رفتن به مطلب

داستان گاییدن عمه


mame85

ارسال‌های توصیه شده

     عمه × داستان سکسی × داستان محارم × سکس محارم × سکس عمه × داستان عمه ×

عمه را کردم

سلام وحید هستم .۳۶ سال سن دارم. خیلی جزئیات را نمیگم که طولانی نشه . از عنوان داستان مشخصه راجع به چیه ماجرا . این یه جور اقرار هم هست . دوستانی که قصد دارن کامنت بزارن و توهین کنند نیاز به نکوهش و اتهام و تهمت و حرفای دیگه نیست و اگه شما از این حرفا مبرا هستی
و اشتباه نکردی و دست بکارایی نزدی بابت شهوتت یا چیزای دیگه خوش بحالت و نیازی نیست انتقاد بکنی و ابراز فضل و وجود بکنی . به خوبی و پاکی خودت ما را بی خیال باش و فقط بخون . دوست داشتی لایک نکن .
از قدیم سه تا ماشین سنگین توی خانوادگی پدری داشتیم و دنبال کار و بار بودم همیشه و بالاخره خودم دو تا کامیون با کمک ارثیه خریدم.
خب هر کسی به یه چیزایی علاقه داره به یه چیزایی هم علاقه نداره . من چهار تا عمه دارم . آخرین عمه من ۵ سال از من بزرگتر هست و چون بچه آخر خانواده بود خیلی هوای کارش را داشتن و ته تغاری خانواده بود و درس خوند و آزادی هم داشت . از حق نگذریم واقعا عمه من خیلی هیکل و پوست و مو و چهره زیبایی داره و اسمش سمانه هست . من زمانی که نونهال و نوجوان که بودم خب زیاد با عمه بازی کردیم و دوست‌ بودیم چون سن ما زیاد اختلاف نداشت . اونم از من رو نمی‌گرفت و وقتی بالغ شد من اون حس را بهش پیدا کردم و فرای دوست داشتن از دیدنش یا حتی پیشش نشستن و حرف زدن یه حال دیگه هم میشدم . بعد که جوانتر شدم و اونم به اوج زیبایی خودش رسید و خواستگار زیاد پیدا کرد منم توی دلم دوست داشتم ای کاش می شد من باهاش ازدواج کنم ولی غیر ممکن بود . دروغ هم بلد نیستم بگم و رو راست به عشقش و اندامش که دیده بودم جق میزدم . گذشت تا اینکه اون درس خوند و جایی شاغل شد و شغل باکلاسی هم داشت و منم درگیر زندگی و سر کار و روزمرگی و عمه با یکی از همکاراش ازدواج کرد ولی نه چندان موفق و سه سال با شوهرش که زندگی کردن از همدیگه جدا شدند . شرایط عمه جوری بود که زیاد نمیتونستن بهش تحکم کنند و زیر بار نرو بود و خوب از لحاظ مالی و کاری هم مستقل شد . با فامیل هم بابت فضولی ها شون و نصیحت هاشون رفت آمدی نداشت .
من یه دوست دختر داشتم که خیلی پایه بود و اسمش نیلوفر بود . خیلی خوشگل نبود ولی پایه همه کاری بود . نیلوفر و من خیلی این طرف اون طرف رفتیم و با هم خیلی خوش گذروندیم و گاهی هم حرف ازدواج و آمال آرزو های خودمون را می‌گفتیم و‌ یه شب که بیرون بودیم من پیش نیلوفر اقرار و اعتراف کردم که از بچگی روی عمه سمانه کراش داشتم و بازی بازی حرف شد که اگه اون اوکی بده تو واقعی میکنیش ؟ منم بدون دروغ و انکار گفتم آره. نیلوفر این حرف را جدی گرفت و بهم یه روز گفت اگه عمه ت را اوکی کردم که بکنیش چی بهم جایزه میدی و طلب جایزه شد و بازم شوخی و جدی قرار شد اگه اینکار را ردیف کنه منم براش یه سالن کوچیک بود یکسال اجاره کنم تا نیلوفر توش کارش را راه بندازه . یعنی پول پیش و کرایه یکسال اون سالن را من پرداخت
کنم اگه نیلوفر اینکار را اوکی کرد . قول و قسم و حرف قطعی زدیم و نیلوفر گفت من بهتر مرد ها می دونم چطور میشه زن ها را نرم کرد . یه هفته بعد بهم گفت منو بهونه ازدواج و تحقیق راجع به فلان شخص فامیل شوهر سابق عمه سمانه آشنا کن تا شروع کنم و تو هم فکر قول خودت باش و پول سالن را ردیف کن . خلاصه من با بهونه اینکه گفتم عمه جون شما میشناسی فلانی فامیل شوهر سابق را و این خانم نیلوفر منشی دفتر دوستم هست دست نیلوفر و عمه را گذاشتم توی دست همدیگه . بعد ۳ هفته نیلوفر گزارش کار داد با عمه ردیف شده و مهمونی هم میاد .
