داستان سکسی برادر کیر کلفت من

[behrooz]

داداش کیرکلفت
 

وقتی یه زن طلاق میگیره وبر میگرده خونه باباش اولش همه دلگرمی بهت میدن و به دیدنت میاند ،ولی من خوب میدونم که همه ته دلشون فکر میکنند که دیگه جنده شدی و همه به یه چشم دیگه بهت نگاه میکنن،زنهای دروهمسایه هم که سریع میخوان پسرای ترشیدشون که ده و بیست سال بزرگتر از تو هستن و دیگه بازنشسته شدند و یا هر چی کور و کچل تو فامیلشون دارند بندازن بهت چون دیگه بیوه ای و دست دوم ، مردای پیرو جوون محل دوست و اشنا هم که فکر میکنند دیگه بعد از سه بارازدواج و طلاق تو زندگی راهت وا شده و دیگه جنده ای هرکی بهت یه متلکی میندازه میخواد برات یه کاری بکنه تا بهت نزدیک بشن و آخر سر هم تا دسته بکننت و تو همه محله کار بزنه که طرف جنده هستش ، سه تا شوهر تو نه ،ده سال راستش ، همه دنبال اینن که من یجوری بهشون راه بدم و یا صیغشون بشم که هر موقع راست کردند بیان پیش من و من لنگهام را براشون باز کنم و من را ازکس و کون بکنندو اخرشم سر کیرشون را بکنند تو حلقم که براشون بخورم بعدش هم با افتخار که خواهر رفیقمون را کردیم تشریف ببرند .
من و داداشم از دوران مدرسه تو یه طبقه جدا از پدر و مادرمان زندگی میکنیم، و هیچ وقت یادم نمیره که چقدر داداشم از همون دوران با چشم شهوت به من نگاه میکرد و همیشه چند تا از شورتهام از تو کشوی لباسهای زیرم غیب میشدند و یه مدت بعد دوباره سره جاشون بودند، وهر موقع داداشم را میدیدم چشماش یا لای پام بودند و یا تو پستونام و از پشت سرم هم میدونستم که با چشماش من را از کون میکنه ، و حالا که برگشتم خونه و الان دوسال و نیم میشه و داداشمم چشم چرونتر شده خودش به عناوین مختلف میماله به من ، بغلم میکنه برام هدیه میخره و چند وقته که متوجه شدم وقتیکه حموم هستم و دارم خودم را میشورم از پنجره حموم منو دید میزنه ،داداشم که اهل ورزش هستش و بوکسوره و یه هیکل چهار شونه قد بلند و ورزیده داره و وقتیکه من را بغل میکنه من مثل موش میمونم ،خلاصه بگم که وقتی داداشت دنبال کردنته فکر کن غریبه ها چی فکر میکنند البته من که الان نزدیک سه ساله که هیچ سکسی نداشتم و منی که زمان شوهر داریم لاقل هفته ای سه بار لنگام هوا بود و آقای خونه تا نمیکرد و من را به تخت نمیدوخت راضی نمیشد الان این همه ساله که رنگ کیر را به خودم ندیدم و راستش خیلی دلم هوس کرده که چند نفری من را چهار دست و پا بکوبند زمین و مثل وحشی ها یه دل سیر بکننم، راستش خیلی دلم میخواهد یکی شاید بهتره بگم دو سه نفربا هم من را بدون اینکه بدونم شب توی خواب بیایند تو اطاقم و لباسهام را در بیاورند و دست و پای من را بگیرند و تا دسته از کس و کون من را