رفتن به مطلب

داستان سکسی رز لزبین


behrooz

ارسال‌های توصیه شده


بانو رز 1
 

زنگ تفریح بچه ها دور هم جمع نشسته بودیم و هرکی یه خاطره ای از دوست پسرش داشت میگفت و صدای خنده ها تا اونطرف حیاط میرفت. یکی از اولین قرارش تو پارک میگفت یکی از دیت تو خونه یکی از درد پشت دادن یکی از طعم ساک زدن تو ماشین و من فقط گوش میکردم و میخندیدم و بعضی وقت ها هم چندش هم میشد چون من به پسرها حس نداشتم و این موضوع را وقتی فهمیدم که اولین بار یکی از دوستام سال قبل وقتی اول دبیرستان بودیم لبم را بوسید و حسی در من شعله ور شد که برام عجیب بود و کم کم فهمیدم که من سارینا ۱۷ ساله یک رنگین کمونی هستم. از بروز این حسم به شدت احساس خجالت و ترس داشتم و خودم را یک بیمار میدونستم و برای من نوجوان خجالتی با پدر مادری سختگیر تنها راه ارضام شده بود دیدن فیلم های لز و یا خوندن داستان های با این موضوع. با دیدن بدن کسایی که روشون کراش داشتم یا تماس بدنم با اونها تو جمع های فامیلی، مدرسه، استخر و … به شدت بر انگیخته میشدم و داشتم عذاب میکشیدم چون اونجور که باید ارضا نمیشدم.
به صورت اتفاقی با چندتا گروه های کیس یابی و آزاد تو تلگرام اشنا شده بودم و گه گاهی اونجا با ای دی فیک وقت میگزروندم.
اونجا درخواست صیغه، رل ، گی ، لز ، ضبدری و همه چی بود و بعضا به صورت مجازی با بعضی ها به صورت تفریحی چت میکردم یا سر کارشون میزاشتم یا لز چت میکردم هرچند که میدونستم تمام پارتنرهای مجازی ام پسر هستند ولی برای سرگرمی بد نبود. یکبار تو گروه نوشته بودم لز چت بیاد پی وی . یه چندتایی اومدن و عکس های فیک میدادند و کمی چرت و پرت میگفتند و بلاکشون میکردم که یه ای دی به اسم بانو رز بهم پیام داد سلام عزیزم، چرا واقعی نباشه؟
ناخوداگاه تو دلم خالی شد و پوستم گر گرفت و جواب دادم
س. سلام شما؟
ر. رز هستم ۳۵ ساله هم حس خودت، تو چند سالته؟
س. ۱۷
ر. ای جان پس یه عروسک کوچولو و خوشگل هستی
س. تو هم مثل بقیه یا فیکی یا پسر
ر. یعنی میخوای بگی ایدی خودت فیک نیست؟
س. ایدی اصلیم نیست ولی پسر هم نیستم
ر. منم مثل خودتم خانم خوشگله

یه نیم ساعتی باهاش چت کردم و فهمیدم با هم همشهری هستیم و یه دختره مستقل و مجرده که ازدواج نکرده و
یه مغازه لوازم ارایشی داره. اخرش برام یه وویس فرستاد و درخواست تبادل عکس کرد. صداش به دلم نشست و یکم بهش اعتماد کردم ولی براش نوشتم،
س. اگه میشه شما اول عکس بدید با یه نشونه
ر. چشم عشقم با چه نشونه ای دوست داری
س. مثلا عدد ۳ با انگشتات بزاری زیر چونت
ر. صبر کن یکم به خودم برسم که تو ذوقت نخوره
س. باشه منتظرم
ر. تو هم برو به خودت برس که بعدش نوبت توست
س. چشم

بدون اینکه عکسش را دیده باشم پاشدم رفتم سراغ میز ارایشم و یکم به خودم رسیدم و چندتا عکس باهمون نشونه گرفتم و منتظر بودم تا عکسش را بفرسته. بعد از چند دقیقه یکم نا امید شده بودم که صدای پیام تلگرامم اومد و سریع رفتم و عکسش را باز کردم. عکسش یکبار مشاهده بود و وقتی بازش کردم خیلی ازش خوشم اومد و زل زده بودم به عکسش و دلم نمیومد انگشتم را از رو صفحه بردارم چون عکس میرفت. یه خانم خوشگل و جذاب با یه لبخند خیلی زیبا که با همون یه عکسش دلم را برد. حدود یک دقیقه داشتم به عکسش نگاه میکردم و لذت میبردم.
ر. دیدی عکس را؟
س. بله
ر. چطور بود، مارا به غلامی قبول میکنی؟
س. اختیار دارید خوب بود
ر. حالا شما نمیخواهی از اون چهره زیبات پرده برداری؟
س. منم با نشونه بدم
ر. هرجور بدی من قبول دارم
س. چشم

از عکس هایی که گرفتم یکیش را انتخاب کردم و براش به صورت تایم دار ۱۰ ثانیه فرستادم و اون هم از من کلی خوشش اومد و تعریف کرد . بعد چندتا عکس دیگه دادیم و اون چندتا عکس از بدنش را هم برام فرستاد که بدن خوب و تمیزی داشت. به خصوص کصش خیلی خوب بود و معلوم بهش میرسه. ولی من عکس بدن ندادم و قرار شد حضوری عکس نشونش بدم. یکم دیگه چت کردیم و از علایق و حس هامون برا هم گفتیم و موقع خداحافظی شمارش داد و گفت هرموقع تونستی زنگم بزن و برام یه استیکر لب دادن دوتا دختر را فرستاد و افلاین شد و من تا صبح خوابم نبرد .
فردا صبح تو مدرسه هیچی از درس ها نمیفهمیدم و یا تو فکر رز بودم و یا چرت میزدم و لحظه شماری میکردم مدرسه تموم بشه و برم بهش زنگ بزنم. بلاخره زنگ اخر خورد و سریع خودم را به پارک دم خونمون رسوندم و روی یک نیمکت جای خلوت نشستم و شمارش را گرفتم. دستام از هیجان میلرزید و نفس هام تند شده بود و صدام پر از استرس.
گوشی را برداشت و با همون صدای زنونه و مودبش گفت
ر. سلام بفرمایید
س. سلام خوبید. سارینام
ر. سلااااام عزیزم خوبی تو، فکر نمیکردم زنگ بزنی
س. ممنون، دیگه زنگ زدم
ر. الهی قربون اون صدای ناز و خجالتیت بشم مرسی که زنگ زدی خیلی خوشحالم کردی چه خبر کجایی
س. خواهش میکنم سلامتی تو پاک دم خونمون هستم
ر. عزیزمی، کی من بیام عشقم را ببینم
س. نمیدونم الان که باید زود برم خونه ولی عصر کلاس دارم یه نیم ساعتی وقت دارم هم دیگه را ببینیم.
ر. باشه سارینا جان، عصر هر موقع تونستی نیم ساعت زودتر بهم خبر بده و لوکیشن برام بفرست تا بیام پیشت

