داستان شب زفاف با داماد وحشی و جر خوردن کوس عروس

[chochol]

عروسی × شب زفاف × داستان سکسی × داستان شب رفاف × سکس شب رفاف ×

جر خوردن کوسم شب عروسی

فاطی هستم 18 ساله و شوهرم علی 25 ساله دختر فوق خوشکل و اندامی و بدن سفید و کوس خیلی کوچیک علی همسایه و دوست دوران کودکیم بود علی 15ساله بود که با خانوادش مهاجرت کرد المان خانواده علی دنبال یه دختر خوشکل برای علی بودن و از طریق عمه علی منو بهش معرفی کردن و با خانواده من موضوع نامزدی صحبت شد و خلاصه روابط ما از طریق مجازی شروع شد و همدیگر رو پسند کردیم علی پسر فوق العاده خوشکل و جذابی بود خلاصه بعد از 8 ماه علی تصمیم گرفت با خانوادش برای ازدواج به ایران بیان و فامیل علی تمام تدارکات عروسی رو برنامه ریزی کردن حدود یک ماه قبل ازدواج اومدن و من علی دنبال تدارکات و خرید و کارهایی عروسی بودیم تو این یک فقط در حد لب گرفتن و بوس کردن با هم در رابطه بودیم علی دیونه سینه هایی اناری بود و همیشه دو دستی میگرفتش و لبامو میخورد و بعضی موقها دست داخل شرتم میکرد و کوس کچلو منو تو دست میگرفت خلاصه کارهای عروسی تموم شد و ازدواج کردیم شب عروسی منو خونه عمه علی بردن و همه از اونجا رفتن بعد کمی استراحت با هم حموم رفتیم داخل حموم چیزی دیدم که فقط تو فیلمهایی سکس پورن دیده بودم علی کیرش حالت خوابید حدود 15 سانت بود برق از چشام پریده بود من با علی صحبت کردم گفتم من طاقت کیر تو رو ندارم علی گفت من کارمو خوب بلدم ناراحت نباش جوری پرده بکارتتو بزنم که متوجه نشی
خلاصه وارد اتاق شدیم هر دو لخت لخت علی شروع کرد به من ماساژ دادن و خوردن سینه هام معلوم بود کارشو خوب بلده خلاصه لب خوردنو ماساژ سینه خوردن و زبون زدن به بدن من یواش یواش شروع کرد به خوردن کوس من چنان کوسم خیس شده بود که حد نداشت خورد خورد با خوردنش برای اولین بار ارضا شدم چنان بدنم به لرزه افتاد که دوست داشتم تموم نشه
علی گفت برام بخور لب هایی کوچیک و غنچه ای داشتم هر کاری کردم سر کیر علی تو دهنم نمی رفت و علی اصرار داشت بخورش بکن تو دهنت بزور که احساس میکردم لبام داره جر میخوره خورمش طوری که لبم باز باز شده بود و و از دهن نمیتونستم نفس بکشم کیر علی بلند شد حدود 24 سانت بلندی و کلفتیش به اندازه یه شیشه شیر خشک بچه کوچیک بود.
علی باز شروع کرد به خوردن کوسم و با انگشتاش یواش یواش فروع میکرد و بعدش دست بکار شد من رو از رویی کمر خابوند و با یه دست کیرشو گرفته بود و خودش عقب جلو نمیکرد کیرشو بادستش عقب جلو میکرد چنان مست سکس شده بودم که هیچ وقت یادم نمیره علی دوست نداشت من دردم بیاد بعد ده دقیقه کله کیرشو فرو کرد حس عجیبی داشتم گفتم دیگه تکونش نده تا کمی جا باز کنه یواش یواش علی شروع کرد عقب جلو کردن خیلی اروم و خون قرمزی دور کیر علی شرو به اومدن کرد پرده من پاره شد حالت بی حس شده بود بدنم هم درد داشت و هم حال سکسی عجیب اوج لزت بودم و همین جور خون میومد علی تا اخر فرو کرد داخل من بعد از ده دقیقه ابش اوم و ریخت داخلم کیرشو بیرون که کشید خون بند نمیومد من گفتم خون پرده هست علی گفت نه پرده این همه خون نداره و خون بند نمیشد هر دو ترس وجودمونو برداشت نا چار علی زنگ به عمش زد و اومد منو که دید گفت عمه چکار کردی خون ریزی و درد عجیبی داشتم و ناچار مجبور شدن منو ببرن بیمارستان خواستم بلند شم تا نا حرکت کردن ندارم پاهام یاری نمیداد با برانکارد اورژانس منو بردن و جلو خون ریزی رو گزفتن 4روز تو بیمارستان بودم دکتر زنان گفت حتمی باید دهنه کوستو باز تر کنم و بعد عمل جراحی دهنه کوسمو باز کردن و تا یک ماه علی نتونست بکنه و دکتر به علی پیشنهاد داد برای سکس سعی کن از دیلدو اول استفاده کنی اول تا آماده شه بعد سکس کن خلاصه توی فامیل دو طرف همه ماجرا رو فهمیدن

نوشته: علی و فاطی