رفتن به مطلب

داستان سکس با زن شوهردار هیکل قشنگ


behrooz

ارسال‌های توصیه شده


سکس با لیلا زن شوهردار 1
 

سلام ، امیدوارم حال تمام بچه های کونباز خوب باشه ، من علی هستم ، اصالتا اهل استان فارس ، نام شهرستان رو نمیگم ولی تمامی اسامی داستان واقعی هستند .

هم اکنون ۲۹ سال دارم ، اگر چه قد و وزن به نظرم ضروری نیست ولی ۱۷۵ قدم و ۸۶ کیلو وزنم هست ، مدیر یک شرکت خصوصی پیمانکاری هستم که خودم یکی از اعضای هیئت مدیره اش هستم و حدود ۱۰ نفر نیرو به طور مداوم برام کار می کنند ، تا به این سن رسیدم سکس های زیادی داشتم و تصمیم دارم همه را تعریف کنم. در سری داستان های اول می‌خوام ماجرای دوستیم با لیلا رو بگم که حدود ۴ سال با هم بودیم ‌

دی ماه سال ۱۳۹۹ بود ، کرونا به اوج خودش رسیده بود ، لیلا خانم به صورت آزاد کار تزریقات رو انجام میداد ، من شماره لیلا رو از قبل تو گروه های اجتماعی که تبلیغ کارش رو گذاشته بود داشتم ، من به دنبال واکسن نوروبیون که برای مقاوم سازی بدن خوب هست بودم و متاسفانه در هیچ داروخانه ای پیدا نمی شد. با لیلا خانم تماس گرفتم و و ایشون به واسطه شغلش توانستند که واکسن رو برای من پیدا کنند ، در نهایت در یکی از خیابان های شهر قرار گذاشتیم و من واکسن رو ازش تحویل گرفتم . دیدار اول ما فکر کنم ۳ دقیقه هم نشد ولی به طور مداوم به اندامش نگاه میکردم که واقعا سکسی بود . مخصوصا باسن قشنگی داشت و کلا به تیپش زیاد می رسید . تصمیم گرفتم مخش رو بزنم تا بتونم اون رو مال خودم کنم . دو شب بعد بهش پیام دادم و از لحن صحبت هاش فهمیدم که تا حالا دوست پسری نداشته، عاشق شوهرش بوده ولی الان دیگه نیست ، دنبال یک شغل بهتر میگرده که درآمد بیشتری داشته باشه ، شوهرش کارگر بود و اصلا بهش اهمیتی نمی‌داد و البته به واسطه شغلش شب ها تا دیر وقت بیرون بود و به خانه های مردم سر می‌زد و مداواشون میکرد ، خب منم به واسطه پروژه های پیمانکاری که برای دولت انجام میدادم خداروشکر درآمدم بد نبود ، چون میخواستم مخش رو بزنم بهش پیشنهاد کار دادم و یه مبلغی بهش پیشنهاد دادم که پرداخت اون مبلغ در ماه نسبت به سودی که میکردم زیاد نبود ولی اون مبلغ برای لیلا خانم زیاد بود ، اونم پذیرفت ، خب الان دیگه به واسطه کار رفت و آمد ما زیاد شده بود ، طی چندین بار قرار رسمی و چت کردن های شبانه صحبت های ما خودمونی تر شد و لیلا خانم بیشتر از زندگیش برای من درد و دل میکرد و من با حوصله تمام بهش گوش میدادم و این خود باعث جذبش شد . البته