یکم دیگه پشت تلفن قربون صدقم رفت و مهرش را بیشتر به دلم انداخت و از ترسم برای دیدارمون کم کرد.
رفتم خونه ناهارم را خوردم و رفتم حموم وقتی شورتم را در اوردم دیدم چقدر خیس کردم از یه تماس تلفنی و از شدت شهوت دستم ناخوداگاه سمت کصم رفت و مجبور به خود ارضایی شدم و بعد حموم از بس خسته بودم از بی خوابی دو ساعتی بیهوش شدم. پاشدم به خودم حسابی رسیدم تیپ و ادکلن زدم و رفتم کلاس قبلش از استاد زبانم اجازه گرفتم که من نیم ساعت زود تر باید برم و به رز پیام دادم ساعت و لوکیشن را براش فرستادم.
تو کلاس بودم که پیام داد امروز اجازه میدی ببوسمت؟
منم استیکر خجالت براش فرستادم و نوشتم اجازه ماهم دست شماست. یه بوس برام فرستاد و گفت میبینمت.
زودتر اجازه گرفتم و اومدم بیرون اسنپ گرفتم به سمت لوکیشن مورد نظر. پیام برام فرستاد که من با یه ۲۰۷ مشکی تو ایستگاه اتوبوس منتظرتم. از دور ماشینش را دیدم و به راننده گفتم عقبتر نگه داشت و با استرس به سمت ماشین حرکت کردم. ماشینش شیشه دودی بود و اصلا داخلش پیدا نبود. رسیدم کنار ماشینش زدم به شیشه و شیشه را داد پایین یه نگاه به خودش کردم و یه نگاه به عقب ماشین که گفت نترس تنهام و باهم خندیدم و گفتم سلام و رفتم داخل ماشین نشستم و تو یک نگاه سریع براندازش کردم. یه دختر چشم عسلی با پوست گندمی و موهای رنگ شده شنی و با تیپ کرم سبز با عطر تلخ و خنک
که قدش حدود ۱۷۰ بود و هیکلش هم نرمال. قدش یه ۱۰ سانتی از من بلندتر بود و این خودش برام خیلی جذاب بود. دست دادیم و احوال پرسی و شروع کرد به حرکت و گفت دوست داری بریم کافه یا جای دیگه . که من ترجیح دادم تو ماشین یه جای خلوت باهم صحبت کنیم اونم سریع یه جای خلوت پیدا کرد و زد بغل و ماشین را خاموش کرد و سمت من شد و گفت ای جانم سارینا خانم. چقدر تو خوشگل و نازی و دست چپم را با دوتا دستش گرفت. من از شدت خجالت سرخ شده بودم و فقط نگاش میکردم و از دیدن این همه جذابیت لذت میبردم. با پشت دستش روی گونه هام کشید و سعی میکرد یخ من را با حرکات و حرف هاش اب کنه که موفق هم بود و بعد از چند دقیقه از گرمی کلامش منم شروع کردم به تعریف کردن از چهره و تیپ و استایلش. دستم را اورد بالا و شروع کرد بوسه های ریز و پشت سر هم روی دستم و با این کارش خودم را به سمتش نزدیکتر کردم و زل زده بودم تو چشماش. دست را اورد پایین و صورتش را به صورتم نزدیک کرد و من که میدونستم قراره چه اتفاقی بیوفته صورتم را جلو بردم و چشمام را بستم و داغ ترین لحظه زندگیم رخ داد و لب های رز روی لب های من قرار گرفت و شروع به لب گرفتن کردیم. من که دفعه اولم بود ولی رز آنچنان حرفه ای رفتار میکرد که من را مجبور به همراهی مثل خودش کرد. اصلا چشمام را باز نمیکردم و با تمام وجود داشتم طعم لب و اب دهان رز را مزه میکردم. من از قبل اجازه هرکاری را کتبا به رز اعلام کرده بودم و اون هم من را مطیع خودش ساخته بود. دستش را گزاشت روی سینه هام و اروم از روی لباس فشارش میداد بعد گردن و گوشم را نوازش کرد و اخر دست هم دستش را بین رون هام گزاشت و کناره های رونم را فشار میداد و نوازش میکرد.
صدای ناگهانی بوق یک ماشین این اتصال عاشقانه مارا قطع کرد و به خودمون اومدیم که کجا هستیم و جفتمون زدیم زیر خنده. رز بهم گفت عکس ها و فیلم هایی که قرار بود از بدنت بگیری و حضوری نشونم بدی را گرفتی. منم با شیطنت گفتم مگه میشه رو بانو رز را زمین انداخت. گوشیم را در اوردم و عکس و فیلم هایی که از بدنم ظهر تو حموم گرفته بودم را باز کردم و شروع کردیم باهم دیدن. رز با یک ولع خاصی عکس هام را نگاه میکرد و روشون زوم میکرد. از حالت هاش معلوم خیلی حشری و داغ شده. هر دفعه موقع دیدن عکس ها بغلم میکرد و بوسم میکرد. بعد بهم گفت
ر. سارینا میخوای بریم خونه من اونجا حسابی این ناناز دست نخورده ات را برات بخورم
س. اینطوری میگی دلم میریزه. بخدا الان نمیتونم. باید برم خونه نمیتونم دیر برم
ر. میدونم چی میگی عزیزم. ولی من دیوونت شدم. اصلا نمیتونم ازت جدا بشم. کاش میتونستیم همین جا هم دیگه را ارضا کنیم. من که خیلی حالم بده برم خونه چون تو این حال بودم و ارضا نشدم سر درد میگیرم
س. خدا نکنه بانو رز جاییش درد بگیره. چکار کنم برات
ر. میتونی کمکم کنی ارضا بشم
س. چطوری
ر. دستت را بکنی تو شلوارم و برام بمالی
س. نمیدونم. کسی نبینه
ر. نترس شیشه های ماشینم تیره است چیزی معلوم نیست . بعدش هم کسی به به دوتا دختر شک نمیکنه
س. اگه تو بخوای باشه

