kale kiri ارسال شده در 7 ساعت قبل اشتراک گذاری ارسال شده در 7 ساعت قبل رابطه من و زن پسر عمه ام سلام به همه دوستان سایت کونباز این داستان که میخوام بگم برای عید امسال هست و از این اغراق شده ها نیست که خیالبافی میکنن جریان طبیعی رو براتون نوشتم بریم برای تعریفش: من به جوون مجرد ۳۵ ساله هستم اسمم سیاوش تیپ و قیافمم بد نیست هفته اول عید بود عمه ام با عروسش و پسرش اومدن خونه ما ،بعد احوالپرسی و نشستن و پذیرایی گرم صحبت با پسر عمه ام بودم که متوجه نگاه های خیره زنش (اسمش ماراله خیلی خوشگل و خوش بدن هست )به خودم شدم. اولش محل نذاشتم ولی چند باری که برگشتم و نگاهش کردم دیدم چشم تو چشمنگاهم میکنه تو حضور مادر شوهرش و شوهرش و خانواده من …خیره موندم بهش گفتم شاید دارم اشتباه میکنم دیدم نه ادامه داره نگاهش . یکمباهاش آمار بازی کردم بعد که پاشدم به بهانه آجیل چرخوندن دور زدم و وقتی رسیدم بهش زیر لب گفتم خیلی خوشگلی مارال جون …وایساد نگام کرد البته نه جوری که تابلو شه گفت ممنون من رد شدم و نشستم …خلاصه کنماون شب کلی باهاش آمار بازی کردم رفتن . ماجرا از اونجا شروع شد که چند روز بعد ما رفتیم خونه عمم و از اونجایی که پسرش و عروسشم باهاش زندگی میکنه گفتیم همه رو یکجا ببینیم،از شانس خوب من فقط عمم و عروسش مارال بودن …نشستیم و مارال خانومرفت میوه و چایی و وسائل پذیرایی میاورد یه شلوار لی تنگ پوشیده بود با یه تاپ قرمز یقه باز که خم میشد قشنگ سینه اش معلوم می شد و روشم یه کت که دکمه هاش باز بود من اول رو مبل نشستم بعد یه فکری به سرم زد از عمد رفتم پایین نشستم …مارال که برگشت دید من رو زمین نشستم تعجب کرد چایی که جلو من آورد خم شد از روی تاپش سینه اش با یه سوتین سفید معلوم شد منم از عمد خیره به سینه خوشگلش شدم تا متوجه بشه اونم فهمید سرخ شد صورتش و هل شد یکم سریع آروم گفتم چقدر بزرگن میشه خوردشون …راست شد رفت سمت پدر و مادر من و پشتش کرد بهم و خم شد چایی تعارف کنه کونش قشنگ معلوم شد از رو شلوار …یه کون بزرگ سکسی که فقط دلت میخواد بزار توش …فهمیدم از عمد اینکارو کرده داره بدن نمایی میکنه کارش کرد و رفت نشست یکمدوباره آمار بازی کردیم پاشد رفت آشپزخونه تا میوه بچینه رو دیس بیاره من گفتم آب لازم شدم و از اونجایی که خونه عمم بزرگ شدم پاشدم تندی خودم برمکه عمم مارال صدا نکنه بگه آب بیار رفتم تو آشپزخونه دیدم داره میوه هارو تمیز میکنه آروم نزدیکش شدم از پشت آرومبهش چسبیدم تا اومد واکنش نشون بده گفتم منم نترس اونم کاری نکرد بهش گفتم میخوامت چیکار باید بکنم برات یکم کونش دست زدم گفتم دوست دارم این مال من باشه انگار منتظر همین بود خودشو میمالید بهم از پشت گفت الان اینجا نمیتونم صحبت کنم اینستاگرام بهت پیام میدم خندید و رفت . ما رفتیم و شب اینستا بهم پیام داد …قرار گذاشتیم بیاد خونمون وقتی کسی نیست …روز موعود رسید و اومد در باز کردم چی میبینی آرایش قشنگ یه مانتو کوتاه با شلوار ساپورت مشکی اونم که گوشتی قشنگ اندامش تو چشم میزد …اومد تو بردمش تو اتاقم یکمصحبت کردیم و گفتم شوهرت راضیت نمیکنه گفت صحبت این نیست دلم یه تجربه متفاوت میخواست نصیب تو شد . رفتم جلو دستش گرفتم و لبمو آروم بردم سمت لبش و شروع کردیم به لب گرفتن خیلی خوشمزه بود لباش آروم آروم مانتوشو در آوردم و اون لباسای منو …وقتی تیشرتشو دادم بالا یه سینه گنده سایز ۹۰ لای سوتین سبز محشر بود کلمو کردم وسطشون بخور بخور خندش گرفته بود میگفت آروم همش مال خودته آخرین بارتم قرار نیست باشه …چشام گرد شد بیشار با حرص نوک سینه هاشو میک میزدم اونم آه و ناله خفیف میکرد گفتم سیاوش شلوارتو در نمیاری پسرتو ببینم گفتم ای به چشم پاشدم و گفتم مارال خودتم شلوارتو درآر که دیدم شورتش سبز ست سوتینش …رون گوشتی و بزرگ شرت ک کند یه کلوچه آبدار بزرگ لای پاهاش بود نزدیک شدیم دوباره لب گرفتن با دستش کیرمو گرفت بالا پایین میکرد میگفت جانم چقدر داغه کیرت بعد یکم رفت پایین شروع به ساک زدن کرد چقدرم حرفه ای ناسلامتی ۱۰ سال بود ازدواج کرده بود انقدر خورد خورد تا سیر شد معلوم بود عاشق ساک زدنه گفتم پاشو برات بخورم دراز کشید پاهاشو وا کردم و شروع کردم خوردن کصش انقدر خیس بود دریاچه ای شده بود انقدر خوردم دیگه آه و ناله اش بلند بلند شده بود گفت بسه بکنم کیرتو بکن تو کصم دارم میمیرم سریع پاشدم آروم سر کیرمو گذاشتم دم کصش و آروم فشار دادم تو که یه جیغ ریز زد بعد شروع کردم تلمبه زدن و تندش کردم از آه و اوفش و ناله اش معلوم بود داره نهایت لذت میبره هی میگفت سیاوش قربونت کیرت برم چقدر خوب میکنی بکن مال خودته جرم بده منم هی تند تند کمد میزدم …تا بعد نزدیک ۱۵ دقیقه آبم اومد …و دو دور دیگه سکس کردیم اون روز . الانم که آخر فروردین هست دو بار دیگه فرصت شد اومد پیشم حسابی به خدمتش رسیدم و سری دوم قرص و تاخیری همه چی زدم بالا انقدر کردمش دگ گفتم غلط کردم برا کیرت بمیرم بزار بخورمش آبتو بیارم ک گفتم نه یا از پشت که تنگه میزاری بکنم سریع آبم میاد یا نه کلا اونم مخالفت کرد و منم گذاشتم بخوره برام ولی خودمو ناراحت نشون دادم و اونم فهمید و قول داد بهم خودشو آماده کنه برا اینکه از پشت بزاره بکنمش این بود ماجرای سکس من با زن پسر عمه ام مارال جون نوشته: سیاوش لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسالهای توصیه شده