رفتن به مطلب

داستان سکسی لز با نوازنده


mame85

ارسال‌های توصیه شده

     خاطرات نوجوانی × لز × داستان سکسی × داستان لز × سکس لز ×

لز من با دف زن

سلام
عسلم 19 سالمه
داستانی ک میخوام بگم برای 3 سال پیش یعنی 16سالگیمه که کلاس دهم بودم و رشتم گرافیک بود
من از 12 سالگی با ی پسر بودم و الانم ایشون نامزدمه
من از همون اولم حس میکردم ب سکس علاقه ی زیادی ندارم
بدن نرمالی داشتم ن چاق بودم ن خیلی لاغر که استخونام بزنه بیرون
سینه هام و باسنم بزرگ بودن
کلا هیکل بزرگی داشتم
اون موقع که فعلا رل بودیم نامزدم با دیدن بدن من آبش میومد
اما من انگار ن انگار دارم با ی مرد سکس میکنم، ی ساعت با من ور میرفت اما ن از ارضا شدن خبری بود ن از خیس شدن
اون دوران خیلی دنبال ی دختر بودم
تو همکلاسیا، فامیل، دوست، آشنا
ولی همشون ماشالا چص بودن برا من که ن وای کار بدیه اینجوریه اونجوریه.
گذشت. کار هنرستانم تموم شد که توی سالن غرفه داشتیم، سالن هم خیلی گرم بود من احساس کردم ک حالم داره خراب میشه ظهر شد که اومدم خونه حالم واقعا بد بود هر چی خوردم گلاب به روتون اوردم بالا، رفتیم درمونگاه که دکتر گف ی مسمومیت عادیه ی سرم داد که رفتیم داخل اتاق تزریقات من دراز کشیدم رو تخت تا پرستار بیاد وصلش کنه برام
ی خانوم هم با ی دختر که نمیخورد دختر خودش باشه اونجا بودن
من شروع کردم کتمو در اوردن تا راحت سرمو وصل کنن دیدم این خانومه هی ب من نگاه میکنه، من خودمو زدم ب اون راه ک نمیبینم، باز دیدم چشماش رو منه
اخ نگم از تیپ قیافش ک حتی قیافشم آبمو میاورد
ی خال خوشگل بالای لبای درشتش بود
از چشاش سکسی بودن میبارید
از رفتاراش و حرکتاش
منه اوسگولم که چون حالم تو خودم نبود نفهمیدم این خودشه کسی ک میخواستی لز کنی باهاش
سرم تموم شد من بلند شدم و اون دختر کوچولو ک کنارش بود اومد جای من
ی دو سه هفته ایی گذشت که توی هنرستان ما ب مناسبت روز دختر جشن گرفتن
نشسته بودیم تو آلاچیق حیاط که دیدم دو سه تا دف زن اومدن داخل
جشن شروع شد که منم نگم براتون پررو، شلوغی بودم برا خودم رفتم درست جلو دف زنا جیغو داد میکردم با رفیقام
که ی لحظه احساس کردم اون خانومه هم تو اون دف زناس
کف کردم
ن اسمی میدونستم ازش ن سنشو ن وضعیتشو
جشن تموم شد ک بدو بدو رفتم پیشش ب بهونه ی جشن نامزدیه خودم گفتم شمارتونو میشه بدین که دیدم شناخت منو
شمارشو گرفتم
بدون هیچ معطلی شبش بهش پی دادم سلام علیک کردم فهمیدم اسمش مریمه، گف چرا از الان ازدواج میکنی، فلانو بهمان منم گفتم تو مگه ازدواج نکردی گفت ازدواج کردم طلاق گرفتم تو دلم گفتم ایولللللل بعد گفتم دختره دختره خودتونه گفت بله فهمیدم اونم زود ازدواج کرده و زود بچه دار شده
بعد شروع کردم باهاش اوکی شدن
ولی از همون اول بحث لز و شروع نکردم
تولد دخترش بود که منم دعوت کرد منم ب بهونه ی کمک کردن زودتر رفتم
دخترشم فرستاده بود آرایشگاه تا موهاشو درست کنن شروع کردم ب حرف زدن ک تو سکس دلت نمیخواد
گف چرا دلم میخواد ولی خودم نیازمو برطرف میکنم
گفتم چطور گفت خودم با خودم سکس میکنم
من خندم گرفت واسه این حرفش
گفتم یعنی جق میزنی
گفت اره نمیبینی چقد چشام ضعیف شده
دیگه من روم وا شدو شروع کردم ب حرفای سکسی
پا شدم فلش زدم تا اهنگ باز کنم یکم حال هوا عوض شه دیدم تا فلشو زدم تلویزیون 3تا پوشه اورد بالا گی، سکس، لز همون لحظه رفتم پوشه لز دیدم کلی فیلم لز هست داشتم بالا پایین میرفتم که مریم پشت سرم گف یکیشو پلی کن نشونت بدم چجوری خودم با خودم سکس میکنم
من مات و مبهوت کاری نکردم اومد کنترلو گرفت و خودش زد یکی ع فیلما شروع کرد لباساشو در اوردن با لباس زیر نشست جلوم وای دیگه انقددددد خیس شده بودم ک کم مونده بود رو مبلشونم بریزه آبم، شروع کرد گوشه های شورتشو داد کنار دو انگشتی سوراخ کصشو میکرد گف توعم انجام بده منم فقط داشتم نگاه میکردم پا شد اومد سمتم گفت انجام بده
دستمو گذاشت رو کصم بعد شلوارمو داد پایین گفت چوچولتو بمال
منم دیگه از شدت شهوت شروع کردم مالیدن اونم با زبونش کصمو میکرددد
وای زبونشو تو کصم میگردوند
انگشتشو تو سوراخ کونم برد
چون من همیشه از پشت میدادم سوراخ کونم گشاد بود راحت داشت از کون میکرد منو
انگشتم رو چوچولم، زبونش تو کصم، انگشتش تو کونم
آه که چقدر خوب بود فکش که ع خوردن خسته شد گفت نمیخوای جبران کنی جنده
منم که نخواستم کم بیارم گفتم چرا ک نه
زود خوابید
منم شروع کردم سوراخ کونشو لیسیدن
سوراخ کونشو با دوتا انگشتم وا میکردم تف میکردم توش
داخل کونشو لیس میزدم
خیلی گشاد بودم کونش
که فهمیدم هر شب تو سوراخ کونش توپک میزاره انقد با سوراخ کونش ور رفتم ک گفت تو نمخای کصمو بازی بدی
شروع کردم انگشت تو کصش کردن واقعیتش با کونش بیشتر حال میکردم
وسط حس و حال بودیم ک دخترش اومد سریع تلویزیونو خاموش کردم دویدم رفتم دستشویی لباسامو پوشیدم
مریمم ب بهونه ی اینکه داره لباس مجلسی میپوشه پیچوندش
اگه راضی هستید بقیه داستان رو هم بزارم
خیلی طولانی شد ، ببخشید خواستم با جزئیات تعریف کنم
نوش جونتون گوشت بشه بچسبه ب کونتون😂🤍🥺

نوشته: عسل

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.