chochol ارسال شده در 29 تیر اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر همسایهمون میلاد من و نگین همون طوری که که تو داستان نفر سوم ثابت ۱و ۲و ۳ گفتم تجربه تری سام و نفر سوم رو داشتیم. نگینم تو چند سالی که با محمد رل بود به سختی به کسی پا میداد (محمد دوره پرستاری تو آلمان قبول شد و رفت) مدت افسرده و … ولی زود برگشت رو روال عادی.یه پسر همسایه داشتیم سنی هم نداشت ۱۹سالش بود یه روز تو واتس اپ یه عکس برای خانمم فرستاد که خانمم بیرون ماشینه و مهدی پیادش کرده بود و اونم طبق عادت بعد خداحافظی انگشتش حلقه میکرد و محمد با انگشتش داخل حلقه میزاشت.معلوم بود چند باری دیدشون که تو پارکینگ این کار میکنن و شک کرده بود رو اینکه واقعا برادرشه یا با برادرش رابطه داره.چون همسایه های که سلام علیکی با هم داشتیم به عنوان برادرش میشناختنش.عکسش واضح نبود معلوم بود از رو فیلم گرفته شده و نوشته بود اگر ب من ندی فیلم رو برای شوهرت میفرستم.وقتی خانمم پیامش بهم نشون داد کلی ترسیدیم نکنه ابرمون ببره و گند قضیه در بیاد که این اصلا داداش نگین نیست و دوست پسرشه. اما خوب از اونجایی که بدمون از کار زورکی و تهدید میاد خانمم رید بهش و گفت هر غلطی دوست داری بکن و عواقبش پای خودته و شوهرم میکشت. اونم ی مدت فقط تو کف بود و بی خیال شده بود به کسی هم چیزی نگفته بود و هر وقت خانمم میدید بقول نگین نگاش سنگینه. بعد اینکه فهمید محمد رفته آلمان و دیگه نیست بیشتر سعی داشت دلبری کنه و مرتب تو پارکینگ با لباس بدنسازی اندام نمایی میکرد یکی دوتا دمبل و هالتر هم داشت.اسمش میلاد بود با منم رابطش خوب بود و چند باری برام دیش ماهواره رو تنظیم کرده اما خونه نیومده بود. از یه خانواده تقریبا مرفه بود باباشون پتروشیمی کار میکرد و هر بیست روز کار ۱۰ روزش میومد و مامانش سالن آرایشگاه داره و خودش هم پسر کوچیک خانواده یه خواهر داره که خیلی از خودش بزرگتر ها و پنجشنبه و جمعه بچش میاره خونه پدربزرگش .(اینارو گفتم که بدونید پنجشنبه و جمعه تایم بیکار نداره.اینم بگم محمد قبل رفتن یه mvm برای نگین خریده بود و همین باعث میشد نگین تنها زیاد بره پارکینگ چون اکثرا با من یا محمد میرفت بیرون و کسی چیزی نمیتونست بهش بگه. یه روز پیام داد بلاخره یکیو پیدا کردم .چون من خیلی دوست داشتم از فکر محمد در بیاد و کسی رو جایگزین کنه. منم گفتم کی؟اصلا فکر میلاد نبودم. گفتم ای دیش بده بینم کیه تا برات اوکیش کنم چون فیلتر های سختی برای خودمون داریم. دیدم گفت چیو اوکی کنی.نیم ساعت پیش من زیرش بودم. تعجب کردم کیه آخه . گفتم کجا؟تو خونه خودمون؟یا رفتی خونشون چرا قبلش نگفتی زنگش زدم جواب داد گفت یهویی پیش اومد بهم گیر نده ولی مجبور شدم بدم.دهنش قرصه.(چون ما بعد تجربه محمد فهمیدیم اصلا نباید با همکار و آشنا و همسایه وارد رابطه شد)گفتم کی؟ اشکال نداره بگو.گفت میلاد. الکی واقعا گذاشتی یه بچه بکنت؟ -بچه نیست چطوری بهش دادی تو خو متنفر بودی ازش. -نمیدونم مدتی بود بهم اهمیت نمیداد همین حرصمو در می آورد. اون کارش رو خوب بلد بود. شب بعد از کار رفتم خونه و دربارش صحبت کردیم. -بچه بدی نیست از وقتی بی محلش کردم نه اذیتی کرده نه چیزی گفته. چطوری بهش دادی. -رفتم تو پارکینگ تو ماشین بودم که اومد و رفت سراغ وسایلش تو انباری منم داشتم داخل ماشین با بلوتوث و ضبط ور میرفتم. کنجکاو شدم تا منو دید شروع کرد یکی دوتا سلفی از خودش گرفت و بدن نمایی میکرد یعنی منو ندیده. خیلی بدن خوبی داشت.منم میدونستم منو دیده گفتم بمونم تو ماشین ضایست فک میکنه دارم دیدش میزنم.در ماشین باز کردم اومدم بیرون که تا منو دید گفت ببخشید میخواین برین بیرون بزار وسایلم بردارم منم گفتم نه بیرون نمیرم.سریع رفتم بالا یادم افتاد کلیدی خونه تو ماشینه برگشتم دیدم همش نگاش دنبال منه فقط منتظر بودم چیزی بگه خیلی حشری بودم.اصلا چیزی نگفت این بیشتر حرصمو دراورد.رفتمخونه به بهونه تمیز کردن دوباره ماشین کهنه و آب پاش آوردم شاید بحث باز کنه مشغول ماشین شدم اونم تمرین میکرد و چیزی نمیگفت شاید میترسید .یهو در باز شد دوستش اومد منم رفتم داخل ماشین الکی سرگرم تمیزکاری شدم متوجه شدم داره درباره من میپرسه انگار یه باری منو بهش توضیح داده بود. چیزی بهش داد و رفت و همینطور منو نگاه میکرد تا رفت بیرون. منم گفتم خودم شروع کنم بهتره. دوستت بود؟اره همکلاسی بودیم چطور مگه میشناسیش؟ نه ولی اون انگار منو میشناسه همش نگاه میکرد. همه که مثل ما درویش نیستن سرشون بندازن پایین دید میزنن. تو درویشی؟تا دیروز خو میخواستی به شوهرم همه چیو بگی الان شدی درویش؟ اون قضیه رو ول کن شوخی کردم گفتم شاید منم چیزی گیرم بیاد راستی دوستت دیگه نمیاد؟مدتیه نمیبینمش. -نه رفت آلمان بعدش گفتم بمونم ضایست اومدم خونه.نزدیک ظهر بود دیدم پیام داد رو واتساپ سلام خانمی. میدونم قبلا همه کارات با محمد بود ولی حالا که نیستش هر کاری داشتی به خودم بگو . (منظورش کارای عادی بود) من فکر میکردم از شوهرم میترسه و از طرفی دوست ندارم قضیه رو کشبدم.وقتی از یکی خوشم بیاد هر طور شده تورش میکنم. من سر بسته بهش گفتم باشه ولی نباید شوهرم بفهمه .(یعنی سکس) اونم مثل بچه ها قسم و قران و …که حواسم هست. خیلی خوشحال شد .اونجا فهمیدم این بچست و کار بدی کردم.ولی دلم میخواست. شروع کرد به پیام عاشقانه و… منم زنگش زدم و گفتم حق پیام دادن نداری و از این کسشرا بدم میاد.این پیاما برای نامزد بازیه ممکنه کسی بخونه.دیگه پیام نداد. بهش پیام دادنم تا حالا با کسی بودی؟گفت اره چند نفرو قبلنا کردم.(یا خدا پس کاندوم با خودت بیار)گفتم یه ساعت دیگه بیا خونه کسی از همسایهها نبینه. تو این فاصله رفتم حموم و منتظر آمدنش بودم که پیام داد درو باز بذار.وقتی اومد تو کیرش از شلوار معلوم بود شق شق فوری منو نشوند رو پاش و رفت رو مبل و از گردن بوس میکرد منم با شلوارک رکابی بودم تو یه دنیای دیگه چون میدونستم شوهرم مشکلی نداره دیگه خودمو آزاد کردم گفتم هر چی شد بزار لذت این سکس رو ببرم.همینجور که رو پاهاش نشسته بودم چون لاغرم و باسنم قلمبه نیست کلفتی کیرش رو قشنگ حس میکردم و انگار رو پاهاش نبودم و فقط رو کیرش سوار بودم.با دستاش با سینه هام ور میرفتم و مرتب پشت گردنم زبون میزد حس خوبی بود .یهو یادم افتاد گوشیش ازش نگرفتم و ممکنه وسط کار بیاره فیلم بگیره.