رفتن به مطلب

داستان سکسی خواهر سفید با سینه های نرم


mame85

ارسال‌های توصیه شده


خواهرم دیوونم کرد
 

سلام دوستان
میخوام داستان دومین سکسم رو براتون تعریف کنم اسم من امیره ۱۸سالمه قدم ۱۸۶و بدن ورزشی دارم و برای بدنم زحمت کشیدم و ساختمش اولین سکسم که با یه جنده بود با رفیقم رفته بودیم کردیم بعدا اون رو هم میزارم
بریم سر داستان خودمون ما یه خانواده چهار نفره هستیم پدرم ساعت ۷میره سرکار و ساعت ۱۱ شب برمیگرده مادرم هم خانه داره و شغل نداره خواهرم هم بیمارستان کار میکنه و من هم مغازه کار میکنم .
داستان ما برمیگرده به ۱ماه پیش فضای داخل خونه ما جوریه که باهم خیلی راحتیم
مثلا من همیشه با شلوارکم و لباس هم نمیپوشم معمولا تو خونه و خواهرم هم همیشه با یه شلوارک و تاپه البته که مامانم بهش گیر میده ولی توجه نمی کنیم زیاد
من اصلا هیچ حسی به خواهرم نداشتم
ولی خب بعضی وقت ها تحریک میشدم چون طبیعت ادم اینه از خواهرم بگم که بدن سفید سفیییید یه کوچولو از من کوتاه تره و سینه هایی که داره من فقط تو فیلمای پورن دیدم بدن خیلی رو فرمی داره تو کل فامیل ولی همیشه بین فامیل پوشیدست بدنش
داستان ما از جایی شروع شد که رفتیم مترو
اونروز خیلی شلوغ بود خواهرم جلو بود و من پشتش برخورد های ریزی باهم داشتیم ولی تحریک نمیشدم تا اینکه یه خورده گذشت و دیدم دارم راست میکنم کم کم خوشم اومد ولی خودمو جم و جور کردم شبش رسیدیم خونه خواهرم گفت که میخواد بره حموم و عرق کردم و این حرفا خلاصه رفتش منم تو فکر مترو بودم که چی شد
زد به سرم برم تو اتاق ببینم میتونم ببینمش
رفتم تو اتاق لباساش جلو در حموم بود یه خورده بو کردم خیلی خوب بود
داشتم میرفتم دم اتاق بودم که برم بیرون دیدم دستشو اورد بیرون تا حوله رو برداره سینه هاش کاملا مشخص بود اونو که دیدم دیگه دیوونه شدم سریع رفتم بیرون
گفتم باید من بیشتر ببینم
با هزار بدبختی برنامه دوربین مخفی رو دانلود کردم و پلن چیدم که ازش فیلم بگیرم گوشیمو زدم به شارژ به پشت که قشنگ در حموم معلوم بشه زدم فیلم شروع بشه
خواهرم که داشت میرفت حموم قشنگ جلوی حموم لخت شده بود کامل بدنش مشخص نبود ولی مشخص بود لختیش
با یه کوچولو از سینه هاش معلوم بود ولی میشد دید یه چیزایی بعد حدود بیست دقیقه از حموم اومد بیرون و سینه هاش قشنگ تو دوربین افتاده بود دید قشنگ داشتم بهش کصش هم یکم خطش مشخص بود تا نافش
من اینارو دیدم دیوونه شده بودم
این شده بود کار من هر وقت میرفت حموم فیلم میگرفتم ازش
فیلماشم دارم کسی خواست تبادل میکنم
گذشت و رسید به جمعه پدرم تعطیل بود خواهرمم خونه و مامانمم همینطور پدرم که میخواست بره پیش داداشش تا دیر وقت هم نمیومد مادرمم که مثل همیشه قرار بود بره پیش مامانش ساعت ۲ ظهر جمعه بود من از خواب پاشدم اومدم دیدم کسی نیستش گفتم محدثه مامان اینا کوشن گفت مامان که خونه مامان بزرگه بابا هم رفته پیش عمو رضا
گفتم خوبه والا و ساک باشگاه رو اماده کردم رفتم باشگاه بعد دوساعت اومدم خونه محدثه گفت بیشعور میترسم من تنها تو خونه یروز مامان اینا نیستن خونه باش گفتم خجالت بکش بابا ۲۴سالت شده همسنای تو دارن بچه دومشون رو میارن خندیدم و رفتم دم یخچال گفت اون موقع با الان فرق داشت
گفتم به هر حال برنامه چیدم با رفیقام برم بیرون محدثه التماس که نرو و من هم گفتم میرم زودی میام خلاصه رفتم بعد یه ساعت دیدم محدثه زنگ زد گفت امیر کجایی گفتم بیرونم گفت پاشو بیا خونه مامان زنگ زده میگه قراره بابات بیاد دنبالم شام بریم خونه عموت
