رفتن به مطلب

داستان زن حامله و باردار


behrooz

ارسال‌های توصیه شده


زن باردار

سلام همگی.
من مسعودم ۳۵ سالمه. کاملا هم معمولیم.تنها تو محله پیروزی زندگی میکردم. سه سال پیش با یه بیوه دوست شدم اسمش مریم بود. قدش ۱۵۰ بود یکم تپل سینشم ۸۰ بود عاشق سینه هاش بودم واقعا هم دوسش داشتم ولی یه مدت مجبور شدم خونمو بفروشم برگشتم خونه پدرم اون باهام بهم زد چون دوست داشت دوست پسرش مکان داشته باشه. چند وقت پیش تو خیابون دیدمش همون سمت پیروزی دیدم بارداره منتظر اسنپه. تعجب کردم تو پیروزی دیدمش آخه بچه بالاشهر بود .
وایستادم بغلش سلام کرد گفتم کجا میری برسونمت گفت اسنپ قبول نمیکنه گفتم بیا بالا.
سوار که شد گفتم مبارکه دستشو گذاشت رو شکمش گفت مرسی پرسیدم پسره یا دختر… گفت دکترم اینجاست گفتم کجا میری حالا گفت سعادت آباد خونمونه گفتم بریم خونه لباس عوض کنم ببرمت گفت مگه خریدی دوباره گفتم نه اجاره کردم گفت ببین من شوهر کردم میام خونت ولی فقط لباس عوض کن قبول کردم.
تا خونمون سه چهار دقیقه فاصله بود تو راه گفتم لگد میزنه گفت اره بیا دستتو بزار رو شکمم دست راستمو گذاشت چیزی حس نکردم بلیزشو داد بالا گداشتم رو شکمش یهو بدجور حشری شدم رسیدیم خونه رفتیم تو گفتم یه دوش پنج دقیقه ای میگیرم گفت باشه بعد از دوش با یه شورت اومدم تو پذیرایی کیرمم شق بود دیدم یه نگاه کرد روشو برگردوند گفتم چی میخوری گفت لباس بپوش بریم رفتم از یخچال شیشه آب برداشتم واسش ریختم نشستم بغلش گفتم بخور میریم. گفتم میشه دوباره شکمتو لمس کنم گفت مسعود بیخیال شو. گفت بیخیال چی بشم؟ همون موقع دستمو بردم زیر بلوزش گذاشتم رو شکمش دیدم عکس العمل نشون نداد فهمیدم راضیه رفتم لبشو خوردم دستشو گذاشت پشت سرم. دستمو بردم بالا زیر سوتینش بزرگتر از قبل شده بود اونم دستشو کرد تو شورتم گفتم پاشو بریم تو اتاق خواب رفتیم تو کمکش کردم لباسشو در بیاره خوابیدیم رو تخت با کسش ور رفتم خیسه خیس بود گفت مسعود میترسم نکن تو شاید خطرناک باشه گفتم باشه وایسادم جلو تخت نشست کیرم رو گرفت دستش شروع کرد ساک زدن منم از پشت سرشو می گرفتم تا جایی که میشد فشار میدادم بعد دو سه دقیقه اب دهنشو انداخت رو کیرم شروع کرد جق زدن تا آبم اومد ابمو کامل تو دهنش خالی کردم شورتمو برداشت ریخت رو شورت گفت منو ارضا کن خوابید شروع کردم لیس زدن خیلی طول کشید تا ارضا شد. لباسامونو پوشیدیم تو راه خونش ده تومن زد به کارتم گفت شیرینیه خونت. تشکر کردم گفت من بهت اطمینان دارم اگه پایه باشی یواشکی با هم باشیم ولی فقط من به تو زنگ بزنم گفتم باشه از اون موقع یه بار دیگه هم همینجوری سکس کردیم هفته پیش.
مرسی که خوندید ببخشید اگه دوست نداشتید

نوشته: مسعود

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.