رفتن به مطلب

داستان آنال سکس برای اولین بار


mohsen

ارسال‌های توصیه شده


اولین تجربه کارامل
 

چند وقت پیش بود که آخر شب تو رخت خوابم داشتم تو سایت کون باز میگشتم. طبق معمول تو انجمن بودم داشتم یسری پست هارو لایک میکردم واسه بعضی هاشونم کامنت میذاشتم. اونشب پیام هام خیلی زیاد بود. عنوان پیام یکی برام جالب اومد. با عنوان " تیر به سنگ" پیام داده بود و خودش رو معرفی کرده بود. یکم باهاش چت کردم بعد تو اینستا فالو کردمش و بعد هم رفتیم تلگرام . اولا خیلی زیاد جدی نمیگرفتمش. برام ویدئوهای پورن میفرستاد و بیشتر درباره سکس حرف میزدیم چون هردومون از حشریت فراوان رنج می‌بردیم. کم کم گذشت و من ازش خوشم اومد. حس کردم از اوناس که بهشون میگن مرد! ازونا که آدم احساس آرامش و امنیت کنه پیششون و حالش خوب باشه. گذشت و حس کردم اونم احساس مثبتی نسبت به من و اخلاق و خصوصیات و بدنم داره‌. قرار گذاشته بودیم که یروز بیاد و باهم سکس داشته باشیم.
اصن باورم نمیشد که شوخی شوخی داره جدی میشه و من قراره سکس درست حسابی رو تجربه کنم. چون من ویرجینم و قبلا فقط یبار تجربه میک لاو رو داشتم اما نتونسته بودم ارضا شم. اینبار حس میکردم قراره خیلی متفاوت باشه چون ی حس درونی بهم میگفت این یکی واقعا بلده چیکار کنه🫠حدود یک هفته بود هرروز درحال آماده شدن بودم. ی لیست هم از تمام کارهایی که باید انجام بدم نوشته بودم و دونه دونه بهشون می‌رسیدم. هرروز که می‌گذشت استرس و هیجانم بیشتر می‌شد. هم میترسیدم هم ذوق داشتم. روزی که قرار بود بیاد چهارشنبه بود و منم تا عصر دانشگاه داشتم. از شانسم تو کلاس آخر قرار بود ارائه هم داشته باشم و خلاصه نمیتونستم بپیچونم و زود برگردم خوابگاه. ارائه من تموم شد و به استاد گفتم من وقت دندون پزشکی دارم میتونم برم😔😂استاد هم قبول کرد و منم سریع برگشتم خوابگاه. رسیدم رفتم دوش گرفتم. کصم رو هم با شوینده مخصوصش شستم. لوسیون زدم به خودم و وسایل ضروری رو گذاشتم تو ساکم و ی اسنپ گرفتم و راه افتادم به سمت سوئیتی که اجاره کرده بود. عین خرس استرس داشتم و قلبم تند تند میزد. رسیدم و دیدم که تو کوچه وایساده و تا از ماشین پیاده شدم اومدم سمتم و بغلم کرد. وای چه حس خوبی داشت اولین بار که بغلم کرد. ساک رو از دستم گرفت و باهم رفتیم تو خونه. توی خونه دوباره بغلش کردم و اونم منو بلند کرد و چرخوند. همچنان استرس و هیجان شدیدی داشتم و هنوز بدنم آروم نشده بود. ملافه رو انداختم رو تخت و ازش خواستم تو اتاق بشینه تا من لباسی که میخواستم رو براش بپوشم. ی اورال مشکی کوتاه بود که یقه گره ای داشت و زیرش هم ی شورت طرح گیلاس حریر بکلس پوشیدم. دست و پاهامم لاک جگری زده بودم و حسابی ست قشنگ و سکسی شده بود بنظرم. لباس رو پوشیدم و رفتم جلوش و دیدم چشماش برق زد فکر کنم خوشش اومده بود ازم. دوباره مدل پرنسسی بغلم کرد و منو اینبار گذاشت کنار دیوار. دستامو گرفت آورد بالا و نگه داشت و با انگشت اون یکی دستش گردن و زیر بازوم رو نوازش میکرد. این کارش خیلی تحریکم داشت میکرد . صورتش رو می‌آورد جلو که ازم لب بگیره اما نمیگرفت من سعی می‌کردم صورتم رو جلو ببرم اما اون می‌رفت عقب و میخواست داغ ترم کنه. حرکات دستش هم باعث شده بود بیشتر حشری شم و نتونم درست وایسم. دوباره خواستم لب بگیرم اینبار اونم اومد جلو و منو بوسید‌. خیلی حال خوبی داشت 🫠. دید که پاهام دیگه وزنمو تحمل نمی کنه بغلم کرد و منو گذاشت رو تخت و اومد روم .