رفتن به مطلب

داستان خواهر جان


minimoz

ارسال‌های توصیه شده


خانم ها راستش بگید دلیل واقعیش چیه ؟
 

سلام به دوستان راستش نمی خواستم این داستانم تعریف کنم اما خواهرم خودش گفت نه بنویسش منم قبول کردم بنویسمش ما 4 تا بچه هستیم اول داداش بززگم جابر دوم داداش کوچیکم جواد خواهرم مرجان منم مهران از همون اول دو تا داداشام خیلی به مرجان سخت می گرفتن خیلیا خیلی انقدر که حتی بعد مدرسه هم جواد میرفت دنبالش از همون بچگی چون مامانم فوت کرد منو مرجان بزرگ کرد که یادم داد شبیه اون دو تا داداشای دیگم نباشم میگفت غیرت چیز چرتیه هر کس حق داره از زندگیش لذت ببره بعدشم که به زور شوهرش دادن در صورتیکه پسر عموم محسن دوست داشت هر چی بزرگتر میشدم مرجان بیشتر سعی می کرد که نظرات و افکارم تغییر بده تا شبیه شوهرش و داداشام نباشم میگفت اینها روانی ان از زندگی لذتی نمیبرن تو لذتت از زندگی ببر منم عاشق دختر عموم ندا خواهر محسن بودم اما شوهرش فوت کرده بود و بیوه بود تازه ازم 5 سال بزرگتر بود محسن ازدواج نکرده بود و هنوزم مجرد بود وقتی مرجان عشقم به ندا فهمید خودش کانالی شد که با ندا مرتبط بشم و به هم پیام بدیم و زنگ بزنیم ندا تم از من خوشش میومد اما خب خانواده اونم قبول نمی کردن ندا به من بدن چون میگفتن من ازش کوچیکترم زندگیمون نمیشه از این حرفا اما مرجان گفت نشه زندگی کنید عشق و حال که می تونید بکنید؟اتفاقا ندا بیوه هم هست تشنست ثوابم داره تو زن نیستی بفهمی حالا که همدیگه دوست دارید حله تو راضی اون راضی گور پدر ناراضی خونه مرجان شد پاتوق عشق و حال من و ندا نمیدونم مرجان چی به ندا گفته بود که همون بار اول رفتیم توی اتاق ندا زانو زد کمربندم باز کرد گفت مهران کوچولویی که می گفتی ببینم کیرم که دید گفت این کوچولوعه؟مهران بزرگه است این جووون گفتم اگر کیرت کوچیک باشه دیگه نمیام اما حالا هر روزم بگی میام کیرم خورد وااای که لذت زیادی داره یه زن خوشکل کیرت بکنه توی دهنش اون لبهای قرمز رژ زدش دور کیرم حلقه شده بود زبونش که دور کلاهک کیرم میمالید آه و ناله ام بلند کرده بود گفت جانم مهران من بهت حال میده؟گفتم خیلی گفت هنوز کاری نکردیم عزیزم گفت حالا وقتشه مهران لختم کن مانتو و شلوار لی اش از پاش در آوردم یه شورت نارنجی پاش بود اونم کشیدم پایین یه کوس تپلی خوشکل ندا گفت بکن توش دیگه طاقت ندارم کردم توش داغیش کیرم سوزوند گفتم چه داغه گفت بی تابه کیره کیر می خواد بکن توش مهران توی کوسش تلمبه میزدم اونم بالای کوسش میمالید کوسش تنگ و داغ بود نمی تونست چشماش باز نگه داره فقط لبش گاز میگرفت میگفت بکن بکن بکن که آبم اومد و ریختم توی کوسش گفت چه زود اومد دوست دارم تا شب بکنی میکنی ؟