بکنند و سومین نفر بکنه تا دسته تو حلقم و براش بخورم و به من تجاوز کنند،بعد از این رویا بلخره تصمیم گرفتم که مچ داداشم رو بگیرم ، یه مدت سعی کردم بیشتر باهاش بازی کنم فکر کردم یواش یواش بهش راه بدم ، وقتی پا میشدم ویا مینشستم لای پام رو بیشتر باز میکردم میدونستم که اون نگاه میکنه وقتی کسی خونه نبود لباسهای نازک تر و باز تر میپوشیدم سینه هام رو بیشتر نشون میدادم میدیدم که چشاش داره در میاد، یه روز که تو حموم بودم دیدم که داره منو یواشکی نگاه میکنه منم تمام تنمو کفی کردم پستنامو مالیدم هی لای پام دست کشیدم و بلخره خوابیدم رو زمین حموم لای پام رو باز کردم و رو کسم کف ریختم چشام رو بستم و شروع به دست کشیدن تنم کردم راستش خودمم دیگه حشری شده بودم احساس میکردم که ابم داره میاد راستش خودمو گذاشتم جای داداشم که اگه منم پسر بودمو خواهرمبعد از سه بار ازدواج طلاق گرفته و بیوه مثل هلو تو خونه بود ، شاید فکر کردنش تو مغزه منم بود که حالا که همه خواهرم را گاییدن و دیگه پرده نداره منم یه دور بکنمش ، ولی با این حال میدونستم دارم خواهرشو میگام خلاصه خودمو شستم با حوله کوتاه پستونام قلنبه از بالای حوله زده بود بیرون و رون‌های سفیدم از پایین، من هنوز شورت پام نکرده بودم و ازحموم و آمدم بیرون تنم را خیلی خشک نکردم قطره های اب هنوز رو تنم بود و موهام خیس و گرما و بوی حموم از رو تنم پخش میشد، رفتم پیش داداشم دیدم داره پر پر میزنه بهش گفتم چی چیزی شده چرا اینقدر سرخ شدی حالت خوب نیست ،زیر چشمی دیدم کیرش تو شلوارش راست شده ، داداشم که یه هیکل زمخت و و رزشکاری داشت و گاهی که دستم را میگرفت زبری انگشتاش را حس میکردم من را بیشتر حشری کرده بود و دام میخوایت که با انگشت‌های زبرش تو کسم را بخارونه ، خلاصه احساس کردم که تقصیر منم هست ، بهش گفتم بیا تو اطاقم میتونی پایه تختمو سفت کنی؟ و رفتم تو اطاقم بعد چند لحظه اونم امد که گفت بالا یا پائین گفتم نمیخواد ولش کن بعد حولم رو انداختم و لخت و ایستادم جلوش یهو شوکه شد و با دیدن بدن لختم و سیاهی پشمای کسم که جلوی کسم را پر کرده بود، بهش گفتم که میدونم که دردت چیه و چی میخواهی، خشکش زده بود با چشاش داشت پستونام رو میخورد گفتم معطل چی هستی فکر کردی نمیدونم که منو همیشه از پنجره حموم دید میزنی و یا برام راست میکردی و شورتام را از تو کشوم بر میداشتی، بیا الان همش مال تو بهم نشون بده که چقدر قدرشونو میدونی اینارو گفتم خوابیدم رو تخت و لای پام را براش باز کردم، خودمم از خود بیخود شده بودم ابم داشت میومد وکسم خیس اب شده بود ، دوست داشتم حسابی بکنتم ، از عقب و جلو پارم کنه طوری بکنه که استخوانهم جابجا بشند .

