رفتن به مطلب

داستان سکسی ساک زدن پرستار


migmig

ارسال‌های توصیه شده


پرستار و مادر و دختر
 

سلام دوستان این داستان واقعی هست اتفاقات داخل داستان واقعا اتفاق افتاده برای یکی از دوستانم که از زبان اون تعریف میکنم فقط اسامی مستعار هستن نمی‌دونم تا چقدر میخواهید باور کنید یا نکنید اون دیگه به خود شما بستگی داره منم تا پیام هایی که بین شون رد و بدل شده بود رو ندیدم باور نمی‌کردم تا اینکه پیام های اولیه که داده بودن رو نشونم داد و خوندم باور کردم . این دوست من که اسمش رو میزارم اینجا ایرج یه خانم داره که کارش پرستاری بچه هست یا توی خونه خودشون یا خونه کسایی که بهشون اعتماد میکنن از بچه هایی که خانواده هاشون مشغول کار هستن نگهداری می‌کنه اسمش هم میزاریم سمیه ، یه چند مدتی بود که سمیه داخل کانال های تلگرام دنبال کار میگشت و پیام میزاشت برای نگهداری بچه و آموزش بچه چون لیسانس داشت خیلی پیام میدان بهش که اکثرا میگفتن بیا خونه ما یه سری پیام های دیگه که من یه مرد تنها هستم با یه بچه بیا خونه هم از بچه نگهداری کن و هم نظافت خونه برس خلاصه خیلی پیام میدان بهش که ما قبول نمیکردیم تا اینکه یه روز یه خانم به سمیه پیام میده که برای دختر 14 ساله اش پرستار میخواد صبح ها از 8 صبح تا ساعت یک ظهر تنها هستن و شوهر نداره خانومم بهش میگه که دختر تون بزرگ هست که می‌تونه از خودش مراقب کنه میگه آره اما میخوام هم توی درس ها هم کمکش باشی بعد دخترم لوس و ناز نازی هست احتیاج به نوازش داره خانومم میگه اوکی من مشکلی ندارم فقط باید بیارید خونه خودم من صبح ها تنها هستم شوهرم میره سر کار تا ساعت 2 میاد خانومه که اسمش شهلا بود میگه نمیشه شما بیاید خونه ما سمیه میگه نه چون باید برای همسرم ناهار حاضر کنم که از سر کار میاد بخوره باز بره سر کار نمی‌رسم اونجوری
شهلا ، مشکلی نیست فقط باید اعتماد کنم بهتون و بدونم رازدار هستید
سمیه ، از رازداری مطمئن باشید من کسی رو توی این شهر نمی‌شناسم و آشنایی و هم صحبتی هم ندارم که بخوام باهاش صحبت کنم برای اعتماد هم هر جور که شما میگید تا اعتماد سازی کنم
شهلا ، اوکی یه روز قرار میزاریم بریم پارک هم دیگه رو ببینیم و صحبت کنیم باهم
سمیه ، فقط ببخشید حقوقش چطوری هست چقدر مد نظر شما هست
شهلا ، ماهی هفت میلیون مساعده هم وسط ماه بخوای مشکلی نیست میتونم بدم اگه دخترم از شما راضی باشه و در کنار شما به آرامش برسه بیشتر هم میدم ، از پرستار قبلی راضی بودم ولی چون شغل شوهرش جوری بود که منتقل شدن شهر دیگه ای و نمیتونست بیان مجبور شدم دنبال پرستار بگردم
سمیه ، اوکی قرار میزاریم میبینیم هم دیگه رو
شهلا ، باشه عزیزم عکس دخترم رو می‌فرستم برات ببینش خیلی خوشگل هستش ببینیش مجذوبش میشی .