که مرجان اومد گفت جمع کنید شوهرم سعید الان میاد خونه ناهار می خوره دوباره میره جمع کردیم و لباس پوشیدیم و منتظر سعید بودیم یکم دیر اومد ندا نشسته بود روی پام و کیرم راست کرده بود سرم کرده بودم زیر پیرهنش و سینه هاش می خوردم که مرجان گفت آقا مهران آقا مهران ؟ندا جان تو نذار گفت داداشت گشنه است منم گشنه تر وسطش بود صدامون کردی گفت تو رو خدا جلو سعید سوتی ندید شر میشه گفتیم باشه سعید اومد ناهار خورد اما من و ندا نخوردیم سعید ناهارش خورد یکم اخبار نگاه کرد و بعدش رفت تا سعید رفت مرجان رفت دم در بدرقش کرد و بعدش رفت دستشویی ندا توی آشپزخونه بود رفتم شلوارم کشیدم پایین گفت وای هیچ وقت انقدر از دیدن یه کیر انقدر خوشحال نشده بودم یکم خوردش دستاش روی اوپن گذاشتم کردم توی کوسش و شروع کردم تلمبه زدن می گفت آخ جووووون مردای شهوتی دوست دارم جرم بده یهو مرجان دیدم که داشت نگاهمون می کرد و لبهاش گاز گرفت گفت خوبه جفتتون حشری هستید ما سعید اینطوری نیست مثله مهران ندا می گفت مرجان مرسی منو به مهران رسوندی مرررسی عزیزم منم تند تند توی کوس ندا تلمبه میزدم صدای آه و ناله ندا بود و شالاپ شالاپ های تلمبه هام مرجان هم ایستاده بود و نگاه می کرد و دستش توی شورتش بود تا اینکه هم من آبم اومد هم ندا ارضا شد از ندا لب گرفتم گفتم خیلی حال داد گفت به من بیشتر مرجان هم بوسیدم گفت آفرین بهت افتخار می کنم پرچم خانواده مون بالا بردی ندا گفت مهران ماله منه رفت دستشویی لباس هاش پوشید موقع رفتن هم من بغلش کردم بوسیدمش هم مرجان که به مرجان گفت خواهری مرررسی بابت همه چیز مرجان هم گفت قابلی نداشت خواهر نوش جونت و خندیدن بعد از رفتن ندا منم رفتم حمام چندین بار دیگه ندا کردم مرجان هم به بهانه های مختلف میومد ما رو نگاه می کرد یه بار بعد از رفتن ندا بهم گفت مثله فیلمای پورن سکس میکنی کجا یاد گرفتی پدرسگ؟گفتم هیچ جا ندا تجربش زیاده خندید بهش گفتم مرجان دیدم میای نگاه میکنی بهت حال میده ؟گفت خوشم میاد از وحشی شدنت وقتی شهوتت بالا میزنه گفتم محسن بیارم برات وحشی بشه؟ گفت نه اونم اینطور نبود آبش که میومد می خواست بره خیلی هم ترسو بود گفتم پس محسن هم آره ؟گفت آره همون 6 ماه بعد از ازدواجم آوردمش اما هیچ کدوممون از سکس با هم لذت نمی بردیم با اون کیر درازش مرتیکه ترسو گفتم نمی دونستم گفت مگه قراره به تو گزارش بدم ؟ گفتم نه .ندا یه هفته درگیر دکتر بود چون والیبالیست بود و انگشت هاش شکسته بود نتونست بیاد .سعید و داداش کوچیکم جواد رفتن بندر برای ترخیص کالا ،من و مرجان تنها بودیم عصر با هم رفتیم بیرون ساندویچ خوردیم شب بهم گفت گرسنه ات نیست ؟گفتم نه گفت من تشنه ام گفتم خب برو آب بخور بیارم برات؟گفت نه تشنه یه پسر وحشی حشریم نشست روی پام پسوناش به صورتم میمالید و کونش به کیرم تا راست کنم گفت گفت بهت قول میدم از ندا تنگ ترم شلوارم کشید پایین کیرم می خورد گفت می خوام مثله ندا توی کوسم جاش بدی انقدر کیرم خورد که آبم اومد گفت دوست نداشتم وسط کار آبت بیاد گفت پسونام بخور خودم دوباره برات راستش میکنم نشسته بود روی پام کوسش به کیرم میمالید و پسوناش میذاشت دهنم می گفت بخور بخور دوباره راست کردم گفت بریم توی آشپزخونه دستاش روی اوپن گذاشت گفت