داستان سکس با زن شوهردار سفید بدن

[chochol]

 زن شوهردار × داستان سکسی × سکس زن شوهردار × داستان زن شوهردار ×

حسابی لوله کشی کردم

سلام خسته نباشید اولین باره که دارم داستان مینویسم … خب بریم سر اصل مطلب اسم خودم مهدی هست و اون بنده خدا رو میزارم نرگس. من 26 سالمه باشگاه میرم کارمم لوله کشی ساختمون هستش نصب شیرآلات… خلاصه یه روز سرکار بودم که گوشیم زنگ خورد یه آقایی بود برا کار منم گفتم سرکارم بعدظهر میام گفتش باشه آدرس خونه رو فرستاد منم کارم که تموم شد رفتم به همون آدرسی که فرستاده بود زنگ زدم بهش گفتم من دم در خونه هستم لطفا درو باز کنید گفتش من خونه نیستم الان به خانومم میگم بیاد باز کنه درو و بعد یکی دو دقیقه خانومش اومد درو باز کرد یه خانوم سفید پوست با باسن گنده اما گرد نبود باسنش پهن بود من ازش خوشم اومد رفتم خونشون نگاه کردم براش توضیح دادم که باید کابینت‌های آشپزخونه باز بشه که بشه لوله کشی کرد وقتی خواستم از خونه بیام بیرون یه شیر خونه اون خانوم جا گذاشته بودم یکی دوروز بعد که دیدمش گفتم ببخشید خانوم نگاه کرد سلام احوال پرسی گفتم یه شیر خونتون جا گذاشتم گفت آره پلاستیکی هست گفتم آره گفت بعدظهر بیاین جا خونه بردارین من الان میرم باشگاه لطفا شیر اشپزخونمون رو هم درست کنین آب میده من رفتم شیرو درست کردم گفتش این روشویی هم ابگرمش نمیاد خلاصه اونم داشتم درست میکردم که ازم پرسید مجردی گفتم آره گفت باشگاه میری گفتم آره گفت خوشبحالت شوهر من خیلی تپله گفتم با تمرین خوب میشه گفت نه بابا خیلی گشاده در همین حین که مشغول کار بودم یهو بازومو گرفت گفت وای چه سفته من یهو کیرم تکون خورد اومدم سمتش که یهو دخترش از اتاق اومد بیرون اون روز گذشت تا اینکه از در مغازه داشت رد میشد من شمارمو بهش دادم اول قبول نکرد اما با اصرار من گرفت پیام دادن چت کردن ما شروع شد دقیق 11 روز چت کردیم صحبت کردیم قرار اولین سکس رو گذاشتیم قرار بود دخترشو ببره مهد بعد به من بگه برم منم رفته بودم حموم خودمو تمیز کردم آماده شدم بهم زنگ زد رفتم پیشش رفتیم تو اتاق کنار هم نشستیم دستشو گذاشت رو کیرم شروع کرد مالوندن منم سینه هاشو از رو لباس میمالوندم یواش یواش رو تخت درازش کردم رفتم بالاش شروع کردم به خوردن لباش خیلی طعم خوبی داشت دیوونه وار میخوردم با یه دستمم سینه شو میمالوندم یکم که گذشت کیرمو در آورد منو انداخت رو تخت نشست پایین تخت شروع کرد به خوردن وای چه حالی میداد لعنتی کیرمو می‌خورد تخمامو میمالوند یکم که گذشت تخمامو با ولع می‌خورد من دیوونه شده بودم سرشو فشار میدادم اومد کنارم رو تخت گفت پاشو بکن همبن الان زود باش منکه کیرم گذاشتم در کوصش خیس خیس شده بود کیر کلفتمو کردم تو کوصش شروع کرد ناله کردن منم یه دستمو گذاشته بودم زیر سرش یه دستم رو سینش بود تلمبه میزدم تو چشاش نگاه میکردم هردومون تو ابرا بودیم یه ده دقیقه یه ربعی تلمبه زدم چرخید داگی کرد اومد لبه تخت منم ایستاده میزدم آبم که اومد ریختم رو دستمال تمیز کردم کیرمو با اینکه آبم اومده بود اما کیرم نخوابیده بود دباره کردم تو کوصش گفت چیکار میکنی گفتم میخوام بکنم گفت مگه میتونی منم گفتم آره شروع کردم به کردن کوصش داغ شده بود میگفت تورو خدا مهدی بسه اما من جنون گرفته بودم خیس عرق شده بودم محکم تلمبه میزدم اونم فقط آه ناله می‌کرد چندبار ارضا شد میگفت دیگه نمیخوام اما من میکردم اخرای سکس بود آب داشت تو رگ کیرم جمع میشد منم مثل وحشیا تلمبه میزدم انگار قرار بود از دست بدمش بالاخره آبم که اومد کشیدم بیرون ریخت رو کمرش میگفت جرم دادی چجوری میتونی پشت سر هم بکنی خیلی حال کردم خوشم اومد یکم تو بغل هم دراز کشیدیم لبای همو خوردیم گفت دیگه برو باید برم دنبال دخترم منم آماده شدم از خونه زدم بیرون… اگه ببینم راضی بودین ادامه رابطمون رو براتون مینویسم ممنونم ازتون…

نوشته: مهدی