رفتن به مطلب

داستان سکس یواشکی با مادرزن


mame85

ارسال‌های توصیه شده


حاملگی زنم ...ماجرای خوب
 

سلام

کامران هستم متاهل اسم همسرم ندا و مادرزنم مهناز

دلیل اینکه اسم همسرم و مادر زنم رو اول داستان گفتم تینه که مربوط به همسرم و مادرزنمه

۲۸ سالم بود که با ندا ازدواج کردم ۵ سال ازم کوچیکتره و از طریق همسایه مون اشنا شدیم

با ندا همه جور سکس کردیم و من کم کم تمایل به سکس از عقب پیدا کردم اما ندا دوست نداشت و میگفت درد داره دوس ندارم هربارم انگشتش میکردم دستمو پس میزد وقتای کُصشو لیس میزدم میخواستم کونش رو لیس بزنم خودشو میکشید عقب کلا رابطه از پشت رو قبول نمیکرد
گذشت بعد از چند سال زندگی دو نفره مون تکراری شده بود مادر زنم و پدر مادر خودم هی می پرسید نمیخواین بچه دار بشین؟ماهم لبخند میزدیم و میگفتم هنوز زوده
ولی خودمون تصمیم گرفتیم بچه دار بشیم دیگه از کاندوم استفاده نمیکردم
ندا باردار شد برام سخت بود نمیتونستم با زنم سکس کنم اونم مخصوصا از جلو که اصلا نمیشد لاپایی میزدم ارضا میشدم ولی بهم حال نمیداد تا کیرمو میذاشتم رو سوراخ کونش با دستش مانع میشد میدونستم کاری نمیشه کرد

