poria ارسال شده در 4 تیر اشتراک گذاری ارسال شده در 4 تیر زنمو با دوستم گاییدیم سلام من ناصر هستم ۲۸ ساله و همسر خوشگلم نازی ۲۴ ساله سه ساله ازدواج کردیم داستان واقعی با اسامی مستعار نازی با ۱۶۵ قد با بدنی سفید و گوشمالی با یه کص و کون خوش فرم و خیلی حشری اغلب موقع سکس از نفر سوم حرف میزدیم و ارضا میشدیم و زنم در اوج شهوتش اسم دوست پسراشو می برد و من خیلی خوشم میومد یه بار گفتم نازی جون تو واقعا دوست داری یه نفر دیگه هم ترا بکنه خندید و گفت اگه غیرتت قبول میکنه آره چرا که نه خیلی دوست دارم امتحان کنم خیلی هیجان داره گفتم برات پیداا میکنم چند روز گذشت گفت چی شد کسی را پیدا کردی از اینکه تمایل زنمو به سکس با یه مرد غریبه میدیدم داشتم پر در میآوردم یه دوست زمان مجردی داشتم یه اسم حمید که چند بار با هم جنده بازی کرده بودیم و بخاطر شغل پدرش به شهر دیگهای رفته بودن فکر کردم حمید مناسبه حمید ۱۷۵ قد داشت و خوش تیپ و هنوز هم مجرد بود یه شب عکس حمید را به زنم نشون دادم و پرسیدم این چطوره با دقت به عکس حمید خیره شد و لبخندی زد و گفت خوبه ولی آدم مطمئنی هست گفتم آره مطمئن چند شب موقع سکس عکس حمید را جلوی زنم میگرفتم و میگفتم فکر کن داری به این کص میدی و همزمان ارضا میشدیم بعد از سکس جلوی نازی به حمید زنگ زدم و پس از خوش وبش گفتم حمید میتونی آخر هفته بیایی پیش من پرسید چه خبره گفتم همسرم آخر هفته با خانوادش میرن مسافرت یه بیوه خوشگل پیدا کردم بیل به یاد قدیم یه حالی بکنیم گفتم رسیدی زنگ بزن بیام دنبالت یه لب از زنم گرفتم و گفتم حله فقط تو نقش یه جنده را بازی کن که دوستم شک نکنه پنجشنبه حمید زنگ زد و به اتفاق نازی رفتیم ترمینال و حمید را سوار کردیم زنمو به حمید به عنوان یه بیوه خوشگل معرفی کردم با هم دست دادن و حمید از زیبایی زنم تعریف کرد من از هیجان تو ابر ها سیر میکردمرسیدیم خونه و من قبلا با نازی هماهنگ کرده بودم که من پذیرایی میکنم تا حمید مشکوک نشه میز چیدم و سه گیلاس مشروب ریختم و به سلامتی رفتیم بالابری حمید لباس راحتی آوردم و به نازی هم که نقش جنده را بازی میکرد گفتم شما هم بیا از لباسهای راحتی همسرم استفاده کن نازی یه تیشرت یقه باز آستین کوتاه و یه شلوارک کوتاه پوشید در حین تعویض لباس نازی گفت عزیزم دوستت از عکسش خوش تیپ تره مرسی به انتخابت شام را که از بیرون سفارش داده بودم خوردیم و نفری یه پیک دیگه هم مشروب زدیم حمید رفت دستشویی که زنم پیشنهاد داد بریم اتاق خواب خودمون کیرم داشت منفجر می شد از اینک تا چند دقیقه بعد من و زنم به آرزومون میرسیم اینبار نازی رفت دستشویی حمید پرسید از کص میده یا از کون گفتم از هر دو حمید گفت چه کون خوشگلی داره و هرسه نفر رفتیم تو اتاق خواب من اول لخت شدم با یه شورت بعدش به حمید گفتم لخت شو و تیشرت زنمو در آوردم حمید شروع کرد مالیدن و خوردن سینه های