حسابی داشتم داغ و داغ تر میشدم. لب گرفت ازم و رفت سمت گردنم و گردنم رو میمکید . وای چقدر حس خوبی بود. گره یقه لباسم رو باز کرد و لباسم رو تا شکمم آورد پایین. از گردنم آروم آروم رفت سراغ سینه هام. همه جاش رو به جز نوکش ریز ریز بوس میکرد . وقتی رسید به نوک سینه ها اول با لبش گاز گازشون کرد بعد برد تو دهنش و شروع کرد به میک زدن. داشتم منفجر میشدم از حشریت. اولین ارضام تو همین موقع بود. باورم نمیشد. بعد از مدت ها ارضا نشدن و سرکوب کردن موقعی که مشغول خوردن سینه هام بود، ارضا شدم. حتی لباسم رو کامل در نیاورده بود! بیشترین چیزی که منتظرش بودم این بود که برام بخوره🫠 لباس و جورابم رو دراورد. باز شروع کرد سینه هامو خوردن و از رو شورت دست میمالید به کوسم. شورتم خیس خیس بود. با دستای کاربردش از رو شورت رو شیارم می کشید و دورانی دستاشو تکون می داد. یه بار اومدم. ولم نکرد. ادامه داد. دوباره اومدم. هنوز نیم ساعت نشده بود و من ۳ بار ارضا شده بودم. بعد شورتمو یواش یواش کشید پایین. حسابی خیس شده بود. هیچ وقت ندیده بودم انقدر شورتم خیس شده باشه. بعد رفتم لبه تخت و پاهام رو بالا گرفتم و اومد بین پاهام و شروع کرد…
اصلا حسش قابل توصیف نیست برام. اولش لیس میزد با هر لیس دلم میخواست از شدت حال خوب جیغ بزنم. بعد شروع کرد به میک زدن لابیاها و کم کم حس کردم داره دردم میگیره🫠. ازش خواستم فقط لیس بزنه و اونم این کارو کرد و دوبار ارضا شدم با خوردن.وقتش بود منم خودی نشون بدم. لباسش رو درآورد بعد کمربندشو باز کردم. شرتشو که کشیدم پایین کیر ۱۴ سانتی کلفتش مثل فنر پرید بیرون. نگاش کردم. خیلی عجیب بود. میتونست تکونشم بده. سرش کلی پیش آبش جمع بود. شروع کردم به ساک زدن براش . خودش میگفت سایز کیرش کوچیکه اما بنظرم خیلی خوب و جمع و جور بود. خیلی بلد نبودم ساک بزنم اما سعی می‌کردم خوب باشه کارم. تو حالت ایستاده و دراز کشیده براش خوردم. بعد به شکم دراز کشیدم تا لاپایی بزنه. حین لاپایی یدور دیگه ارضا شدم. لاپایی هم چیز جالبیه. تمام وزن پارتنرت رو روی خودت حس میکنی و اونم به سریع ترین حالتش داره جلو عقب میکنه. یکم بعد اونم داشت به ارضا نزدیک میشد .به پشت برگشتم و پاهاش رو گذاشت دو طرف سینم و دهنم رو باز کردم و کیرش رو گذاشت تو دهنم و آبش رو ریخت دهنم. اولین بار بود داشتم آب کیر میخوردم. ی مایع داغ با حجم نسبتا زیاد و مزه عجیب و متفاوت وارد دهنم شد. نمیتونستم تشخیص بدم چه مزه ایه. هم تند بود هم تلخ هم شور ! نمیدونستم چجور بود اصن😂 آبش رو قورت دادم و اونم کنارم دراز کشید و ی حس خوبی داشتیم نسبت بهم که ارضا شده بودیم. یکم دراز کشیدیم. یکی از فانتزی هایی که واقعا دوست دارم اسپنکه.