mame85 ارسال شده در سهشنبه در 21:25 اشتراک گذاری ارسال شده در سهشنبه در 21:25 از خانم مدیر بیرون تا سگ تو خونه 1 تقریبا ده سالی بود داستان نخونده بودم چند شب پیش خوابم نمیبرد و از سر بیکاری اومدم اینجا چندتا داستان خوندم و فک میکردم سطح داستانا حتما از ده سال پیش ارتقا پیدا کرده ولی دیدم هنوزم متاسفانه یه سری دوستان جقی دست به قلم شدن و هرچی تو پورن ها دیدنو اینجا جای خاطرات خودشون نقل میکنن این شد که تصمیم گرفتم خاطره های خودمو بنویسم هرچند هیچوقت انشای خوبی نداشتم ولی گفتم یه تلاشی بکنم ایشالا راضی باشید. اولش یکم از خودم بگم ۳۰ سالمه قدم بلنده هیکلم معمولیه،فیس و تیپم خوبه،به شدت آدم هاتی هستم و سکسم خوبه، درونگرام و کلا به راحتی با ادما ارتباط نمیگیرم و پارتنر های زیادی نداشتم، اهل رابطه های یکی دو روزه نیستم تا به کسی حس نداشته باشم نمیتونم به سکس فکر کنم، بحث سلامتیم هست البته چون واقعا خیلی اوضاع بی ریخته برای همین ترجیحم اینه با آدم درست و حسابی وارد رابطه بشم و با یه پارتنر سکس منظم و امن داشته باشم ولی بدی این مورد اینه که شاید مجبور باشی به خاطر همین محافظه کاری و حریم امن قید خیلی از فانتزیا و فتیش هاتو بزنی چون گزینه هات برای انتخاب پارتنر محدود میشه! گرایش من توی سکس دام و مستر بودنه و ازینکه پارتنرم کاملا مطیع باشه لذت میبرم از فانتزیامم گلدن شاور، درتی، اسپنک،آنال، ریم جاب و … زیاده دیگه حوصلتونو سر نبرم این گرایشم از وقتی فهمیدم سکس چیه داشتم و کلی در موردش خوندم و به اندازه کافی در موردش اطلاعات و تجربه دارم، مقدمه بسته بریم سراغ اصل داستان عید سال ۴۰۱ بود که با چندتا از دوستام رفته بودیم تجریش داشتیم همینجوری کس چرخ میزدیم سمت باغ فردوس که دوستم گفت حواست هست این دختره چند دقیقه ای هست داره دنبال ما میاد هرجا میریم؟تا اون موقع حواسم نبود بعد که بهش دقت کردم دیدم اره دنبال ماست و هی مارو نگاه میکنه میخنده،منم چندتا نگاه بر اندازانه کردم :))(یه دختر با قد متوسط موهای مشکی و پوست سفید فقط شالش قرمز بود و بقیه تیپش مشکی با یه بوت چرم نه خیلی لاغر بود نه چاق کمر باریکی داشت سینه هاش از روی لباس معلوم بود کوچیکه ولی کون گلابی طور و خیلی بزرگی داشت که به خاطر کمر باریکش خیلی جلب توجه میکرد ) یه ربع ساعتی گذشت دوستم گفت برو جلو باهاش حرف بزن ببین فازش چیه منم از دوستام جدا شدم رفتم طرفش سلام علیک کردیمو یکم حرف زدیم گفتم میدونم اینجا موقعیت مناسبی نیست شمارتو بده بیشتر اشنا بشیم که گفت اگه بگم من از دوستت خوشم اومده ناراحت میشی؟ گفتم نه از کدومشون خوشت اومده؟ ( ما سه تا بودیم) دقیقا اون دوستمو نشون داد که تازه نامزد کرده بود ولی من چیزی از نامزدیش نگفتم اون لحظه فقط گفتم بریم پیش دوستام تا معریفتون کنم باهم رفتیم جلو و به جاوید( اسم مستعار) گفتم خانم از شما خوشش اومده که جاویدم درجا گفت تو که میدونی من نامزد دارم چرا بهشون نگفتی! دختر بیچاره یهو خیلی ضایع شد و سرشو انداخت پایین گفت پس هیچی خواست بره که واقعا دلم براش سوخت و نذاشتم با اون حال اونجوری بره رفتم دنبالش و کنارش راه میرفتمو حرف زدیم پرسیدم اسمت چیه؟ گفت پرنیا(مستعار) اسم تو چیه گفتم کیان(مستعار) بعد سنشو پرسیدم که تقریبا ۴ سال از من بزرگتر بود ولی خیلی خوب مونده بود و اصلا بهش نمیومد شغلشو پرسیدم که گفتم معلم ابتداییه و گفتم اگه قرار بود حدس بزنم قطعا معلمی اخرین شغلی بود که به ذهنم میرسد خیلی سانتی مانتال بود برای معلمی،تصورم از معلم ابتدایی یه زن سیبیلوی چاق عینکیه نه اینجوری شیکو پیک! خلاصه همینجوری حرف زدیم تا رسیدیم سر باغ فردوس دست داد خداحافظی کنه بره پرسیدم اگه ماشین نداری برسونمت که گفت نه ماشین هست گفتم پس شمارتو بده بیشتر در ارتباط باشیم که همه چیز از اینجا شروع شد شماره رو گرفتم و همونجام بهش زنگ زدم شمارم بیوفته و رفت! شبش اومدم خونه، خانوادم مسافرت بودن و خونه تنها بودم ساعت ۱۲ اینا بود که زنگ زد و تا ۴ صبح حرف زدیم از همه چی گفتیم و گفت که یکساله جدا شده و اصلا حال روحی خوبی نداشته و دقیقا امروز بعد یکسال تنهایی اومده بیرون که حال و هواش عوض شه که مارو دیده و اون ماجراهایی که گفتم! یه هفته ای گذشت و تقریبا هر شب تلفنی حرف میزدیم و هی رابطمون صمیمی تر شد از دلایل طلاقش میگفتو اینا که کم کم بحثمون رسید به سکسشون و اونجا بود که تعریف کرد خیلی هات و هورنیه و هیچوقت شوهرش تو سکس درست ارضاش نکرده ( میگفت اولش جذب هیکل شوهرش شده چون ازین باشگاهیا بوده و سیکس پک داشته و عشق بدنسازی ولی اصلا تو سکس چیزی که انتظار داشته نبوده) همینجوری یواش یواش کل حرفامون شد حول محور سکس، میگفت تو این یکسال اولاش اصن حس سکس نداشته ولی از یک ماه قبل عید دوباره انگار قوه جنسیش فعال شده و شدیدا دلش سکس میخواد و یک ماهه روزی چند بار جق میزنه و شدیدا هوس سکس کرده و دیگه نمیتونه تحمل کنه، اون شب بعد یک ساعت حرف زدن پیشنهاد داد سکس تلفنی کنیم( تا حالا تجربه اینو نداشتم ویدیو کال گرفته بودم سکس چتم تا دلتون بخواد تجربه داشتم ولی سکس تلفنی بار اول بود) گفت من لخت روی مبل نشستم و تصور میکنم اینجایی و شروع کرد به حرف زدن و من فقط گوش میکردم همزمان که تصویر سازی میکرد خودش داشت جق میزد انقدر خوب تصویرسازی میکرد که واقعا کیرم داشت تو شرتم منفجر میشد نتونستم تحمل کنم شرتمو دراوردم منم شروع کردم جق زدن انقد خوب آهو ناله میکرد که حس میکردم هر لحظه اس که آبم بیاد خودش چندین چند بار جیغ کشید وگفت ارضا شده و آبش پاشیده رومبل و کل مبلو خیس کرده و باز ادامه میداد ( من پیش خودم میگفتم قطعا کسشر میگه پاشیدن آب مال تو فیلماس و این فقط برای حشری کردن من اینارو میگه، حتی اینکه چندبار ارضا شده رو هم باور نکردم تا حالا اینجوری ندیده بودم اصن کسی تو نیم ساعت پنج -شش بار ارضا بشه ) خلاصه یه مدت کارمون شده