بعضی شب ها که میخواست بره خونه مریض من برای اینکه بفهمه برام مهم هست یا خودم میرسوندمش یا براش اسنپ می‌گرفتم و هزینه اش رو خودم میدادم که این خودش در جذب لیلا تأثیر داشت ، بعضی وقت سر یه پروژه که میخواستم برم بهش زنگ میزدم و با خودم می بردمش ، براش نوشیدنی غذا می‌گرفتم و این باعث شد کم کم بهم دل ببنده ، تا اینکه ۱ ماه بعد از اولین دیدارمون یک روز صبح جمعه ساعت ۷ صبح با هم رفتیم سر محل یک پروژه که در یکی از روستاهای شهر ما بود و حدود ۴۰ دقیقه تا اونجا راه بود. در مسیر برگشت زدم کنار و رکن باهاش صحبت کردم که وابسته ات شدم و دوستت دارم . البته اون دوست نداشت خیانت کنه ولی یه جورایی دلش با من بود واسه همین دستام رو گذاشتم رو سینه هاش و لب هاشو بوسیدم که یهو تعجب کرد و ناراحت شد، منم دیگه ادامه ندادم و برگشتم. دو شب بعد تو کافه قرار گذاشتیم و من اولین سوپرایزم رو به عنوان هدیه براش بردم ، یک لیوان نامرئی بود که وقتی چای یا هر چیزی داغ داخلش میریختی یک کلمه عاشقانه ظاهر می شد، همین موضوع باعث شد که خیلی به من وابسته بشه و بعد از اون شاید هر شب نه ولی دو شبی یک بار با هم می‌رفتیم کافه و خوش میگذروندیم ، شاید در این شب ها تو ماشین لب می‌گرفتیم و یکی دو بار سینه هاش رو خوردم کاری که اصلا شوهرش براش انجام نمی‌داد ، تا اینکه بعد از ۱ ماه و نیم آشنایی ما ، یه شب بحث سکس رو پیش کشیدم ، البته اون اول ناراحت شد ولی با حرف های عاشقانه ای که بهش زدم راضی شد که ۴ روز بعد با هم بریم باغ ، چون پریود بود و می دانید که اگر بعد از پریودی به یک زن خوب حال بدی دیگه محاله ازت جدا بشه ، من پدرم باغ داره البته شریک هست ولی خب به هر حال کلیدش دسته من و برادرم هست ،
بالاخره روز موعود فرا رسید و من رفتم بازار ، برای تشکر از اینکه میخواد با من سکس کنه یک لباس خواب لختی براش گرفتم و همراه خودم بردم باغ ، بالاخره ساعت ۲ رسیدیم باغ ، برای ناهار غذای آماده گرفته بودم ، غذا رو که خوردیم من به بهانه دستشویی رفتم اسپری تاخیری رو زدم و وقتی برگشتم لباس خوابی رو که براش خریده بودم بهش دادم و سوپرایز شد و در نهایت خجالت جلوم لخت شد و اون رو پوشید و پرید بغلم ، لیلا یه زن نسبتا سبزه روشن بود ولی بسیار هات که تو سکس در مقابلش کم می آوردی در نهایت اومد تو بغلم دراز کشید ، به هم قول دادیم که تا آخرش کنار هم باشیم و عشق بازی مون شروع شد. من تو سکس خیلی آرامش دارم و تا طرفم رو به اوج شهوت نرسونم هیچ وقت کیرمو نمیکنم داخل