هم تعجب کردم هم یه کم نگران شدم دردسر نشه ولی اون حس و تشویق نیلوفر که داره اوکی میشه منو امیدوارم می‌کرد. دو سه تا مهمونی عمه و نیلوفر به خرج من رفتند ولی من نمیشد برم و خب نیلوفر مخ عمه را حسابی زده بود و دوست شده بودند . اینم بگم که نیلوفر درسته خیلی ناز نبود ولی سر زبون دار بود در ضمن از لز کردن با زن و دختر دیگه هم بدش نمیومد و خودش میگفت حس لز را نه به همه زنی ولی به زن و دختر خوشگل داره . بالاخره حرف منم پیش اومد و نیلوفر منو با عمه مثلا دعوت کرد یه مهمونی و پارتی و عمه سمانه و من به هر نحوی بود جدای فامیلی دوستی پیدا کردیم از نوعی که قرار نیست کسی جز خودمون بدونه و عمه سمانه هم بدش نمیومد با آدم مطمئن بی دردسر گاهی تفریح و دورهمی بره . حدود ۴ ماه بعد اولین قرار من و عمه و نیلوفر دیگه برنامه دورهمی ما منظم شد و نیلوفر و عمه هم شراب دو سه تا شات می خوردن و چندتایی هم دوست خانوادگی داشتیم که مرتب در هفته و ماه با چند تاشون دورهمی می‌گرفتیم. البته ما فقط دونگ میدادیم و شرایط میزبانی نداشتیم و بیشتر مهمان بودیم. یه شب وقت برگشت عمه سمانه و نیلوفر خیلی حرفای سکسی زدن و فهمیدم اونا هم هوس کردن ولی دیر وقت بود و امکانش نبود که بمونیم دور هم و یه جایی کار را یکسره کنیم . نیلوفر فردای اون شب بهم گفت من یه برنامه جور میکنم و این دفعه بریم خونه خالی و کار را یکسره میکنیم . گفتم نخوریم به پریودی عمه و کار صورت نگیره؟ نیلوفر گفت نه من آمار دارم و میگیرم پریود نباشه . خدایی خیلی میترسیدم ولی این حس طولانی علاقه به عمه منو ترغیب می‌کرد ادامه بدم . یه جمعه شب رفتیم یه چایخانه و باغ تالار و بعد نیلوفر بهونه کرد که اینجا خوب نیست و بزن برقص نیست و بریم خونه جایی مشروب بخوریم و فردا صبح شنبه است و باید عمه خانم بره سر کار و یه جورایی عمه را گذاشتیم لای منگنه که بریم خونشون و عمه هم اوکی داد و رفتیم آپارتمان عمه سمانه سه تایی . نیلوفر وقتی رفتیم داخل لباس در آورد و گفت وای گرما خفه شدیم. عمه هم‌ خب با لباس راحتی خونگی شد .دامن و تاپ و بعد کم کم یه کم شراب و عرق آوردیم وسط و عمه و نیلوفر خوردن و من گفتم باید حواسم باشه به رانندگی موقع برگشتن و فقط دو تا شات شراب خوردم . نیلوفر بعد نیم ساعت بهم یواشکی گفت و بعد اشاره کرد که وقتش الان هست و تو فقط همکاری کن . بعد هم دست انداخت گردن و بغل من یه کم ماچ بازی کردیم و بعدش رفت عمه را بغلش کرد و اونا هم ماچ کرد و دست زد به بدنش و من خندیدم . نیلوفر کارش را خوب بلد بود و صد بار مرور کرده بود . میدونست که چه وقت چیکار کنه . خدایی عمه سمانه خودش هم دلش می‌خواست و از ماچ و لبی که با نیلوفر بهم دادن مشخص بود که دوسداره و بعد چند دقیقه عشق بازی حالت رفت و برگشت نیلوفر بین من و عمه سمانه حرف رسید به اینکه نیلوفر گفت من امشب هوس کردم و خودش را زد به اینکه مست هم هست . بعد هم باز کرد همه را و فقط با شورت و سوتین شد و اول عمه سمانه گفت با وحید راحت باشین و برین اتاق خواب ولی نیلوفر گفت وحید راحت نیست اینجور و خندیدیم و گفت شما دوتا خجالت میکشین پیش هم و لباس در بیارین دیگه و گیر داد و عمه سمانه را با سوتین و شورت کرد و منم هم با زیرپوش و شورت نشستم . نیلوفر بیشتر گیر میداد به عمه سمانه و با اون عشق بازی می‌کرد و من هم داشتم به آرزو خودم می‌رسیدم. نیلوفر بالاخره خم‌ شد روی عمه همین مدلی که دور هم روی قالی نشسته بودیم و دست کرد توی تاپ عمه و سینه های خوش فرم و درشت عمه را از زیر تاپ در آورد و لب گذاشت رو لب عمه و بوسیدن و بوسیدن و بوسیدن و انگار که من اونجا حضور نداشتم و کم کم عمه سمانه خودش را روی فرش ریلکس در اختیار نیلوفر دراز