همینطور که بغلش بودم چرخیدم که مثلا براش ساک بزنم و ببینم گوشیش کجاست چون تو دیدم نبود گوشیش.دیدم گوشی جفتش رو میز مبله و هر لحظه میتونه برش داره.آروم دست بردم سمت کمر گرمکنش که بکشم پایین دستام گرفت گفت نمیزارم بخوری.فک کردم شوخی میکنه آخه کدوم پسری بدش از خوردن میاد.اول باید بره داخل.اینجا بود که شک کردم رو زگیل و… گفتم نه بزار ببینم نکنه زگیل داشته باشی. گفت نه دیوونه فلانی و فلانی رو هم کردم دو تا از همسایه هامون.باورم نشد گفتم لاف میزنه.گوشیش گرفتم گذاشتم زمین گفت باشه اونم بردار ولی تاثیری نداره تو دیگه زن خودمی.دوباره منو چرخوند ولی اینبار شلوارم درآورد داشت دیوونه تا شد کونم رو دید دو سه تا چنگ زد و یکم روغن سر کیرش چرب کرد کاندوم نزد تو یه حرکت همشو کرد داخل.درد داشت پریدم از دستش گفت حالا این کیرمه میخوای ساک بزن میخوای هر کاری کنی دیگه مال خودته. کیرش قوس داشت رو به بالا 15 یا 16 سانتی میشد ولی قوس داشت یعنی یه جورای ساک زدنش عادی نبود.سفید و صاف و تمیز بود من چون کرده بود داخل دوس نداشتم ساک بزنم. گفتم بیا داگی بکن اومد نشست پشت کونم و این بار آروم کرد تو و شروع کرد تلمبه زدن خیلی دوست داشتم که یه کیر جدید رو تجربه میکنم گفت بسه حالا بچرخ.لنگامگزاشت رو شونش و دوباره کرد تو صورتش روبه رو صورتم بود دیدی بالاخره کیرمو کردم تو کست.با زبونش لبام لیس میزد و همزمان کیرش داخل بود.خیلی خوب سکس میکرد.پاهام آورد پایین و افتاد روم گفت میخوام از کون بکنم و بریزم تو کونت گفتم نه حق نداری یکی دوبار اسرار کرد دید بدم میاد ضد حال نزد گفت کجا بریزم جعبه دستمال کاغذی بهش نشون دادم.دو تا برداشت گذاشت کنارش دوست نداشتم تموم کنه ولی معلوم بود که نای ادامه نداره.یهو کیرشو کشید بیرون و با دست چپش کیرشو جق میزد و دست راست دستمال گذاشت جلوش نمیدونم از عمد بود یا انحراف کیرش ولی پاشش اولیش اصلا به دستمال نخورد و ریخت رو سینه و گردنم اروم تمیزش کردم و بلند شدیم کل سکسمون فک نکنم 10دقیقه شد. دیدم مثل مردای هست که جنده میکنن سریع لباس پوشید که بره گفتم کجا مگه من جندم که میخوای بری.گفت بمونم؟اره بمون شوهرم شب میاد.گفت اگه کسی ببینه چی.گفتمکسی نمیدونه اینجایی. معلوم بود خجالت میکشید و دوست نداشت بمونه.گفت میرم بعداً میام دیگه تو زیر خوابم شدی. این داستان از زبون خودش بود. منم که دیدم لذت برده گفتم باشه ولی همسایه خط قرمز بود. گفت خیلی وقته کسی نیست اگه دوس نداری دیگه بهش نمیدم. گفتم نه راحت باش ولی نباید همسایه ها بفهمند و نباید بری خونش. بهش زنگ بزن آمار بگیر ببین گفته زهره رو کرده راست میگه یا ن زهره خیلی خوشگل بود و من خودم تو کفش بودم اصلا به کسی از همسایه ها نمیداد همش با ماشینهای گرون یکی دو کوچه اونورتر سوار می شد.حالا چطور میلاد کردش خدا میدونه. زنگش زد گفت یبار کردمش ولی نگفت چطور. تازه آشنا شده . به خانمم گفت بجز پنج شنبه و جمعه هر وقت خواستم بیام پیشت. خانومم گفت قبلش هماهنگ کن. چون یهویی بود منم خلاصه گفتم و بینم در آینده چی پیش بیاد. نوشته: مهدی لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسالهای توصیه شده