behrooz ارسال شده در 29 فروردین اشتراک گذاری ارسال شده در 29 فروردین عمو × تجاوز × داستان عمو × سکس عمو × داستان سکسی × داستان تجاوز × سکس تجاوز × تجاوز عمو × داستان محارم × سکس محارم × تجاوز دوست داشتنی سلام 20سالمه و مطلقه ام میخوام از سکسم با عموم بگم فرضا اسمم حناست و عموم رامینه هشت ماه بعد طلاقم بود بابام منو برد تبریز که حالو هوام عوض بشه خونه عموم تبریزه دوتا دختر داره فقط چهارسال ازم کوچیکترن از بچگی عمو رامینمو خیلی دوست داشتم اونجا که بودم حال روزم خوب بود اما از لحاظ جنسی زیاد خوب نبودم تقریبا هر شب خودارضایی میکردم یه شب حس کردم یکی پشت پنجره اتاقه فوری خودمو جمع کردم نگاه انداختم کسی نبود یه هفته اونجا بودیم بابام کم کم میخواست برگرده با اصرار دخترا و عمو قرار شد بمونم هرچند زن عمو زیاد موافق نبود بابام رفت چند شب بعدش عمو اینا مهمونی دعوت شدن منم باید میرفتم دیگه نارضایتی از چشای زن عمو پیدا بود ولی رفتیم عروسی بچه دختر عموی زن عمو بود خلاصه شام خوردیم دخترا زن عمو کلا با فامیلای خودشون خوش بودن من رسما تنها بودم خیلی حوصلم سر رفته بود ولی نمیشد حرفی زد یکم گذشت دختر عموم امد پیشم گفت بابا میگه بریم خونه منم از خدا خواسته بودم اما زنمو راضیش کرد خودش بمونه دخترام چسبیدن به مامانشون من عمو برگشتیم عمو خیلی عصبی بود منم ازش چیزی نپرسیدم خونه که رفتیم رفتم اتاق مهمان سر انگشت کردن خودم با هندزفری پورن میدیدم بدجور هوس کیر داشتم انگشت فایده ی نداشت خواستم بلند شم برم یه چیزی پیدا کنم بکنم تو کسم که چشم تو چشمای عمو دم در خشک شد لخت بودم کسمم خیس خیس خودمو تندی جمع کردم خیلی ترسیدم امد طرفم خواستم چیزی بگم ولی چی میگفتم سرمو انداختم پایین منتظر سیلی دادو بیداد ولی یهو دستش گذاشت رو سینم شوک شدم خودمو عقب کشیدم چیکار میکنی عمو بهم گفت تو چیکار میکردی دهنم خشک شده بود خودشو چپوند بهم گفت میدیدم هرشب خود ارضایی میکنی اشکال نداره عمو به هر حال نیاز داری تازه جدا شدی درک میکنم داشتم گریه میکردم اشکمو پاک کرد هیچی نمیگفتم دوباره دست گذاشت رو سینم دستشو کنار زدم یهو منو گرفت دهنمو محکم نگهداشت بزار کمکت کنم هرکاری کردم از دستش نمی تونستم در برم منو برد چسبوند به دیوار خودشم چسبید بهم دست ازادشو برد بین پاهام میمالید جیغ میزدم پاهام تنگ میکردم اما زورش زیاد بود میگفت ببین کست چه ابی میاد تو دلت میخواد پس خودت لوس نکن هرکاری کردم نتونستم خودمو از دستش دربیارم میزدمش با دستام یهو دستشو که دهنمو گرفته بود برد عقب قبل حیفم خوابوند دهنم خغشه دختره احمق بخدا صدات دربیاد میکشمت منو انداخت رو تخت خودش رو شکمم نشست خیلی سنگین بود همینجوری داشت کتکم میزد منم هی التماس میکردم نزنه با ملافه دستامو بست هنوز رو شکمم بود به یه دستش دهنم نگه داشت با اون یکی سینمو میمالید و میخورد گاز میزد میخورد سیلی میزد به سینم اهو ناله میکردم دید دیگه جیغ نمیزنم دستشو برداشت کمی خودشو کشید کنار اما نه زیاد