کشیده قرار داد و منم سریع پریدم پشت نیلوفر و شورت نیلوفر را در آوردم و اونم پاهاش را باز کرد به حالت داگی که بتونم بخورم واسش و عمه هم دراز کشیده بود و نیلوفر روی صورتش خم‌ شده بود و لب میدادن بهم و دست نیلوفر با سینه عمه بازی می‌کرد. بوی کوس نیلوفر دیونه م کرد . مشخص بود خودش هم حشری شده و دلش میخواد و منم واسش حسابی لیس میزدم تا اینکه دستش را کرد توی شورت عمه و دیگه من هوش از سرم رفت و فقط صبر کردم تا نیلوفر کارش را بکنه . عمه سمانه هم حشری بود هم مست مشروب بود و خودش کمک کرد نیلوفر شورت از پاش در بیاره و پاهاش را جوری گرفت که مشخص بود منتظره نیلوفر براش لیس بزنه و نیلوفر هم الحق سنگ تموم گذاشت و پرید لای پای عمه و شروع کرد به خوردن کوس ناز عمه که یه کم پشمالو بود و چند روزی بود شیو نکرده بود . بعدش نیلوفر به من گفت قرار نشد نگاه کنی فقط و کیرت را بده سمانه جون بخوره و عمه فقط ناله می‌کرد و انگار نظری نداشت و من سریع کیر شق شده را بردم جلوی دهن عمه و اونم اول با دستش چند بار مالید و بدون حرف سرش را بسمت بالا خم‌ کرد و برای من ساک زد و موقع ساک تخمام را هم مالید هم لیس زد و فهمیدم خودش اینکاره است و بعد چند دقیقه دلم خواست کوس عمه را بخورم و به نیلوفر گفتم منم میخوام بخورم و جا عوض کردیم و نیلوفر هم رفت و نشست دهن عمه و من برای عمه میخوردم و عمه هم بعد چند ثانیه بدون اینکه حرفی بزنیم بهش خودش سوراخ کوس نیلوفر را شروع کرد به لیس زدن‌ و منم از پایین براش کوسش را با عشق خوردم و از لذت آه و ناله هاش یادم نمیره و بعد چند دقیقه پا شدم و نیلوفر هم کمک داد و پاهای عمه را بالا گرفتم و تا تخماش را کردم توی کوسش که خدایی تنگ بود و ده دقیقه که کردم با همکاری نیلوفر و مالیدن همزمان بدنش و چوچوله عمه سمانه ارضا شد . پنج دقیقه نشد منم توی همون حالت پاهای بالای عمه کمر زدم و ارضا شدم . نیلوفر حال نیومده بود و بعد ارضای من واسش خوردم و مالیدم همزمان تا ارضا شد .‌سه تایی لباس پوشیدیم و منو نیلوفر خداحافظی کردیم و اومدیم . به شرطی که با نیلوفر بستم حدود ۱ ماه بعد عمل کردم . بازم سکس داشتیم و اتفاقات دیگه هم پیش اومد . ولی این تجربه بهترین سکس من بود. گاهی حس بد پشیمانی و منفی میاد سراغم . ولی نمیتونم دروغ بگم لذتش هم برام بی نهایت بود.

نوشته: وحید

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • عنوان به داستان گاییدن عمه تغییر پیدا کرد
  • آخرین مطالب ارسال شده در انجمن

    • kale kiri
      خواهر زن سفید کون‌نقلی سلام خدمت دوستانکونباز سعید هستم ۳۷ سالمه و ده سالی میشه ازدواج کردم از همون اول ازدواج رو خواهر زنم کراش داشتم از خواهر زنم بگم معصومه ۳۶ سالش و از زنم دوسال بزرگتر ممه ها فکر کنم ۹۰ باشه کونش گرد و قلمبه و خوشفرم یه بچه دو ساله داره .بدنش سفید سفید یه وقتایی که مچ پاش و چاک سینش رو دید میزدم سفیدیش کامل معلوم بود خلاصه شوهر معصومه تو یه شهرستان دیگه کار میکرد و بیست روز تو ماه خونه نبود بیشتر مواقع با ما اینور و اونور میرفت گاهی وقتها میرفتم دنبالش بریم باغ پدر خانمم بچه بغلش بود میومدم بچه رو بگیرم که سوار ماشین بشیم عمدا دستم رو به ممه هاش میمالیدم و خودش هم متوجه میشد و هیچ نمی‌گفت منم تکرارش میکردم تو طول روز یه بار بهش گفتم از بس اینا بزرگن همش دستم میخوره بهش . گفت چیکارش کنم که بزرگه گفتم نصفش رو بده من بخورم اخم کرد و رفت خلاصه گذشت تا روز ۱۳ بدر رفتیم باغ همه دور هم جمع بویم فقط شوهر معصومه نبود سر کار بود و تا عصر دو سه بار به بهانه بچه بغل کردن دستم به سینش زدم و خودشم راضی بود دورم شلوغ بود نمیشد کاری کنی عصر خواستیم بریم خونه بهش گفتم