رفتن به مطلب

داستان سکس با عمه


chochol

ارسال‌های توصیه شده


سکس با عمه منیره
 

این داستان واقعی هست.
اولین و آخرین سکس من با عمه منیره برمیگرده به ۱۰ سال پیش، زمانی که عمه یلدا ۳۲ ساله بود و بچه شیرخواره داشت و به بچه شیر میداد.
من اون موقع ۱۷ سال داشتم و قرار بود دسته جمعی بریم سفر.
من تو ماشین احمدآقا(شوهرعمه منیره) نشستم، کنار دست عمه منیره.
حدود یک ساعتی از حرکت گذشته بود که دختر عمه من بیدار شد و گریه کرد، عمه منیره هم که کنار من نشسته بود دکمه های مانتومو باز کرد و یکدفعه ممه هاشو انداخت بیرون و من بودم که یکدفعه دلم ضعف رفت برای ممه هاش…
تا قبل اون اصن به عمه منیره نظری نداشتم و خیلی به اندامش توجه نمیکردم، اما همین که ممه هاشو دیدم کیرم شق شد…
ممه هاش بزرگ و سفید بود و از همه مهمتر شیر هم داشت.
عمه منیره بچه رو شیر داد و بعد هم دکمه های مانتو رو بست.
تقریبا هوا تاریک شده بود و من هنوز تو فکر ممه های عمه منیره بودم.
با خودم گفتم باید یه حرکتی بزنم، به حالت دست به سینه نشستم جوری که آرنج سمت راستم افتاد رو ممه های عمه جون و بعد نگاهش کردم دیدم خوابیده، گفتم وقت مناسبی هست و دستم رو از زیر آرنج بردم روی ممه هاش گذاشتم.
اوووف این اولین بار بود که ممه رو لمس میکردم، خیلی آروم فشار میدادم و نوازش میکردم تا جایی که از روی مانتو دستم رو رسوندم به زیر سوتین هاش و انگشتم رو می‌بردم زیر سوتین و نرمی ممه هاشو حس میکردم.
همینطور ادامه دادم و حال کردم تا اینکه ساعت حدود ۱۰ شب بود برای استراحت شبانه توقف کردیم.
بعد شام خوردن من خیلی سریع رفتم داخل چادر عمه منیره، جایی که بچه خواب بود و خودم رو به خواب زدم تا ببینم چی پیش میاد.
ساعت ۱۲ بود که عمه منیره اومد تو چادر، مانتو و شال رو درآورد و با یک دو بنده مشکی بود و من طوری خوابیده بودم که بچه وسط ما باشه و بتونم ممه هاشو دید بزنم.
یه نیم ساعتی گذشته بود که دیدم چشماش بستس ولی من دلم میخواست ممه هاشو دوباره ببینم به خاطر همین بچه رو تکون دادم تا بیدار بشه و چشم هام رو نیمه بسته کردم تا بتونم ممه هاشو ببینم، از خواب بیدار شد و ممه هاشو انداخت بیرون و من که دوباره کیرم شق شد،نیم ساعتی به همین صورت گذشت و دیدم چشمهاش بسته شده و ممه هاش هم تو دهن بچه هست…
والای که انگار دنیا رو بهم دادم، چشمهایم رو باز کردم و با دقت به ممه هاش نگاه میکردم، قلب داشت از دهنم میزد بیرون از طرفی کیرم هم شق شده بود، میخواستم جق بزنم ولی گفتم حیف نیست کس به این نابی کنارت خوابیده و جق بزنی…
آروم رفتم جلو و ممه هاشو بوسیدم و با زبونم لیس میزدم، حواسم به چشمهاش بود که بیدار نشه.
حس شهوت و ترس واقعا حس قشنگیه.
نوک ممه هاشو آروم گذاشتم تو دهنم، واقعا که ممه های ناز و بزرگی بود، یه ممه ۸۵ با نوک صورتی، همون که دلم میخواد.