بود همین هرشب سکس تلفنی و هربار حرفه ای تر، توی روز که پیام میداد ازم میپرسید فانتزیم چیه و شب همه اونارو تصویر سازی میکرد( چون سنش بیشتر بود ترسیدم همه فانتزیامو بگم و درکی ازشون نداشته باشه و بدش بیاد برای همین خیلی قطره چکونی یه چیزایی رو گفتم بهش ولی نه همه چیز! انقدر که خوب بود خودمم نمیخواستم همچین کیسی رو از دست بدم و گفتم بذار به سکس برسیم بعد کم کم گرایشمو براش توضیح میدم) یه روز براش توضیح دادم که از فحش دادن تو سکس خوشم میاد و دلم میخاد جنده صداش کنم وفحشش بدم و این تحریکم میکنه که خیلی استقبال کرد فقط گفت به بابام فحش نده بقیش اوکیه( برادر نداشت و فقط یه خواهر داشت که ازدواج کرده بود) گفتم دوس دارم موقع ساک زدن سوراخ کونمم لیس بزنه و با اینم اوکی بود و شب یه جوری موقع سکس تلفنی همه این فانتزیارو تصویرسازی میکرد که دل تو دلم نبود زودتر همه اینارو تجربه کنم باهاش! بعد یه مدت قرار شد شام بریم بیرون یه کافه رستوران سمت انقلاب قرار گذاشتیم منم با اینکه فک نمیکردم قرار اول کاری کنیم ولی رفتم حموم و حسابی همه جارو شیو کردم به خودم رسیدم بعدش سوار موتور شدم رفتم جلوی کافه یکم منتظر موندم که اونم با ماشین خودش اومد( هوا گرمتر شده بود یه مانتو کوتاه پوشیده بود با یه ساپورت چسبون که حسابی کونشو بیرون انداخته بود رژ قرمز تیره زده بود در حد پورن استارا و حسابی دلبری میکرد ) رفتیم تو شام خوردیم یه قلیون کشیدیم و حرف زدیم که ساعت نزدیک ۱۲ شده بود و گارسون اومد گفت ساعت کاریشون تمومه و باید بریم، از اینجا زدیم بیرون گفتم بریم یکم قدم بزنیم همینجوری رفتیم تا رسیدیم تو پارک نشستیم رو یه نیمکت دیگه نتونستمجلو خودمو بگیرم دستمو بردم بین پاهاش و پشمام ریخت چه حرارتی انقدر داغ بود که خودشم خجالت کشید! یکم همینجوری مالیدمش و همزمان گردنشو خوردم و رفتم سراغ لباش هر دوتامون تو ابرا بودیم که گفت اینجا وسط پارک خیلی بده بریم تو ماشین! گفتم من با موتورم گفت بریم تو ماشین من! اومدیم تو ماشین انقد آمپرش زده بود بالا که سریع روشن کرد رفتیم تو یه کوچه بن بست تاریک ماشینو پارک کرد صورتمو با دستاش کشید جلو شروع کرد وحشیانه لبامو خوردن زبونشو تو دهنم میچرخوند و همزمان دستشو گذاشت روی کیرم داشت از روی شلوار میمالید که منم دست انداختم کمربندمو باز کردم که متوجه شد خودش دکمه شلوارو باز کرد زیپو کشید پایین ولی هنوز نمیتونست کیرم در بیاره گفت شلوارتو بکش پایین منم شرت شلوارمو تا سر زانو دادم پایین و چیزی که میدیدم برگ ریزونای پاییز بود موهاشو بالا بست گفت فقط تماشا کن ببین جندت چجوری میخادبرات بخوره و بعد مثه کیر ندیده ها تو یه حرکت همشو کرد تو دهنش و شروع کرد عوق زدن و دقیقا همونجوری که تو سکس تلفنیمون گفته بود و من هیچوقت فکر نمیکردم بتونه همزمان که کیرمو تا ته میکرد تو حلقش زبونشم در میاورد و مینداخت زیر تخمام و خیلی حس عجیبی بود( کیر من ۱۵ سانته خیلی بلند نیست ولی یه کله قارچی بزرگ داره و خیلی کلفته و هرکی میبینه دفه اول از کلفتیش تعجب میکنه) میدونست ساک پر تف دوس دارم و یجوری میخورد و عوق میزدم که همه صورت خودش و کیر و خایه منو تفی کرده بود من معمولا با ساک ابم سخت میاد ولی انقد حرفه ای و خوب میخورد که نتونستم تحمل کنم بهش گفتم داره ابم میاد و اونم تند تر کرد ریتمشو و وقتی اومد همشو تو دهنش خالی کردم اونم همه رو جمع کرد تو دهنش سرشو اورد بالا دهنشو باز کرد نشونم داد چجوری همشو جمع کرده بعد جلوی چشمم همشو قورت داد دوباره رفت پایین شروع کرد کیرمو میک زدن که اخرین قطره ابمم بکشه بیرون که انقد حس قلقلک طوری عجیبی داشت که اصن نمیتونستم تحمل کنم و گفتم ادامه نده اومد بالا منم شلوارمو کشیدم بالا انقد حشری شده بود چشاش کاسهی خون بود نوبت من بود بسازمش دستمو از زیر تاپش رسوندم به ممه هاش نه کوچیک بود نه بزرگ یکم باهاشون ور رفتم کم کم داشت آه و ناله هاش بلند میشد که یهو نوک سینشو یه نیشکون محکم گرفتم و جیغ نسبتا بلندی کشید با اون دستم فکشو فشار دادم و لباشو جمع کردم تو دستم در گوشش گفتم هنوز زوده برا جیغ کشیدن جندهی سگ گفت خیلی درد داشت اخه یه چک نسبتا محکم زدم تو گوشش گفتم هیس!تو دیگه در اختیار منی مادرسگ! بغض کرده بود ولی سرشو به نشونه تایید تکون داد،به دستمو گذاشتم جلوی دهنش اون دستمو بردم زیر ساپورتش دیدم یه شرت فانتزی فاق باز پوشیده خندیدم گفتم جنده خانم چه اماده ام اومده دستمو بردم پایین تر و باورم نمیشد کسش اینجوری خیس باشه تا حالا همچین چیزی ندیده بودم انگار یه بسته لوبریکانت کامل تو کسش خالی کرده بودن اینجوری خیس و لیز بود، انگشت وسطمو کردم تو با اون حجم خیسی ولی به شدت تنگ بود و اصلا راحت نرفت تو صدای جیغش داشت بلندتر میشد و من با اون دستم دهنشو محکمتر گرفتم و در گوشش میگفتم برای کیر من اینجوری له له میزنی جندهی بی خاصیت و با تکون دادن سرش تایید میکرد یکم که انگشتم جا باز کرد انگشت دومم کردم تو و دیگه دیدم چشاش داره رو به سفیدی میره همزمان هم انگشتش میکردم هم در گوشش با حرفام حسابی تحقیرش میکردم، دستمو از جلوی دهنش برداشتم دو طرف دهنشو فشار دادم تا دهنش با زور دستم باز بمونه بعد انگشتامو که حسابی با اب کسش خیس شده بود در اوردم و تا ته کردم تو حلقش بهش گفتم انگشتامو خوب تمیز کن مادرجنده و اونم حسابی سنگ تموم گذاشت با زبونش همه انگشتمو لیس میزد منم همزمان چک میزدم تو گوشش گفتم تا حالا اب کستو مزه کرده بودی سگ کونی؟ با سر علامت داد که نه؟ گفتم خوش مزس چیزی نگفت یه چک محکمتر زدم تو گوشش گفتم مگه با تو نیستم حرومزاده ؟ کاملا دیگه بغضی شده بود و میشد حس ترس و شهوتو باهم تو چشاش دید سرشو به نشونهی نه تکون داد دوباره با دست دهنشو زوری باز کردم تف کردم تو دهنش گفتم پس حالا که خوشت نیومد تف منو بخور تا مزشو یادت بره اولش مقاومت کرد و بدش اومد( اینو از قبل اصلا باهاش هماهنگ نکرده بودم و خیلی یهویی تف کردم تو دهنش و معلوم بود خوشش نیومد ولی انقد حشری شده بود فقط اطاعت میکرد) به زور دستمو گذاشتم جلو دهنش و مجبورش کردم قورتش بده بعد اینکه کامل قورتش داد پرسیدم تفم خوشمزه بود حییوون؟ و خیلی زوری تایید کرد، دلم براش سوخت اصلا انتظار تفو نداشت دوباره رفتم سراغ کسش ایندفه چوچولشو میمالیدم که دیدم زیر دستم ارضا شد و آب کسش دوباره راه افتاد ایندفه بیشتر از قبل چند لحظه ای چشاشو بست بدنش داشت می لرزید و دستشو گذاشته بود رو دستم که ادامه ندم منم صبر کردم حالش جا بیاد چند دقیقه بعد با نگاش التماس میکرد که بازمبرم سراغ کسش گفتم چیه بازی دلت جنده بازی میخاد گفت خیلی! گفتم خب درست بیانش کن! +بازم میخوام! _درست بیانش کن مادهسگ! +بازم دلم میخاد انگشتتو بکنی توش! _حرومزاده التماس کن شاید دلم به رحم بیاد +لطفا این جنده رو با دست بگا طاقت ندارم یه چک آروم زدم تو گوشش گفتم آفرین حرومی حالا داری یاد میگیری، گفتم دستم راحت نیست برا گاییدنت ساپورتتو بکش پایینتر سریع دو دستی تا زیر زانوش کشید پایین، داخل رون پاشو اسپنک کردم گفتم حالا تا جایی که میتونی پاهاتو باز میکنی و بی چون و چرا هرکاری که میگفتمو انجام می داد کسشو چندتا اسپنک زدم وهربار محکمترش میکردم معلوم بود هم درد داشت و هم لذت میبرد ونمیخاست اعتراضی بکنه حسابی کسشو سرخ کردم بعد انگشتامو دونه دونه کردم تو به زور چارتا انگشتم تو بود و عقب جلو میکردم و همزمان انگشت شصتم رو چوچولش بازی میکرد چند دقیقه ای گذشت دیدم حسابی بدنش منقبض شد و خودشو جمع میکرد که دوباره بدنش لرزید و ارضا شد منم دستمو در اوردم گذاشتم چند دقیقه به حال خودش باشه حسابی حال کرده بود وقتی حالش جا اومد اومد سمتم کلی بوسم کرد و لب گرفت و همش تکرار میکرد که خیلی خوب بود و چند وقت بود اینجوری ارضا نشده بود خیلی تو کوچه مونده بودیم گفتم بهتره از اینجا بریم تابلو میشیم ماشینو روشن کرد رفتیم کنار بلوار کشاورز وایسادیم شبای آخر ماه رمضون بود و بعضی مغازه ها تا سحر باز بودن ساعت حول و حوش ۳ صبح بود جفتمون گرسنمون شده بود هایدا باز بود گفتم بریم یه چیزی بخوریم یکم خودمونو مرتب کردیم پیاده شدیم رفتیم یه چیزی خوردیم دوباره برگشتیم تو ماشین و من هنوز که به ساک زدنش فکر میکردم دلم میخواست بهش گفتم پری باز دلم میخواد اونم خندید ماشینو روشن کرد رفتیم تو کوچه پس کوچه های بلوار پارک کردیم صندلیشو تا ته داد عقب اومد سمت من دکمه های پیرهنمو باز کرد کلی گردنمو لیس زد اروم اروم اومد پایین سراغ سینه هام خیلی حرفه ای سینه هامو لیس میزد میخورد و من فقط نگاش میکردم و ازین حجم حشریتش لذت میبردم داشتم دیوونه میشدم از بین سینه هام زبونشو کشید تا روی نافم بعد شروع کرد زبونشو تو نافم چرخوندن زبونم بند اومده بود چقد خوب بلد بود منو و چقد حرفه ای میخورد بعد نافم همینجوری ادامه داد و رسید به کیرم سرشو گذاشت رو پام اول