بیا با ماشین ما بریم من میرسونمت سوار شدیم و اول زن و بچه خودم رسوندم خونه بعد معصومه رو . تو مصیر گفت امروز از بس راه رفتم پاهام درد گرفته و خسته شدم چطور از پله ها برم بالا منم دل و زدم به دریا و گفتم خودم وسایل و بچه رو میارم بالا و پاهات هم ماساژ میدم گفت واقعا راس میگی اگه کسی بفمه چی فکر میکنن گفتم قرار نیست کسی بفهمه و با چنتا ناز و اشوه قبول کرد کمکش بچش که خواب بود و وسایل رو بردم بالا و بچه رو خابوند رو تخت یه لباس راحتی پوشیده و اومد تو سالن منم بهش گفتم دراز بکش پاچه شلوارش گشاد بود و تا زانو خودم دادم بالا اوووف باورم نمیشد پاهای سفید معصومه تو دستم بود یواس شروع کردم با لوسیون ماساژ دادن و هی دستم میبردم بالا تر گفتم بزار شلوارت در بیارم رونات هم بمالم قبول نکرد همین جور که دراز کشیده بود دستم بردم بزیر تیشرتش و کمرش رو مالیدم شل شد و تیشرت رو تا جایی که تونستم دادم بالا و سوتین رو باز کردم و ماساژ دادم و دستم رو به کون نقلیش نزدیک میکردم و هیچ نمی‌گفت معلوم بود کمی شهوتی شده و همین طور که ماساژ میدادم سستم رو بردم زیر شورت وکون و کسش رو لمس کردم شلوار و شورت رو با هم از پاش در اوردم چرخید و خندید گفت تو که همه رو در اوردی تیشرت وسوتین هم خودش در اورد من دیه بی اختیار شروع کردم به خوردن مممه و یه دستم هم لای کسش بود معصومه هم داغ کرده بود میگفت بکن بکن بیست روزه کیر ندیده ای کص رفتم لای پاش و کسش رو لیس زدم و خوردم براش که ابش راه افتاد معصومه گفت دیه طاقت ندارم بکن توش منم با یه فشار تا کردم توش و یه اه کشید اب کصش لیز بود و شروع کردم به تلمبه زدن چند دقیقه کردم گفتم برگرد حالت داگی برگشت و وای چی میدیدم کص و کون گرد و سفید معصومه جلوم بود حدود ۷ یا ۸ دقیقه تو کصش تلمبه زدم ابم اومد کشیدم بیرون و ریختم رو کمرش چند دقیقه کنارش بودم و بعد رفت حمام و از اون روز بعد هفته ای دو سه بار میرم خونش و میکنمش اونم کلی تشکر میکنه اخه چند ساله شوهرش خونه نیست حسابی بکنش امیدوارم خوشتون اومده باشه.کص ننه هر کی هم فحش بده نوشته: سعید
    • kale kiri
      سیاوش و دوستش پاره م کردند 1   حشری های عزیز، بعد از اینکه شما برای اولین بار دادن به یه غول بچه کوچکتر از خودم نه تنها تنبیه نذاشتید بلکه تشویق به کون دادن کردید، من یک بار دیگه از سیاوش خواستم که ترتیبم رو بده. دفعه پیش که منو گایید، اینقدر کیرش کلفت بود که کونم رو پاره کرد. چون حالا کونم گشادتر شده بیشتر احساس اوبی دارم و این دادن لعنتی آدم رو معتاد می کنه. چند روزی بود کونم میخوارید برای یه کیر حسابی. یه پیغام به سیاوش دادم که اگه دوباره می خوای یه حال حسابی بکنی من آماده م. اون خواست که یه شب تو باغ یکی از دوستاش منو ببینه و آدرسش رو فرستاد. کمی نگران شدم ولی به لذتش می ارزید. وسایل دادن رو برداشتم و راه افتادم. تو راه از هیجان، شهوت و ترس هزار فکر خوب و بد می کردم. تا به باغ رسیدم اینقدر حشری شده بودم که شورتم خیس شده بود و حالا حاضر بودم که به سناریوی گاییدن تن بدم. باغ کوچکی بود با درختای زیاد و یه حوض کوچیک تو وسط. سیاوش درب رو باز کرد و بغلم کرد و در گوشم گفت جنده امشب کارت ساخته س! با این حرفش حال کردم. دستش رو باسنم گذاشت و گفت با این کونت می بایست دختر می شدی و با خنده گفت البته فرقی هم نمیکنه به هر حال تو رو دارم می کنم. گفت برو از یخچال آبجو و اینا بیار. رفتم آشپزخونه اول خودم رو لخت کردم و بعد کمی خوردنی آوردم. دستم رو تو تی شرتش برده بودم و با موهای پر پشت سینه ش بازی میکردم اونم دستش رو رونای سفید و بی موی من می کشید. هر دو حالمون عوض شده بود. گفتم آبجو رو با آب کیر دوس دارم و کیرش رو از شورتش بیرون کشیدم. با یه دستمال چشمام رو بست و همینطور که داشتم تخم هاشو لیس میزدم یه آهنگی روشن شد. فکر کردم که با کنترل روشنش کرده. با تخماش بازی می کردم و نوک کیرش رو مک می زدم. آبش کمی اومده بود و طعم شهوت خوشایند بود. از آروم نشستن سیاوش تعجب کرده بودم. آیا آرامش قبل از طوفان بود!؟ یه دستی روی ممه هام رفت و سیاوش گفت تو چرا سینه هات برجسته س. ببینم بهشون دست زدی؟ موهام رو گرفت و کشید سمت خودش، جوری که چهار دست و پا مثل سگ حالت گرفته بودم و نوک کیرش به حلقم می خورد. با حرکت موجی آروم داشت دهنم رو می گایید و نوک ممه هام رو فشار می داد. یکدفعه یه چیزی به نوک ممه راستم زد و چپی رو هم داشت بیشتر فشار می داد. یک نفر یه تف رو سوراخ کونم انداخت. وای فهمیدم که چشمم رو بستن که چند نفری منو بگان. یه چیزی مثل خیار تو کونم میکرد که گشادش کنن ولی من کیر رو بیشتر می پسندیدم ولی نمی تونستم حرف بزنم. یکیشون رو پشتم نشست و کیرش رو به پشتم می سابید. یکی هنوز داشت ممه هام رو اذیت می کرد. گاهی فشار می داد و گاهی ضربه می زد. درد زیادی از تخمام حس کردم و وقتی نگاه کردم یه گیره سر پهن هر دو تخمم رو چنگ زده بود. هر لحظه یه کار تازه ای رو من می کردن و کاملا گیج شده بودم ولی لذت زیادی هم می بردم. فکر می کنم ۵ یا ۶ نفر بودن، چون یه چند نفری هم از دور می گفتن عکس بگیر یا گوشش رو بکش و این حرفا. خواهش کردم که چشمم رو باز کنن ولی سیاوش گفت تو همه اینا رو می شناسی و اونا نمی خوان تو بدونی بهشون کون دادی. راست می گفت صدا ها آشنا بود و به صدای پسر عموم و دوستاش می خورد. منو رو تخت پرت کردن. یکی یه درگوشی بهم زد و یکی دیگه پاهام رو دوشش انداخت و کیرش رو سوراخم گذاشت. وقتی گیره سر رو برداشتن خیلی خوشحال شدم ولی بعدش با طناب تخمام رو گره زدن. این دردش کمتر بود و دولم حال اومد و سیخ شد. یکی از لبام گاز می گرفت. یه کیر نصفه تو کونم بود و تلاش می کرد همه رو فرو کنه و دیگری رو دهنم نشسته بود و می خواست تخماش رو بخورم. یکی دیگه تخمام رو می کشید و دول سیخ شده من رو مسخره می کرد. آخه خیلی ریز بود. با شدت تلمبه ها کیر یکیشون تو کونم رفت ولی این مال سیاوش نبود چون هم خم نبود و هم نازک‌تر بود. اونی که رو صورتم بود کیرش رو لبم گذاشت و منم براش مک می زدم. کم کم کیرش رو بیشتر و بیشتر تو دهنم می برد. راسما از سر و ته داشتن منو می گاییدن و یکی از وسط اذیت می کرد. خیلی تحریک بودم و آرزو داشتم کل شب رو بهشون بدم. در حال ماساژ تخم های اونی شدم که داشت دهنم رو می گایید که یکدفعه جمع شدن و با تمام فشار همه آبش تو حلقم خالی شد. پسره همون جا کیرش رو تو دهنم نگه داشته بود و می گفت کونده همه ش رو قورت بده. منم همه رو قورت دادم و بعد کیرش رو با زبونم کاملا لیس زدم. تلمبه های توی کونم شدید شده بود و تخماش به باسنم می خورد. داشتن نوبتی آبجو می خوردن و ۲ تا دو تا یا بیشتر می اومدن سراغم برای اذیت یا گاییدن. اولین بار بود که به یه گروه داشتم کون میدادم، البته ناخواسته! ازشون خواست که برم دستشویی ولی اجازه ندادن. یک کیر جدید رو گردنم اومد و گردنم رو خیس کرد. احتمالا مال کسی بود که سوار پشتم شده بود. بعد از کمی مالیدن، بالا تر اومد و رو لبم می کشید. چون بدنم از تلمبه از کون داشت تکون میخورد، پسره عصبانی شد و فکم رو باز کرد و کیرش رو فرو کرد و گفت اوبی حالا حسابی ساک بزن. تلمبه های باسنم تندتر شد و نفر دوم هم به اوج رسید و آبش رو تو کونم خالی کرد. برای اینکه از سر و ته استراحتی کرده باشم، دوباره خواستم برم دستشویی و اینبار یکی گوشم رو گرفت و با اردنگی انداخت تو دستشویی. اول چشمام رو باز کردم و بعد تخمام