لیلا خیلی وسواس در سکس داشت واسه همین ساک نمی زد ولی از عقب و جلو اوکی بود ،. نمی خوام بگم کیرم ۲۰ سانته ، نه ، کیر من حدود ۱۵ سانته ، بعد از اینکه اسپری زدم و تو بغل هم دراز کشیدیم شروع کردیم لب گرفتن و من هم زمان سینه هاشو می مالیدم ، لباس خوابه طوری بود که یکی از سینه هاشو پوشیده بود و دیگری لخت واسه همین برای خوردن کار سختی پیش رو نداشتم ، بعد از لب گرفتن آروم آروم اومدم پایین و گردنش رو خوردم ، گردنش رو لیس زدم و میومدم پایین تر ، یهو تمامی سینه هاش رو گذاشتم تو دهانم و با ولع می خوردمشون ، با اون یکی دستم هم کسش رو میمالیدم ، کسش خیس خیس شده بود ، نوک سینه هاش رو گاز می‌گرفتم ، بین سینه هاشو رو لیس میزدم ، لیلا یهو کیرم رو گرفت و گفت اووووووف ،همین کلمه کافی بود که من شهوتی تر بشو و سینه هاشو ول کنم و برم پایین تر برای حال دادن به کسش ، حقیقتا من از خوردن و لیس زدن کس خوشم میاد البته اینم بگم کس لیلا واقعا خوردنی بود ، براش چوچولشو خوردم و دو تا انگشت رو میکردم تو سوراخ کیش و هی عقب جلو میکردم ، اینقدر اینکار رو انجام دادم که یهو به نفس نفس افتاد و بدنش لرزید و منو کشید به روی خودش و افتاد بغلم ، فهمیدم ارضا شده ، لباشو گذاشت رو لبام ، بعد از دو دقیقه یهو با صدای خفیفی بهم گفت علییییی گفتم جونم گفت منو بکننننن ، همین جمله کافی بود که کیرم به بیشترین میزان شق بودن برسه و رفتم جلو و دو تا پاهاش رو گذاشتم رو شونه هام ، اول کیرم رو مالیدم رو چوچولش ، ولی لیلا التماس میکرد که بکنمش ، در آخرش بهم گفت علی ، جان من بکن توش ، یهو با تمام توان کیرم رو کردم داخل کسش و افتادم روش ، جیغ بلندی زد ولی بعد از یک دقیقه گفت جیگرم حال اومد ، خلاصه من شروع کردم تلمبه زدن ، اینایی که تو کونباز میگن ۱ ساعت تلمبه می زدیم فکر کنم دروغه ، من ۵ دقیقه براش تلمبه زدم دیدم ابم داره میاد، از روش بلند شدم بهش گفتم بیا بشین روش ، اونم اومد سوراخ کسش رو تنظیم کرد رو کیرم و نشست روش و گفت اوووووف ، این صحنه رو هیچ وقت فراموش نمی کنم ، شروع کرد بالا پایین شدن ، یهو من گرفتمش و به صورت شلاقی براش تلمبه میزدم ، چون لاغر هم بود اصلا برام سنگین نبود و شلاقی براش تلمبه میزنم ، چند دقیقه براش تلمبه زدم یهو حین تلمبه زدن بلندش کردن خوابوندمش و افتادم روش ، در همین حین تند تند تلمبه زدم گفت علی دارم میشم ، منم نزدیک ارضام بود گفتم منم دارم میام گفت بریز توش ، اینقدر تلمبه می زدم که زانوی من روی قالی زخم شد یهو آبم اومد و با فشار ریختم توش , گفت آآآییییی مردم علی تو دیگه چی هستی کثافت ، چنان حالی بهش داده بودم که تا ۱ ساعت خواب بود ، باغ حمام نداشت ولی خودمون رو شستیم و اومدیم تو بغل هم خوابیدم ، وقتی از خواب بلند شدیم فکر کنم ساعت ۴ بود ، یهو نگاه هم کردیم ، لیلایی که تا دیشب از من خجالت می‌کشید الان لخت تو بغل من خوابیده بود و کیرم لای پاش چسبیده به کسش بود ، یهو لباشو خوردم گفتم لیلا من دوباره می‌خوام اونم دلش میخواست ، دوباره لب گرفتن مون شروع شد. ایندفعه لیلا رو به شکم خوابوندم و کیرمو از پشت کردم تو کسش ، یهو گفتم از کون بهم میدی گفت برو بشور بیا اره، حقیقتا اولین بار بود کون میکردم واسه همین بلد نبودم. البته لیلا از کون به شوهرش داده بود و سختش نبود که به من بده واسه همین کیرمو شستم و اومدش یکی از انگشتام رو کردم تو سوراخ کونش همزمان کیش رو میمالیدم ، یهو گفت علییییی یا کسم رو بکن یا کونم دیوونم نکن منم عاشق همین جمله هاش بودم ، کیرمو با کرم صورتش چرب کردم و آروم آروم کردم داخل به آخ بلند گفت ولی براش قابل تحمل بود ، یک دقیقه گذاشتم آروم بشه و کم کم شروع کردم تلمبه زدن ، چون یه بار ارضا شده بودم آبم دیر اومد و ۶ دقیقه از کون کردمش طوری که کیرم در میاوردم سوراخ کونش هنوز باز بود ، اما ارضا شدن در کس یه حس دیگه داره واسه همین رفتم کیرمو شستم و دوباره کردمش داخل کسش و شروع کردم گاییدنش ، همزمان سینه هاشو رو می‌خوردم ، چند دقیقه کردم آبم که داشت میومد ریختم توش ، اونم قبل از من ارضا شده بود ، جوری کرده بودمش که عاشقم بود و دیوانه وار منو میخواست ، من و لیلا ۴ سال با هم بودیم و در خیلی جا ها با هم سکس کردیم ، تو حمام خونشون ، تو باغ ، خانه اجاره ای روزانه و … ، اگه دوست داشتید بگید داستان دیگرم با لیلا یا داستان سکسی دیگرم با زن های دیگه رو براتون بنویسم و شما لذت ببرید…

ارادتمند شما ، علی ۸۲۹۱

نوشته: علی۸۲۹۱

 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

لطفاً اگر به سن قانونی نرسیده اید این سایت را ترک کنید Please Leave this site if you are under 18