خیلی آروم یه میک به ممه هاش زدم و یه لحظه تکون خورد، منم ترسیدم که بیدار بشه ادامه ندادم…
دور و بر رو نگاه کردم دیدم کسی غیر از من و عمه جون تو چادر نیست، بیرون رو نگاه کردم و دیدم همه خوابیدن، منم در چادر رو بستم و دل رو زدم به دریا…
این دفعه رفتم پشتش و شلوارم رو کشیدم پایین.
کیرم داشت میترکید، با خودم گفتم هرچی میخواد بشه بشه…
کیرم رو از پشتش گذاشتم روی کونش، یه کون گرد و تپل و داغ.
شکمم رو گذاشتم رو قوس کمرش و کیرم رو گذاشتم لای کونش.
کیرم داغ شده بود و دیگه هیچی نمی‌فهمیدم…‌
با دستم ممه هاشو گرفتم و آروم میمالیدم که دیدم یهو تکون خورد، من که از ترس داشتم سکته میکردم ولی با پر رویی تمام ممه هاشو میمالیدم.
یهو برگشت من رو دید اول جا خورد، نمیدونست چی بگه.
نگاهش به کیرم افتاد که از کنار شورتم زده بود بیرون که چشماش گرد شد و گفت این چیه و میخواست با چک بزنه تو صورتم که رفتم جلو و لباش رو بوسیدم و بغلش کردم و به التماس افتادم.
گفتم تو اولین نفر هستی که تونستی کیر من رو شق کنی و با گریه و زاری و التماس ازش درخواست میکردم.
که یهو دستش رو برد تو شورتم و کیرم رو مالید و گفت این اولین و آخرین بار هست و کسی نباید بفهمه.
من که انگار دنیا رو بهم دادم با ذوق و شوق زیاد ممه هاشو میخوردم، ممه های شیری عمه جون اینقدر خوردم که دلم پر شیر شد.
در همین حالت که ممه می‌خوردم دستم رو بردم تو شورتش و کصش رو میمالیدم.
یه کس جا افتاده و تپل و داغ.
کصش خیس خیس شده بود و انگشتم رو دور کصش میچرخوندم و میکردم تو کصش.
اینقدر کصش رو مالیدم تا ارضا شد.
حالا نوبت من بود.
کیرم رو کردم تو دهنش تا برام ساک بزنه، اوووف چه ساکی میزد، زبونشو دور کیر میچرخوند و میک میزد…
بعد به پشت خوابوندمش و شلوار و شورتش رو کشیدم پایین.
وای که چه کون نازی داشت، یه کون گرد و سفید.
کیرم رو با وازلین چرب کردم و گذاشتم رو سوراخ کونش، با یه فشار آروم کیرم غیب شد و من که اینقدر حشری شده بودم که از همون اول سرعتی میرفتم، صدای شلپ شلپ زیاد بود و ترسیدم بقیه بیدار بشن بخاطر همین آروم میزدم تو کونش.
بعد از اون هم کیرم رو کشیدم بیرون و پاهاش رو به صورت هفتی باز کردم و افتادم رو کصش…
کیرم رو با یه ضربه محکم کردم تو و با دستهام ممه هاشو میمالیدم که دیگه طاقت نداشتم و با یه حرکت سرعتی کصش رو گاییدم و کیرم رو کشیدم بیرون و آبم رو ریختم تو شکمش.
بعد از پاکسازی و پوشیدن لباس هم از ممه هاش شیر خوردم و خوابیدم.
ولی بعد از اون قضیه دیگه فرصت سکس دوباره برامون بوجود نیومد و الان هم که عمه منیره ۴۲ سالش هست و منم متاهلم…
همیشه اولین سکس یادم میمونه و هنوز هم دلم میخواد عمه جون رو بکنم.

نوشته: احسان

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

لطفاً اگر به سن قانونی نرسیده اید این سایت را ترک کنید Please Leave this site if you are under 18