رو آزاد کردم. آب شهوت از کونم و رونم سرازیر شده بود. خوشحال بودم از اینکه هم خودم حال کردم و هم دو نفر رو به اوج رسوندم ولی نمیدونستم باقی امشب چطوری خواهد بود و امیدوار بودم یکی دو نفر دیگه نمونده باشن چون کونم کمی می سوخت. خودم رو تمیز کردم و درب رو باز کردم. سیاوش ایستاده بود و دوباره چشمی رو روی صورتم انداخت. منو بردن وسط. ممه هام رو مالش میداد و بعد دوتا گیره به ممه هام زدن. تا دستم رو از درد بردم که برشون دارم، یکی از پشت تخمام رو گرفت چنان پیچوند که دادم هوا رفت و ممه هام رو فراموش کردم. خیلی خشن شده بودن. فکر کنم این دور میخواستن سکس خشن داشته باشن و دائما تحقیر میکرد و اردنگی یا سیلی میزد. موهای سرم رو گرفتن و پایین کشیدن. وقتی خم شدم فهمیدم که جلوی یک میز هستم. یکی داشت از پشت به باسنم با ضربات شدید می زد. گیره های ممه هام چون به کف میز خورده بودن خیلی درد داشت و من داد می زدم و تکون می خوردم. اینقدر تحریک بودن که اصلا رحم نداشتم. یکی به کونم اردنگی زد و چون من خم بودم به تخمام خورد و از درد خودم رو زمین انداختم. شاید تخمم ترکیده بود ولی کی توجه می کرد. می خندیدن و شرط می بستن کدومشون بیشتر و خشن تر می تونن دهنم یا کونم رو بگان. خم رو زمین افتادم بودم و سریع گیره ها رو از ممه هام باز کردم. یکی بلندم کرد و مثل یه گونی روی یه چیزی مثل تخت انداخت. خواستن که داگی خم بشم و ضربه های به باسنم باز شروع شد. یکیشون که صدای آشنایی داشت می گفت کی می تونن یه دختر بیارن واسه سکس و چند نفری بتونن تا صبح بکننش. تازه اول شب بود و فهمیدم تا صبح باید کتک بخورم و بدم. وقتی یکی دیگه شون با موهام سرم رو بلند کرد و بهم سیلی زد اون‌یکی از پشت تف تو سوراخم انداخت و کیرش رو روانه کرد. صبری در کار نبود، پشت سر هم عملیات داشتن. از پشت به سوراخم فشار می آورد که کیرش رو وارد کنه و اون‌یکی گوشام رو به سمت بالا کشید و کیرش رو کرد تو دهنم. دوباره از جلو ساک می زدم و از عقب تلمبه می خوردم ولی کلفتی کیرش کامل تو نرفته بود و کونم می سوخت. هر دو تا لذت می بردن و می زدن و می کردن. من هنوز درد تخمام رو احساس می کردم، واسه همین دستم رو بردم تا کمی ماساژ بدم. ظاهرا یکی منو دیده بود و دلش به حالم سوخته بود اینه که یه دست گرم و نرم تخمام رو گرفت و کمی به آرامی مالش داد. از دو طرف کیرشون تا ته میومد و می رفت و با ماساژ تخمام خیلی حال می داد و داشتم به اوج می رسیدم. فقط درد گوشام بود که داشت از جاش در می اومد! با دستام مالش تخمای کسی که دهنم رو می کرد رو شروع کردم تا زودتر به اوج برسه و از درد گوش راحت شه م. بعد از دو یا سه دقیقه مالش به اوج رسید. کیرش درآورد و آبش رو روی صورتم و دهن خالی کرد. نفر سوم هم تموم شد و احتمالا اونی که کیرش تو کونم بود مونده بود و سیاوش. با حرکات کمر داشتم چهارمی رو راضی می کردم که یکی از ممه هام رو گرفتن و همچنین دولم رو. اولش خوشایند بود ولی نیشگون ممه ها و کشیدن دولم درد داشت. نمی دونم اونی که داشت کونم رو می گایید دولم رو می کشید یا کس دیگه ای بود ولی هر چی می گذشت بیشتر و بیشتر می کشید. آخرش داشتم از درد داد می کشیدم و چون از سمت راست کشیده میشد، کاملا کج شده بودم ولی همچنان شدید تلمبه می شدم. یکی هم داشت علاوه بر کیری که تو سوراخم بود از بغل انگشتش رو فرو می کرد. بدجوری ترسیده بودم. هر کاری برای ارضا و شوخی جنسی انجام می دادن و هیچ محدودیتی هم نداشتن. با این کار نفر چهارم هم به اوج رسید و آبش رو تو کونم خالی کرد. ازم خواستن که به پشت بخوابم روی یکی از اونا. اون کیرش رو از زیر آروم آروم کرد تو سوراخم و با تلمبه هایی که من هم کمک می کردم و آب زیادی که