dozens ارسال شده در 20 ساعت قبل اشتراک گذاری ارسال شده در 20 ساعت قبل سکس من با پسرخاله شوهرم سلام اسم من ف.هستش بخاطر مسائلی نمیشه اسممو بگم .من سال ۹۰با همسرم.ه ازدواج .کردم ازدواجمون سنتی بود واو۱۰سال از من بزرگتر بود ولی وقتی اومدن خواستگاری در صورتی که پسر خالم رو دوست داشتم ولی قبول کردم و نمیدونم چی شد متوجه شدم که عروسی هم کردیم .خلاصه اوایل ازدواجمون بود و خوب بود زندگی تا اینکه دو سال از ازدواجمون گذشت و شوهرم که انقدر داغ بود کمی سرد شد و اونی که هرشب سکس میکرد کرده بودش هفته ای دو هفته ای منم که خیلی داغ بودم راضی نبودم .تا اینکه یه روز پیامی برام اومد که میخوام باهات دوست بشمو از این حرفا منم گفتم شوهر دارم و اونم گفت میدونم تا یه ماهی گذشت که باهم اخت شدیم بعد خودشو معرفی کرد و پسرخاله شوهرم بود .دیگه بهم گفت من از روز اول دل بهت بستم و از این حرفا که مخمو بزنه …خلاصه یه روز قرار گذاشت وقتی شوهرم رفت سرکار رفتم سر قرار با ماشینش اومد دنبالم .رفتیم بیرون و گشتیم و برا اولین بار لب هم گرفتیم .دیگه اومدیم خونه .از اون شب رفتیم تو کار چتهای سکسیو ازاین چرتها .خلاصه یه روز دیکه قرار گذاشت رفتیم دهشون .خونه مادربزرگش دیدم کلید انداخت رفتیم تو و گفتم پس مادربزرگت گفت مسافرتن .دیگه رفتیم خونه .و شروع کردیم حرفو از این صحبتها یهو دیدم تو بغلشم داره سینه هامو میخورد و لب و ازین حرفا .دیدم میخواد شلوارمو دراره کمی مقاومت کردم و گفتم دیگه اونجا نه .ولی خوب خیلی دلم میخاست امتحان کنم خاستم فوری ندم بگه چه زود داد .کمی ناز کردم وگفتم نه .بعد دستمو برد زد رو کیرش گفت نگاه گناه داره میترکه .خلاصه قبول کردم وای کیرشو دراورد دوبرابر کیر شوهرم بود .خلاصه بهم گفت میخوری گفتم عمرا بدم میاد .ولی اون حسابی کسمو خورد .و بعد گفت دیگه اجازه میدیبزارم گفتم بزار .وای کیرش بزور میرفتم تو کوسم خیلی کلفت بود .یواش یواش کردش تو .دهن سرویس شاید نزدیک نیم ساعت کسمو کرد وپاره کرد .و گفتم تو یه کاری کردی گفت حقیفتش فرص خوردم .اوف داشت ابش میومد گفت بریزم تو گفتم نه نه .گفت خوب اینجوری حال نمیده گفت بکنم پشت گفتم مگه تا اخرنکنی اخه خیلی کلفته خلاصه با چنتا فشار کردش تو کونم .منی که بزور به شوهرم کون میدادم فوری بهش دادم ده دقیقه هم تو کونم کرد و ابشو ریخت تو کونم .خلاصه جفتمون بیهوش افتادیم …شب که رفتم خونه دل درد بدی گرفتم .خلاصه منو پسرخاله شوهرم نزدیک ۴سال باهم رابطه داشتیم دیگه شده بودم کوس اون ماهی ۳تا ۴بار میبردم و ارضام میکرد بیشتر مشکل جا داشت .چند بار تو ماشین کردم که نزدیک بود گیر بیفتم .دیگه بهش گفتم هر وقت جا داشتی میام .خلاصه یه شبم شوهرم رفت تهران .و لباس سکسمو پوشیدم و پسرخالش شب اومد پیشم و تا صبح حال کردیم …یبار کلیه اشو عمل کرد و من بزور شوهرمو برداشتم بردم عیادتش …۳ماهی بود همو ندیده بودیم .وقتی رفتیم خونشون .پیام بهم داد دارم میترکم .گفتم تو که دیگه داغون شدی .گفت نه بابا دیگه میتونم فکر کن داشتم باهاش کنار شوهرم روبروش چت میکردیم …میگفت انقدر دلم میخواد کوس دارم دیوونه میشم توهم خوشگل کردی اومدی روبه روبرو چکارکنم .خلاصه نقشه ای ریختیم که شب بمونیم اونجا .و قرار شد شوهرم با داداشش و باباش یه سر برن تا رودخونه نزدیک خونشون برا ماهی …منم به شوهرم گفتم که حالا که شب اینجاییم من یه سر برم خونه دوستم اخه یکی ازدوستام خونش نزدیک خونه خالش بود و چند بار خودش برده بودم اونجا …دیگه زدم بیرون کمی رفتم جلو و دیدم که پسرخاله با ماشینش اومد .انداختم بالا .گفت حالا کجا بریم .منم گفتم بیرون نمیام .ریسک میکنیم میریم خوته خودمون شوهرمم که اونجاست نمیاد .موقع رفتن به خونه منو سر خیابون پیاده کرد و ماشینشو پارک کرده من جلو جلو رفتم درو باز کردم و گفتم بیا داخل کوچه اگه کسی نبود بیا. تو اگه کسی بود بگو پسرخاله خونست منم میگم آره بیا تو خوشبختانه کسی تو کوچه نبود .اومد تو .سه ماه همو ندیده بودیم ازدمه در حال افتادیم بغل هم لب نخور کی بخور نیم ساعت بازی کردیم .بعد دیدم کیرش سنگ شده .لخت شدم براش .کسمم خیس خیس شده بود انقدر هوسی بود که فوری کیرشو کرد توکوسم تلمبه زد زد زد ده دقیقه بود داشت میکرد یهو گوشیم زنگ خورد .شوهرم بود .گفت ما اومدیم خونه توهم بیا دیگه کمک خالم شام درست کن در حین حرف زدن پسر خاله داشت نم نم میکرد داشتم میمردم گفتم باشه تا یه ربع دیگه میام اخه دوستم داره وسیله ای اماده میکنه منم کمکش بچه شو گرفتم .یهو دیدم گفت اگه تاریک شد خودم میام دنبالت .گفتم نه خودم میام .خلاصه قط کردم و گفتم عجله کن …خلاصه کوسمو کرد بعد سه ماه یهو ابشو ریخت رو کمرم منم که سه بار ارضا شدم …دیدم کیرش هنوز نخوابیده میگه هنوز میخوام گفتم دیره بزار یه روز دیگه دیر بشه میره در خونه دوستم میفهمه .ها دیگه همونجا قول فردا رو ازم گرفت .دیگه رفتیم خونشون و شانس ما شوهرم با داماد خالم و برادر پسرخالش و باباش قرار گذاشتن فردا برن کوه و تا غروب بمونن .پسرخالشم خودشو زد به درد که نره .خلاصه فرداش باز رفتیم خونه تا سه بار منو کرد که دیگه کیرش خوابید …اینم خاطره من با پسرخاله شوهر نوشته: Zohreh لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسالهای توصیه شده