خوشگل زنم و دست کردم تو شلوارک نازی و از پاش در آوردم حمید دست هاشو آورد پایین و کرد تو شورت زنم و در در همان حالت سینه های نازی را میمالید حمید به من گفت اول تو شروع کن من گفتم نه اول تو بکن آخه مهمون من هستی و هر سه خندیدیم حمید با یه حرکت شورت نازی را در آورد و بعد خودش هم شورشو در آورد داشتم به ازروی خودم میرسیدم که ببینم همسر م زیر کیر نفر سوم داره حال میکنه کیر راست شده حمید از کیر من کمی بزرگ تر بود که زنم با دیدن کیر حمید چشمهاش برق زد چند بتر حمید کیرشو مالید در کص نازی و بعد تا خایه فرو کرد همسرم ناله ای کرد و دست هاشو دور کمر حمید حلقه کرد و بخودش فشار میداد حمید تلمبه میزد و صورت نازی به طرف من بود چشمکی به عنوان رضایت زد بهترن هیجانات را در تماشای گاییدن زنم حس میکردم تلمبه های حمید شدید تر شد و در لحظه متوجه لرزش زنم زیر کیر حمید شدم و هر دو آرام شدن حمید گفت ناصر چه کص باحالی پیدا کردی تا حالا کصی به این تنگی نکرده بودم گفتم نوش جانت حمید کیرشو از کص خیس همسر حشری کشید بیرون و رفت سمت دستشویی به زنم گفتم خوب بود حال کردی و نازی گفت مرسی عزیزم فدات بشم به نازی گفتم حمید دوست داره کونتو هم بکن گفت یه پیک مشروب بخورم که دردم نیاد ولی بهش بگو آروم بکنه آخه کیرش کلفته حمید از دستشویی آمد و هرسه پیکی زدیم حدود یه ساعتی گذشت که حمید به من چشمک زد که دو باره نازی را بکنه من داشتم تو آسمون ها پرواز میکردم دوباره هر سه تایی رفتیم تو اتاق خواب نازی به من گفت شما خودت نمیکنی آخه من دوست دارم دو تا کیر هم زمان را هم تجربه کنم و من میدانستم که این اوج خواسته های همسر نازنین منه اینبار زنمو خوابوندیم وسط بطوری که کونش سمت حمید بود و کصش سمت من با هزار لذت کیرمو مالیدم به کصسش که یه ساعت قبل کیر یه مرد غریبه توش بود خیلی راحت کیرم رفت توش چون حمدی قبلا بازش کرده بود حمید هم با سوراخ کون زنم بازی میکرد تا بازش کنه ناله نازی بلند شد که حمید آقا یواش تر فهمیدم حمید داره کیرشو میکنه تو کون زنم حالا زنم هم جنده شده بود هم کون ده مشروب باعث شده بود که نازی زیاد احساس درد نکنه و با یه جیغ کوتاه فهمیدم که حمید فرو کرده تو کون همسرم با هر تلمبه ای که حمید میزد کس نازی هم عقب جلو میشد صدای آخ و آوخ نازی و حمید بیشتر شد و در یه لحظه حمید از پشت و من از جلو فرو کردیم تو کنو و کص،نازی از تکان های مان معلوم شد هر سه ارضا شدیم همین ماجرا فردا ظهر هم اتفاق افتاد و حمید بعد از ظهر جمعه به شهر خودشون رفت و من ماندم یه زن خوشگل که هم کون و هم کس دادنشو در اوج لذت دیدم و بار ها این خاطر را با همسرم در همان اتاق خواب مرور کردیم ولی دیگر زنم راضی به تکرارش نشد اما بارها با عکس حمید سکس کردیم ببخشید اگر طولانی شد نوشته: ناصر لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسالهای توصیه شده