داستان گی حال کردن با فروشنده

[poria]

گی با فروشنده

سلام به همگی این داستان کاملا واقعی برای خودمه و دلم خواست بنویسم بی احترامی نکنید
اسم من امید و ۳۵ سالمه همیشه حال کردن با همجنس رو دوس داشتم و دارم چند وقت پیش توی دیوار دنبال شورت فانتزی برای خودم میگشتم که یه اگهی دیدم چند نمونه گذاشته بود بهش پیام دادم یکی دوروز بعد جوابمو داد گفتم شورت میخوام برای خودم یه آی تلگرام داد گفت بیا تا عکس کارها رو بفرستم رفتم تلگرام بهش پیام دادم چند تا عکس فرستاد منم دوتا انتخاب کردم و قرار گذاشتم برم ازش بگیرم مغازه نداشت یه جورایی آنلاین شاپ بود خلاصه ساعت ۷ غروب رفتم سر قرار نزدیک خونشون زنگ زدم اومد یه پسر لاغر با قد تقریبا ۱۷۵ هم سن خودم خیلی سوسولی و نازک حرف میزد نشست تو ماشین سلام و احوال پرسی کردیم یه کوله همراهش بود پر از شورت اون دوتایی که انتخاب خودم بود رو داد خیلی ناز و سکسی بود جنس لطیف و خوبی هم داشت چند مدل سکسی تر هم داشت طوری و بدن نما و لامبادا ولی من همون دوتا رو گرفتم پولشو دادم و اومدم یه جواریی از پسره خوشم اومد تو راه بهش زنگ زدم و گفتم دوس داری بپوشم عکس بفرستم برات اونم گفت واقعا اگه دوس داری خودت حتما .اومدم خونه پوشیدم واقعا سکسی و جذاب بود چند تا عکس گرفتم تو تلگرام فرستادم براش.بعد این که دید گفت واییی مبارکت باشه چقدر بهت میاد خیلی سکسی شدی جلو و عقبت حسابی جذاب شده خلاصه کلی چت کردیم و بعد بهم پیشنهاد داد برم خونشون مدل بشم براش شورت بپوشم ازم عکس بگیره برای مشتریاش بفرسته البته نیم تنه گفتم اخه روم نمیشه جلوی تو عوض کنم و اینا گفت رومو میکنم اونور خلاصه یه کم در این مورد چت کردیم و قرار شد جمعه ساعت ۶ برم خونشون قبل رفتن هم دوش گرفتم و حسابی تر و تمیز رفتم زنگ زدم اومد سر کوچه دنبالم و باهم رفتیم یه کم ترس داشتم رسیدیم یه خونه دوطبقه بزرگ بود و گفت زیرزمین کاملا در اختیار منه رفتیم پایین در رو بست یه کم حرف زدیم و بعد کولشو اورد و کلی شورت ریخت بیرون چند تایی جدا کرد و گفت هر کدوم رو دوس داری بردار بپوش شروع کنیم ترسم ریخته بود و بهش اعتماد کرده بودم شلوارمو دراوردم و شورت رو پوشیدم خیلی سکسی بود کیرم شق شد خندید گفت اون چرا سیخ شد گفتم بخاطر این شورتاس دیگه خیلی سکسی هستن چند تایی عکس گرفت از جلو و پشت چشماش برق میزد اومد پیشم گفت اشکال نداره دست بزنم گفتم نه راحت باش میخواست شورت رو تنظیم کنه صاف بیوفته دس کشید به کیرم و گفت خیلی خوبه یه کم بیشتر مالوندش منم هیچی نمیگفتم گفت دوس داری منم لخت بشم منم گفتم اره شلوارشو کشید پایین یه شورت لامبادا تنش بود کیرش سیخ شده بود همدیگرو بغل کردیم و چسبیدیم به هم کیرامون حسابی سیخ شده بود و به هم مالیده میشد دستشو دور کونم انداخت و حسابی مالوندمش منم مال اونو بعد شورت منو در آورد کیرمو گرفت دستش برگشت و گفت بمال لای کونم منم حسابی مالوندمش نزدیک بود آبم بیاد و گفت بسه حالا برگرد منم برگشتم ایستاده قمبل کردم و چسبید بهم کیرشو گذاشت لای کونم حین مالیدن با دستاش کیرمو میمالوند وای خیلی خوب بود گفت دوست داری ارضا بشی گفتم آره بکن بعد با شدت تموم کیرشو لای کونم مالوند و هم خودش ارضا شد هم اب منو اورد وایییی خیلی حال داد افتادیم زمین چند دقیقه از حال رفتیم پاشد حسابی تمیزم کرد و تشکر کرد که بهش اعتماد کردم بعد حسابی ازم پذيرايي کرد و یه شورت هم بهم هدیه داد بعد از اون روز یه بار دیگه هم رفتم پیشش و باهم حال کردیم…

نوشته: امید