با کیرم چندتا ضربه زد تو صورتش خودش سرشو میذاشت گوشه لپش بعد با فشار درش میاورد میگفت چه کیر کلفتی داری کسم داره نبض میزنه براش و با اینکه همین یک ساعت پیشش برام خورده بود و ابم اومده بود ولی اصلا نمیتونستم جلو خودمو بگیرم( من اصلا مشکل زود انزالی ندارم و هیچوقت قرص و تاخیری استفاده نمیکنم) دوباره شروع کرد پر تف خوردن و همزمان زبون زدن به تخمام وسطش سرشو میاورد بالا میگفت کاش میتونستم زبون داغمو رو کونت بچرخونم ولی هرچی سعی کردم نمیشد تو این حالت و بیخیالش شدم گفتم فقط همینجوری ادامه بده دوباره تا ته برو و پری هم کم نمیذاشت صدای عوق زدنش ماشینو برداشته بود بوی تف و منی و آب کس کل ماشینو گرفته بود نزدیکای ارضا شدنم بود با این که خیلی داشتم لذت میبردم ولی اصلا دلم نمیخاست جلو اومدن ابمو بگیرم موهاشو جمع کردم تو دستم و سرشو فشار دادم رو کیرم و ایندفه خودم تو دهنش تلمبه میزدم داشت تقلی میکرد که کیرمو از دهنش در بیارم ولی من بد امپر چسبونده بودم و اهمییت نمیدادم تا اینکه همه ابمو تو دهنش خالی کردم و دیگه همه بدنم بی جون شد تف و آب منی از همه جای دهنش زد بیرون از کیرو خایم سرازیر شد انقد بی حال شده بودم حتی نمیتونستم دستمال بردارم تمیزش کنم خودش دستمال برداشت همه کیرمو تمیز کرد چندتا دستمالم برداشت محتویات دهنشو خالی کرد تو دستمالا بعد اومد سمتم با خنده گفت عوضی واقعا داشتم خفه میشدم نزدیک بود رو کیرت بالا بیارم چرا سرمو ول نکردی نفس بگیرم به زور با بی حالی جوابشو دادم که ببخشید خیلی خوب میخوردی و حسابی حشری بودم نفهمیدم بعدم شروع کردیم لب گرفتن ایندفه دیگه واقعا دهنش بوی تف و منی میداد:)) یکم تو ماشین حرف زدیم اونجا برای اولین بار گفت تنها زندگی میکنه و این خونه تنها چیزیه که از بعد طلاقش براش مونده و چون مال خودشه همه فامیل و دوستاش بهش حسادت میکنن داشت اینارو میگفت و من تمام مدت تو ذهنم این بود که چرا خونش خالی بوده و تمام امشبو ما کنار خیابون بودیم و اصلا تعارف نکرده ولی اصلا به روی خودم نیاوردم و هول بازی در نیاوردم و فقط حرفاشو تایید میکردم هوا داشت تقریبا روشن می شد جامونو عوض کردیم رفتیم یه کوچه دیگه و یه بار دیگه هم تو ماشین برام خورد و بعد منو اورد دم همون کافه اولی خدافظی کردیم و من سوار موتور شدم برم سمت خونه و تمام مسیر تو فکر این بودم که با این دختر چه فانتزی هایی میشه زد ویه لحظه ام تصویر کیر خوردنش و اون کص خیسش و تصویر سازیایی که تو سکس تلفنی میکرد از جلو چشمم نمی رفت و بعدها خودش برام گفت که اونم اون شب تا برسه خونه همش این فکرا تو سرش بوده و خیلی حال کرده خیلی طولانی شد ولی سعی کردم خلاصه بگم اگه استقبال شد و دوس داشتین ادامهی رابطمون و بقیه سکسامونم تعریف میکنم نوشته: کیان آموزش تماشای فیلم ها - آموزش دانلود فیلم ها - آموزش تماشای تصاویر لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسالهای توصیه شده