رفتن به مطلب

داستان خواستگاری دختر باحجاب


kale kiri

ارسال‌های توصیه شده


خواستگاری لیلا - 1

سلام اسم من رضاست الان ۳۶ سالمه قدم ۱۶۸ وزنم ۷۵ ورزشکارم ولی هیکلم خیلیم خوب نیست من تصمیم گرفتم ازدواج کنم به فامیل گفتیم هرکس دختر خوبی سراغ داشت معرفی کنه یکی از فامیلا ی دختری معرفی کرد چند روز صحبت کردیم به تفاهم نرسیدیم دختر یکم بی حجاب بود بعد فامیلمون گفت اشکال نداره باز میگردم برات چند روز بعد ی شماره برام فرستاد اسم دختره لیلا بود عکسشو دیدم تو عکس بد نبود اس دادم خودم معرفی کردم لیلا متولد ۶۹ بود با حجاب از اونای که مکه سوریه رفته چند روز صحبت کردیم باهم قرار شد بیرون هم ببینیم رفتم سر قرار باهم صحبت کردیم چون من با قلیون مشروب میخوردم بهش گفتم مشکلی نداری گفت باید با خانواده صحبت کنم بین حرفا من یکم درباره روابط زناشویی سربسته صحبت کردم قرار شد خبر بده شب دیدم پیام داد گفت خانوادم قبول نکردن منم گفتم موفق باشی بعد چند ساعت دیدم باز پیام داد خانوادم قبول نکردن گفتم این فرستادی جواب دادم گفت گوشیم قاطی کرده گفتم باشه خدافظ فرداش دیدم باز همون پیام اومد گفتم گوشیت درست نشد همش داری من عذاب میدی گفت چرا گفتم خوب هی تکرار میکنی گفت مگه نظر تو چی بوده گفتم چه فرقی میکنه خانواده تو قبول نکردن دیگه ولی من دنبال دختر باحجاب مثل تو بودم ولی نشد دیگه گفت اره واقعیتش منم از اخلاق تو خوشم اومد ولی بابام لجبازه گفت میتونی بیای باز باهم صحبت کنیم ولی به خانوادت نگو قبول نمی‌کرد ولی آخرش گفت باشه همون روز خانوادش رفته بودن تهران آومد پیشم یکم صحبت کردیم گفتم اشتباه کردم گفتم بیای صحبت کنیم گفت چرا گفتم من تو حتی نمیتونیم دوستم باشیم گفت چرا گفتم دیروز بهت گفتم که من روابط زناشویی میخوام ولی تو خیلی دختر خوبی هستی گفت شاید قبول میکرد دوست باشیم ولی این نمیتونم من دختر خرابی نیستم منم گفتم تو خیلی خانومی بخاطر همین گفتم اشتباه کردم اصلا اینجوری حرف من برداشت نکن ببخشید مزاحمت شدم بلند شدیم رفتیم یساعت بعد اینکه رفتیم گفتم بذار ببینم دلش میخواد یا نه اس دادم عزیزم رسیدی خونه گفت اره ولی خیلی بهم ریختم منم یکم اس دادم آخرش گفتم فردا هم ببینیم باز گفت خبرشو میدم آخر شب بود گفت فردا من ۱۱ تا عصر بیکارم گفتم باشه میام دنبالت رفتم دنبالش اومد عقب ماشین نشست گفتم تاحالا کسی اینقدر بهم بی احترامی نکرده بود چرا رفتی پشت نشستی راضی شد اومد جلو رفتم آتشگاه کرج یجا بلد بودم پرنده پر نمیزد تا اونجا دستشو گرفته بودم اولش پس میزد ولی بعدش راه اومد رسیدیم اونجا یکم صحبت گفت لیلا یچیز بگم ناراحت نمیشی گفت چی گفتم بوس میخوام گفت نه اصلا صحبتش نکن یکم التماس کردم آخرش بزور بوسش کردم دیدم گریه کرد گفت من برسون خونه هرچی میخواستم صحبت کنم فقط گریه میکرد من ببر خونه تو راه که داشتم برمیگشتم دستشو هی بوس میکردم گفتم لیلا تو میدونی چقدر از خوشم میاد اگه بابات قبول می‌کرد تو برا من بودی دیگه آروم شده بود رفتم ی بوس دیگه گرفتم دیدم خندید گفتم فدای این خودت بشم دیگه نبینم گریه کنی باز دور زدم رفتیم جای قبلی واستادم چندتا بوس کردمش دیگه لب شروع کردم خیلی سخت می‌گرفت دیگه تو نیم ساعت همش لب بازی بوس گفت دیگه تمومش کن گفتم یدونه دیگه همراهی کن با من تموم میشه رفتم تو لبشو داشتم لب میگرفتم سینشو گرفتم بازی دادم گفت بسه دیگه راه افتادیم رفتیم ناهار خوردیم رسوندم سمت خونشون داشت پیاده میشد گفتم بوس خدافظی نمیدی ی لب گرفتم گفتم جون چقدر خوشمزه بود گفت پرو رفت خونه شب اس بازی میکردیم گفتم میمیات چقدر خوش دست بود باز قر زد آخرش دیگه گفت سایز سینه‌ام ۸۰ هست گرد گفتم دفع بعد چقدر قرار ممه بخورم باز کلی بحث آخر شب گفتم فردا میای پیشم باز گفت خیلی پرو شدی گفتم تقصیر خودته اینقدر خوبی زود دلم تنگ میشه گفت خبر میدم صبح دیدم اس داد کی میتونی بیای گفت تو کی میای گفت من ۴ باید خونه باشم بابام برمیگرده از تهران گفتم کی بیام دنبالت گفت همون ۱۱ گفتم باشه مامانم فرستادم خونه مادر بزرگم گفت دوستم داره میاد اینجا قلیون