عکس رو فرستاد سمیه دید عکس رو انصافا هم دختر خیلی خوشگلی بود با جثه ای درشت اندام ولی میزون خیلی بانمک بود
سمیه ، خدا براتون حفظش کنه
شهلا ، قربونت عزیزم مرسی فقط باید هواش رو داشته باشی هر چند وقت یه بار باهاش بری حموم و نوازشش کنی چون طبعش مثل من گرمه
سمیه ، توی حموم نوازشش کنم چجوری منظور تون چیه
شهلا ، نواحی خصوصی شو براش بمالی تا به آرامش برسه
سمیه ، وا برای چی آخه
شهلا ، طبعش خیلی گرمه و حشری هست چون دوست ندارم بره سمت پسر ها این طوری تخلیه میشه
سمیه ، خوب ببرید پیش دکتر یا روانشناس طبعش رو عوض کنه باهاش صحبت کنه روانشناس راهنمایی کنه درست بشه خب
شهلا ، پیش روانشناس بردمش صحبت کردیم گفته همینجوری ادامه بدید پرستار قبلیش هم براش انجام میداد
سمیه ، پرستار قبلیش مشکلی نداشت با این روش
شهلا ، نه نداشت دخترم هم راضی بود ازش
سمیه ، نمی‌دونم چی بگم والا شوکه شدم
شهلا ، هر دست خطی هم بخوای بهت میدم که من راضی هستم برای دخترم نوازش کنی تا به آرامش برسه که نگران هیچی نباشی
سمیه ، بزارید فکر هام رو بکنم بهتون خبر میدم
شهلا ، اوکی عزیزم خواستی هم بگو اصلا بیایم رو‌ در رو صحبت کنیم دخترم رو هم از نزدیک ببینی
سمیه ، اوکی بهتون خبر میدم بای
شهلا ، بای
شب آمدم خونه قضیه رو سمیه برام تعریف کرد بهم گفت چکار کنم ایرج قبول کنم گفتم نمی‌دونم چی بگم خودت با این موضوع مشکلی نداری
سمیه ، نمی‌دونم والا هنوز توی هنگ هستم آخه چطوری مادرش براش داره اینکار رو می‌کنه نکنه خود مادره هم شب ها باهم این کار رو میکنن
ایرج ، لابد انجام میدن باهم که اینقدر راحت کنار آمده با این موضوع
سمیه ، نمی‌دونم چی بگم چی کنم حالا پولش خوبه خیلی کمک حال ما هست شرایطش بغیر از این موضوع بقیه اش هم‌که خوبه با آمدن خونه ما هم مشکلی نداره تازه اگه یه وقت منم برم خونشون وقتی اعتماد کردم بهشون مشکلی نیست مردی ندارن
ایرج ، یعنی تقریبا 50، 50 هستی 50 درصد قبول کردی
سمیه ، نمی‌دونم والا تو بگو چیکار کنم دیدی که چقدر دنبال کار گشتم هر کی یه جوری بود همه میگفتن بیا خونه ما حالا گفته یه روز هم دیگه رو ببینیم رو در رو صحبت کنیم عکس دخترش رو هم فرستاد برام انصافا خیلی خوشگل بود
ایراج ، خخخ پس حله دیگه مثل اینکه تو هم وسوسه شدی دستی به بدنش بکشی
سمیه ، خفه شو بابا من رو باش که از کی دارم راهنمایی میگیرم
ایرج ، اصلا تو قبول نمیکنی بهش بگو شوهرم قسمت نوازشش رو انجام میده من انجام بدم براش خودت میدونی که خوب انجام میدم تازه یه اشانتیون هم بهش میدم میلیسم براش
سمیه ، اه همه چیز رو به شوخی میگیری
ایرج ، شوخی برای چی جدی میگم
سمیه ، گم شو بابا ول کن اعصابم رو از ظهر بهم ریخته
