gayboys ارسال شده در پنجشنبه در 01:42 اشتراک گذاری ارسال شده در پنجشنبه در 01:42 لذت بردن جندگی نیست 1 اسمم ساراس و الان که این خاطرات رو براتون مینویسم ۳۴ سالمه و متاهلم میخوام براتون از خاطرات سکسی خودم تعریف کنم همه خاطراتی که براتون میگم عین واقعیته و فقط اسمها توش تغییر کرده ولی اسم خودم واقعا ساراس من تو عمرم خیلی سکس کردم . شاید در حدی که نتونم تعداد آدمهایی رو که باهاشون سکس کردم حتی بشمرم چه برسه به مرتبه سکسم سکس کردن رو جندگی نمیدونم و برام مهم نیست کسی نظرش مخالف من باشه از الانم میدونم یسری ها چه کامنت هایی میزارن ولی برای اونی مینویسم که طرز فکرش عین منه تو خاطراتم از سکس هایی براتون مینویسم که جذابیتش اونقدریه که فراموشش نمیکنم از این صلاح همیشه برای لذتم و به رخ کشیدن جذابیتم استفاده کردم قدم !۱۷۰ و سایزم ۳۸ و سینه هام ۸۵ هست . هیچ عملی نکردم و ورزش میکنم و هیکلم رو فرم بوده همیشه بیست سالم بود و جایی مشغول بکار بودم وحید صاحب کارم بود و بسیار ادم شیطونی بود و همیشه تو کارم بود ۳۵ سالش بود مرد جذاب و شیطونی بود محیط کار شادی داشتیم و با همکارا دورهمی زیاد داشتیم و با وحید هم خیلی راحت بودم همیشه تو مهمونی و دورهمی تا فرصت گیر میاورد خودشو میچسبوند به من و میگفت من کی تو رو بکنم بدم نمیومد باهاش سکس داشته باشم ولی زود بود و میخواستم بیشتر تشنه اش کنم تا شبی که باید میرسید رسید و خونه وحید یه دورهمی بود ساعت یک و دو شب بود که همه بچه ها کمکم داشتن میرفتن و من به وحید گفتم میشه تو منو برسونی ؟ مشروب زیاد خوردم و نمیخوام با تاکسی و اینا برم که گفت اره عزیزم بچه ها برن میرسونمت از اونجایی که جفتمون مست بودیم و شیطنت وحید رو میشناختم شک نداشتم تنها شیم شانسشو میخواد امتحان کنه و منم بدم نمیومد هم یه حالی کنم هم جایگاه شغلیم بهتر شه من یه دامن کوتاه و یه تاپ تنم بود همه که رفتن به وحید گفتم من میرم بپوشم منو برسون و رفتم تو اتاق بدون اینکه در رو ببندم دامنم رو دراوردم که شلوار بپوشم که وحید اومد تو اتاق گفت دختر چه دافی شدی امشب تو خندیدم و گفتم مرسی گفت بزار یه دو پیک دیگه بخوریم بعد میرسونمت گفتم دیر میشه که دستمو کشید و گفت زود میریم و منو برد از اتاق بیرون با یه شورت و تاپ بودم که گفتم خب بزار بپوشم گفت نمیخواد اینجوری بهتره و قبول کردم رفتیم نشستیم رو مبل و وحید از همون اول نشست کنارم پیک رو پرت کرد و دستشو گذاشت رو رونای پام و گفت سلامتی و پیک رو باهم رفتیم بالا مست مست بودم و وحید دید چیزی نمیگم لمسش رو رونای پام رو بیشتر کرد وحید : دختر اینجوری لباس میپوشی نمیگی تحریکم میکنی من: من همیشه راحت میپوشم وحید: خب همیشه دارم تحریک میشم ازم تعریف مرد و دستش رو نزدیک کسم بیشتر میکرد تا اینکه دیگه داشت از رو شورت کسم رو میمالوند و از لبم میبوسیدم داغ داغ شده بودم و لعنتی خوب میدونست چطوری لبام رو بخوره . دستاش رفت رو سینه هام و آروم تاپم رو درآورد منم همکاری میمردم و لذت که یهو افتاد به جون سینه هام و با ولع سینه هام رو میخورد و منم شل کرده بودم و لذت میبردم اصلا با کم سن و سال دوست نداشتم سکس کنم و وحید گزینه بسیار خوبی بود کمکم کامل لختم می کرد و خودشم لخت میشد . حالا من لخت بودم و وحید با یه شورت که همینجوری که رو مبل نشسته بودم پاهام رو باز کرد و رفت با صورت لای پاهام و شروع کرد ب خوردن کسم عین یه فرفره از لذت به خودم میپیچیدم هیچکس تا حالا برام اینجوری نخورده بود انگشتش رو میکرد تو کسم و برام میخورد و گاها با زبون میمرد تو کسم و می مکید یه ربع برام خورد و یک بار ارضام کرد دیگه نمیتونستم تحمل کنم من: وحید وحید:جون من : میشه منو بکنی؟ وحید : اره عشقم الان میکنمت کس کوچولوی خودم شورتشو سریع دراورد . کیرش خیلی کوچیک بود نهایت ۱۲ سانت ولی کلفت بود نسبتا . انتظار کیر بزرگتر رو داشتم ولی تو جایی نبودم که بخواد خوشم نیاد و له له کیر بودم یه فوس زیادم کیرش داشت سرم رو کشوند سمت کیرش و شروع کردم خوردن یه دقیقه ای براش خوردم و گفتم وحید بسه میکنی یا نه؟ پاهام رو باز کردو کیرشو کرد تو کسم تا ته تموم بدنم لرزید و یه اخ گفتم که گفت جوووون جنده من و شروع کرد به کردن بالاخره کردمت کس کوچولوی من جون جنده خودم میشی . فهمیدی؟ منم میگفتم شدم جون . هر زمان بخوام باید بدی میدم عزیزم میدم تو همون حالت دوباره ارضا شدم و لرزیدم و عین سگ داشتم به وحید میدادم وحید با ولع میکرد منو مادرتو میگام هر زمان خواستم ندی فکر کن ندم وحید . هر شب باید منو بکنی و وحشی تر میشد و محکم میکرد تا اینکه بلندم کرد و داگ استایلم کرد و از پشت شروع کرد محکم کردن و قربون صدقه کونم رفتن تمام لذت دنیا رو داشتم میبردم اینقدر خوب میکرد که کوچیک بودن کیرش اصلا اذیت نمیکرد سه چهار دقیقه تو این حالت کرد و کشید بیرون و سریع منو برگردوند کیرشو گذاشت لای سینه هامو با تموم وجود ارضا شد لای سینه هام خیلی لذت بردم شروع کرد بوسدن من و قربون صدقه رفتن و ازم تشکر میکرد میگفت امیدوارم اولین و آخرین بار نباشه و منم امیدوار بودم . البته که آخرین بار نبود و بارها و بارها من با وحید سکس کردم دوست پسرم نبود و فقط برام یه سکس پارتنری شد که فقط باهاش سکس میکردم بارها باهاش گروپ کردم و جالبه بدونید الان که ۱۴ سال میگذره و من ازدواج کردم و وحید الان یه آدم چهل و نه سالس هنوزم دارم بهش میدم و هنوزم میگه من تو رو نتونم بکنم یروز اون روز میمیرم اگر غلطی داشتم جایی ببخشید و اگر دوست داشتید بگید که الباقی سکس های جذابم رو تعریف کنم براتون نوشته: سارا لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسالهای توصیه شده