نمیدونم چرا ولی عاشق اسپنکم اونم ضربات محکم که قشنگ پوستم قرمز بشه. نشست رو تخت و منو خوابوند رو پاش و شروع کرد به اسپنک زدنم. نمیدونم چند تا ضربه شد ولی با هر ضربه من واقعا عشق میکردم. آخراش یکم سوزش داشت برام اما بازم دوست داشتم. دیگه فکر کنم دست خودش درد گرفت که ادامه نداد😁. بلند شدم رفتم جلو اینه و دیدم جای دستاش رو پوست کونمه و پوستش قرمز شده. خیلیییی حال کردم با این صحنه. موقع راه رفتن یکم دردم می‌گرفت اما دوسش داشتم. بعد اسپنک باز رفتم بغلش. چند ساعتی با انواع و اقسام مالیدن کوسم و یاد گرفتن بدنم ارضام می کرد و من از خودم بیخود شده بودم. ی چیز دیگه که دوست داشتم تجربه کنم رابطه آنال بود. هم دلم میخواست هم استرس داشتم براش. با حرفاش آرومم میکرد و بهم اطمینان میدهد که یواش یواش جلو میره و اگر نتونستم درد رو تحمل کنم ادامه نمیده. احساس خوبی گرفتم از حرفاش و قبول کردم یکم با انگشتش بازم کنه. به شکم دراز کشیدم و پاهام رو انداختم دو طرف بدنش. لوبریکانت رو آورد و یکم زد رو سوراخ باسنم. بعد انگشت وسطیش رو آروم آروم میکرد تو. یکمی فشار میومد بهم و هی میگفتم درش بیاره‌. حس شدید دستشویی داشتن بهم دست می‌داد که باعث می‌شد استرس بگیرم نکنه یهو اتفاق بد بیفته. این استرس باعث می‌شد هی سفت کنم خودمو. انگشتش رو دراورد و یهو تمام حس فشار و حس دستشویی داشتن رفت! دوباره انگشتش رو برد داخل. آروم آروم تا ته برد تو. وقتی تکونش میداد دردم می‌گرفت و ازش میخواستم تکون نده فقط نگه داره توم. باورم نمیشد کل انگشتش داخل سوراخمه. دوباره لوب زد و من یکم حس کردم فشار داره بیشتر میشه دیدم دوتا انگشتش رو برده تو. اصلا باورم نمیشد که جدی جدی دوتا انگشت رو کرده تو سوراخ. خیلی فشار بود روم. ازش خواستم دربیاره یکم استراحت کنم. با انگشت کردن ارضا نشدم چون درد و فشار روم بود. اون شب چندین بار دیگه ارضا شدم. قبل و بعد شام و قبل خواب‌ . این ارضاها خیلی بدنم رو آروم کرد. کنار هم دراز میکشیدیم و انگشتش رو می‌برد بین پاهام. به خاطر میک زدن ها، لابیاهای کصم درد میکرد. به اونجاها دست میزد میدید درد دارم با انگشتش خیسی کصم رو می‌کشید می‌آورد رو کلیتوریسم. وقتی آروم آروم کلیتوریسم رو می‌مالید انقدررر بدنم آروم می‌شد که پاهام رو باز میکردم و با خیال راحت منتظر بودم ارضا شم. هیچی جز ارضا و لذت تو فکرم نبود. ی سینم رو با دستش گرفته بود و ی سینم رو داشت میخورد و میک میزد‌ . این مدل که کصم رو می‌مالید و سینم رو می‌خورد بیشترین و بهترین حالتی بود که باهاش ارضا میشدم . تا فردا شبش چندین بار با همین پوزیشن ارضا شدم . و واقعا وقتی ارضا میشدم میدیدم صبر کردن در عین شدیدا حشری بودن گاهی ارزش داره. واقعا آروم میشدم و حالم خوب می‌شد. بعد هر ارضا دست از مالیدن برنمی‌داشت و ادامه می‌داد و چند مرتبه ارضام میکرد. از بار دوم سوم به بعد حرکات دستش تند تر میشد و حتی نوک سینه م محکم می‌گرفت یا نشگون یا میک خیلی محکم میزد و منم سنگین ارضا میشدم . طوری که زیر شکمم درد می‌گرفت. شب اول خوابیدیم و منم تو بغلش بودم. توی خواب وقتی غلت میزدم موهام یا بدنم رو نوازش میکرد 🫠. همیشه دلم میخواست توی هرحالت مورد ناز و نوازش قرار بگیرم و توی خیال پردازی ام اینو تصور میکردم. صبح روز دوم بیدار شدم و در حالی که رو تخت بودم مجددا دستشو برد لای پام و با مالیدن چوچولم چند بار ارضام کرد دیگه حساب کتاب بارهایی که ارضا شده بودم از دستم در رفته بود. بعدش ی دوش گرفتمو مسواک زدم و بازم رفتم رو تخت. شروع کردم براش ساک زدم. خیلی جدی بهم گفت که زیاد با ساک زدن ارضا نمیشه.