ایرج ، والا چی بگم عزیزم خودت میدونی اول باید ببینی خودت از پسش بر میای میتونی با یه دختر سکس داشته باشی
سمیه ، توی فیلم ها و کلیپ ها دیدم چجوری حال میکنن اما اینکه خودم تمایلی داشته باشم بهش رو نمی‌دونم
ایرج ، دیگه خودت ببین هر جور که راحتی من هیچ دخالتی نمیکنم توش
خوابیدیم و فرداش رفتم سر کار و برگشتم ناهار خونه سمیه گفت باهاشون قرار گذاشتم عصر برم پارک ببینم شون صحبت کنیم
گفتم مبارکه
سمیه ، تو هم که فقط مسخره بازی در بیار میرم باهاشون صحبت میکنم ببینم چی میشه حالا شاید دیدن کن رو خوش شون نیومد قبول نکردن اصلا من رو
ناهار رو خوردم رفتم سرکار سمیه هم استراحتی کرد و عصری رفت پارک سر قرار شون سمیه چون عکس مادر و دختر رو دیده بود شناخت شوند رفت جلو سلام علیک کرد و گفت من سمیه هستم
سمیه ، سلام سمیه هستم
شهلا ، سلام عزیزم قربونت برم
شیما ، سلام خاله
سمیه ، ببخشید میشه بریم جایی خلوت صحبت کنیم
شهلا ، آره عزیزم بریم میخوای اصلا بریم خونه شما هم من خونه شما رو ببینم هم راحت حرف بزنیم
سمیه ، نمی‌دونم چی بگم الان شما تقریبا با من مشکلی ندارید
شهلا ، نه عزیزم از ظاهر و متانت رفتارت معلومه که خانوم عالی و مورد اعتمادی هستی از قدیم گفتن چو چشم دید دل پسندید میشه تقریبا با برخورد اول یه شناخت نسبی بدست آورد از طرف مقابل
سمیه ، بله پس بفرمایید
سه نفره راه افتادن سمت خونه ما و توی مسیر تقریبا حرفی نزدند
سمیه ، بفرمایید داخل
شهلا شیما اومدن داخل نشستن
شهلا ، عجب خونه قشنگی هست نه شیما خوشت آمده
شیما ، آره مامان باحال هست
سمیه، چشماتون قشنگ میبینه عزیزم
سمیه رفت آشپزخونه مشغول دم کردن چایی شد
شهلا ، بیا بشین سمیه جون
سمیه ، الان میام یه چایی دم کنم میام
شهلا ، نمی‌خواد عزیزم بیا
سمیه ، چشم آمدم
سمیه میاد سالن میشینه روبروی شهلا
شهلا ، ببین سمیه جون من و دخترم شیما باهم رفیق هستیم هیچ چیز پنهانی هم از هم نداریم پس جلوش راحت باش و حرف هات رو بزن
سمیه ، الان شما به من اعتماد کردید و قبول کردید
شهلا ، آره عزیزم اگه قبول نکرده بودم که الان اینجا ننشسته بودم
سمیه ، میشه از شیما جان بپرسم که چرا مسئله جنسی براش مهم هست
شیما ، آخه خاله من الان تو دوران بلوغ جنسی هستم احتیاج دارم این طوری با تمرکز بیشتری روی درس هام میشم
سمیه ، میدونی اینطوری بعدا همجنس گرا میشی وقتی که شوهر کنی به مشکل بر میخوری
شیما ، حالا کو تا شوهر کنم من
شهلا ، شوهر کجا بود سمیه جون الان ما شوهر کردیم چی شد کجا رو گرفتیم
سمیه ، والا من با شوهرم هیچ مشکلی نداریم خدا وکیلی هم همه جوره هوای من رو داره
شهلا ، خوش بحالت من که هزار تا مشکل داشتم نه خوب بلد بود بکنه نه پول می‌داد خرجی بگذرونیم همین بچه ام همیشه آرزو به دل بود