بکن توی کوسم فهمیدم این پوزیشن که باهاش ندا می کردم و همیشه نگاه می کرد خیلی دوست داره کیرم کردم توی کوسش از تنگیش تعجب کردم گفتم چه کوس تنگی گفت بهت گفتم تنگ تر از ندام گفت مهران آروم آروم تلمبه بزن هر وقت بهت گفتم وحشی شو گفتم باشه گفت خیلی حال میده انگار کوسم مثله یه گل باز و بسته میشه آروم آروم تلمبه میزدم که گفت وحشی شو وحشی شو تند تند توی کوسش تلمبه زدم که ارضا شد گفت واااای چه حالی داد مهران داگی شد گفت الان وحشی شو جر بده کوسمو توی اون کوس تنگ تلمبه میزدم از طرفیم بدنم به کون گندش می خورد بیشتر حال میداد که دوباره ارضا شد رفتیم توی اتاق روی تخت خوابید گفت کوسمو دوست داری ؟گفتم از کوس ندا تنگ تره گفت کیر تو کلفته کیر سعید درازه ماله محسنم دراز بود کیرم کردم توی کوسش خوابیدم روش کیرم تا ته کرده بودم داخل کوسش گفتم گشادش میکنم گفت دوست دارم تو گشتادش کنی مثله کوس ندا توی کوسش تلمبه میزدم و نوک پسوناش گاز می گرفتم که آبم اومد گفت جوووون گفت عالی بودی پسر خیلی بهم حال داد تا حالا هیچ کس نتونسته بود ارضام کنه اما تو چند بار ارضام کردی مهران تازه پیدات کردم از دستت نمیدم حالا اسمش هر چی می خواد باشه مهران؟یه کاری بگم میکنی ؟گفتم هر کاری باشه قبوله گفت از الان فقط من بهت کوس میدم گفتم یعنی ندا نه ؟چی بهش بگم؟ گفت تو چیزی نگو من درستش میکنم میگم سعید دعوا کرده گفتم به یه شرط ؟گفت چی ؟گفتم کون گنده خوشکلتم بکنم گفت نه مهران کیرت کلفته دردم میاد گفتم مگر سعید نکرده توش؟گفت چرا اما کیر هویجی سعید کجا کیر بادنجونی تو کجا ؟کونم پاره میشه گفتم پس باید با ندا بخوابم گفت باشه باشه اما قول بده هوامو داشته باشی گفتم باشه می خوای با روغن بکنم؟گفت آره روغن آوردم زدم به کونش کیرم به سوراخش میمالیدم داگیش کردم اون کون گنده قشنگ جلوم بود سر کیرم می کردم توش در میاوردم چند بار اینکارو کردم یهویی کیرم تا دسته کردم توی کونش گوزید گفتم جووون می گفت مهران مهران مهران مهران کونم پاره شد پاره کردی کونمو مهران خیلی قول دادی ؟گفتم وقتی پای کون گنده در میون باشه همه مردا هر قولی بگی میدن می گفت تو رو خدا بکشش بیرون خیلی درد داره گفتم تحمل کن مگه نمی خوای جای ندا هم برام پر کنی ؟باید تحمل کنی کیرم تا ته کرده بودم توی کونش و سفت فشار میدادم که تا ته بره اونم گریه می کرد و میگفت مهران مهران مهران فقط یه دقیقه درش بیار بعد دوباره بکن میدونستم می خواد دیگه نده درش نمیاوردم کم کم شروع کردم توی کونش تلمبه زدن شاید باورتون نشه اما حس کردن اون کون گنده قشنگ و کیرم که تا خایه هام توی اون کون گنده و قشنگ بود انقدر بهم حال میداد از یه جایی به بعد صدای مرجان نمی شنیدم فقط به کیرم که داشت توی کونش میرفت و میومد نگاه می کردم و می گفتم عجب کونیه چه تنگه تا اینکه آبم اومد ریختمش توی کونش و کشیدم بیرون وقتی بلند شد اولین کاری که کرد یه سیلی محکم بهم زد گفت دیگه بهت نمیدم برو با همون ندا جنده بخواب و رفت دستشویی وقتی برگشت رفت توی آشپزخونه رفتم از پشت بهش چسبیدم گفت مهران ؟