رز سریع دکمه شلوارش را باز کرد یکم صندلیش را خوابوند. افتاب دیگه رفته بود ولی هوا روشن بود. دست چپم را کردم تو شلوارش و شورتش را پس زدم و دست را رسوندم به کص تپل و صافش که اینقدر خیس شده بود انگار جیش کرده بود تو شورتش. شروع کردم به مالیدن کصش و چوچولش. گوشیم را از دست گرفت و شروع کرد دیدن عکس های بدنم و ازم تعریف میکرد که به عکسی رسید که از پشت نشسته بودم و کونم و کف پاهام پیدا بود . یه جوووون گفت و ازم خواست که پای راستم را بزارم روی پای چپم و کفش و جورابم را در بیارم و پام را گرفت تو دستش و نوازشش میکرد و فشار میداد و قربون صدقش میرفت و من که از این کارش هم متعجب شده بودم و هم خوشم اومده بود فشار دستم رو کصش را بیشتر کردم و ناگهان جیغ کوچکی زد و دستام بین رون هاش قفل شد و کصش شروع کرد به دل زدن.
ر. سارینا تو بهترینی برات جبران میکنم…

نوشته: نور تاریک

  • Like 1
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر


بانو رز 2

دستم هنوز بین پاهای رز بود و قطره های ابش داشت رو پوست دستم سر میخورد. رز حدود ۳۰ ثانیه چشم هاش را بسته بود و محکم پاهاش را به هم فشار میداد و جالب اینکه همزمان پام که هنوز تو دستش بود را داشت فشار میداد. از ارضا شدن رز خیلی هیجان زده شده بودم و از طرفی هم خیلی خودم حشری بودم ولی نگاهم که به ساعت افتاد یه وااای کشیدم که رز هم از حسش پرید بیرون و گفت
ر.چی شد عشقم.
س. وای خیلی دیرم شد باید برم خونه
ر. مگه کی باید خونه باشی
س. باید قبل ۷ خونه باشم فقط الان ده دقیقه به هفت
ر. یعنی یه ربع دیر بری خیلی بد میشه
س. اره . مامانم خیلی رو رفت و امدم کنترل داره
ر. یعنی تاحالا دروغ نبافتی برا مامانت
س. چرا شده ولی خب میترسم
ر. تو نمیخوای ارضا بشی نفسم
س. باور کن کصم اتیشه ولی …
ر. ولی نداره که یه نگاه به خودت و من بنداز. دستت هنوز تو شرت منه و پاهات هم تو دستای منه
س. نه بزاریم برا دفعه بعد الان استرس گرفتم و نمیتونم ارضا بشم. اگه میشه من برم
و دستم را از تو شرتش در اوردم
ر. کجا بری ، خودم جیم فنگ میرسونمت عزیزم
س. نه اصلا خودم اسنپ میگیرم و میرم
ر. وقتی میگم میرسونمت یعنی میرسونمت، یه نگاه به سنمون بکن و حرف بزرگترت را گوش کن، نترس خونتون را نمیخوام یاد بگیرم سر کوچه پیاده ات میکنم

از جذبه حرف زدنش هم یکم ترسیدم و هم خوشم اومد و از اینکه ذهن من را میخوند خیلی بیشتر حال میکردم و سریع گفتم چشم بانو چرا اینقدر خشونت و باهم خندیدیم.
گفت افرین دختر خوب و سرش را اورد پایین و یه بوس طولانی از کف پام کرد و بعد خودمون را جمع و جور کردیم و منم تو راه ارایشم را درست کردم ساعت هفت و ده دقیقه من را رسوند سر کوچمون و با یه بوس طولانی از هم خداحافظی کردیم و خدا را شکر مامانم اونروز رو مود خوبش بود و بهم گیر نداد.
به محض اینکه رفتم تو اتاقم دیدم پیام داده عشقم دیر که نرسیدی و منم ازش تشکر کردم و توضیح دادم که اوضاع خوبه.
از مرام و معرفتش و مهربونیش خیلی خوشم اومده بود و یه حس خواهرانه بهش پیدا کرده بودم. اخه من خواهر ندارم و فقط یه داداش ۹ ساله دارم که خیلی دوسش دارم.
وقتی لباسام را میخواستم عوض کنم متوجه شدم شلوارم هم خیس شده و شانس اورده بودم که شلوارم مشکی بود وگرنه تابلو میشد. دستم را هنوز نشسته بودم و اب کص رز تو دستام خشک شده بود که به محض اینکه یاد این موضوع افتادم داغ شدم و یه فکرهای شهوتی اومدم تو سرم ولی عقلم میگفت نه کثیفه. ولی به خودم اومدم دیدم رو تختم لخت خوابیدم و دارم اب کص رز را با تموم وجود از رو دستم و انگشتام لیس میزنم و از عطر و طعمش لذت میبرم و با دست دیگه دارم خود ارضایی میکنم. نمیدونم چقدر طول کشید ولی چنان ارضایی شدم که ناگهان یه جیغ کوچکی زدم که مامانم از تو اشپزخونه شنید و گفت چی شدی سارینا و من گفتم هیچی سوسک بود کشتمش.
تا شب با خانواده بودم ولی همش فکرم پیش رز بود که من را طلسم خودش کرده بود. منی که حتی از لیوان مامانم اب نمیخورم امروز داشتم اب کص رز را با ولع لیس میزدم و کیف میکردم و دلم میخواست این اب را از روی خود کصش میتونستم مزه کنم و مدام چشمم به صفحه گوشی بود که ببینم رز کی بهم پیام میده و منتظر بودم باهاش حرف بزنم.
بعد از خوردن میوه رفتم مسواکم را زدم و شب بخیر گفتم و رفتم تو اتاقم و دپرس بودم از اینکه رز بهم پیام نمیده از طرفی هم نمیخواستم من پهش پیام بدم و خودم را خیلی هول جلوه بدم.
رو تختم ولو شدم و رفتم تو گوشیم به اینستا گردی . یه ده دقیقه ای داشتم گشت میزدم که پیام از رز برام اومد و نوشته بود عروسک من بیداره؟
سریع و بدون معطلی براش نوشتم
س. سلام بله بانو
ر. سلام عزیزم. خوبی عشقم
س. مرسی. مگه میشه با تو چت کنم و بد باشم
ر. ای جان پس جاده مون خدا را شکر دوطرفه است
س. دوطرفه اونم از نوع اتوبان چهار بانده
ر. عشق منی. راستی امروز خیلی عذاب وجدان گرفتم بعد که رفتی
س. چرا عزیزم
ر. اخه من نتونستم تو را ارضا کنم. حس میکنم ازت سو استفاده کردمِ
س. واااای نگوووو. من امروز خیلی بهم خوش گذشت. من امروز یه حس هایی را تجربه کردم همش اولین بارم بود. من از اینکه تونستم با دستام کسی را که دوسش دارم را ارضا کنم خیلی حس خوبی دارم
ر. جان من راست میگی سارینا
س. به جان مادرم راست میگم و خیلی دوست دارم این حسم به تو پایدار باشه
ر. منم عاشقت شدم سارینا. راستش با اینکه تاحالا با دخترهای زیادی بودم ولی حسی که به تو دارم یه حس خاص و جدیده برام