سمیه ، چی بگم والا
شهلا ، خوب عزیزم چی شد قبول می‌کنی
سمیه ، باید با شوهرم صحبت کنم اوکی بود باشه
شهلا ، یعنی به شوهرت میخوای کل قضیه رو بگی
سمیه ، آره ما هیچ چیز پنهانی با هم نداریم هر کاری بکنیم به هم میگیم نترس آدم خوبی هست و راز دار خیلی کار ها با هم کردیم
شهلا ، مثلا چه کار هایی
سمیه ، حالا به وقتش برات میگم
شهلا ، باشه عزیزم فقط این مسئله خیلی خصوصی هست پای آبروی خودم و دخترم در میون هست حواست باشه
سمیه ، نگران نباش شهلا جون میگم که روشن فکر هستش
شهلا ، اوکی کار نداری ما بریم خبر از تو‌ دیگه
سمیه ، باشه عزیزم قربونت
شهلا و شیما رفتن و من عصری آمدم خونه برام تعریف کرد قضیه رو منم گفتم خودت میدونی مشکلی نداری باهاش
سمیه ، راستش نمی‌خواستم قبول کنم ولی وقتی دختره رو دیدم اینقدر خوشگل ملوس بود که وسوسه شدم بدنش رو ببینم و لمس کنم
ایرج ، خخخ پس من چی من لمسش نکنم فقط تو
سمیه ، مادرش بخاطر اینکه دست پسر ها بهش نرسه اینکار رو می‌کنه حالا تو میخوای دست بزنی بهش
ایرج ، من که پسر نیستم مردم بعدش مادرش بخاطر اینکه آسیب عاطفی نبینه یا پرده اش پاره نشه گفته اصلا راستی پرده داره
سمیه ، نمی‌دونم نپرسیدم اصلا از شهلا
ایرج ، شهلا ؟
سمیه : آره اسم مادره هست دختره هم شیما
ایرج ، اوووو چه اسم های قشنگی دارن .
سمیه یه دو سه روزی با خودش درگیر بود که قبول کنه یا نه که خلاصه به شهلا زنگ میزنه میگه قبول می‌کنه
سمیه ، فقط یه سوال بپرسم شهلا جون
شهلا ، بپرس عزیزم
سمیه ، شیما پرده داره یا نه
شهلا ، نه عزیزم توی بچگی اش یه مشکلی براش پیش آمد که پرده اش رو از دست داد نامه پزشکی قانونی هم دارم براش که یه زمانی ازدواج کرد مشکلی پیش نیاد براش
سمیه ، خودش هم می‌دونه در جریانه
شهلا ، آره عزیزم گفتم که من با شیما مثل رفیق هستیم همه چیز رو بهش میگم و بهم میگه
سمیه ، باشه عزیزم از کی شروع کنیم به کار کی میاریش پیش من
شهلا ، از سر ماه میارم که حساب کتاب ها مون جور در بیاد
سمیه ، باشه فقط با شیما جون صحبت کن شاید برای روز های اول برای نوازشش یه مقدار معذب باشم ناراحت نشه از دستم چون بار اولم هست که با یه خانم دارم انجام میدم
شهلا ، نگران نباش عزیزم با خودت ببر حموم به بهانه شستن بدنش کم کم راه میوفتی فقط یه چیز دیگه بگم توی کار خونه بزار کمکت کنه و ازش کار بکش آشپزی جارو زدن گردگیری نمی‌خوام تنبل بشه
سمیه ، باشه عزیزم فعلا بای
شهلا ، بای
خلاصه روز ها گذشت و ماه تمام شد روز آمدن شیما به خونه ما بود صبح مثل همیشه پاشدم صبحانه خوردیم و من رفتم سر کار و ساعت ۸ شهلا ، شیما رو آورد خونه تحویل سمیه داد
سمیه ، شیما جون صبحانه خوردی یا درست کنم برات