گفتم خیلی کونت حال داد قربونت برم مرجان تنگ من پسوناش توی دستام گرفتم و نوک شون فشار میدادم در گوشش گفتم قول میدم برات جبران کنم همین امشبم جبران میکنم تا صبح وقت زیاده گفت کوس دادن از کون دادن بیشتر دوست دارم گفتم منم کون کردن بیشتر از کوس کردن دوست دارم اون شب تا صبح دو بار دیگه ارضاش کردم انقدر که نفهمیدیم کی بیهوش شدیم. اما وقتی مرجان حال ندا گرفت که دیگه نیاد ندا گفت مهران من هر زمان خونمون خالی شد بهت میگم بیای گفتم باشه عزیزم یه روز پیام داد رفتم خونشون گفت مهران خیلی دلم برات تنگ شده بود از هم لب گرفتیم شلوارم کشید پایین کیرم گرفته بود گفت همه این دعوا ها از این کیر کلفتت شروع شد گفتم کدوم دعوا ؟خندید کیرم می خورد و می گفت مهران قول بده هر کی هر چی گفت کیرتو از من نگیر باشه ؟رفتیم توی آشپزخونه دستاش گذاشت روی کابینت گفت بکن واقعا سکس ایستاده خیلی حال میده چون هر چی بیشتر ندا حال می کرد پاهاش سست میشد وسط آشپزخونه داگیش کردم توی کوسش تلمبه میزدم تا اینکه آبم اومد رفتیم توی اتاقش روی تخت پاهاش باز کرد کیرم توی کوسش بود گفت کوس مرجان تنگ تره مگه نه ؟ آخرش کشیدت روی خودش ؟میدونی چند سال دنبال این بود که بکنیش؟ نمیدونم کجا کیرت دیده بود همیشه دنبال این بود که بهت بده به منم گفت دوست دارم بهش بدی من ببینم گفتم پس تله شنا دوتا بود ؟گفت از اولشم قرار بود کاری کنم که بتونه بهت بده اما حالا منم نمی تونم ولت کنم ماله هر دومون باش چی میشه ؟
گفتم تو که حتما میگایم تازه برات برنامه های زیادی دارم اما اون خواهرمه خیلی تنگه خیلی حال میده اما خب اون شوهر داره گفت دامادتون سعید ؟ یه گاو به تمام معنیه به محض اومدن آبش خوابش میبره گفتم مگه بهش دادی ؟ خندید گفتم ای جنده به کیا دادی؟
گفت راستشو بگم؟گفتم آره گفت به همه مردای فامیل گفتم حتی به جابر ؟گفت آره گفتم حتی جواد ؟گفت آره گفتم پس مرجان راست میگفت تو جنده ای گفت جنده چیه ؟ من از مردای فامیل کمک گرفتم تا سوراخام گشاد کنن من مثله مرجان داداش کیر کلفت نداشتم گفتم ندا جنده کردن کوست خیلی حال میده گفت همه مردا همینو بهم میگن خندیدیم بعدش تلمبه هام تندتر کردم تا آبم اومد وقتی خواستم از خونش برم گفت مهران با مرجان باش خیلی کمبود داره و از اون روز دیگه جواب پیام ها و زنگام نمیداد منم شدم گشاد کن کوس و کون مرجان تا اینکه ازدواج کردم دو سال بعد فهمیدم زنم هم به پسر خالش میده فقط می خواستم بدونم دلیل دادن زنم مرضیه که کوس و کونش گشاده به پسر خالش چیه ؟
خودم حدس میزنم زنها سکس با دو نفر دوست دارن همش بهانه است که کیرش درازه من دنبال کلفتم … من که کیرم کلفته مرضیه دنبال چیه ؟حتما دراز ؟؟!!

نوشته: مهران

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

لطفاً اگر به سن قانونی نرسیده اید این سایت را ترک کنید Please Leave this site if you are under 18