم پر از منی بود مشخصم بود که خیلی وقته سکس نداشته چون منی اش زرد بود بهش گفتم خیلی وقته سکس نداشتی؟ گفت آره یه سالی میشه از وقتی زنم رفته گفتم از الان من زنت میشم در ماه 14 روز زن تو میشم 14 روز زن ساسان به یه شرط؟ گفت چی؟ گفتم من تو رو از سکس سیر می کنم تو هم منو از پول گفت باشه قبول چقدر می خوای؟ گفتم هر چقدر بیشتر بهتر گفت باشه بهت قول میدم راضیت کنم گفتم باشه دوباره کیرشو براش خوردم گفتم بو میده گفت الان توی کونت بوده گفتم بیشتر بوی شاش میده دفعات بعد با هم میریم حمام درستش می کنم کیرش راست شد گفت چربش کن با روغن چربش کردم گفت دوستش داری؟ ببوسش ویدا گفتم چشم عزیزم و چندین بار بوسیدمش خوابیدم و کیرشو کرد توی کوسم و خوابید روم و شروع کرد تلنبه زدن گفت اینم که تنگه برای آقا ساسان گشادش می کنم حال کنه گفتم کوس خواهر مادر ساسان الان این کوس ماله خودته بکنش تا سیر بشی گفت جونم خیلی دختر سکسی هستی حرفات به آدم حال میده گفتم کیر تو هم توی کوسم بهم حال میده گفت دوستش داری؟ گفتم از روز اول دنبالش بودم الان بدستش آوردم گفت تو زن باهوشی هستی حقته به هر چیز می خوای برسی خودم به هر جا بخوای میرسونمت و ازم لب می گرفت بهم میگفت فدای کوست فدای کوست گفتم با کیرت کوسمو پرش کن با تو طعم واقعی کیرو چشیدم بکن توش پر از شهوت بود چشاشو بسته بود و توی کوسم تلنبه میزد و سینه راستمو می خورد و مک میزد منم چشامو بسته بودم و داشتم از کلفتی کیر وثوق لذت میبردم که تلمبه هاشو تندتر کرد و تندتر که هم آب اون اومد هم من ارضا شدم بهم گفت نمی خواستم آبم الان بیاد دوست داشتم تا صبح توی کوس تنگت تلنبه بزنم گفتم از الان این کوس ماله خودته گفت اره 14 روز در ماه گفتم اما کاری میکنم که 14 روز دوم از کوس و کون سیر باشی گفت من از این کوس و کون تو سیر نمیشم گفتم وثوق شما مردا چرا پیرم که میشین مثله پسر بچه های لجباز میمونید؟ گفت دوست دارم فقط ماله من باشی گفتم برای هر 3تامون بهتره که 14 روز ماله تو باشم 14 روز ماله ساسان اینجوری مشکل هر دوتون حل میشه من هم تو رو دوست دارم هم ساسان رو پس تا میتونی لذت ببر اون شب اونجا موندم و با یه شورت توری سفید توی بغل وثوق خوابیدم صبحم با هم رفتیم حمام که واقعا لذت بخش بود چون مجبورش کردم کوسمو بخوره و انگشت کنه تا ارضا بشم منم کیرشو شامپو زدم و لای سینه هام گذاشتم و آبشو آوردم
از اون روز فقط شورت و سوتین توری سفید می پوشیدم و وثوق میگفت زن باید اینجوری جلوی مردش بگرده و اکثرا هم یا داشت برام می خورد یا می کرد.
14 روز دوم هم که ساسان میومد از همون شبی که میرسید می کرد تا شب قبل از رفتنش نمیدونم چرا اما اکثر پریودی هامم می افتاد توی 14 روز دومی که ساسان میومد و حسابی دلم براش میسوخت کم کم یکسال گذشت و با حقوق ساسان و پولهایی که از وثوق گرفتم بدهی هامون رو دادیم اما پولی برای شروع کار جدید نداشتیم به وثوق گفتم گفت اونش با من فقط باید با هم بریم یه سفر شمال.
ادامه دارد…

نوشته: ویدا

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.