behrooz ارسال شده در 5 مرداد اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مرداد جلق × تابو × مامان × داستان سکسی × داستان مامان × سکس مامان × داستان تابو × سکس تابو × مامان کون گنده سلام به دوستان داستانی که میخوام براتون تعریف کنم کاملا واقعی هست شاید براتون سخت باشه ولی وقتی داستانو بخونید باور میکنید. ما خانواده ۶ نفری بودیم که ده سال پیش پدرم بیماری گرفت و فوت کرد. الان مادرم ۵۷ سالشه منم ۳۳ سالمه دو تا خواهر ۳۰ ساله و ۲۶ ساله دارم که شوهر کردن و یک برادر ۲۴ ساله. وقتی پدرم فوت کرد وضع مالیمون خیلی خراب شد من به عنوان پسر بزرگ خونواده نون آور خونه بودم تا اینکه تو این سالها برای دو تا خواهرم خواستگار پیدا شد و به فاصله حدودا ۲ اونها شوهر کردن ولی به سختی تونستیم از هزینه شوهر دادنشون بر بیاییم و بعد شوهر دادنشون خیلی تو قرض افتادم از یک طرف هم برادر کوچکترم دانشجو بود و با اینکه کمی کار هم میکرد باز هم مجبور بودیم بهش پول بدیم بگذریم خواستم بگم که تو چه وضعیت مالی بودیم حدودا ۴ سال پیش بود یعنی اون موقع مادرم ۵۳ ساله و من ۲۹ ساله بودیم که که این فشارها تحمل میکردیم و خیلی عصبی شده بودم و تحت فشار بودم از طرفی تو این دوران دختری که من دوسش داشتم به دلیل که خودم شرایط مالی نداشتم ازدواج کرد و یه شکست عشقی خوردم که قضیه رو مادرم فهمیده بود و خیلی ناراحت بود و از طرف دیگه منم خیلی تو این دوران تحت فشار جنسی بودم خیلی دلم سکس میخواستم هیچ راهکاری برای اینکه بتونم خودم تخلیه بکنم نبود واقعا سالها داشتم عذاب میکشیدم فقط کارم شده بود شبها موقع خواب فیلم سکسی دیدن و جق زدم تقریبا کار هر شبم شده بود دیگه تو این سالها من و مامانم تو خونه دو نفری زندگی میکردیم اما از مادر بگم بهتون اسمش پروین بود قدش حدودا ۱۶۵ میشد با وزن ۸۵ کیلو با سینه های خیلی گنده که سینه هاش لش نبود تقریبا رو به جلو وایستاد وقتی سوتینو میبست خیلی تو چشم میومد و با کون خیلی گنده و گوشتی و خوش فرم لمبرای کونش وقتی راه میرفت مثل ژله میلرزید و رونهای تو پری داشت یه شکم سکسی هم داشت که اصلا لش نبود من اصلا به مادرم نظر نداشتم تا اینکه شبها که فیلم سکسی میدیدم ناخودآگاه فیلم هایی میدیم که تقریبا زنهای سن بالا و با هیکل مادرم علاقه شدیدی پیدا کردم و تقریبا هرشب با این فیلمها جق میزدم باز هم من نظری به مادرم نداشتم اصلا علاقه به این زنها بخاطر مادرم نبود فقط این زنها منو خیلی تحریک میکردن چون گوشتی بودند و تصور که میکردم خیلی بهتر میشد با زنهای گوشتی سکس کنه آدم حس سکسیشو منتقل کنه تا اینکه یه شب تنها بودم مادرم رفته بود خونه یکی از خواهرام و شب اونجا بود وقتی داشتم فیلم سکسی زنهای سن بالا میدیدم یه لحظه وقتی دیدم پسره داره با شورت زن سن بالارو به کیرش میماله و خیلی تحریک میشه منم خیلی خوشم اومد و کیرم به شدت راست شده بود که یک لحظه یه جرقه بزرگ به ذهنم رسید به خودم گفتم اگه واقعا اینقدر پسره لذت داره میبره شاید منم بتونم با شورتهای مامان این لذتو ببرم داشتم فکر میکردم ولی یه لحظه پشیمون شدم ولی وقتی باز ادامه فیلمو دیدم