رفتن به مطلب

داستان سکسی خیانت زن شوهردار


behrooz

ارسال‌های توصیه شده


توجیه خیانت
 

راست یا دروغ، حقیقت یا کوص شعر، یه جایی خوندم (شاید هم مغزم این جمله رو ساخته و به عنوان یه جمله از یکی از بزرگان، تو ذهنم جا زده) که اگه از تبعات اندیشه ها، حرف ها و کارهامون آگاه بودیم، هر ثانیه مراقب بودیم که چی فکر می کنیم، چی میگیم و چی می کنیم.
خلاصه، همیشه از بچگی چشم و گوشم میجنبید و از شدت حشر روش های مختلفی رو برای ارضا شدن امتحان می کردم.
مثلا انواع روش های جق زدن و شیطونی و گی بازی با پسرای فامیل و چیز کردن تو خودمون و الی ماشاالله!
یادمه یک بار پای یه پست سیاسی تو اینستا به یه خانم که یه کامنت مخالف با عقیده سیاسی من گذاشته بود یه چیزی گفتم و یه کل کل باهاش داشتم. البته این که اون خانم بود هم در اینکه کامنتشو ریپلای کردم بی تاثیر نبود! خلاصه ادامه بحث رو تو کامنتا ادامه ندادم و رفتم دایرکتش و باهاش بحث کردم. یکی از دلایل این کارم این بود که وقتی با یکی بحث سیاسی میکنی تا مدت زیادی باید مشغول این شی که جواب های افراد مختلف به کامنتت رو رصد کنی و همش نگران باشی که یوقت کسی بهت توهین نکنه و خلاصه استرس داشته باشی. خلاصه بعد از یه بحث شاید یه ساعته تو دایرکت باهاش دوباره شبش پیام داد. اولش با خودم گفتم این کوصخل هم چه حوصله ای داره چون اون موقع دوزاریم کج بود و با روشهای عجیب خانما برای ابراز علاقه آشنا نبودم. ولی بعدش دیدم دوباره مطرح کردن بحث بهونه بوده و انگار بی تمایل نیست که آشنا شیم. خلاصه فهمیدم یه خانم متاهل و چادری با یه دختر کوچیک و اهل یه شهر مذهبیه. (البته الان که آدما رو بهتر شناختم، مطمئن نیستم و انتظار ندارم همه چی رو بهم راستشو گفته باشه!). به چادری بودنش اشاره کردم چون ما پسرا هممون یه جورایی فتیش خانمای چادری رو داریم شاید چون تو ناخودآگاهمون فکر می کنیم که به دست آوردن اونا سخت تره و بنابراین وقتی به دست بیاریمشون سزاوار جایزه نوبل سکس هستیم! خلاصه با هم دوست شدیم و چون شهرامون هم دور بود و من هم ترسو بودم و هیچ وقت گزینه ملاقات با یه خانم اونم متاهل رو حتی بهش فکر هم نمی کردم فقط بعضی وقتا با هم چت می کردیم. بحث به حرفای سکسی هم طبق معمول رسیده بود و میزان حشری و حرفه ای بودنش در حرفای سکسی یادمه که تا یه مدت برام خیلی عجیب به نظر می رسید (شاید طبق افکاری که ادم ناخوداگاه در مورد قشر مذهبی داره و فکر می کنه کوص و کیر ندارن!)
یادمه برام عکسای خیلی حرفه ای می گرفت از کونش و می فرستاد طوری که با همون یه عکس کارمو تا مدتی راه می انداختم! میگم حرفه ای چون مثلا می دونست چطوری تو دو ثانیه بره تو دستشویی و چطوری قنبل کنه و بهترین عکسی که توی اون زمان کم میشد گرفت رو با زاویه بندی و نور عالی و … بگیره و برام بفرسته. بهم فهمونده بود نیاز مالی داره، بخاطر این منم بعضی وقتا براش در ازای عکساش یه پولی میزدم. فهمیده بودم با سوال کردنم در مورد شوهرش یا زندگی شخصیش معذب میشه برای همین منم چیزی نمی پرسیدم دیگه و فضولی نمی کردم.
چند سال گذشته بود و من با دختری آشنا شده بودم و قصد ازدواج داشتیم. ارتباطم با اون خانم چادری هم همچنان برقرار بود منتها خیلی کم رنگ و هر از چند هفته. اون خانم چادری یه بار بهم گفت که می خواد به بهونه دکتر رفتن بیاد تهران و منم بیام تا اونجا همو ببینیم. بهم گفت خونه هم بگیرم. من چند روز با خودم شدیدا در حال کشمکش و کلنجار بودم و دو شخص در درونم با هم درگیر بودن حسابی. یکیشون میگفت این کار خیانت به شوهر اون زن و همسر آیندمه و بعد از این کار باقی عمرم رو در عذاب وجدان خواهم گذروند و شخص دوم می گفت که شخص اولیه داره کوص می گه و تو قبلا با گرفتن عکس این خیانت رو شروع کردی و فرصت رو از دست نده یا می گفت خیانت به شوهر اون خانم به خودش مربوطه و از طرفی تو هم هنوز ازدواج نکردی و فلان! کاملا میدونستم این کار درست نیست ولی حرف شخص دوم رو گوش دادم و رفتم تهران و با اون خانم رفتیم خونه.
خلاصه اون روز رو کلا سکس کردیم و یه روز خیلی خوب رو با هم داشتیم (حداقل من داشتم) و نمیگم بعدش و روزای بعد ترش چه حسی داشتم و احساساتم خوب یا بد بود تا قضاوتی در مورد این کار یا درستی و غلط بودنش توی ذهن کسی ایجاد نکرده باشم؛ فقط در همین حد بگم بعد از یه مدت ازدواجم بهم خورد و شاید یکی دو سال دیگه با اون خانم فقط به صورت چتی در ارتباط بودیم و بعدشم خداحافظی کردیم.
حقیقتش منم میتونستم از نحوه سکس و ابعاد تخیلی آلتم و نحوه قمبل کردن طرف و یورش بردن من به لای پاشو و … خیلی بهتر از نویسنده های کوص شعر سایت بگم ولی حس میکنم اینطور چیزا دیگه زیادی لوس و مسخره شده. بنابراین سعی کردم خاطره ای که داشتم رو باهاتون به اشتراک بزارم و بگم هیچ انسانی نیست که موقع خیانت کردن، ته دلش ندونه که کارش درست نیست!
پانوشت: اینستا قبلا جواب بود و الان دیگه هم از ما گذشته هم دیگه 99 درصد مردم حوصله خودشون رو هم ندارن. بنابراین “دونت ترای دیس اَت هوم!”

نوشته: Mister black

 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

لطفاً اگر به سن قانونی نرسیده اید این سایت را ترک کنید Please Leave this site if you are under 18