mame85 ارسال شده در 28 فروردین اشتراک گذاری ارسال شده در 28 فروردین صیغه × خیانت × ازدواج × داستان صیغه × داستان خیانت × داستان سکسی × ازدواج در سایت همسریابی سلام ، داستان من واقعیه ولی زیاد سکسی نیست و البته آموزنده است من اسمم علی است و ۴۹ سالمه، یکسال پیش از زنم جدا شدم و مشکلات زیادی داشتم، به توصیه یکی از دوستانم در یه سایت همسریابی ثبت نام کردم، دنبال یه خانم برای ازدواج دائم بودم، همه جور آدم به پستم خورد از دختر کم سن و سال تا زن۶۰ ساله، با بعضی هاشون چت میکردم و یا تلفنی حرف میزدیم، اگه مورد خوبی بنظر میرسید قرار میذاشتیم بیرون و یه چیزی هم میخوردیم، این وضعیت حدود ۴ماه طول کشید، ناگفته نماند که با بعضی هاشون سکس هم کردم، بالاخره با یه خانم مطلقه که ۲تا بچه داشت آشنا شدم، اسمش مرضیه بود و سنش ۴۵ ، کارمند، سفید سینه های ۸۵ و باسن طاقچه ای، زود ازدواج کرده بود و بچه هاش دانشجو و پیش پدرشون بودن، بالاخره بعد از کلی صحبت قرار گذاشتیم و رفتیم یه رستوران، کلی حرف زدیم و در کل به توافق رسیدیم، قرار شد چند ماه صیغه م باشه و وقتی مطمئن شدیم ازدواج کنیم، اولین سکسمون توی سفری بود که به اصفهان رفتیم، توی هتل خودش پیشنهاد داد و در کمال تعجب دیدم خیلی حرفه ای سکس میکنه ، با ساک زدن شروع کرد و بعد مدلهای مختلف رو درخواست میکرد از داگی تا مدل گاوچران و غیره، آخرش هم گفت دوست دارم آبتو بریزی داخل، نترس قرص میخورم، این وضعیت حدود ۲ماه ادامه داشت، مرضیه میگفت باید ازت مطمئن بشم منم میگفتم اگه مورد بهتری از من داشتی برو دنبالش. حدود یکماه از آشنایی ما گذشته بود که گفت با دوستاش میره سفر و این آخرین سفر مجردیشه، وقتی سفر بود چندتا عکس فرستاد ولی توی همه عکسها تنها بود، بعد از چند روز از سفر برگشت و گفت فکرهاشو کرده و برای ازدواج آماده س. خلاصه قرار عقد گذاشتیم برای یکماه بعد و توی این مدت اکثرا میومد پیشم و سکس داشتیم، بعد از عقد زندگی خوبی داشتیم، هفته ای یه بار به بچه هاش رو میدید و همه چی خوب پیش میرفت، تا یه بار گوشیش زنگ خورد و گفت اشتباه گرفتین، من زیر چشمی حواسم بهش بود، دیدم فورا یه پیام فرستاد، از اون موقع بهش مشکوک شدم و با کلی تلاش بالاخره رمز گوشیش رو فهمیدم، یه روز که رفت حمام رفتم گوشیش رو چک کردم، توی ایتا بیشتر از ۵۰تا عکس مرد بود، بعضی هاشون حتی عکس کیرشون رو فرستاده بودن، رفتم چت ها رو خوندم، اونجا بود که متوجه شدم سفر آخری رو که گفته بود با دوستاش رفته در واقع با یه آقایی رفته بوده و اون آقا توی چت کلی از سکسشون توی اون چند روز تعریف کرده بود و همون کسی بود که زنگ زده بود و مرضیه بهش پیام داده بود، اون آقا میگفت که یه بار دیگه و برای آخرین بار بیا همو ببینیم و سکس کنیم، مرضیه گفته بود دیگه نمیتونم و اون آقا اصرار ، در نهایت مرضیه پیام داده بود که باشه یه بار و برای آخرین بار و قرار بود بره خونه اون آقا. مرضیه که از حمام آمد دید گوشیش دست منه و من داخل ایتام، رنگش پرید، زبونش بند آمده بود، گفتم اینها چیه گفت مربوط به گذشته س، گفتم چرا پاکش نکردی، گفت فرصت نشده بود، گفتم خودتو به اون راه نزن، با چند نفر دوست بودی؟ به چند نفر دادی؟ گفت بخدا فقط یه نفر و شروع به دروغ و داستان سرایی کرد، چت ها رو براش خوندم، با حدود ۱۰نفر طی ۲سال رابطه داشت و آخرش همون سفر کذایی بود، بهش گفتم تو صیغه من بودی، چطور با مرد دیگه ای سکس کردی گفت من باید انتخاب میکردم، اونم قصدش ازدواج بود گفتم خوب پس چرا با اون ازدواج نکردی گفت ازم ۸ماه زمان خواست، گفتم ارواح شکمت، فقط هدفش سکس بوده و ظاهرا تو هم بدت نمیومده، گفتم قرار آخری چیه؟ گفت تهدیدم میکنه و گفته همه چی رو بهت میگه، منم مجبور بودم قبول کنم. خلاصه کلی بحث و دعوا کردیم ، در آخر گفت تو که اینقدر حساسی نباید از سایت دنبال زن می گشتی چون همه زنها از این موارد دارن. خلاصه الان من موندم که با این وضعیت ادامه بدم یا نه میخواستم بهتون بگم فریب ظاهر خانمها رو نخورید ، خدائیش مردها رو راست تر و صادق ترن نوشته: علی آموزش تماشای فیلم ها - آموزش دانلود فیلم ها - آموزش تماشای تصاویر لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسالهای توصیه شده