داستان گی لذت کون دادن

[minimoz]

لذت بالای کون دادن
 

سلام عشقا من مسعود 25 ساله 75 کیلو 180 قد بدن سفید و زنونه جوری که خودمو تو آینه میبینم حشری میشم خوشگلم هستم. این خاطره واقعی واسه دوم دبیرستانه. یه دبیر داشتیم آقای خالقی که همسایمون بود دوسه خونه بعد از ما بودن. یه حس عجیبی داشتم از بچگی وقتی اوایل این بود که فیلم سوپر میدیدم همیشه خودمو جای زنه فرض میکردم و عاشق کون دادن بودم اونم با پوزیشن داگ استایل. دوران راهنمایی با دوستم همدیگرو لاپایی میکردیم تا رسیدم دبیرستان و اوج کس کلک بازی و… عماد دوستم و من دیگه فیلم می‌دیدیم مثل فیلم همدیگرو ارضا میکردیم و این حس روز به روز در من بیشتر و بیشتر می‌شد… دیگه وقتی خونه خالی میشد من عماد رو نمیکردم فقط اون منو می‌کرد من بدجوری عاشق کون دادن شدم. و هر سری یه جور و یه فانتزی جدید. جوری شدم که خونه خالی میشد لباس زیر زنونه می پوشید و آرایش میکردم و زیر ابرو برمیداشتم و تنها منتظر یه تنوع بودم که یکی جز عماد منو بکنه. ولی میترسیدم. چند وقتی گذشت یه روز با عماد تو کوچه دعوام شد و پسر کوچیک آقای خالقی تو کوچه بود اونم اومد بچشون ببره خونه عماد فحش بهم داد و گفت برو کونی کم کونت گذاشتم؟ آقای خالقی شنید و خلاصه رفت و مدتی گذشت امتحانات ترم اول شروع شد یه روز ظهر تو کوچه هیچکی نبود کتاب رو آورده بودم داشتم درس میخوندم آقای خالقی صدام زد رفتم پیشش گفت من خودم ناظر امتحانات رو یه ساعت قبل از امتحان سوالارو میارم چون نهایی نیست میتونم بهت بدم سوالاتو. منم از خدا خواسته تشکر کردم و روز اولین امتحان شد اومد رد شد و بهم گفت یه ساعت قبل امتحان واست میارم برگه رو. رفت و یه ساعت قبل امتحان اومد برگه رو بهم داد و رفت. من اصلا بفکر این نبودم که نقشه کونمو کشیده. چون اصلا اینجور آدمی نبود. بعدازظهر دوباره در خونش صدام زد رفتم پیشش سلام کردم گفت بیا تو… رفتم دیدم تنها بود زن و بچش نبودن. یه دفعه اومد در رو بست چسبوندم به دیوار و لبامو کرد تو دهنش. دستش کرد تو شلوارم کونمو انگشت کرد هیچ مقاومتی نکردم و البته هم کاری هم نکردم. با اینکه از خدام بود ولی هاج و واج مونده بودم. یکم باهام وررفت دید اوکی نیستم حرف اون روز دعوای منو عماد رو پیش کشید گفت چرا با اون بی تربیت دوستی که بخواد چنین حرفی بهت بزنه. بعدش منو فرستاد رفتم خونه. بهم گفت سوالای امتحانای بعدی رو هم واست میارم ولی تو هم بی معرفتی نکن باهام. از هیچی نترس چون من از تو بیشتر میترسم از آبروم. پس فکر بد نکن. پیش خودمون میمونه. رفتم خونه مثل خوره افتاده بود به جونم فکر اینکه بهش کونمو تقدیم کنم. یه جق حسابی به یادش زدم که داشت لبامو می‌خورد و خودمو زیر کیرش می دیدم و همون تنوعی که داشتم دنبالش میگشتم جور شده بود. درسم خیلی خوب بود منم بهش گفتم همه رو نمیخوام که زحمت نیفتی همین چند درس که یکم از بقیه سخت ترن ممنون میشم. گفت چشم مسعود جان تو جون بخواه. یه هفته میشد صدام نزده بود منم حسابی با موبر بدنمو صاف و صوف کردم منتظر بودم اشاره کنه… هر روز با خیار و بادمجون خودمو آماده میکردم که اگه کرد توش بتونم جوابگو باشم. بالاخره روزش رسید و تو کوچه بودم صدام زد رفتم داخل شدم تو راهرو دوباره حمله کرد و لبامو خورد گفتم نکن اینجور بریم داخل اتاق اونجا مال خودتم. اینو بهش گفتم انگار دنیا مال اون شده بود گفتم شما برید داخل من برم دستشویی بیام. رفتم خودمو حسابی تمیز کردم و اومدم رفتیم اتاق خواب رو تخت یه رو فرشی پهن کرد رو تخت و شروع کرد لخت شد با شورت منم لباسامو درآوردم یه شورت زنونه تنگ که کونم از بغلش زده بود بیرون پام کرده بودم منو که اونجوری دید چشاش چهارتا شد. حول شد نمی‌دونست از کجا شروع کنه. بهش گفتم شما دراز بکشید من خودم هستم. روبه بالا شد رفتم نشستم رو شکمش و لبامو بردم چسبوندم به لباش. حسابی ازم لب گرفت منم مثل یه زن افتاده