poria ارسال شده در 9 مرداد اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مرداد علی و لیلا برای پیاده روی Aaa: سلام دوستان این یه داستان نیست یه حقیقته که دوست داشتم واستون تعریف کنم ببخشید اگه طولانیه 《علی و لیلا برای پیاده روی 》 من علی هستم ۳۳ سالمه و شغلم ازاده خب بریم سر اصل مطلب من اهل بجنوردم مرکز خراسان شمالی اینجا از سمت جنوب به خراسان رضوی از غرب به استان سمنان از شرق و شمال به کشور ترکمنستان و استان گلستان راه داره فقط خواستم استانمو معرفی کنم آب و هوا خوبی داره تقریبا شمالی و سرسبزه قضیه از اونجا شروع شد که من صبح تا ظهر سر کارم و بعدظهر ها چون خونمون نزدیک به میدون امام رضا و شهربازی بجنورده برای پیاده روی و ورزش میرفتم شهربازی پیاده روی کنم چند ماهی بود که میرفتم یک سری خانم وآقا پایه ثابت ورزش بودند و همو میدیدم و سلامی میکردیم و رد میشدیم یه روز ساعت های ۵ عصر بود تازه رفته بودم و تقریبا یک دور پیاده روی کرده بودم که یه خانم که اسمشو میزارم ( لیلا ) نزدیک شد و گفت ببخشید آقا من گوشیم مشکل پیدا کرده این پیام و نمیتونم باز کنم میتونید بخونید چی نوشته منم به قصد کمک گوشیشو گرفتم که پیام و واسش بخونم چشمم که به صفحه گوشیش افتاد چشمام گرد شد و یه لحظه به خودم گفتم داره سرکارم میزاره و یه لبخند زدم و گوشیشو میخواستم بهش بده با قیافه طلبکارانه بدون اینکه چیزی بگه منتظر جواب من بود تو پیام نوشته بود 《من تنهام و دنبال یه نفر میگردم باهام سکس کنه 》 بهش گفتم دارید جدی میگید یا سرکار میزارید؟ گفت نه کاملا جدی میگم هستی ؟ اولش با خودم گفتم احتمالا پولی باشه و منم اهل پولی نیستم ولی خب قیافش نمیخورد پولی باشه قدش حدود ۱۶۰ وزنش حدود ۵۷ پوست سفید موهای رنگ شده یه شلوار لی سرمه ای پاش بود و مانتو مشکی جلو باز و یه شال طوسی به سر داشت و کفش های کتونی سفید بهش گفتم من پول ندارم در جواب گفت اولا من پولی نیستم بعدش هم کی پول خواست خونم همین نزدیک هاست بیا بریم شوکه شده بوم اصلا باورم نمیشد خونش نزدیک همین پارکه بود یه واحد تو مجتمع بزرگ فرهنگیان که احتمالا بچه های بجنورد میدونن کجا رو میگم بهم گفت من جلو تر میرم بیا طبقه فلان واحد فلان اون رفت داخل و منم با ترس و لرز از جلو نگهبانی مجتمع رد شدم و رسیدم تا جلو آسانسور و سوار شدم و رفتم تو همون طبقه که گفته بود و در واحدشم باز گذاشته بود و خودشم پشت در بود. تا رفتم داخل در و بست و یه نفس راحت دوتایی کشیدیم جفتمون میترسیدیم کسی ببینه و دردسر بشه یه آپارتمان حدود ۸۰ متری دو خواب مرتب داشت بهم گفت بشین ، چای یا میوه میخوری واست بیارم گفتم فقط یه لیوان آب بیاری ممنون میشم دهنم از استرس خشک شده بود یه لیوان آب اورد و نشست کنارم تازه هیکل تو پرشو میدیم باسن برجسته رون های پر و سینه ۷۵ موهای باز و بلندی داشت صورت زیبایی داشت و صدای ملایم حدودا ۲۸ سالش بود. گفتم تنها زندگی میکنی گفت نه شوهرم رفته تهران دو روزی هست تنهام نزدیکش شدم و دستامو گذاشتم روی رونهاش اونم دست هاشو گذاشت رو دستام و دستهامو میمالید سرشو گذاشت رو سینم و تو بغلم ولو شد شروع کردم به مالوندن سینه هاشو یه دستمم بردم وسط پاهاش داغی رو از روی شلوار لی که هنوز پاش بود احساس میکردم پاشد و دستمو گرفت و گفت بریم تو اتاق یه تخت دو نفره تو اتاق بود رو تخت دراز کشید و منم شروع کردم به درآوردن لباس هاش دو به دونه لباس هاشو