از قبل جاری شده بود، به راحتی تا ته رفت. همینطوری آروم بازی میکردیم که یکی دیگه از رو کیرش رو لبه سوراخم گذاشت و هماهنگ با اولی تلاش می کرد که اونم کیرش رو فرو کنه. با زور کمی از نوک کیرش وارد شد ولی با فشار بیشتر دومی تو نمی رفت. سوراخم داشت می ترکید و فریاد می زدم و اونا میخندیدن و لذت میبردن. نفر اول از زیر تا ته کیرش رو کرده بود تو کونم و نفر دوم داشت از بالا فشار می داد که کیرش رو از همون سوراخ وارد کنه. بشدت داشت تلمبه می زد و با هر تلمبه یه ذره تو می رفت و دردش قابل تحمل نبود. مثل خر از رفتنم به باغ پشیمون شده بودم و نمیدونستم که آخر وضعم چی خواهد شد. یکی دیگه اومد به کمک که هرجوری شده کیر دوم هم تو کونم فرو بره. اول با سیلی و نیشگون و بعد با غلغلک. درد دیگه قابل تحمل نبود و من تلاش می کردم خودم رو رها کنم ولی اونا خشن تر می شدن. آخرش بعد از ۵ دقیقه تلاش ناموفق سیاوش به دادم اومد و منو از زیرشون آزاد کرد و برد دستشویی که خودم رو مرتب کنم و یه دوشی بگیرم، چون تمام بدنم عرق و آب شهوت شده بود. کونم بد جوری می سوخت و هنوز احتمالان جوان هایی پشت در با تخم پر از شهوت منتظر کون و دهن من بودن. علاوه بر کونم چاک دهنم هم درد می کرد ولی هیچ کدوم بیشتر از جای گیره رو ممه هام نبود که هنوز می سوخت. نیم ساعت دوش رو طولش دادم که هم دردم کمتر شه و هم شاید بعضی هاشون برن. ساعت دستشویی حدود ۱۱ شب رو نشون میداد و من ۷ رسیده بودم به باغ. ۴ ساعت بود که بشدت داشتم از هر طرف گاییده می شدم. خودم خیلی اذیت شده بودم و خیلی زیاد هم لذت می بردم، چون اینجور سکس های گروهی رو دوست دارم. ادامه این خاطره رو پست بعدی میذارم چون این قسمت طولانی شد و هنوز تا صبح راه زیاد هست برای شهوت رانی! نوشته: پرویز
    • kale kiri
      رابطه من و زن پسر عمه ام   سلام به همه‌ دوستان سایت کونباز این داستان که میخوام بگم برای عید امسال هست و از این اغراق شده ها نیست که خیالبافی میکنن جریان طبیعی رو براتون نوشتم بریم برای تعریفش: من به جوون مجرد ۳۵ ساله هستم اسمم سیاوش تیپ و قیافمم بد نیست هفته اول عید بود عمه ام با عروسش و پسرش اومدن خونه ما ،بعد احوالپرسی و نشستن و پذیرایی گرم صحبت با پسر عمه ام بودم که متوجه نگاه های خیره زنش (اسمش ماراله خیلی خوشگل و خوش بدن هست )به خودم شدم. اولش محل نذاشتم ولی چند باری که برگشتم و نگاهش کردم دیدم چشم تو چشم‌نگاهم‌ میکنه تو حضور مادر شوهرش و شوهرش و خانواده من …خیره موندم بهش گفتم شاید دارم اشتباه میکنم دیدم نه ادامه داره نگاهش . یکم‌باهاش آمار بازی کردم بعد که پاشدم به بهانه آجیل چرخوندن دور زدم و وقتی رسیدم بهش زیر لب گفتم خیلی خوشگلی مارال جون …وایساد نگام کرد البته نه جوری که تابلو شه گفت ممنون من رد شدم و نشستم …خلاصه کنم‌اون شب کلی باهاش آمار بازی کردم رفتن . ماجرا از اونجا شروع شد که چند روز بعد ما رفتیم خونه عمم و از اونجایی که پسرش و عروسشم باهاش زندگی میکنه گفتیم همه رو یکجا ببینیم،از شانس خوب من فقط عمم و عروسش مارال بودن …نشستیم و مارال خانوم‌رفت میوه و چایی و وسائل پذیرایی میاورد یه شلوار لی تنگ پوشیده بود با یه تاپ قرمز یقه باز که خم میشد قشنگ سینه اش معلوم می شد و روشم یه کت که دکمه هاش باز بود من اول رو مبل نشستم بعد یه فکری به سرم زد از عمد رفتم پایین نشستم …مارال که برگشت دید من رو زمین نشستم تعجب کرد چایی که جلو من آورد خم شد از روی تاپش سینه اش با یه سوتین سفید معلوم شد منم از عمد خیره به سینه خوشگلش شدم تا متوجه بشه اونم فهمید سرخ شد صورتش و هل شد یکم سریع آروم گفتم چقدر بزرگن میشه خوردشون …راست شد رفت سمت پدر و مادر من و پشتش کرد بهم