بودم باهاش همکاری میکردم دیگه تعارف گذاشته بودم کنار و بی حیای بی حیا چشم تو چشم شدم باهاش و رفتم پایین‌تر شورتشو کشیدم پایین واااااااااای چی میدیدم یه کیر واقعی تقریبا 17 سانتی میشد شایدم کمتر ولی کله قارچی و خوش تراش نسبتا کلفت خیلی خوب بود نه خر کیر نه دودول… براش خوردم هرچی تو فیلما دیده بودم براش پیاده کردم. تو کهکشان‌ها بودم اصلا خودکار فرمون سکسو دستم بود. گفت بسه الان آبم میاد نخور دیگه… بلند شد اومد منو دراز کرد و شورتمو کشید پایین و یه بوس از کونم کرد و تف زد به کیرش یه کم کم واسم بزرگ بود هرکاری کرد نشد یعنی من دردم می‌گرفت بهش گفتم کرم بیار آورد گفتم همون جوری که اول دراز کشیدی بمون تا من بیام روش. کرم زدم به کیرش حسابی چربش کردم ریختم رو دستش گفتم دمبه هامو چرب کن تا در سوراخ کونم حسابی شل شد و نرم همش از کونم تعریف می‌کرد و با چک میزد بهش. نشستم رو کیرش بهش گفتم تکون نخور تا خودم درستش کنم پاره میشم اگه یدفعه جا کنی اوکی داد. اینقدر با کله کیرش سوراخ ور رفتم تا کله قارچی رفت تو نفسم برید تا انجامش دادم. همونجور موندم چند دقیقه همش میخواست جا کنه سرگرم کردم باهاش حرف زدم من عاشق این لحظه ام که حرف بزنم بهش گفتم چطوره کونم گفت اصلا انتظار اینو نداشتم که اینجوری باشی اینقدر کاربلد کونت از کون تو فیلم سوپر هم بهتره. درش آوردم واسش ناز کردم گفت بزار بره تو منم با ناز و عشوه گفتم نهههه بهت نمیییییدم میخواااای چیکارم کنی؟ میای اول عقدم کنی یا نهههه؟ وااااای کیرت خیلی عالیه ولی بزرگه نمیخواااااام. دیوونش کردم با این آه و ناله و حرفام. دوباره یه دست چرب کشیدم به کیرش بدجوری شق بود نشستم اینبار راحت‌تر رفت تووووو. بهش گفتم آماده ای گفت آره تا ته نشستم روش و یه آه بلند کشیدم و افتادم بجون لباش. دوباره اومدم بالا دیگه باکونم رو کیرش بالا پایین میکردم و آه و اوووووه. بهش گفتم از این به بعد واسه خودته بکن توش مرد من. من حشری اونم روانی کردم یه دفعه بلند شد نشست منم نشسته بغلش بودم لبامو خورد نذاشت تکون بخورم زیر گلومو گردن و زیر گوشام خورد بیهوش و نیمه جون تو بغلش بودم و کیرش تا خایه هاش تو اعماق وجودم جا باز کرده بود و دوس داشتم ازش حامله هم میشدم. یه دفعه برم گردوند و داگی شدم براش که عاشق داگ استایلم. دوباره همه کیرش تا دسته کرد داخل و من فقط داشتم زنونه بهش کون میدادم و آه و ناله میکردم دیگه به اسم کوچیک صداش میزدم مهرداااااااد این کون فقط تو میتونی راش بندازی برمیگشتم نگاش میکردم و با تمام وجود داشت تو کونم تلمبه میزد و من انگار نه انگار همچین کیر سن بالایی تو کون بچه دبیرسانیم داره منو اونو به اوج میرسونه گفت داره میاد چکارش کنم گفتم نریز تو بریزش رو کونم منتظر بودم درش بیاره که یدفعه سفت و محکم پهلوهامو گرفت تا خایه جا کرد و یه لیوان آب کیرشو ریخت تو اعماق وجودم درآورد و افتاد رو تخت منم همونجور قمبل کرده رفتم سراغ کیرش که خیس آب کیر و آب کون و تف و کرم بود واسش حسابی با لبام ساک زدم. یه دفعه منو گرفت درازمدت کرد بغل خودش تا یه ربع قربون صدقم میرفت و ازم قول گرفت فقط با خودش باشم. منم خیلی راضی بودم و هستم… اگه خوشتون اومد بازم براتون از سکسامون میگم. ولی بجان خودم واقعیت براتون نوشتم. اگه میبینین خیلی سوپری و حشر وارانه نوشتم دلیلش فقط اینه عاشق این حس هستم و دوس دارم حالا که برام لذت بخشه واسه جفتمون باشه بهمین دلیل سعی میکنم حرکات و پوزیشن و هرچی بلدم رو کنم تا اونم منو ول نکنه بره سراغ یکی دیگه… الان من و مهرداد سالهاست زوج همیم حتی اسممو گذاشته الهام. اینقدر که با من ارضا میشه با زنش نمیشه… یه توصیه واسه هم حسای خودم اینه واقعا سنگ تمام بزارین واسه اونی که ارزش داره نپرین اینور اونور. حال نمیده من امتحان کردم یه کون کار بلد باشین واسه یه بکن کاربلد. بازم براتون مینویسم عشقا.

نوشته: مسعود