تقریبا یک ربعی فقط داشتیم حرف عاشقانه بهم میزدیم و من داشتم کمکم داغ میشدم که ترجیح دادم بحث را عوض کنم
س. رز یه چیزی بگم
ر. زودی بگو عشقم
س. تو امروز من را ارضا جنسی هم کردی
ر. واقعااااا. چطوری
س. روم نمیشه بگم
ر. دوباره رفتی تو فاز خجالتی
س. اخه فکر میکنم کارم یکم غیر عادی بوده ولی به تنها کسی میتونم بگم تویی
ر. خب بگو بابا کشتیمون
س. من امروز که اومدم خونه با اب کصت که رو دستم خشک شده بود ارضا شدم
ر. یعنی چطوری چرا قشنگ حرف نمیزنی
س. وقتی فهمیدم ابت رو دستم خشک شده داغ شدم و بعد شروع کردم به لیسیدن ابت از روی دستام و همزمان خودم را ارضا کردم

۳۰ ثانیه هیچی تایپ نکرد و از اینکه اینا گفتم پشیمون شدم و سریع دوباره تایپ کردم
س. دیدی گفتم بهتره نگم
ر. نه عشقم. از شدت ذوق شوکه شدم و نمیدونستم چی جوابت را بدم. چون واقعا با سن کمت و اینکه دفعه اولت بود اصلا انتظار همچین حرکتی را ازت نداشتم. خیلی سوپرایز شدم
س. چیه این کار برات جذاب بود که سوپرایز شدی
ر. خب یه نفر باید خیلی حشری و عاشق لز و پارترنش باشه که همچین کاری را بکنه و من از این بابت خیلی خوشحالم
س. مرسی که بهم انرژی مثبت میدی. دوست دارم
ر. منم دوست دارم نفسم. دفعه بعد میخوام اب تازه از سرچشمه بهت بدمااااا
س. یعنی میشه من و تو لخت تو بغل هم باشیم
ر. چرا که نه حتما خیلی زود من شرایطش را مهیا میکنم
س. من به تو مطمئنم
ر. حالا من یه چیز بگم
س. شما سه تا بگو بانو
ر. منم میخوام مثل تو ناز کنم و نگم
س. دیوونه. سریع بگو
ر. امروز از اینکه من بهت گفتم پاهات را از تو کفش در بیار و گرفتم تو دستم تعجب نکردی
س. راستش انجامش از سمت تو برام جالب بود. چون یه چیزهایی از فوت فتیش و اینا خونده بودم و گیف هاش را دیده بودم ولی فکر نمیکردم همچین حسی داشته باشی
ر. راستش من فوت فتیش نیستم که فکر کنی گرایشم فقط به پا باشه ولی در مورد پاهای تو میتونم بگم که هوش از سرم برد از بس خوش فرم و خوش رنگ بود.
س. تو لطف داری عشقم. راستش یه چندتا دیگه از دوستا و اطرافیانم هم بهم گفتند که خوش به حالت چه پاهای خوش فرمی داری
ر. اره قدرش را خیلی بدون و مواظبشون باش
س. ولی فکر نمیکردم یه روز پاهام بشه ابزار خوشحال کردن کسی که دوسش دارم
ر. تو با این موضوع مشکل نداری که من کنار همه روابطی که داریم بتونم پاهات لمس کنم یا ببوسم
س. نه چه اشکالی داره اتفاقا خودم هم دوست داشتم که امروز نوازشش میدادی.
ر. میتونی یه چندتا عکس از جهات مختلف از پاهات برام بگیری و بفرستی؟
س. چراغ ها را خاموش کردم ولی باشه با فلش برات میگیرم

سریع از زیر پتو اومدم بیرون و شروع کردم به عکس گرفتن از کف و رو و انگشتای پاهام . یه فیلم ۲۰ ثانیه ای هم گرفتم و شروع کردم مالیدن پاهام و همه را براش ارسال کردم و یه حس عجیبی داشتم که دارم برا رز از پاهام عکس میفرستم. حدود دو سه دقیقه ای جوابم را نداد و من هم صبر کردم که خوب لذتش را ببره که دیدم یه عکس از کصش و دستاش که پر اب هست برام فرستاد و زیرش نوشت
ر. ارضام کردی
س. واقعا به این زودی؟
ر. فیلمی که گرفتی دیوونم کرد. امیدارم متوجه حسم به خودت و پاهات شده باشی
س. خوشحالم که تونستم ارضات کنم
ر. میشه یه خواهش دیگه ازت بکنم
س. تو جون بخواه
ر. فردا بعد مدرسه میشه بیام دنبالت و خودم برسونمت خونه؟
س. باشه طوری نیست
ر. کی و کجا بیام؟
س. ۱۲.۴۵ برات لوک میفرستم
ر. فردا خودت و پاهات را میبینم. شبت بخیر جوجوی من
س. شب تو هم بخیر عشقم خوب بخوابی