حس خوب میده بهش اما برای ارضا شدن باید دخول داشته باشه. دوباره باهام حرف زد و سعی کرد آرومم کنه. قبول کردم و خودم رو سپردم بهش. به شکم دراز کشیدم و لوبریکانت زد و انگشتش رو برد تو. ی کوچولو فشار کمتر شده بود. رفته رفته حس پارگی بهم دست می‌داد انگار. ترکیب سوزش و فشار و درد نمیذاشت بفهمم الان چند تا انگشت داخلمه. تنها چیزی که خواهش میکردم ازش این بود که انگشتش رو تکون نده و فقط تو نگه داره.سرم رو برگردوندم و پرسیدم چند تا انگشت توئه؟ گفت ۴ تا🫠 چشمام چهارتا شد که واقعاااااا؟ جدی چهار انگشت مردونه الان داخل همون سوراخ تنگ منه؟ آروم آروم در آورد و کاندوم رو آورد و کشید رو کیرش. باز یکم نگرانی داشتم اما ی حس خوشحالی هم داشتم که قراره آنال رو تجربه کنم. دوتا بالش زیر باسنم گذاشتم و به شکم دراز کشیدم و اومد روم. دل تو دلم نبود تو اون لحظه ها. فکر نمی کردم بار اول بتونه تا اینجا منو بیاره که راضی شم کونو بدم. سر کیرش رو یواش هل داد داخل و از همون اول درد شروع شد. کم کم داشت هلش می‌داد و منم ناله میکردم از فشار زیادش‌‌. حس درد و فشار و خصوصا فشار زیاد بود. اولاش جدی خیلی حس پاره شدن داره و ازش خواهش میکردم تلمبه نزنه‌. یکم تو اون حالت نگه داشت و بعد شروع کرد به تلمبه زدن. تلمبه ها تند و قوی بودن و با هرکدوم من حسابی آه و ناله میکردم و ملافه رو چنگ میزدم. چند دقیقه تلمبه زد و بعد آه مردونه ای کشید و ارضا شد🫠 و آروم آروم کیرش رو از سوراخم در آورد و کنارم دراز کشید‌. من نتونستم ارضا شم چون فشار زیادی رو کشیدم. با اینکه با صبر و حوصله و یواش یواش سوراخم رو باز کرد اما بازم درد داشت. حس جالبی بود ! جدی کون داده بودم! الان خوشحالم از اینکه اینو با ی فرد درست تجربه کردم. یکم دراز کشیدم و بعد بلند شدم. ی کوچولو درد داشتم . وقتی به سوراخم دست میزدم یا زیاد می‌نشستم هم لابیاهای کصم هم سوراخ کونم درد می‌گرفت. موقع دستشویی هم درد داشتم یکم اما اینطور نبود که غیرقابل تحمل باشه‌. خداروشکر اتفاق حال بهم زن هم نیفتاد 😂 و بی اختیاری مدفوع هم نگرفتم. اما چون سوراخم باز شده بود حس میکردم باید چند ماه تو استراحت باشه و هیچ چیزی توش نره 😅.روز دوم باهم غذا خوردیم حرف زدیم فیلم دیدیم و ارضا شدیم و ارضا شدیم. اونروز باز دلم میخواست مثل روز قبل رو صورتش بشینم یا ۶۹ بریم یا با پوزیشن دیگه ای برام بخوره اما هیچکدوم اجرا نشد منم اصراری نکردم هرچند خیلی دلم میخواست 🫠😂 . سرجمع اون ۵ بار و منم بیشتر از ۴۰ بار تو این دو شب و دوروز ارضا شدیم‌. خیلی زود گذشت و صبح روز جمعه بیدار شدیم صبحانه خوردیم و وسایل جمع کردیم و رفتیم🫠 . گفتم صبح هم شاید ارضا کنیم هم رو اما خبری نشد و بازم چیزی نگفتم چون روم نشد🥲😁. الان حدود دو روزه ارضا نشدم و بدنم تعجب کرده و دلش میخواد حسابی. خیلی حس خوبی بود برام این مدت. اون اروم شدن روح و جسم واقعا چیزی بود که همیشه دنبالش بودم…

نوشته: کارامل

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

لطفاً اگر به سن قانونی نرسیده اید این سایت را ترک کنید Please Leave this site if you are under 18