migmig ارسال شده در 30 تیر اشتراک گذاری ارسال شده در 30 تیر شعله های شهوت سرعت قدم هام و تندتر کردم که ازش فرار کنم، امروز سومین روزیه که دنبالم داره میاد و ازم میخواد بهش شمارمو بدم، دیگه کم کم داشتم نزدیک خیابونمون میشدم نمیخواستم تا اونجا دنبالم بیاد، هم برای اینکه ممکن بود کسی مارو ببینه و هم اینکه نمیخواستم خونه رو یاد بگیره ، کیف باشگاهم و دادم به اون دستم و آروم رفتم یه گوشه خلوت پیاده رو و وایستادم نزدیکم که شد بهش گفتم آقا چی میخوای ازم ،من شوهر دارم ولم کن، ولی اون باز اصرار داشت که شماره بدم بهش و در نهایت یه کاغذ بهم داد که توش شمارش و نوشته بود وقتی داشت میرفت حرفی زد که خیلی چیزها رو بعدا تغییر داد، اجازه بده یک بار من لای اون کون عرق کردت و بلیسم تو که نمیدونی چقدر زیباست … اون رفت و من با یه حالت عصبی و ناراحت برگشتم خونه ، حمید هنوز نیومده بود و سریع رفتم داخل حموم ،لباسام و در آوردم زیر دوش بغضم گرفت،اصلا تاحالا کاری نکرده بودم که به مردی اجازه همچین صحبتی رو بدم ،از خودم ناراحت بودم ، آروم آروم اشکام ریخت ،اما بالاخره دوش گرفتم و حسابی بدنم و شیو کردم، آخه تازه دیروز پریودم تموم شده بود و حس و حالم برگشته بود، حوله رو برداشتم و تنم کردم و رفتم تو اتاق داشتم خودم و خشک میکردم و میخواستم لوسیون بزنم که یهو از دستم افتاد ، خم شدم برش دارم که نگاهم تو آیینه قدی به کونم افتاد و ناخودآگاه یاد حرف اون مرد افتادم، آروم یکم برانداز کردم و لاشو باز کردم، تاحالا با نگاه خریدار به خودم نگاه نکرده بودم ، دیدم بدم نمیگه طرف باسن خوش فرم و درشت و بقول حمید قمبلی ،که حاصل چندسال باشگاه رفتنم بود در امتداد یک کمر باریک دل هر مردی رو آب میکرد، هیکلم به لطف ورزش و ژنتیکم بد نبود، سینه های گرد و خوش فرمی هم داشتم، خلاصه یکم تو آینه خودم و نگاه کردم کم کم یاد حرفهای مرده افتادم ، تاحالا اصلا به حمید خیانت نکرده بودم، اما نمیدونم چی شد که رفتم تو جیب لباسم و شماره رو برداشتم و تو گوشی سیو کردم ،بعدشم رفتم تو تلگرامش و عکساش و نگاه کردم ، همینجوری که نگاه میکردم هی یاد اون حرفش میفتادم و کم کم شروع کردم تو ذهنم تصور کردن که اگر الان اینجا بود با چه ولعی لای کونم و میلیسید ،واسه همین یه لحظه به خودم اومدم دیدم لای پاهام نمناک شده،چشمام و بستم و با خیال یه زبون گرم لای چاک کونم دستم و بردم لای پاهام و شروع کردم به مالیدن روی کسم و کونم، شاید بیش از یک ساعت شد که داشتم با خودم ور میرفتم ،هر لحظه اتیشم تند تر و بدنم داغ تر میشد، شهوت همه مغزمو پر کرده بود، واسه همین پاشدم و گوشیم و برداشتم به حمید زنگ زدم و گفتم شب یکم زودتر بیا خونه ،حمید گفت چیزی شده؟ گفتم نه فقط دلم میخوادت،حمیدم که تازه متوجه شده بود ذوق رو تو صداش میتونستم حس کنم، گفت باشه عزیزم چیزی نمیخوای ،گفتم نه ،فقط … ،گفت فقط چی؟ آروم و با خجالت گفتم یه ژل روان کننده هم بگیر.