تو فکر فرو رفتم که یعنی فردا رز دوباره میخواد بیاد پاهای من را بماله. هم خوشحال بودم که میخوام ببینمش هم استرس داشتم که قراره بیاد دم مدرسه دنبالم…
فردا صبح زودتر پاشدم و ناخوداگاه به فکرم رسید به انگشت پاهام لاک بزنم تا بیشتر از رز دلبری کنم. چون من اجازه لاک زدن به جز مهمونی های زنونه و عروسی ها را نداشتم.
سریع یه لاک قرمز برداشتم زدم به انگشتام و بعد تند تند فوت کردم تا خشک بشه و یه جوراب مچی اسپورت مشکی هم پوشیدم تا پیدا نباشه و یه پد پاک کننده لاک هم گزاشتم تو کیفم که قبل از اومدن به خونه پاکشون کنم و راهی مدرسه شدم. زنگ اخر لوکیشن چهاراه پایین تر از مدرسه مون را براش فرستادم و چون زنگ پرورشی داشتیم معلممون گفت امروز کار داره و نیم ساعت زودتر میریم خونه. منم سریع به رز پیام دادم که ۱۲ و ربع بیا اینجا.
رسیدم سر قرار و دیدم زودتر از من اونجا رسیده و سوار شدم و سریع رفتم تو بغلش و حسابی هم دیگه را فشار دادیم بعدش سلام و احوال پرسی و قربون صدقه.
اول از همه از رو داشبورد ماشین یه باکس کوچک بهم داد و گفت تقدیم به عشقم. از شدت شوق سریع از دستش گرفتم و بازش کردم و دیدم یه انگشتر اسپورت نقره برام خریده. از خوشحالی اشکم سرازیر شد و زبونم بند اومده بود. رز اشکم را با پشت دستش پاک کرد و گفت چرا اینجوری میکنی و من هیچی نمیگفتم. بعد جعبه را دادم بهش و گفتم دوست دارم خودت دستم کنی و رز هم جعبه را از دستم گرفت و انگشتر را کرد تو انگشتم بعد دستم را گرفت و بوسه بارونش کرد…
ماشین را روشن کرد شروع کرد به حرکت و ده دقیقه ای از هر دری باهم صحبت کردیم که پیچید تو پارکینگ یک پارک خلوت و جلو یک شمشاد بزرگ ماشین را خاموش کرد. دستم را گرفت و بدون معطلی صورتش را اورد جلو و شروع کردیم به لب گرفتم. دیگه با تجربه شده بودم و بیشتر از لب و زبونش چشیدم و لذت میبردم. زبونش را مک میزدم لبش را گاز گرفتم دور لبهاش را لیس میزدم و نهایت استفاده را از لبهای همدیگه بردیم. چندتا بوس به گونه ها کرد و رفت عقب ولی هنوز دستامون تو دست هم بود.
ر. یه چیز بگم ساری جونم
س. حتما عشقم
ر. من میخوام یکی از سنسورهای جنسی بدنت را تست کنم و ببینم ایا از تو فعاله یا نه
س. کجااااام
ر. خودت چی فکر میکنی
س. سنسور دنده عقبم ( زدیم زیر خنده)
ر. یه سری کف پاهاشون سنسورهای جنسی فعالی دارند و خیلی رو تحریکشون اثر داره. تاحالا تست نکردی
س. چرا دیروز یکی تو همین ماشین تستشون کرد
ر. یعنی از تماس دستم با پاهات بیشتر تحریک شدی
س. اونموقع که تو اوج تحریک بودم ولی یکم مور مورم شد
ر. حالا اجازه میده یه تست نمونه ای ازت بگیرم خوشگلم
س. شما صاحب اختیارید هر جا منا خواستی تست کنی

یه نگاهی به پای راستم انداخت و با چشماش بهم فهموند که بیارمش بالا . منم اومدم کفشم را در بیارم و پام را بزارم روی پای چپم که گفت نه خودم برات در میارم.
پام را که اوردم بالا با یه حس عجیبی دست به کفش و مچ پاهام میزد و نوازششون میکرد. خیلی اروم با احتیاط انگار داره بمب خنثی میکنه بند کتونی سفیدم را باز کرد و کفشم را در اورد دوباره شروع کرد به مالیدن با جوراب. اومد صورتش را نزدیک پام کنه که مانعش شدم و گفتم عزیزم پاهام صبح تاحالا تو کفش بوده و تمیز نیست. بدون هیچ حرفی دستم را پس زد و با دندونش جورابم را در اورد و صورتش را چسبوند به کف پاهام. مثل اینکه رز راست میگفت و منم سنسورهای کف پام فعال بودن چون به محض برخورد صورتش به پوست پام زیر دلم مور مور شد.
پشت سر هم قروبون صدقه پاهام میرفت و تمام پام را بوس میکرد. یهو چشمام به انگشتام و خورد دید که لاک زدم.
ر. ای جان چه لاک خوشگلی زده عشقم
س. بعله مخصوص بانو رز زدم
ر. واقعا راست میگی
س. بخدا. اخه من مامانم اجازه نمیده لاک بزنم
ر. حالا دعوات نکنه
س. نترس پد اوردم که بعد خودت برام پاکشون کنی
ر. ای جاااان

شروع کرد به بوس کردن انگشتام ولی زیاد حس خاصی برا من نداشت فقط نگاش میکرد. بعد زبونش را در اورد یه لیس ابدار به کل کف پام کشید که انگار فندک تو کصم بزنم ناگهان گر کشید و خودم را جمع کرد و رز اون چیزی که باید میفهمید را فهمید. پس حریص تر شد شروع کرد به خوردن و لیسیدن نقاط مختلف پام و من بیشتر و بیشتر داغ میشدم و خیس میکردم. ده دقیقه ای با پاهام عشق بازی کرد و اومد بالا و گفت
ر. اتشفشان فعال شد
س. خدا لعنتت کنه رز که بلدی چکار کنی. تو این چیز ها را از کجا بلدی
ر. اختیار دارید شما در مقابل یه خانم با تجربه هستید
حالا که فعال شده میخوام بدهکاریم را باهات تسویه کنم.