شیما ، نه خاله خوردم دستت درد نکنه
سمیه ، لطف می‌کنی خاله صدام نکنی همین سمیه صدام کن راحت تر هستم خاله میگی معذب میشم
شیما ، چشم خاله خخخخخ ببخشید سمیه جون
سمیه ، درس هات چطور هست معدلت چنده
شیما ، خوب هست بدک نیست معدل پارسالم ۱۴ بود
سمیه ، اوکی اگه دختر خوب و حرف گوش کنی باشی و همکاری کنی با من کمک میکنم که توی درس هات موفق باشی معدلت بیاد بالا
شیما ، چشم سمیه جون بخدا دختر خوبی هستم و حرف گوش کن نمی‌دونم حالا برداشتت از من چی بوده ولی بیشتر آشنا بشیم ثابت میکنم بهت که دختر بدی نیستم جدا از این قضیه طبع گرمم
سمیه ، می‌دونم عزیزم اون هم درست میشه باید خودت هم کمک کنی که بتونیم درست پیش ببریم
شیما ، چشم
سمیه ، خوب بریم سر درس یه مقدار درس کار کنیم
شیما ، میشه یه چیزی بگم سمیه جون البته دال بر پررویی و بی ادبی من نزاری
سمیه ، بگو جانم
شیما ، میشه اول باهم بریم حموم من رو بشوری آخه الان تمرکزم بهم ریخته راستش خیلی …
سمیه ، خیلی چی عزیزم نگاه بهت گفتم تو هم باید کمک کنی بهم تا با هم درست پیش ببریم
شیما ، چشم خیلی حشری شدم راست از روزی که شما رو دیدی خیلی به دلم نشستی خدا خدا میکردم قبول کنی
سمیه ، تو هم دختر تو دل برو و دل نشینی هستی باشه بریم حموم فقط من بار اولم هست که با هم جنس خودم وارد رابطه میشم باید کمکم کنی
شیما ، قربونت برم سمیه جون دوستت دارم عزیزم
سمیه ، میشه یه سوال بپرسم ازت البته اگه دوست نداشتی جواب نده
شیما ، بپرس
سمیه ، تو اصلا هیچ حسی نسبت به پسر داری
شیما ، حس که دارم مخصوصا که حشرم میزنه بالا و موقع ارضا شدنم خیلی دوست دارم یه پسر بود کنارم
سمیه ، پس چرا یه پسر مطمئن که مورد اعتماد باشه رو پیدا نمیکنی راحت باشی باهاش
شیما ، آخه اولا مامان نمیزاره میگه یهو حامله میشی بیچاره میشیم دوما میدونی که پسر ها بی تجربه هستن و فقط دنبال عشق و حال خودشون هستن فکر ما دختر ها رو نمیکنن بعد میدونی که من پرده ندارم یه پسر بفهمه که پرده ندارم هزار تا کار. بدون ترس پرده انجام میدن
سمیه ، آخه دخترم کم کم همجنس گرا میشی بعدا وقتی ازدواج بکنی دیگه نمیتونی لذت ببری و لذت بدی به شوهرت
شیما ، می‌دونم سمیه جون چی کنم نمیشه اعتماد کرد حالا تا آینده ببینم چی پیش میاد
سمیه ، سعی کن حالا میگی پسر اینجور و اونجور با یه مرد سن بالا که تجربه داره وارد رابطه بشی که استرس هم نداشته باشی
شیما ، آخه مرد سن بالا که همه زن دارن من رو میخوان چیکار بعدش اگه یه وقت زنش بفهمه میدونی چه آبرو ریزی میشه
سمیه و شیما رفتن حموم و لخت شدن سمیه با شورت و سوتین بود ولی شیما لخت مادر زاد شد وقتی سمیه بدن لخت شیما رو دید آب از دهانش سرازیر شد .