گفتم تو هم میری گفت نه من نمیرم گفتم خب منم نمیرم بگو بهشون گفت باشه ولی بیا خونه من میترسم منم دیگه بیخیال بیرون شدم گفتم باشه میام الان اومدم خونه برای شام اولویع درست کرده بود و شلوارک مشکی با یه تاپ سبز و موهای فرفریش به خودش رسیده بود مشخص بود که حموم رفته شام رو خوردیم مامان زنگ زد به من گفت امیر جان ما شب رو اینجا میمونیم صبح بابات از همینجا میره سر کار منم با زن عموت قراره بریم خرید شما هم شام یچیزی بخورید گفتم دخترت الویه برامون درست کرده گفت خوبه پس نگران نباشم مراقب باش گفتم اوکیه و قطع کردم ساعت نزدیکای ۱۲شد محدثه گفت من خوابم میاد گفتم خب برو بخواب گفت میترسم گفتم با خنده از چی میترسی روح سرگردون دوس پسرات میان بترسوننت گفت مرضض مامان اینا نیستن میترسم گفت جامو میارم همینجا میندازم گفتم باشه داشتم با گوشی ور میرفتم محدوه هم داشت جا مینداخت یه دشک بزرگ انداخت با دوتا بالشت کنار هم و یه پتو گفتم خبریه مهمون داریم ؟ کسی قراره بیاد گفت نهه میترسم پیشم بخواب منم یدقه تحریک شدم گفتم شب شاید بتونم کاری کنم به شوخی گفتم لگد که نمیزنی گفت نه قول میدم
گفتم باشه حالا رفتم یواشکی یه دیازپام برداشتم اوردم (قرص خواب آور) من خودم چون یه عالمه ویتامین میخوردم بعضی وقت ها هم به محدثه میدادم خودم یدونه زینک خوردم که شک نکنه یه دونه هم دیازپام بهش دادم گفتم این قرصه جدید گرفتم بخور برای ریزش مو خوبه اونم بدون سوال خورد
خلاصه رسیدم به جایی که دیدم داره اثر میزاره روش دیاز پام یخورده شل کننده هم هستش گفت من خوابم میاد بخوابیم گفتم باشه بخوابیم با همون تاپ سبز و شلوارک مشکی که تا بالای زانو هاش بود رفتیم زیر پتو وااای کیرم مثل سنگ شده بود خون جلو چشام رو گرفته بود بعد نیم ساعت صداش کردم دیدم جواب نمیده هی نزدیک تر شدم دستم دور بدنش انداختم پشمام ریخت سوتین نداشت گفتم پیش خودم باور کن این خودشم دلش میخواد بازی کردم با اون سینه های سفیدش وااای خدا بود به همه جاش بدون ترس داشتم دس میزدم ولی نمیدونم متوجه شده بود یا نه گفتم بزار دستمو ببرم تو شرتشبردم وااای کصش نرمممم نرمم داشت دیوونم میکرد یخورده ور رفتم باهاش خیس خیس شدم بود دستم رو میکردم تو دهنم تا طعم ابش رو حس کنم خیلی حس خوبی داشت کم کم شلوارک رو در اوردم از پاش کیرمم که نیازی به تف نداشت خیس خیس بود سرش دادم از پشت کونش تا زیر کصش مثل هلو رفت لای پاهاش اروم اروم شروع کردم به لاپاییایی این دختر فرشته بود فرشته دیدم داره تکون میخوره اهمیت ندادم مهم نبود برام بیدار بشه ولی فهمیدم که بیدار شده گفت داری چیکار میکنی رو شکمش خوابیده بودم و لبام کنار گوشش بود داشتم میخوردم و لاپایی میزدم گفت نکن با گریه ولی من اهمیت ندادم کمکم داشت خوشش میومد گفت اگه کسی بفهمه گفتم هیچکس نمیفهمه گفتم تالا سکس داشتی هیچی نگفت میخواستم بکنم توش پرسیدم نگفت هی بعد چند بار گفتم اگه نداشتی بگو میخوام بکنم توش با شهوت گفت بکن توش بلاخره گفتم بازه گفت ارههه بکن کیرمم که خیس خیس کصش خیس خیس گذاشتم سر کصش هل میدادم نمیرفت تو سر میخورد با دست تنظیمش کردم به سختی سرش رف تو جیغ زد گفت درد داره گفتم یکم تحمل کن یخورده رفت تو انقدر داغ و تنگ بود داشت اتیشم میزدصدا هاش رفت بالا کم کم کیرم توش جا شده بود تلمبه میزدم حالت چشاش دیوونم میکرد کیرمو در اوردم گفتم داره میاد گفت میخوام بخورمش گذاشتم دور لبش تا ته گلوش فشار میدادم یخورده دندون میزد ولی وقتی کیرم تا ته میرفت تو دهنش میرسید نزدیک حلقش خیلی لذت بخش بود صدا هایی که در میاورد انگار داشت خفه میشد ابم اومدم همونجوری تودهنش دهنش پر پر شده بود از لبش داشت میریخ رو سینش اون شب ما تا صبح ده بار سکس کردیم اخراش کیرمو تو کصش بی حرکت گذاشته بودم بمونه اونقدر گوشش و گردنش رو خورده بودم چند بار ارضا شده بود گذشت و رسید به هفته پیش که سکس با دوستش انجام دادیم اگه خوب استقبال کنید اونم میزارم

نوشته: امیر

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

لطفاً اگر به سن قانونی نرسیده اید این سایت را ترک کنید Please Leave this site if you are under 18