حمید قشنگ تو هنگبود آخه من خیلی داغ نیستم و بیشتر این حمیده که داوطلب سکس میشه و من معمولا تاحالا از این درخواستها ازش نکرده بودم،حمید با یه چشم و بعدشم خدافظی مکالمه رو تموم کرد، غروب بود و تا اومدن حمید وقت زیادی نمونده بود،واسه همین بلند شدم یه لباس سکسی از کشو برداشتم و پوشیدم، یه شورت گیپور هم تنم کردم و یکم عطر به بدنم و لای پاهام زدم، کسم به وضوح مشخص بود باد کرده و ورم داره،سرخ و داغ بود، دلم فقط آغوش حمید ومیخواست، درسته همیشه بعد پریودی حشری میشدم ولی اینبار فرق داشت ،نمیدونم شاید تاثیر حرفهای اون مرد بود،حمید تو سکس زیاد طاقت نداشت مثل بقیه مردای ایرانی بود، واسه همین اسپری تاخیری که داشت رو برداشتم و گذاشتم کنار تخت،یکم آرایش کردم و منتظر موندم،همونجا روی مبل خوابم برده بود با صدای کلید حمید از خواب بیدار شدم، حمید که منو تو اون وضع دید خشکش زد، اومد جلو و گفت درست میبینم دختر؟ خودت آماده شدی، چی شده امروز،من چه خوش شانس شدم، بلند شدم جلوش وایستادم و آروم دستم و گذاشتم روی لباش و گفتم هیس، بعدشم دستش و کشیدم و بردمش تو اتاق خواب، نمیخواستم بیشتر از این منتظرش بزارم واسه همین دکمه های پیراهنش و باز کردم و از تنش دراوردم، کمربندشم باز کردم و جلوی پاهاش نشستم ،اروم شورت و از تنش کشیدم پایین و کیر نیمه بیدارش و گذاشتم دهنم ،شروع کردم لیسیدن و خوردن ،هر لحظش برای حمید تازگی داشت چون من هیچکدوم از این کارها رو براش قبلا انجام نمیدادم مگر با کلی التماس اونم سالی یکبار، حدود چند دقیقه که با زبونم کیر حمید و نوازش کردم، از دهنم درآوردم ،نمیخواستم آبش بیاد، میدونستم طاقت نمیاره ،واسه همین اسپری رو آوردم و زدم روی کیر حمید و هلش دادم روی تخت خودمم رفتم روش و شروع کردم لباش رو خوردن ،حمید داشت با ولع میخورد ،دستاش و گرفتم و بردم روی کونم گذاشتم و آروم توی گوشش گفتم بمالشون،حمیدم شروع کرد به مالیدن تمام تنم ،سوتینم و آروم کشید پایین و سینه های خوش فرمم که حالا نیپلاش ورم کرده بود رو کشید بیرون و شروع کرد به خوردن ،انقد ادامه داد که داشتم از شهوت میمردم،شاید ده دقیقه از شروع کار میگذشت و ما همچنان با حرارت مشغول عشق بازی بودیم ، لبام و از حمید جدا کردم و در حالی که تو چشماش زل زده بودم بهش گفتم میشه برام بخوری، حمیدم با گفتن جمله،توجون بخواه، با سر شیرجه رفت لای پاهام شروع کرد کسم رو لیسیدن و مک زدن، داشتم بیهوش میشدم ، سرش و فشار میدادم تو کسم، بلند شدم داگی شدم و سر حمید و از پشت فروکردم تو خودم ، درحالی که حمید داشت مثل سگ زبون میکشید روی کسم موهاش وگرفتم و سرش و کشیدم عقب و ایندفعه سرش وبردم لای چاک کونم و روی سوراخ کونم، گفتم حمید بخورش، اونم که دیگه اختیار عقلش و از دست داده بود از شهوت زیاد، شروع کرد به لیسیدن و خوردن، منم داشتم بلند بلند آه میکشیدم ،چشمام و بسته بودم اما فقط تصویر اون مرد رومیدیدم و حس میکردم اونه که داره لای کونم و میلیسه، داد میزدم همه جاش و بلیس ،لای چاکم و بلیس، خوشمزست؟ مزش و دوست داری، حمیدم در حالی که نفس نفس میزد میگفت اره، آره عشقم مزه بهشت میده، تو همین حسا بودم که تنم لرزید و انگار که ادرار کرده باشم ازم آب ریخت و شل شدم و افتادم روی تخت،حمیدم که این حالم دید ولم کرد ،چند لحظه استراحت کردیم و دوباره شروع کردیم، حمید منو تو همون پوزیشن داگی نگه داشت و کیرش رو آروم وارد کسم کرد ،شروع کرد به گاییدن ،اول آروم و بعد با شروع شدن صدای ناله ها و جون جون گفتن من اونم انرژی گرفت و سرعتش و بیشتر