یه بار به شوخی گفتم اگه بهم ندی میرم صیغه میکنم کلی فحش بهم داد منم گفتم شوخیه و از دلش درآوردم
اما در مورد مادر زنم مهناز ۴۷ سالشه خوشگل هیکل تپل و گوشتی متر و ترازو ندارم قد و وزنش رو اندازه بگیرم .
مهناز تو دوران حاملگی زنم خیلی بهمون سر میزد غذا درست میکرد خونه رو تمیز میکرد وقتایی که نبودم باهاش دکتر میرفت
خلاصه اینکه خیلی هوای دخترش رو داشت.پوشش مهناز عادیه و جلوی من زیاد لباس باز نمی پوشید عادی رفتار میکرد دامن بلند پاش میکرد.باهاش راحت بودم شوخی میکردم .تا اون روز که برای بار اول باهاش سکس کردم اصلا فکر نمیکردم باهاش رابطه برقرار کنم
یه شب به خاطر کار زیاد دیر رفتم خونه صبح همسرم منو از خواب بیدار و گفت میره خونه باباش منم گیج خواب و خسته گفتم لباس بپوشم برسونمت گفت تو استراحت کن با تاکسی میرم شاید مامانم بیاد خونه رو تمیز کنه بهش کلید میدم
منم از خستگی زیاد دوباره خوابم برد
نمیدونم چقدر گذشت با صدای جارو برقی بیدار شدم از اتاق خواب اومدم بیرون مهناز داشت خونه رو جارو میکرد
بهش سلام کردم بهش خوشامد گفتم اشاره کرد که صبحونه رو میز آمادست.صورتمو شستم اومد رو صندلی نشست هردو مشغول خوردن صبحونه بودیم ازش تشکر کردم به خاطر اینکه زحمت کشیده بود غذا درست کرده بود خونه مثل دسته گل شده بود
بارها پیش اومده بود با مادر زنم تنها باشم اما اصلا به فکر سکس باهاش نبودم بعدا فهمیدم این نقشه زنم و مادر زنم بوده و جور دخترشو کشیده
بعد از خوردن صبحونه رفتم تو اتاقم نت رو روشن کردم و مشغول چک کردن گوشیم شدم بعد از چند دقیقه مهناز صدام زد
کامران جان میای یه لحظه
رفتم تو هال داشتم شاخ در میاوردم تو این چن سال اصلا مادرزنم رو این مدلی ندیده بودم لباس هاش رو عوض کرده بود با چن دقیقه قبل ۱۸۰ درجه فرق کرده بود مهناز که اصلا بدون دامن جلو من ظاهر نمیشد یه ساپورت تنگ پوشیده بود برجستگی و قلمبگی کونش ادمو دیوونه میکرد زیاد نازک نبود با یه تاپ تنگ ممه هاش خودنمایی میکرد
منم زبونم بند اومده بود و داشتم اندامشو برانداز میکردم
چن بار صدام زد کامران کامران به خودم اومدم گفتم جانم چیزی شده گفت نه امروز خیلی خسته شدم دست و پام درد میکنه میشه یکم دستمو پامو بمالی شنیدن این جملات برام عجیب بود تو تا اون موقع هیچ وقت مادر زنم ازم نخواسته بود براش چنین کاری کنم منم چیزی از ماساژ نمیدونستم
گفتم چشم
رو مبل سه نفره به حال دمر خوابید کونش گوشتیش اومده بود محو کونش شده بودم با دستان لرزان از مچ پاهاش شروع کردم کف پاهای سفیدش تو چشم بود کیرمم شروع کرد به راست شدن از مچ رفتم بالا پشت ساق پشت ران جرات نداشتم به کونش دست بزنم از کمر رفتم بالاتر هیچ صدایی ازش نمیومد که آه و ناله کنه صدام زد کامران همه جامو ماساژ بده دستم رو گذاشتم رو کونش و شروع به مالیدن کونش کردم بدجور حشرم زده بود بالا اینقد کون و پشت رونش رو مالیدم که آبم بود
زود دویدم سمت دستشویی کیرمو شستم
رفتم اتاق خواب شلوار راحتیم رو اوردم یه شلوار دیگه پوشیدم
برگشتم تو هال دیدم مهناز رو مبل نشسته فهمیده بود آبم اومده از حرکت لبش معلوم بود میخنده رفتم کنارش نشستم مهناز گفت ممنون خستگیم در رفت منم گفتم خواهش میکنم
مهناز شروع به صحبت کرد چیزای که اصلا ازم نپرسیده بود در مورد رابطه من و دخترش منم اول خجالت می کشیدم چیزی بگم ولی دیگه منم احساس راحتی کردم موقع حرف زدم یهو مهناز دستمو گرفت و شروع به مالیدن دستم کرد کیرم دوباره راست شد
مهناز گفت این ماه خیلی مواظب دخترش باشم تا بعد از زایمان
همسرم در مورد سکس از عقب هم به مادرش گفته بود
مهناز گفت کامران تو از دخترم خواستی از پشت سکس کنین؟
سرمو انداختم پایین خجالت کشیدم با دستش سرمو اورد بالا گفت خجالت نکش بگو هرچی هست گفتم راستش اره چون از عقب دوست دارم ندا هم اجازه نمیده میگه درد داره
مهناز گفت حتی الانم که حامله س؟
گفتم آره خب منم ادم احتیاج دارم
مهناز خندید و گفت خب اره درد داره نباید ازش بخوای گفتی میرم صیغه میکنم چن ماه
گفتم آره ولی شوخی بود
مهناز تو چشمام نگاه کرد و گفت اگه بهت یه پیشنهاد بدم قول میدی به کسی نگی و راز باشه بین هر دوتامون
با کمی مکث گفتم قول
مهناز گفت به خاطر اینکه به دخترم خیانت نکنی میخوام بهت حال بدم
جا خوردم انتظار هرچی رو داشتم غیر از این
دیگه همه چی مهیا بود دو ماه بود سکس نداشتم
قبول کردم
خودمون رو لخت کردیم بدن سفید و گوشتی مهناز بدجور چشمم رو گرفته بود شروع کردم به خوردن ممه هاش با دستش کیرمو میمالد زانو زد شروع کرد به خوردن کیرم عالی ساک میزد مثل حرفه ای ها چنگ مینداختم تو موهاش بردمش تو اتاق خواب حالت طاق باز دراز کشید کُصشو لیس زدم جیغ میزد گفت اول از کُص بکن بعد کون شروع کردم به کردن کُصش معرکه بود موقع سکس پرسید میخوای از کون حال کنی داشتم از خوشی میمردم
حالت داگی شد با دستاش لپ های کونش رو باز کرد
سوراخ کونش صورتی نبود انگشتمو کردم تو کونش زیاد تنگ بود معلوم بود از کون داده
تف انداختم رو سوراخش مهناز گفت به شوهرم سالی چند بار کون میدم زیاد تنگ نیست ولی اروم بکن
کیرمو اروم تا ته کردم تو کونش اروم اروم تلمبه میزدم رو ابرا بودم اسپنک میزدم رو کونش آه میکشید کونش حرف نداشت حالات دمر خوابوندمش با هر تلمبه کیرم بیشتر میرفت تو
داشتم آبم میومد کونشو با دستام گرفتم و آبمو ریختم تو کونش
کیرمو در اوردم آبم از سوراخ کونش زده بود بیرون با دستمال کاغذی کونشو تمیز کردم رفت دستشویی با آب تمیز شست
ازش تشکر کردم خیلی بهم حال داد
تا موقع زایمان زنم هفته ای یکی دوبار با مادر زنم سکس میکردم
میدونست کون دوس دارم هر بار از کون میکردم بعد از زایمان زنم فهمیدم زنم در جریان بوده و نقشه دوتاشون بوده همه چی رو برام تعریف کرد که دلیلش این بوده تو فشار نباشم و خیانت نکنم
بعد از اون چن بار دیگه با مادر زنم سکس کردیم ولی زنم فهمید و خواست دیگه باهاش ادامه ندم ولی یواشکی فرصت پیش بیاد با مادر زنم سکس میکنم

نوشته: کامران

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

لطفاً اگر به سن قانونی نرسیده اید این سایت را ترک کنید Please Leave this site if you are under 18