سمیه ، وای دختر عجب بدنی داری جون
شیما ، مرسی سمیه جون لطف داری
سمیه آب رو باز کرد تنظیم کرد رفتن زیر آب خودشون رو خیس کردن آمدن کنار سمیه مشغول شد ناخودآگاه سینه های شیما رو گرفت و مالوند
سمیه ، عزیزم عجب سینه های تو پر و قشنگی داری چقدر نرم هستن
شیما ، آخ سمیه جون چه خوب میمالی آخ جون بخورشون برام عزیزم
سمیه مشغول خوردن شد و یکی رو میخورد یکی دیگه رو میمالوند با نوک سینه شیما بازی میکرد شیما همدیگه رفته بود توی حس و شهوتی شده بود آب از کوس شیما راه افتاده بود شیما دست سمیه رو گرفت برد سمت کوسش به نشانه ماساژ کوسش سمیه شروع کرد به مالوندن کوس شیما و هم زمان سینه شیما رو میخورد یهو سرش رو آورد بالا شروع کرد به لب گرفتن از شیما لب های هم دیگه رو می‌خوردن و سمیه کوس شیما رو می‌مالید و آروم انگشت میکرد توش که شیما ارضا شد گفت آخ جون سمیه جون چقدر خوبی تو وای مامان چقدر حال داد مرسی سمیه جون .
شیما ، سمیه جون دوست داری منم برات بمالم
سمیه ، نه عزیزم تا الان من با هم جنس ارضا نشدم بعدش من یکی رو دارم که من رو ارضا کنه خخخخ
شیما ، خوش بحالت با این تعریف هایی که کردی ازش حتما مرد خیلی خوبی هست خوب می‌کنه تو رو
سمیه ، خخخ
دوش گرفتن و آمدن بیرون نشستن یه مقدار میوه خوردن و چایی خوردن
سمیه ، عزیزم حالا بریم سر درس
شیما ، سمیه جون میشه امروز بی خیال درس بشیم
سمیه ، چرا
شیما ، امروز فقط دوست دارم حرف بزنیم
سمیه ، باشه عزیزم اما فقط امروز هست ها از فردا از این خبرا نیست قانون و مقررات خودش رو داره باید هر چیزی سر
وقت خودش انجام بشه
شیما ، مرسی عزیزم چشم
سمیه ، آفرین دختر خوب
شیما ، راستی اسم شوهرت چی هست
سمیه ، ایرج
شیما ، چه اسم قشنگی راستی عکس نداری از ایرج آقا ببینم
سمیه گوشی رو باز می‌کنه عکس من رو نشون شیما میده
شیما ، ای جانم چه خوشتیپ هستش خوشم اومد ازش
سمیه ، اووو مراقب باش ندزدیش ازم
شیما ، نه عزیزم مبارک صاحبش باشه
سمیه ، قربونت مرسی عزیزم
شیما ، میتونم یه سوال خصوصی بپرسم
سمیه ، بپرس
شیما ، توی سکس چجوری هست
سمیه ، نه دیگه داری خطر ناک میشی
شیما ، نه واقعا میخوام بدونم
سمیه ، خوبه بلد هست چجوری یه زن رو به اوج برسونه
شیما ، خوش بحالت کاش برای منم یکی مثل ایرج جون پیدا بشه
سمیه ، میشه عزیزم نگران نباش البته بخاطر همین میگم اگه به همین هم جنس گرایی ادامه بدید دیگه حست به جنس مذکر میپره دیگه نمیتونی اونجور که باید با مرد ارتباط بگیری
شیما ، خوب چیکار کنم مادرم نمیذاره همش می‌ترسه حامله بشم ابروش بره
سمیه ، مادرت هم حق داره اما وقتی با یه کار بلد وارد رابطه بشی ریسک خطر تقریبا به صفر میرسه الان من و ایرج نزدیک به ۶ ساله ازدواج کردیم مشکل بچه دار شدن هم نداریم هر موقع که بخوایم بچه دار میشیم ولی الان چون شرایطش رو ندارم بچه دار نمی‌شیم
شیما ، خوب چکار میکنید که بچه دار نمیشید قرص میخوری یا دستگاه گذاشتی مامان میگه قرص ضد بارداری هورمونی هست و هیکلم رو بهم می‌ریزه