اصلا مهلت نداد من حرفی بزنم و سریع دکمه شلوارم را باز کرد و دستش را کرد تو شرتم و بهم گفت صندلیت را بده عقب و چشمات را ببند. شروع کرد به مالیدن کصم و انگشتش را از پایین کصم میکشید تا بالا و یکم رو چوچولوم چرخش میداد دوباره میرفت پایین. من چشمام را بسته بودم و تو اوج بودم. همینطور که کصم را میمالید فهمیدم
یه چیز داغ خورد کف پام و فهمیدن دوباره شروع کرده به لیسیدن کف پاهام و دقیقا میدونست کجا را باید تحریک کنه و بعد از ۳۰ ثانیه لیسیدن من ارضا شدم و شروع کردم به لرزیدن خفیف که تاحالا اینطوری بعد ارضا نلرزیده بودم و یه حس سبکی بهم دست داد و اونچیزی که مدت ها میخواستم را بهش رسیدم.
دستم را گزاشتم رو دستش و فشار دادم و گفتم بزار دستات تا ابد اینجا بمونه عشقم…

نوشته: نور تاریک

  • Like 1
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر


بانو رز 3

از اون روز به بعد من و رز شده بودیم دوتا رفیق دوتا خواهر دوتا عشق و از بودن کنار هم حتی به صورت مجازی و تلفنی هم لذت میبردیم. هرشب باید باهم تلفنی صحبت میکردیم و حداقل دو روز یکبار برای ۵ دقیقه هم که شده هم دیگه را میدیدیم و یه لب کوچک از هم میگرفتیم. خیلی وابستش شده بودم و از هر فرصتی که پیش میومد برای شیطونی و حال هم استفاده میکردیم ولی اون موقعیت که بتونیم لخت لخت تو بغل هم بدون محدودیت زمانی کنار هم باشیم متاسفانه جور نمیشد و این مشکل من بود نه رز. چون اون همیشه شرایطش مهیا بود و از اینکه صبورانه با این مشکل من کنار میومد همیشه ازش تشکر میکردم. چون اون خیلی راحت میتونست پارتنر های دیگه ای برای خودش پیدا کنه و به راحتی باهاشون روی تخت خواب باشه ولی الان یک ماهی بود که با شرایطی که گفتم داشت با من مدارا میکرد و جالب اینکه هر هفته هم برام یه هدیه میگرفت. اون واقعا تشنه این بود که کص یه دختر ۱۷ ساله را لیس بزنه و کل بدنش را لمس کنه و من این را از توی صحبت ها و چت هاش میفهمیدم. چون تو روابط لزبینش معمولا پارتنر هاش یا بزرگتر از خودش بودن و یا هم سن سالش بودن.
اینطور که خودش میگفت اولین بار تو سن ۱۵ سالگی توسط دختر عمه اش که حدود ۲۰ سالش بوده با لز اشنا میشه و یه روز که تنها بودن لخت میشند و لذت های اینکار را بهش نشون میده. جالب اینکه میگه دختر عمه اش ازدواج کرده و دوتا بچه داره ولی هنوز هر دفعه که هوس میکنه بهم زنگ میزنه که برم پیشش .البته رز با پسر هم بوده و حتی فهمیدم که پرده هم نداره ولی اینجور که خودش میگه فقط با پسرها میتونه رابطه جنسی برقرار کنه و رابطه احساسی نمیتونه باهاشون داشته باشه و فقط با دخترها عشق بازی میکنه.
من هم از اینکه بعد از یک ماه اشنایی هنوز نتونستم به اون چیزهایی که تو فیلم های لز میدیدم برسم خیلی حس خوبی نداشتم و از این همه سخت گیری والدینم ناراحت بودم و بعضی وقت ها که خیلی داغ میشدم به خودم میگفتم اصلا یه شب نمیام خونه ببینم چی میشه ولی یکم که میگذشت ترسی که از پدر مادرم داشتم برم غلبه میکرد و بیخیال میشدم و فقط دنبال یه فرصت بودم تا بتونم بدنم را به بدن رز بچسبونم.
موقع امتحانات خرداد شده بود بعد از ۱۰ خرداد امتحانات داداشم تموم شده بود و تو خونه خیلی سر و صدا و بازیگوشی میکرد و نمیزاشت من درست درس بخونم. مادرم خیلی رو درس خوندن من حساسه و تو این زمینه خیلی کمکم میکنه که شرایط برام اوکی باشه.
یه دوست دارم به اسم نگار که از راهنمایی باهم هستیم و خانواده هامون هم دیگه را میشناسند. نگار تک فرزنده و خونشون دوتا خیابون باما فاصله داره. ما باهم دیگه راز مگویی نداریم و اون از دوست پسرهاش و روابطش هم به راحتی برام میگه و خانواده اش زیاد بهش گیر نمیدن ولی خب حواسشون هم بهش هست. ولی من فقط یک رازم را هنوز بهش نگفته بودم ونمیتونستم که بهش بگم.
منم یه فکری به ذهنم رسید که اونا با رز هم در میان گزاشتم که اون هم تحسینم کرد.
رفتم به مامانم گفتم که تو خونه خیلی شلوغه و کامیار خیلی سر و صدا میکنه اگه میشه هفته ای دو روز من برم خونه نگار هم راحت درس بخونم و هم به هم دیگه کمک کنیم. نگار و مامانش هم با این موضوع مشکلی ندارند. خلاصه با کلی اصرار قبول کرد و خودش هم زنگ رد به مادر نگار و قرار شد هفته ای دو روز صبح تا عصر برم خونه نگار. هفته اول یکشنبه و پنجشنبه رفتم خونشون از ساعت ۸ تا ۵ اونجا بودم و بعد بابام میومد دنبالم. تو این دوروز متوجه شدم مامان نگار روز های فرد ساعت ۹ تا ۱۱ باشگاه داره و تا میاد خونه حدود ساعت ۱۲ میشه. جمعه ظهر زنگ زدم به نگار بهش گفتم نگار میخوام یه کمکی بهم بکنی و راستش من دوست پسر پیدا کردم اگه میشه یکشنبه بعد اینکه مامانت رفت باشگاه منم یک ساعت با دوست پسرم برم بیرون و قبل اومدن مامانت هم بر میگردم. اون هم اول از دوست پسرم پرسید و بعدش گفت باشه و به شوخی گفت اگه میخوای بیارش خونه تریسام بریم و …
سریع بعدش زنگ زدم به رز
س. سلام عشقم خوبی
ر. سلام نفسم چه خبر نیستی کم پیدایی دلم برات تنگ شده
س. سلامتی امتحانامون شروع شده وگرنه منم دلم برا خودت و لب هات تنگ شده
ر.خب به سلامتی ایشالا که موفق باشی، دیگه چه خبر یعنی نمیای چند دقیقه ببینیمت
س. راستش زنگ زدم بهت بگم شرایط را جور کردم اگه اوکی باشی بیام خونتون
ر. راست میگی چطوری میخوای بپیچونی
س. براش کامل توضیح دادم
ر. واااای خدایا چه خبر خوبی بهم دادی من تا یکشنبه دیگه خوابم نمیبره نفسم
س. منم همینطور اصلا دل تو دلم نیست
ر. وای پاشم برم خونم را جمع و جور کنم عشقم داره میاد
س. حالا زیاد زحمت نکشید میخواهیم دو دقیقه خودتون را ببینیم
باهم خندیدیم و بعد از یکم صحبت قطع کردیم.
شنبه عصر درسام را که خوب خوندم و مشغول بودم مامانم با کامیار گفتند یه ساعتی میرند پارک و برمیگردند. منم سریع پریدم تو حموم و با کرم مو بر و تیغ یدونه مو رو بدنم نزاشتم و حسابی به بدنم رسیدم و بعدش هم لوسین نرم کننده مامانم را دزدکی مالیدم به خودم و اومدم بیرون. از تو کمدم یه ست شرت و سوتین صورتی هم برداشتم گزاشتم دم دست که صبح بپوشم و شب موقع خواب هم با دامن بدون شرت خوابیدم که نکنه کصم عرق کنه و بو بگیره.
صبح شد یه لاک صورتی ست لباس زیرهام به انگشتای پام زدم و لباس زیرهام را پوشیدم و ست کامل لباس سفید با جوراب سفید هم پوشیدم ساعت ۸ خونه نگار بودم. قبلش لوکیشن سر کوچه نگار را برا رز فرستادم قرار شد سر ساعت ۹ اونجا باشه. تا رسیدم رفتیم تو اتاق و نگار فقط پیگیر دوست پسرم بود و میخواست عکسش را ببینه که من بهش گفتم فعلا جدی نیست و با کلی حرف قرار شد دفعه بعد عکسش را نشونش بدم. ساعت ۸.۴۵ مامان نگار خداحافطی کرد و از خونه رفت بیرون و منم ۸.۵۵ از خونشون زدم بیرون و دیدم رز وقت شناس من بازهم زودتر سر قرار منتظره. سوار شدیم حرکت کردیم سمت خونش. ماشین را پارک کرد و رفتیم داخل خونش طبقه ۲ بدون اسانسور بود یه اپارتمان ۷۰ متری شیک و تمیز که یه عود خوشبو از قبل هم روشن کرده بود. تا وارد خونه شدیم محکم بغلم کرد و گفت خوش اومدی عشقم. چقدر برا این لحظه انتظار کشیدم.منم سرم را محکم چسبونده بودم به سینه اش و چشمام خیس شده بود. از هم جدا شدین و رز گفت سارینا جونم من میرم اتاق لباسم را عوض کنم. اینا چند دست تاپ و شلوارک مخصوص خودت خریدم هرکدوم را دوست داری بپوش. منم چون امروز رفته بودم تو فاز صورتی یه ست صورتی تاپ و شلوارک را برداشتم و پوشیدم برام جالب بود که سایز من را به چه خوبی میشناسه چون لباس ها فیت بدنم بود. رفتم جلو اینه یکم ارایشم را غلیظ کردم موهام را باز کردم و یه عطر هم تو کیفم داشتم زدم و نشستم رو مبل منتظر بانو رز. بعد دو دقیقه دیدم در باز شد یک بانوی با ابهت و جذاب از اتاق اومد بیرون. یه تاپ مشکی با شلوار لگ سفید و کفش پاشنه بلند مشکی. موهاش را هم دم اسبی بسته بود با یه ارایش خاص و زیبا که تاحالا اینطوری ندیده بودمش.
ر. ای جان پلنگ صورتی من چقدر خوشگل شدی
س. نفرمایید بانو در مقابل زیبایی شما ما هیچیم
ر. خفه شو برا من چوب کاری نکن توله سگ بزار برم برات یه نوشیدنی بیارم بخوری که خیلی باهات کار دارم
س. مرسی از ادبتون زحمت میکشین