و خم شد چایی تعارف کنه کونش قشنگ معلوم شد از رو شلوار …یه کون بزرگ سکسی که فقط دلت میخواد بزار توش …فهمیدم از عمد اینکارو کرده داره بدن نمایی میکنه کارش کرد و رفت نشست یکم‌دوباره آمار بازی کردیم پاشد رفت آشپزخونه تا میوه بچینه رو دیس بیاره من گفتم آب لازم شدم و از اونجایی که خونه عمم بزرگ شدم پاشدم تندی خودم برم‌که عمم مارال صدا نکنه بگه آب بیار رفتم تو آشپزخونه دیدم داره میوه هارو تمیز میکنه آروم نزدیکش شدم از پشت آروم‌بهش چسبیدم تا اومد واکنش نشون بده گفتم منم نترس اونم کاری نکرد بهش گفتم میخوامت چیکار باید بکنم برات یکم کونش دست زدم گفتم دوست دارم این مال من باشه انگار منتظر همین بود خودشو میمالید بهم از پشت گفت الان اینجا نمیتونم صحبت کنم اینستاگرام بهت پیام میدم خندید و رفت . ما رفتیم و شب اینستا بهم پیام داد …قرار گذاشتیم بیاد خونمون وقتی کسی نیست …روز موعود رسید و اومد در باز کردم چی میبینی آرایش قشنگ یه مانتو کوتاه با شلوار ساپورت مشکی اونم که گوشتی قشنگ اندامش تو چشم میزد …اومد تو بردمش تو اتاقم یکم‌صحبت کردیم و گفتم شوهرت راضیت نمیکنه گفت صحبت این نیست دلم یه تجربه متفاوت میخواست نصیب تو شد . رفتم جلو دستش گرفتم و لبمو آروم بردم سمت لبش و شروع کردیم به لب گرفتن خیلی خوشمزه بود لباش آروم آروم مانتوشو در آوردم و اون لباسای منو …وقتی تیشرتشو دادم بالا یه سینه گنده سایز ۹۰ لای سوتین سبز محشر بود کلمو کردم وسطشون بخور بخور خندش گرفته بود میگفت آروم همش مال خودته آخرین بارتم قرار نیست باشه …چشام گرد شد بیشار با حرص نوک سینه هاشو میک میزدم اونم آه و ناله خفیف میکرد گفتم سیاوش شلوارتو در نمیاری پسرتو ببینم گفتم ای به چشم پاشدم و گفتم مارال خودتم شلوارتو درآر که دیدم شورتش سبز ست سوتینش …رون گوشتی و بزرگ شرت ک کند یه کلوچه آبدار بزرگ لای پاهاش بود نزدیک شدیم دوباره لب گرفتن با دستش کیرمو گرفت بالا پایین میکرد میگفت جانم چقدر داغه کیرت بعد یکم رفت پایین شروع به ساک زدن کرد چقدرم حرفه ای ناسلامتی ۱۰ سال بود ازدواج کرده بود انقدر خورد خورد تا سیر شد معلوم بود عاشق ساک زدنه گفتم پاشو برات بخورم دراز کشید پاهاشو وا کردم و شروع کردم خوردن کصش انقدر خیس بود دریاچه ای شده بود انقدر خوردم دیگه آه و ناله اش بلند بلند شده بود گفت بسه بکنم کیرتو بکن تو کصم دارم میمیرم سریع پاشدم آروم سر کیرمو گذاشتم دم کصش و آروم فشار دادم تو که یه جیغ ریز زد بعد شروع کردم تلمبه زدن و تندش کردم از آه و اوفش و ناله اش معلوم بود داره نهایت لذت میبره هی میگفت سیاوش قربونت کیرت برم چقدر خوب میکنی بکن مال خودته جرم بده منم هی تند تند کمد میزدم …تا بعد نزدیک ۱۵ دقیقه آبم اومد …و دو دور دیگه سکس کردیم اون روز . الانم که آخر فروردین هست دو بار دیگه فرصت شد اومد پیشم حسابی به خدمتش رسیدم و سری دوم قرص و تاخیری همه‌ چی زدم بالا انقدر کردمش دگ گفتم غلط کردم برا کیرت بمیرم بزار بخورمش آبتو بیارم ک گفتم نه یا از پشت که تنگه میزاری بکنم سریع آبم میاد یا نه کلا اونم مخالفت کرد و منم گذاشتم بخوره برام ولی خودمو ناراحت نشون دادم و اونم فهمید و قول داد بهم خودشو آماده کنه برا اینکه از پشت بزاره بکنمش این بود ماجرای سکس من با زن پسر عمه ام مارال جون نوشته: سیاوش
    • kale kiri
      عکس سکسی ایرانی برای تماشای تصاویر در سایز اصلی روی هر عکس کلیک بکنید.
    • kale kiri
      عکس سکسی ایرانی برای تماشای تصاویر در سایز اصلی روی هر عکس کلیک بکنید.
×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

لطفاً اگر به سن قانونی نرسیده اید این سایت را ترک کنید Please Leave this site if you are under 18