سمیه ، آره عزیزم منم قرص نمی‌خورم ولی ایرج مراقب هست بلده کارش رو وقتی داره آبش میاد می‌کشه بیرون می‌ریزه روی کمر یا شکمم داخل نمیریزه
شیما ، دمش گرم
خلاصه همین جور صحبت های سمیه و شیما انجام شد تا ساعت یک مادرش آمد دنبالش
شهلا ، چطور بود عزیزم روز خوبی داشتی
شیما ، آره مامان سمیه جون خیلی مهربون و دلچسب هست
شهلا ، پس همین روز اول خوش گذروندی
شیما ، آره خیلی هم خوش گذشت
من آمدم خونه و سمیه تعریف کرد برام اتفاقات رو و حرف هایی که زدن با هم رو
سمیه ، عکس تو رو هم دید و از تو خیلی خوشش آمد در مورد رابطه سکس مون پرسید براش توضیح دادم
ایرج ، وا برای چی عزیزم زشت بود
سمیه ، نه خودش اسرار داشت براش تعریف کنم فکر کنم چشمش تو رو‌کرفته ایرج
ایرج ، غلط کرده من مال تو هستم
سمیه ، الان من راضی باشم با هاش سکس می‌کنی
ایرج ، نگاه کن عزیزم من و تو باهم خیلی برنامه ها داشتیم
هیچ چیزی هم برای هم کم نذاشتم ولی این شیما ممکنه دردسر ساز بشه بعداً برامون
سمیه ، مراقبم عزیزم فقط واقعا دیدم که با چه شوقی عکس تو رو دید میزد اگه ترس از مادرش نبود مطمئنم راضی بود تو باهاش رابطه داشته باشی
ایرج ، همون دیگه مادرش ممکنه دردسر درست کنه برامون بعد ما به این پولش نیاز داریم اگه مادرش بفهمه قطع میشه این حقوق تا تو کار دیگه ای پیدا کنی باز باید دردسر بکشیم جونم
سمیه ، نگران نباش عشقم مراقبم من حالا پاشو پاشو که دارم میمیرم از صبح تا الان کوسم باد کرده هوس کیر کرده
ایرج ، ای جونم بچشم الان سیخ میزنم تا بادش بخوابه
رفتیم توی اتاق لخت شدیم شروع کردیم به لب گرفتن و مالوندن سینه های سمیه ، سمیه مثل مار به خودش می‌پیچید همش آخ و اوخ میکرد سینه هاشو رو خوردم آمدم کوسش رو لیس زدم خیلی خیس کرده بود خودش رو خیلی وقت بود اینجوری خیس نشده بود چند تا لیسیدم که ارضا شد و شروع کرد به لرزیدن
ایرج ، سمیه چیت شده اینقدر حشری شدی
سمیه ، وای عزیز خیلی حال داد تو هم جای من بودی بدن اون عروسک رو میدی و دست می‌زدی طاقت نمی‌آورید خیلی ناز بود بدنش
ایرج، خوش بحالت کاش منم بودم میلیسیدم بدنش رو
سمیه ، ایرج نمیدونی سفید یه خط و خالی رو بدنش نیست کوسش رو‌نگو دیگه تپل و سفید گوشتی کوچولو وقتی دیدم به خودم گفتم کاش کیر داشتم میکردم تو کوسش
ایرج ، مگه پرده ندارم
سمیه ، نه بچه بوده مریض میشه که باعث پارگی پرده اش میشه
ایرج ، پس مادرش حق داره نگرانش باشه
سمیه آمد سمت کیرم شروع کرد به ساک زدن خوب ساک میزد انصافا بد بلند شد کیرم رو میزون کرد نشست روش بالا پایین میکرد هی میگفت عزیز فکر کن شیما الان روی کیرت نشسته و داره بالا و پایین می‌کنه منم توی تصوراتم داشتم با شیما حال میکردم که نزدیک آمدن آبم بود که به سمیه گفتم بلند شد ابم پاشید روی شکمم دستمال آورد پاک کرد و رفتم دوش گرفتم و ناهار خوردن رفتم سر کار
خوب دوستان ببخشید که طولانی شد ادامه داستان در سری بعدی

نوشته: امیر

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

لطفاً اگر به سن قانونی نرسیده اید این سایت را ترک کنید Please Leave this site if you are under 18