دوتا شربت انانس با کیک اورد و نشست کنارم و خودش اول شروع کرد به خوردن و من فقط داشتم تماشاش میکردم. که با چشماش بهم اشاره کرد زود بخورم وقت نداریم. منم یکم کیک و شربت را خوردم و بعد نزدیک شدم بهش و سرم را گزاشتم رو شونش. یکم موهام را نوازش کرد و سرم را با دوتا دست گرفت و لبش را چسبوند به لبم و وحشیانه لبم را میخورد. قبلا هیچ وقت اینطوری ازم لب نگرفته بود. مک های محکم و طولانی گاز، لیس ، زبونش را تا ته میکرد تو دهنم و من شوکه بودم و فقط باهاش همراهی میکردم. که خودش را کشید عقب و یه سیلی کوچک زد تو گوشم و بهم گفت بعد یک ماه رسیدیم به هم میخوای مثل مجسمه بشینی ببینی من چکار میکنم. با چشمام پلک زدم و ازش عذر خواهی کردم و بهش حمله کردم و خوابوندمش رو کاناپه و شروع کردم مثل خودش لباش را خوردن. مثل مار به هم میپیچیدیم و لذت میبردیم صدای ملچ ملوچمون کل خونه را پر کرده بود. هیچ کدوم دلمون نمیخواست از هم جدا بشیم ولی محدودیت زمان این اجازه را بهمون نمیداد. رز بلند شد و باهم نشستیم و دست انداخت زیر تاپم و تاپم را در اورد و بعدش هم سوتینم را باز کرد
ر. ای جااااان چه ممه های کوچولو و خوشگلی از عکس هاش خیلی ناز تره
س. الان یعنی میخوای بزرگی ممه هات را به رخم بکشی
ر. به رخت نمیکشم. میخوام باهاشون خفت کنم تا بفهمی ممه ۸۵ چیه
س. اخ میخوام زیرشون جون بدم