بکشیم گفت باشه رفتم دنبال لیلا اومدم در خونه در پارکینگ زدم گفت کجا میری گفتم خونه کسی نیست بریم تو خونه رفتم تو پارکینگ گفت نمیام داشت در باز می‌کرد برگرده بره گفتم باشه بشین باهم بریم باز رفتم تو مخش من بخاطر تو اومدم خونه بیرون یوقت مامور ببینه ابرو تو میره من میخوام بیرون بوس کنم تو خونه بوس کنم فرقی نداره اینجا همسایه میبینه برا من زشته راضی شد اومد بالا رفت رو مبل نشست رفتم بوسش کردم دست انداختم تو موهاش بازی کردم گفتم اگه باز نمیخوای قهر کنی میشه مانتو با شال دربیاری شال کشیدم از سرشو گفتم وای چقدر قشنگ موهات یکم نازش کردم شروع کردم دکمه مانتو باز کردم گفت رضا نکن دیگه گفت قربونت برم کاری نمیکنم که مانتو درآوردم بلندش کردم بردم رو تخت دراز کشید شروع کردم لب گرفتن دستمو انداختم رو سینش یکم مالیدم دستمو انداختم تو لباسش گفت رضا تورو خدا نکن روش کرد اونور دست من گرفت بوسش کردم یکم قربون صدقش رفتم دستشو کشیدم کنار دستمو رسوندم زیر سوتین سینشو گرفتم دستم گفتم وای لیلا چقدر بزرگه چقدر نرمه چقدر خوبه آروم شروع کردم مالیدن شروع کردم لب گرفتن گوششو خوردن از رو لباس یکم سینشو خوردم دستم که زیر بود باهاش لباس دادم بالا سوتینم کشیدم کنار سینشو شروع کردم میک زدن گفت رضا نکن گریه کرد باز منم یکم خوردم اونم هی میگفت نکن رضا من پاشدم با حالت عصبانیت گفتم پاشو لباس بپوش بریم کسی که بمن اعتماد نکنه نمیخوام گفت من خجالت میکشم گفتم دیگه دیدم دیگه میخوای از چی خجالت بکشی حاضر شو بریم بعد رفتم رو تخت یکم قربون صدقش رفتم آروم لباسشو درآوردم سوتین باز کردم باور نمیکردم گفتم این عمل کرده سینهاشو اینقدر سینه گرد ندیده بودم تا حالا شروع کردم خوردن میک میزدم با اون یکی دستم نوک اون یکی میمالیدم تا نافش میخوردم رو نافش خیلی حساس بود یربع که خوردم دیدم داره تو خودش میپیچه دیگه رفتم رو ناف تا اومد بپیچه دست انداختم تو شلوارش دستم انداختم رو کسش شروع کردم چوچولشو مالیدن یکم سفت کرد خودشو ولی بعد آروم شد من لباشو گرفتم سریع نذاشتم چیزی بگه دیدم نزدیک ارضا شدنشه گفتم کش شلوارت پوست دستمو برد اگه اعتماد داری دکمه شلوارتو باز کن من بتونم بمالم ارضا کنم چیزی نگفت خودم دکمه باز کردم یکم شلوار دادم پایین شروع کردم مالیدن دیدم خودش شلوار داد پایین که بتونه پاهاشو باز کنه منم رفتم شلوار شرت کشیدم بیرون رفتم رو کسش شروع کردم خوردن یکم خوردم دیدم داره داد میزنه کله منو فشار میده رو کسش ارضا شد لباس خودمو درآوردم رفتم بغلش کردم گفتم دیدی گفتم بمن اعتماد کن خندید شروع کردم لب گرفتن باز آروم شروع کردم سینهاشو میخوردم کسشو میمالیدم ابشو می‌بردم دم کونش آروم بند انگشت مینداختم تو کونش نیم ساعت بعد دوتا انگشت من تو کونش بود داشتم کوسشو میخوردم گفتم لیلا سکس داشتی قبلا گفت نه اصلا دیدم باز داره تو خودش میپیچه شلوار خودم درآوردم ترسید گفت چیکار میخوای بکنی گفتم تا الان بمن اعتماد کردی ضرر کردی شرت درآوردم دیدم روشو کرد اونور خجالت کشید رفتم رو تخت شروع کردم با کیرم چوچولشو مالیدم دستشو می‌آوردم میدادم کیرم می‌مالید دیدم داره ارضا میشه دم کونشو قشنگ خیس کردم کیر خودم خیس کردم تا اولین ارزش رفت کیرم آروم هل دادم تو کونش آخ بلند گفت با انگشت چوچولشو مالیدم تا درد کونش بره گفتم درد داری گفت یکم آروم آروم کیر دادم تو کونش اونم دیگه دردش زیاد شده بود نصف کیرم کرده بودم تو رفتم رو لباش یدفع هل دادم تو کونش دیدم از چشمش اشکش سرازیر شد یکم قربون صدقش رفتم گفتم تموم شد دیگه آروم شروع کردم تلمبه زدن دیدم دیگه آروم شده داگی کردمش انداختم تو کونش چقدر خوب بود این دختر چند تا محکم زدم آبم خالی کردم توش باز کلی قربون صدقش رفتم رسوندم خونه دیگه جوری شد که لیلا تو دوهفته ۵ بار اومد داد بمن دیگه اخرین روز بعد سکس شبش گفت من عذاب وجدان دارم رفت دیگه جواب منو نداد
ولی این که میگن گنج تو خرابست مثال لیلا بود واقعا هرچی چهره خوبی نداشت ولی بعد عالی داشت
ادامه دارد

نوشته: رضا

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.