gayboys ارسال شده در 8 تیر اشتراک گذاری ارسال شده در 8 تیر بوسهی حرام 1 -رئیس کاری ندارید با من؟ میتونم برم؟ +شوهرت اومده دنبالت؟ -اره پایین وایساده منتظرمه +بیا اینجا بعد برو رفتم سمتش چند روزی بود وقتی میفهمید که حسام میاد دنبالم این کارو انجام میداد. وقتی بهش رسیدم شونههام رو فشار داد تا جلوش زانو بزنم کیرشو دراورد و حدود ۲۰ ثانیه مالیدش به لبام و بعدم یه دستمال مربوط داد بهم و گفت رژتو از روی کیرم کامل پاک کن حوصلهی غرغرای دوستدخترم رو ندارم بعدش با همین لبایی که مزهی کیر منو میده شوهرت رو میبوسی . بهش گفتم چشم و چون میدونستم ازپنجرهی اتاقش نگاهم میکنه باید خواستهشو انجام میدادم. رفتم سوار ماشین شدم بعد از سلام لبامو چسبوندم به لبای حسام…حسام با خنده بهم گفت چته دختر؟ چشمامو خمار کردم لبم رو گاز گرفتم و گفتم میدونی چند وقته گرمای کیرتو توی کس تنگم حس نکردم امشب باید پارم کنی حسام ماشینو گذاشت دنده یک و بعد دستشو گذاشت روی رون پام بهم گفت فردا رو مرخصی بگیر یه جوری بکنمت نتونی راه بری میدونستم قرار نیست یه سکس خوب رو تجربه کنم ولی ی جون بلند گفتم و دستم گذاشتم روی کیرش حسام هم تایمش خوب بود هم هیکلش هم اندازهی کیرش تنها چیزی ک مشکل داشتم باهاش این بود که ب شدت سافت بود توی سکس و اصلا باهام خشن برخورد نمیکرد برخلاف رئیس که با من مث ی وسیله برای ارضاشدنش برخورد میکرد و من حسابی لذت میبرم ازش رسیدیم خونه درو که بستیم نشستم پایین پاش دستامو گرفتم پشتم و گفتم دهن من امادهس عشقم . کیرشو درآورد و جلوی دهنم نگهداشت تا براش بخورم اما من فقط دهنمو باز کردم و زل زدم بهش و گفتم یه جوری توی دهنم تلمبه بزن که انگار میخوای خفم کنی در کمال تعجب ب حرفم گوش داد داشتم از برخوردم سر کیر کلفتش ته حلقم لذت میبرم از تفم ک از خایههای بزرگش آویزون شده و داره میریزه رو سرامیک. کیرش ک حسابی خیس شد هولش دادم عقب چرخیدم و شروع کردم ب لیس زدن تفهایی ک ریخته بود رو سرامیک حسام هم اومدم و شلوارمو کشید پایین و شروع کرد تو کصم تلمبه زدن ، چند تا ضربهی محکم روی کونم و زدم و بهش فهموندم ک بهم اسپنک بزنه. شرایط برای من عالی بود حسام با تمام توان داشت توی کصم تلمبه میزد و محکمترین اسپنکهای ممکن رو داشتم میخوردم سرم روی سرامیک بود و کل صورتم با تف خودم خیس شده بود چند دقیقهای تلمبه زد ک موهامو کشید و سرمو اورد بالا در گوشم گفت آبم داره میاد با آه و ناله تیکه تیکه گفتم همشو میخورم بدون اینکه موهامو رها کنه سرمو چرخوند و کلشو خالی کرد تو دهنم. وای عالی بود بهترین سکسی ک با حسام داشتم بود. خودمو ولو کردم رو زمین همزمان با حسام ارضا شده بودم .بهش گفتم کیرکلفت من برو دوش بگیر من یکم کارای شامو انجام بدم بعدش منم دوش میگیرم. سر میز شام ک بودیم نتونستم طاقت بیارم -حسام؟ +جونم دلبرم -بیشتر اینجوری باش +چجوری؟ -خشن باش تو سکس ، من واقعا لذت بردم ، امروز بهترین سکسی بود ک تا حالا داشتم +چرا تا الان چیزی بهم نگفته بودی ک خشن دوست داری؟ -خجالت میکشیدم ، میترسیدم ک راجع بهم بد فکر کنی ولی الان ک دو سال از ازدواجمون گذشته و میدونی چجور دختریم میتونم راحتتر باهات حرف بزنم و از فانتزیهام بگم +فانتزیهات؟ جمع! بگو ببینم چ چیزایی توی ذهنت داری دخترهی شیطون؟ -کم کم بهت میگم همش باهم نمیشه ک ، فعلا اینو داشته باش ک دوست دارم خشن باشی فردا صبح طبق معمول اول میرفتم تو دفتر رئیس حسابی دستمالیم میکرد و بعد میرفتم سراغ کارم در اتاقش رو باز کردم و رفتم تو دیگه لازم نبود چیزی بهم بگه دستامو گذاشتم روی میز و خم شدم، رئس اومد پشت سرم و شروع کرد ب مالیدن کونم +بوسهی دیشب چطور؟ -برای من یا حسام؟ +میدونی ک شوهرت اصلا برام مهم نیست.تحریک کننده بود برات یا ن؟ -ب قدری تحریک کننده بود ک دیشب بهترین سکسمو با حسام داشتم +خوبه جنده کوچولو. کی قراره بهش بگی؟ -هیچ وقت!! +میدونی ک اگه شوهرتو ب ی کاکولد تبدیل نکنی به زودی ازت خسته میشم و حقوقت برمیگرده ب روال عادی -حسام خیلی مرد خوبیه گناه داره، چیکارش داری هرموقع بخوای منو داری دیگه +منو ببین ب نظرت دختری هست روش دست بذارم و نتونم داشته باشمش؟ من دنبال فانتزیهای خاصم. بعدشم اگر حسام انقدری ک میگی خوبه واسه چندرغاز اینجا جندگی نمیکردی… ( اینو ک گفت دستشو کرد تو شلوارم و شروع کرد ب مالیدن کصم، معمولا صحبتهای اول صبحمون انقدر طول نمیکشید) -اون مبلغ واسهی تو چندغازه ولی داره زندگی مارو عوض میکنه +پس شوهرت رو زودتر کاکولدش کن اگه زندگیت داره عوض میشه داری واسم تکراری میشی جنده خانوم -چشم رئیس +آفرین حالا گمشو سرکارت کارمون خیلی عقبه -چشم رئیس رفتم شروع کردم ب کار کردن تمام مدت کار داشتم ب این فکر میکردم ک باید چی کار کنم خیلی سردرگم بودم از طرفی حسام لیاقتش خیلی بیشتر از این حرفا بود از طرفی این پولی ک میگرفتم واقعا لازممون بود وگرنه هم خونه و هم ماشین از دستمون میرفت توی همین افکار بودم ک حسام پیام داد: عشقم نمیای پایین ی ربع از تایم کاریت گذشته؟ جواب دادم: چرا عشقم سرگرم کار شدم حواسم ب ساعت نبود الان جمع و جور میکنم و میام رفتم تا از رئیس خدافظی کنم دیدم بدون توجهی بهم خسته نباشید گفت -رئیس؟ +بله -میگم ک … ااا…. حسام اومده دنبالم +خیلی هم عالی برو ب سلامت -نمیخواید ک… +ک چی؟ -کیرتونو بمالید ب لبم تا حسامو دیدم ببوسمش بلند شروع کرد ب خندیدن اومد سمتم ب یکی از سینههام چنگ زد گفت پس تصمیمت رو گرفتی و قراره از شوهرت ی کاکولد بسازی حالا چقدر وقت میخوای -نمیدونم از همین امشب شروع میکنم میرم رو مخش گفت خوبه و کیرشو مالید ب لبم و منو بدرقه کرد … نوشته: مغز در رفته لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسالهای توصیه شده