دوباره هیجانش مثل کرم اومد تو وجودم تا حالا همچین نگاهی به مامانم نداشتم دوباره وسوسه شدم هیجانم زیاد شده بود ضربان قلبم رفته بود به شدت بالا احساس کردم قلبم داره از دهنم میاد بیرون این در حالی بود که من هنوز کاری نکرده بودم و فقط داشتم بهش فکر میکردم سالها بود که جق زدم برام تکراری شده بود دلم هیجان و لذت جدید میخواست تا اینکه تصمیم گرفتم برم سر وقت کشوی لباس زیرهای مامانم من تاحالا دقت نکرده بودم مادر چه لباس زیرهایی داره چند تا داره و چه رنگی یا مدلی داره چون گفتم که بهش نظری نداشتم بلاخره از جام بلند شدم و تصمیم گرفتم تو تاریکی خونه برم سر وقت کشوی لباس زیر مامانم بلند شدم حرکت کردم قلبم همچنان داشت تند تند میزد بلاخره رسیدم به کشو بازش کردم پر از لباس های رنگارنگ بود با یک دست کشو باز کردم با یک دست داشتم کیرمو میمالیدم خواستم دست بزنم یک لحظه ترسیدم گفتم نکنه دست بزنم بعد فردا مادرم بفهمه لباساش بهم ریخته یکی به لباسهای زیرش دست زده لو برم پشیمون شدم ولی بیشتر که فکر کردم دیدم مادرم لباسهای زیرشو به هم ریخته تو کشو گذاشته اصلا خودش هم متوجه نمیشه لباسهاش به هم ریخته شده پس زیاد جای نگرانی نیست بعد فکری به سرم اومد که همون حالت که کشو باز گذاشتم یه عکس با گوشیم بگیرم که حالت لباسها چطوریه بعد که کارم تموم شد لباسهارو تقریبا تو اون حالت تا جایی که ممکنه درست کنم. بلاخره یه عکس از لیاسها گرفتم خیالم که راحت شد شروع کردم لباس دست زدن و برداشتن اول چند تا سوتین بود برداشتم بو کردم لیسشون زدم بعد گشتم ببینم سایزشوون چند هر چقدر گشتم هیچ کدوم از سوتین ها سایزی ننوشته بود خیلی دوست داشتم بدونم سایز سینهاش چنده ولی از روی سوتین که هیچ عدد خاصی ننوشته بود هدف اصلی برام شورت بود چند تا شورت برداشتم بود کردم لیس زدم بعد به کیرم مالیدم خیلی برام هیجان داشت فکرشو نمیکردم بتونم با شورت مامانم اینهمه تحریک بشم حتی یک لحظه کم بود آبم بیاد ولی بزور جلوی خودمو گرفتم که نریزه شورت کثیف کنه همچنان تو کشو دنبال شورت میگشتم تا اینکه تو کف کشو و زیر لباسهای یه شورت پیدا کردم به رنگ سفید و گلهای خیلی ریزی داشت جنسش فوق العاده نرم بود وقتی برداشتم نگاه کنم دیدم قسمتی که جلوی کوص مادرم قرار میگیره به رنگ تقریبا قهوه ای کمرنگ شده وقتی دیدم خیلی تحریک شدم به خودم گفتم من باید با این شورت جق بزنم آبمو بریزم تو شورت دراز کشیدم رو زمین شورت میمالیدم به کیرم لذت میبردم واقعا عالی بود سر کیرم میمالیدم به قسمت قهوه شده ی شورت مامانم تصور میکردم کیرم داره کوص مامانو لمس میکنه شورت چسبونده بودم به کیرم داشتم همزمان جق میزدم تا اینکه یکی از لذت بخش ترین جق های عمرمو زدم چنان آبی ازم اومد که یادمه دقیقا ۹ بار آبم با مقدار زیاد پرش کرد و ریخته شد تو شورت مامانم چنان آبی اومد که کاملا شورت مامانمو خیس کرد. دوستان ادامه داستانو روزهای آینده حتما مینویسم منتظر باشید. نوشته: پسر پروین . آموزش تماشای فیلم ها - آموزش دانلود فیلم ها - آموزش تماشای تصاویر . لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسالهای توصیه شده