شروع کردم به لیسیدن سینه هام و خیلی از خورده شدن سینه هام حشری شدم و لذت میبردم. قبلا شنیده بودم سینه خیلی تحریک پذیره ولی خب تجربه اش را نداشته بودم. دور سینه هام را لیس میزد نوکش را مک میزد و بعضا گاز سفت میگرفت که من با دست میزدم تو سرش ولی با اینکه درد داشت بیشتر تحریکم میکرد.
بهش گفتم بسته دیگه نوبته منه که بهم گفت اینجا من تصمیم میگیرم. تا کل بدنت را نخورم هیچی بهت نمیدم بعد تو یه حرکت شلوارک و شرتم را باهم کشید پایین و من که حتی با تاپ هم جلو بابام راه نمیرفتم الان فقط با یک جفت جوراب سفید و پاهای باز شده جلوی بانو رز نشسته بودم. رز دیگه سعی میکرد زیاد حرف نزنه و فقط از بدن من داشت لذت میبرد. شروع کردن به بوس کردن کناره های رونم و ساق پاهام و اطراف کصم و مدام کصم را بو میکرد و انگار از بوی کصم خیلی خوشش اومده بوده بود. نوک زبونش را اروم دور کصم میچرخوند و چوچولم را با لبهاش مک میزد. کم کم سرعت و فشارش بیشتر شد و دیگه اخرش هاش مثل وحشی ها داشت کصم را لیس میزد و من که دیدم نزدیک های ارضا هستم موهای دم اسیبش را گرفتم و سرش را فشار دادم رو کصم و ارضا شدم و همینطور که حالت ارضا و لرزیدن بودم رز همچنان داشت کصم را لیس میزد و این خیلی لذت بخش ترش میکرد.
چشمام را بستم و ولو شدم رو کاناپه رز شروع کرد بوس کردن کل بدن و صورتم. بعد رفت نشست پایین پام و جورابام در اورد و مثل یک سگ که استخوان لیس میزنه افتاد به جون پاهام و خودش داشت کیف دنیا را میکرد و هم داشت به من انرژی میداد برای ادامه. یه نگاه به ساعت کردم حدود ۱۰ بود و حدود ۱.۵ ساعت دیگه وقت داشتم با عشقم حال کنم.
یه نگاه بهش کردم و گفتم
س. من همینطور اینجا بخوابم فکر نکنم چیزی از بدنم باقی بمونه
ر. دقیقا همینه که میگی از بس که تو همه جای بدنت خوشمزه است لعنتی
س. حالا پاهام خوشمزه تره یا کصم؟
ر. هر گل یه بویی میده الهی فدات بشم. اصلا تو کل بندت عسله. تو خیلی ماهی
س. حالا اجازه میدی منم یه تستی از بدنم شما داشته باشم یا نه بانو
ر. راستش را بخوای اصلا دلم نمیاد ولت کنم ولی اگه تو دوست داری باشه
س. پس بده من پاهام را بسته دیگه

پاهام را به زور از دستش در اوردم رفتم سمتش و تاپش را در اوردم و صورتم را چسبوندم به وسط سینه هاش چون اصلا سوتین نبسته بود . سینه هاش بدون پروتز سایز ۸۵ واقعی بود و من حسابی سینه هاش را لیسیدم و خوردم دقیقا مثل یه دختر بچه که از سینه های مادرش شیر میخوره و رز وسطش هی میگفت جوووون دختر گلم را دارم شیر میدم.
بعد به کمک خودش لگش را هم در اوردیم کفش های پاشنه بلندش را هام در اوردم . موقعی که کفش هاش را در میاوردم بهم گفت نمیخوای حالا حس فوت فتیشی خودت را هم تست کنی که راستش ترسیدم خوشم نیاد و ضد حال بشه و حسم بپره بهش گفتم بعدا عشقم وگرنه پاهاش خیلی خوش فرم و نرم بودند نسبت به سنش.
حالا بانو رز با یه کص خوشگل و تر و تمیز با رنگ جگری و لبه های بیرون زده جلوی من نشسته بود و منتظر بود تا بهش حمله کنم. موهام را با کش مو که دور مچ دستم انداخته بودم بستم و نشستم رو زمین و رز خودش را یکم داد جلو و کصش را قشنگ روبه رو صورتم تنظیم کرد و من شروع کردم اول بو کردن کصش. بوی عرق و بوی همون اب کصی که قبلا لیس زده بودم و بوی شهوت ترکیبش باهم دیوونه کننده شده بود . کصش خیس خیس و پر از اب بود ولی من برام مهم نبود چون من این اب را قبلا خشک شده اش را هم خورده بود این که تازه و دست نخورده بود. لبم را نزدیک کصش بردم اول با چندتا لیس اب کصش را لیس زدم و کشیدم تو دهانم و و بعد هرچی تو فیلم ها دیده بودم را رو کصش اجرا میکردم. هنوز ۲ دقیقه نشده بود که رز ارضا شد ولی موقع ارضا چند بار گفت ادامه بده ادامه بده و منم از خدا خواسته به کارم ادامه میدادم. هیچ وقت فکر نمیکردم کص لیسی اینقدر برام لذت بخش باشه البته بگم کص رز هم بی نظیر بود. یکم دیگه کصش را لیسیدم و مک زدم که بهم گفت انگشتت را بکن توش و منم انگشت اشاره ام را میکردم تو کصش و در میاوردم و اون تو اوج بود داشت لذت میبرد. بعد چند دقیقه انگشتم را در اوردم و دماغ و لبم را کامل چسبوندم به کصش و میچرخوندم و انگار رز منتظر این حرکت من بود و سریع جفت پاهاش را پشت سر من حلقه کرد و با تمام قدرت سر من را به کصش فشار میداد. یه لحظه جا خوردم از حرکتش ولی یه حسی درونم از تعرضی که داشت بهم میکرد راضی بود. بهم میگفت لیس بزن توله سگ تندتند لیس بزن تا ابم بپاشه دهنت و این حرف هاش باعث شد من تند تند تو همون شرایط براش لیس بزنم تا ارضا شد و موقع ارضا شروع کرد داد زدن و وای وای کردن و صورت من هنوز چسبیده به کص عشقم بود و نبض زدن ها و بیرون اومدن ابش را با تمام وجود حس میکردم. پاهاش را از دور گردنم ازاد کرد و کشیدم بالا و شروع کرد بوس کردن و معذرت خواهی
ر. عشقم ببخشید . چیزیت که نشد
س. نه عزیزم خیلی خوب بود
ر. دردت که نگرفت
س. نه اصلا چیزی نمیفهمیدم. اصلا زوری که بهم اوردی و حرف هایی که میزدی را خیلی دوست داشتم رز. نمیدونم چرا ولی وقت هایی که باهام دستوری حرف میزنی خیلی به دلم میشینه و حشری میشم
ر. واقعا راست میگی یا جو گیر شدی؟
س. نه باور کن راست میگم
ر. ای جااااان پس برات برنامه ها دارم عشقم

پرید تو بغلم و سفت هم دیگه را فشار دادیم…

نوشته: نور تاریک

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

لطفاً اگر به سن قانونی نرسیده اید این سایت را ترک کنید Please Leave this site if you are under 18