migmig ارسال شده در 8 خرداد اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد میلف × میلف مادرزن × داستان سکسی × سکس میلف × داستان میلف × سکس مادرزن × داستان مادرزن × سکس با مادر زن × عاشق مادرزن کص تپل سلام دوستان من محسن ۲۷ سال دارم و بدن معمولی دارم با قیافه معمولی، اما یه کیر درشت و کلفت دارم که زیر شلوار تابلو تابلویه، من یه مادر زن مطلقه ۵۰ ساله اما با ظاهر خیلی جوون، سینه های درشت و بدن فوق سفید، و یه کس فوق تپل که همیشه از زیر شلوار زده بیرون روند های تپل بدن پر، موهای همیشه بلوند چند بار هم صیغه شده به این و اون، در ضمن ما تویه ساختمون زندگی میکنیم که ما طبقه دوم هستیم و مادر خانومم هم طبقه سوم و بیشتر اوقات تنهاس خونه اگه صیغهای هاش نباشن. چند بار تا حالا نخ داده اما میترسم حرکتی بزنم یهو سلیته بازی در میاره یا به زنم بگه. از نخ دادنشاش بگم که یروز زنگ زد به خانومم گفت بگو محسن بیاد بالا مرغ عشقام از قفس در اومدن تو خونه نمیتونم بگیرمشون، من رفتم بالا دیدم طبق معمول یه تیشرت یقه باز با یه شلوار جذب پوشیده. احوال پرسی کردیم و من شروع کردم به دنبال پرندها افتادن از عمد خودمو الاف کردم که خوب چاک سینه هاشو دید بزنم. همینطور که مشغول بودم گفت زودتر بگیرشون باید برم بیرون، فهمیدم که باز قرار کس دادن داره، گفتم اینجوری نمیشه بگیرمشون اومدم طبقه پایین (خونه خودم) یه چادر بزرگ برداشتم خیلی آروم پله هارو رفتم بالا از لایه در دیدم تیشرتش رو در اورده و داره بند سوتینش رو مرتب میکنه، واااای یه سوتین مشکی توری که داشت میترکید انقد که تو فشار بود، تور سوتین انقدر نازک بود که اون هاله قهوهای رنگ سینه هاش معلوم بود، قلبم داشت از جاش در میومد اینقد تندتند میزد. اصلا حواسش نبود که من در خونه رو باز گذاشتم، یهو رفتم تو، هول شد دستش رو گذاشت رو سینه اش، منم الکی چشامو بستم گفتم وای ببخشید، خیلی طبیعی گفت اشکال نداره، پشتش رو کرد به من مانتوشو که رو مبل بود برداشت و پوشید ولی فهمید که دیدش میزدم آخه خیلی بی سر و صدا پله هارو رفتم بالا. زهرا (مادرزنم) رفت تو اتاق خواب از صدای کش شورتش که می خورد به بدنش فهمیدم داره شورت میپوشه، هیچ وقت شورت نمیپوشه همیشه چاک کصش معلومه و تابلویه که شورت نداره،مگه اینکه بخواد بره بیرون یا سرقرار که شورت بپوشه. از اتاقش اومد بیرون دیدم دکمه های مانتوشو بسته یه مانتو که مطمئنم خودش از عمد این کارو کرد مانتویی که پشتش از قسمت یکم پایین تر از کونش همش تور بود تا پشت پاهاش. از سفیدی پاهاش فهمیدم شلوارش رو نپوشیده هنوز و اون صدای کش شورتش بوده. چادر رو پرت کردم رو یکی از مرغ عشقاش گرفتمش انداختمش تو قفس دومی رفت زیر مبل خم کردم بگیرمش از زیرمبل که یهو پشت مانتوی زهرا سلام توجهم رو جلب کرد همینطور مه رو زمین دراز کشیده بودم و زهرا پشتش به من بود دیدم یه شورت قرمز از این قدیمیا پوشیده که کون تپلش از اینور و اونور شورت زده بیرون،تمام کونش و تمام روناش تو دید من بود یهو نفسم بند اومد و قلبم شروع کرد به تند تند زدن، چند ثانیه چشمم به همونجا خشک شده بود، چقد قشنگ بود خدای من… مطمئنا از عمد پشتش رو به من کرده بود… یکبار دیگه هم تو خونه قبلی که با هم مشترک زندگی می کردیم ((به دلیل اینکه زن من خیلی به مادرش وابستگی داره،و بخاطر همینم الان تو یه ساختمون خونه گرفتیم.)) خونه قبلی با هم مشترک زندگی می کردیم سه سال یه خونه ۹۰ متری دو خواب بود که در اتاق خواباش دقیقا روبروی هم بود، یروز خانومم رو بردم کلاس برگشتم خونه دیدم زهرا داره آماده میشه و آرایش غلیظ میکنه فهمیدم که باز قرار کس دادن داره این دفعه با یه کیس جدید چون فقط واسه جدیدا آرایش میکرد. و تمام صیغهای هاش سنشون بیست و پنج تا سی و دو سه سال بودن. زود اومدم تو اتاق از سوراخ در نگاه کردم دیدم بعد چند دقیقه تیشرتش رو درآورد و سینه هاشو عطر مالی کرد و یکم عطر مالید به دستش و کرد تو شورتش مالید به کس نازش، خودبخود آبم اومد داشتم دیدش میزدم، سینهاشو مرتب کرد شلوار خونه رو در اورد با یه شرت سبز رنگ خوشگل انقد کصش پف کرده بود که دلم میخواست برم واسش بخورمش. لباس پوشید و از پشت در خدافظی کرد و رفت… حالا من که بیخیال نمیشم تا اینو نکنم شما راهکار بدین چجوری بکنمش خیلی زن سکس دوستی هست خیلی چند نفر رو بخاطر اینکه نتونستن بکننش ول کرد. ببخشید اگه غلط املایی داشتم و زیاد طول کشید چون بار اوله مینویسم. نوشته: بی نام لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسالهای توصیه شده