در اُوردم تا رسیدم به شورتش یه شرت قرمز پاش بود از بوی موهاش و عطر تنش مشخص بود تازه دوش گرفته شرتشو که در اوردم یه کُس خوشگل سفید شیو شده نمایان شد رفتم وسط پاهاش شروع کردم به خوردن کُسش واقعا بوی خوبی میداد تمیز و ناز بود کسش تو دهنم بود و با دست راستم سینشو فشار میدادم داشت فقط ناله میکرد حدود ۱۰ دقیقه ای کُسشو لیسیدم و بلند شدم بهم گفت دراز بکش دراز کشیدم و شروع به ساک زدن کرد تا ته میخورد و با ولع میخورد انگار اصلا کیر ندیده یکمی که خورد بهش گفتم نخور بسه به پشت دراز کشید و منم رفتم وسط پاهاش و پاهاشو دادم بالای شونم و سر کیرمو گذاشتم ورودی کُسش و آروم آروم سر کیرمو فرو کردم داخل داغیشو احساس میکرد خیلی هم خیس شده بود و تا ته کردم اه کشید و دستاشو قفل کرد پشتم و محکم بغلم کرد کل کیرم تو کسش بود یکم مکث کردم و شروع به تلمبه زدن کردم فقط اه و ناله میکرد و چشماشو بسته بود حالتو عوض کردم به بغل خوابوندمش و پاهاشو داخل شکمش جمع کردم و شروع به تلمبه زدن کردم تازه داشتم کون قلمبشو میدیم و چنگ می گرفتم بلندش کردم گفتم بیا بشین رو کیرم تو این حالت سینه هاش تو دهنم بود و صورتش و داشتم میدم بعد خوردن سینه هاش شروع به لب گرفتن کردم و لمبرای گندشو داشتم چنگ میزدم از خیسی آب کُسش انگشتمو خیس کردم ورودی سوراخ کونش گذاشتم و یکم فشار دادم انگار کونش هم درخواست کیر داشت و انگشتمو تا نصفه کردم تو کونش حالا کیرم تو کُسش بود لباش رو لبام سینه هاش رو سینم و انگشتم تو کونش بود خیسی کُسش انگار بیشتر شده بود لبامو که ول کرد گفتم محکم بکن دارم ارضا میشم منم با تمام توان تلمبه میزدم توری که صدای شالاپ شلوپ کل خونه رو پر کرده بود احساس کردم خیس تر شده و داغ تر و یه لحظه خودشو سفت کرد و بعدشم شل شد بله لیلا خانم ارضا شد و بیحال رو من افتاده بود منم چند تا دیگه میزدم ارضا میشدم بهش گفتم بسه برات گفتم اره ارضا شو داگی استایل شده منم رفتم پشتش و سر کیرمو تنظیم کردم ورودی کُسش و شروع به تلمبه کردم چند تایی که زدم داشتم ارضا میشدم کشیدم بیرون و ریختم رو کمرش آبمو از رو کمرش تمییز کردم و دوتایی بیحال ولو شدیم رو تخت حدود نیم ساعتی بغل هم بودیم و صحبت میکردیم و پاشیدم لباس پوشیدیم و رفتیم تو حال رو مبل نشستیم بهش گفتم حالا میوه بیار که انرژیم اُفتاد تقریبا ساعت شده بود حدود ۹ شب یکمی صحبت کردیم و آماده رفتن شدم خودش با چشمی پشت در و چک کرد کسی نباشه و کفش هامو پوشیدم و یه بوس از لباش گرفتم و سریع زدم بیرون، تا شهربازی رفتم و سوار ماشین شدم و رفتم خونه اصلا باورم نمیشد اون روز همچین لعبتی گیرم بیاد اون شب و راحت خوابیدم البته با فکر چندساعت قبلش ، از صحبت هاش فهمیدم که چون چند ماهی واسه ورزش میرفتم اونم میومده انگار اونم همش پیاده روی میومده چون اون پارکه خیلی واسه پیاده روی و ورزش میان و ازم خوشش اومده ولی به خودش جرات نمی داده بیاد جلو تا اینکه فرصت مناسب پیش اومده و دل و به دریا زده و پیشنهادشو داده اصلا فک نمیکردم یه خانم بهم پیشنهاد سکس بده اونم تو خونه خودش البته قبلا ۴ الی ۵ تا پیشنهاد از سمت خانم ها داشتم واسه سکس ولی این یکی واقعا عجیب بود امیدوارم خوشتون اومده باشه ادامه این جریانو بازم مینویسم البته نظر هاتونو میخونم و واقعا واسم ارزش داره که نظر هاتو بدونم نوشته: A.M.A لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسالهای توصیه شده