کرد ،داشتم دوباره داغ میکردم و میرفتم که اوج بگیرم، از حمید میخواستم تند تر و محکم تر بکوبه، حمیدم که خیالش از اومدن آبش راحت بود، داشت میکوبید، من شدید شهوت بهم غلبه کرده بود و چیز بیشتری میخواستم ،واسه همین یکبار که کیر حمید دراومد، بلند شدم و حمید و تکیه دادم به پشت تخت و رفتم روش ،در حالی که با چشمای خمار و موهای پریشونم نگاش میکردم دستم و پر تف کردم و مالیدم به کیر حمید و کیرش و گرفتم و آروم خواستم با کونم بشینم روش که دیدم حمید داره از لذت و تعجب پس میفته ،سرم و خم کردم و با صدای آروم و لرزون کنار گوشش گفتم ،میخوام به ارزوت برسی ، میخوام کون بدم، حمید کونم و بکن، از کون قشنگ زنت لذت ببر، من این کون و واسه تو ساختم ،بگا منو، در حالی که به پایین فشار میدادم خودم رو سرش رو تو خودم حس کردم، کمی صبر کردم که هم جا باز کنه هم دردش کمتر بشه، بعد شروع کردم آروم و با درد بالا و پایین شدن، حدود پنج دقیقه داشتم بالا پایین میکردم که پاهام درد گرفت ، بلند شدم و خودم دوباره داگی شدم و با دستام کونم و باز کردم، و به حمید گفتم حالا پر از ژلش کن،حمیدم ژل و آورد و سوراخم و کیر خودش و پر از ژل کرد ،گفتم شروع کن به گاییدن کون زنت، حمیدم شروع کرد اولش آروم کیرش و وارد کرد و بعد از چندتا تلمبه محکم و سریع میکرد، فشار زیادی رو تحمل میکردم اما شهوت اجازه نمیداد به هیچی فکر کنم ،حمید بغل های کونم و گرفته بود و میکوبید ، سرم و چرخوندم عقب و با چشمای خمار و قرمزم بهش گفتم بزن روی کونم اسپنکم کن، حمید که دیگه داشت از هیجان دیوونه میشد گفت، پری دیگه داری دیوونم میکنی، توچت شده امشب چقدر حشری شدی ،من اینجوری نمیتونما ،کم میارم جلوت، منم گفتم بکن منو ،من حشریم اره، کیر میخوام، فقط باید بکنی ،اگه عرضه نداری و کم میاری برو کمکی بیار ،این جمله رو ناخودآگاه و بی اراده گفتم ،حمید ساکت شد و با تمام قدرت شروع کرد به گاییدنم و سوراخم و گشاد کردن، بعد چند دقیقه من و بلند کرد و برد کنار دیوار و دستام و تکیه داد به دیوار و شروع کرد به گاییدن دوباره کونم ، من دوباره ارضا شدم و دیگه نمیتونستم روی پاهام وایستم ،دلم میخواست بشینم،میخواستم تمومش کنه حمید ،اما اون داشت میکوبید ، با حرصم میکرد، که یهو یه داد بلندی کشید و تمام شیره وجودش و توی کونم خالی کرد و هردو همونجا آروم نشستیم زمین و بعدشم دراز کشیدیم ،خوابمون برده بود ، بیدار که شدیم حمید هنوز تو شوک بود، منم بعد از چندبار تخلیه شدن و کم شدن شهوتم حالا خجالت میکشیدم تو چشماش نگاه کنم، واسه همین بلند شدم و رفتم حموم و یه دوش گرفتم و اومدم مشغول پختن غذا شدم و سعی میکردم از حمید دوری کنم، همش نگاهم و ازش میدزدیدم، آخه تا حالا هیچ وقت ما همچین حرفایی رو بهم نزده بودیم ،حتی تو سکس هامون،اونشب گذشت و فرداش هم حمید رفت سر کار،منم صبح بیدار شدم و کارهام و انجام دادم و ساکم و برداشتم رفتم باشگاه،موقع برگشت یهو یاد اون مرده افتادم ، واسه همین دیگه پیاده نیومدم و تاکسی گرفتم، شب که حمید برگشت دوباره حشری بودم ،تا همینجا داشته باشید تا تو قسمت بعد ادامه داستان رو بگم. سکسی باشید نوشته: Hasharian20 سابق لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسالهای توصیه شده