طوری که نتونم کاری کنم یه دستش رو کسم بود داشت سینمو میخورد دیوونم کرده بود خیلی ماهر بود دیگه تسلیم تسلیم شدم فقط میخواستم ادامه بده دید دیگه خودمم پایم شروع کرد به درآوردن لباسش دوباره ترسیدم ولی جم نخوردم کیرش بیست سانت میشد اومد دراز کشید روم عجیب بود برام لبامو میخورد سینه هامو میمالید نفس نفس میزدم کیرش رو کسم بود داشتم دیونه میشدم بالاخره بلند شد لنگامو باز کرد کیرشو رو کسم میمالید بهم نگاه میکرد فقط میمالید کسم نبض میزد ببینم حنا خانم چی میخواد فهمیدم دوست داشت التماسش کنم دیگه طاقت نداشتم عمو بکن توم چی بکنم بگو چی میخوای کیر میخام عمو کیرتو بکن تو کسم یهو همشو کرد تو جیغ زدم دهنمو نگه داشت کیرشو فشار میداد تو همینجوری نگه داشته بود بهم میگفت این کس منه دیگه تو زن منی جنده کوچولوی منی دهنمو باز کرد میگفت بهش بگم جندشم منم واقعا اون لحضه دوست داشتم جندش باشم من جنده عمو رامینم عمو جندتو بگا شروع کرد تلمبه زدن کسم پر آب بود صدای کیرش تو کسم کل اتاقو گرفته بود ناله میکردم پارم کن جندتو پاره کن اونم تلمبه میزد این کس مال منه پارش میکنم تلمبه هاش تند تر میشد کسم میسوخت هردومون ناله میکردیم یهو کیرشو فشار داد تو کسم ارضا شد همه ابش تو کسم ریخت خیلی داغ بود روم ولو شد بندم میلرزید داغی ابشو توکسم حس میکردم هنوز کیرش تو کسم بود عمو ابت ریختی حامله میشم کیرشو بیرون کشید نمیشی بشیم میندازیمش تازه داشتم خجالت میکشیدم دلم میخواست زمان برگرده عقب با بابام برمیگشتم گریم گرفت عمو بغلم کرد بهم دلداری داد که چیزی نیست این رازه بین منو اون خلاصه کفت مسئله دستش روکسم بود ماساژ میداد انگشتشو میکرد تو نفسم بند آمده بود دستشو فشار دادم بیشتر خندید گوشمو لیسید هنوز سیر نشدی سینمو چنگ میزد ناله میکردم منو خوابوند لنگامو باز کرد با انگشت تند تند منو می گایید ابم دوباره آمد اما قسط بیخیال شدن نداشت بسه عمو نه هنوز جا داری دوتا انگشتش شد سه تا کسم داشت میترکید حسابی گشاد شده بود اون عاصف اینجوری میتونست بگادت شرط میبندم دو دقیقه ارضا میشه کس به این نازیو حرم میکرد با حرفاش بیشتر تحریک میشدم باهامو داد بالا دوباره کیرشو کرد تو کسم تخماش به کونم میخورد عقب جلو عقب جلو فشار دادن اش نگه داشتن هاش منو میکشت دوباره ارضا شد یه قرص بهم داد بخوابم از فرداش عموم هر جا گیرم می آورد منو میمالید سه روز بعد برگشتم شهرمون عمو سه ماه بعد امد شیراز شبا اتاقم میومد انگشتم میکرد میگفت یادت نره تو من یه راز داریم باید حفظش کنیم دیگه خودم عادت کردم از سکس باهاش راضیم الان یه خونه اجاره کرده تو شیراز هروقت میاد بهم زنگ میزنه برم خونه حس میکنم واقعا شوهرمه به بار حامله شدم و به کمک قرص دارو بچه رو انداختم بهش میگم آبشو نریزه ولی هنوز تو کسم ارضا میشه تو فکر اینم دستگاه بزارم نوشته: حنا . آموزش تماشای فیلم ها - آموزش دانلود فیلم ها - آموزش تماشای تصاویر . لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسالهای توصیه شده