دوباره کیرش راست شد ،شلوار و بلوز و شورتش را در آورد باورم نمیشد که داداشم کیرش اینقدر کلفت و دراز باشه سره کیرش سرخ شده بود و رگاش زده بود بیرون و داشت آبش میومد، امد کنارم و شروع کرد به تنم دست کشیدن هنوز باورش نمیشد که بهش گفتم مردشی یا نه که پستونامو گرفت تو دستش و شروع به مک زدن کرد بهش گفتم من خواهرتم ولی میخوام خودت خواهرت را بگایی و مثل یه جنده من را بکنی بهم رحم نکنی و هر حرفی تو دهنت آمد بهم بگی تا حشری تر بشم، من که با این حرفه‌ام انگار بهش نیرو داده باشم و حشری تر سده باشه، با دستهای زمختش شروع تنم رو مالیدن و میخراشوند و این باعث میشد که شهوتی تر بشم من حسابی حشری شده بودم دستش رو گرفتم گذاشتم رو کسم داشت و کیرشو گرفتم تو مشتم گفتم حیف نیست کس خواهرت رو فقط غریبه ها بکنند ،کیرش رو فشار دادم و دستم از آب کیرش حسابی لزج شده بود ، آبش را مالیدم به کیرش و به تخماش و با تخماش بازی کردم و ماساژشون دادم و لای پام رو براش باز تر کردم تا بفهمه که منم دلم میخواهد که بکنه تو کسم ،بهش گفتم که هر کاری میخوای باهاش بکن، که با سر رفت لای پام و شروع کرد به خوردن کسم با دستاش کسم را از هم باز کرد و چوچولم را مک میزد با تمام وجودش میمکید و من غرق شهوت شده بودم کلفتی کیرش من را به وجد آورده بود کیرشو گذاشت لای شکاف کسم و شروع به بالا پایین کرد و شروع کردیم به لب گرفتن و خوردن زبون همدیگر و مثل گشنه ها گردن و لاله گوشم را میخورد. آروم رفت پایین تر و به خوردن پستونام ،نوک پستونام از شهوت سفت شده بود و دلم میخواست که آنها را محکم تر مک بزنه و گازشون بگیره ،داداشم دیونه شده بود و مثل دیوانه ها پستونم را میخورد و تو دهنش فشارشون میداد و من به خودم میپیچیدم ،با اینکه نه سال با سه تا شوهر زندگی کردم ولی هیچکدومشون مثل داداشم من را حشری نکرده بودند، گفت میخوام همچین بکنمت که صدای عربدت صد تا خونه اونورتر بره دیگه حسابی حشری شده بودم تو دلم گفتم بکن توش لعنتی عذابم نده تا حالا اینقدر کسم خیس نشده بود تا بلخره نوکش رو کردتو کسم داشتم لذت مبردم چوچولم داشت کیف میکرد داشت تنم رو میخورد پستونامو گاز گاز میکرد نوک پستونم رو لیس میزد گفتم گازشون بگیره اونم شروع به گاز زدن کرد یه درد لذت بخش بهم میداد وبلخره لنگام رو تا میتونست از هم باز کرد به حدی که داشتم جر میخوردم و دوباره کیرش را گذاشت وسط لنگام وتوی پشمام بالا و پایینش میکرد تا اینکه کیرشو بدون هیچ رحمی تا دسته کرد تو کسم یه درد وحشتناک داشت و از یه طرف لذت بخش، خیلی وقت بودکه کسم رنگ کیر ندیده بود،و حالا دوباره داداشم داره کسم را روغن کاری میکنه و شروع کرد به تلمبه زدن ،داشت چشمام از حدقه میزد بیرون، با اینحال با چشام بهش نشون دادم که سفت تر بکنه، کیره کلفتش حسابی دهنم را آب انداخته بود دلم نمیخواست که کردنش تموم نشه تازه داشت لذت کس دادن دوباره یه دوران جدید تو زندگیم باز میکرد و از اینکه داداشم منو میکنه بیشتر لذت میبردم و میدونستم که لااقل بهم خیانت نمیکنه ،فقط کیرش خیلی کلفت و دردناکه، پاهام رو میخواست بیشتر باز کنه ولی دیگه جا نداشت داداشم شده بود مثل یه حیوون گشنه که تازه بعد از یه گشنگی طولانی داری بهش غذا میدی ، داشت حسابی من را میکرد و یواش یواش صدام شده بود مثل زوزه که زیره کیر از حلقومم در میومد، خیس عرق شده بود که بهش گفتم سفت تر بکنه که داداشم من را چرخوند و دستاش را روی مچ پاهام که تا کنار گوشم آمده بود بالا سفت فشار میداد و پاهاش را رو دیوارگذاشت و درحالی که کیرش تو کسم بود با تمام نیرو به دیوار فشار میاورد و کیرش با تمام قدرت خودش و فشاره روی دیوار میرفت تو کسم و میکشیدش بیرون ، من دیونه این طریق کردنش بودم که کلفتی کیرش تمام استخوان هام را جا بجا میکرد ‌کلفتی و درازی کیرش تمام وجود من را پر میکرد و گاهی حس میکردم که از حلقومم میزنه بیرون ، دوست داشتم که کردنش تموم نشه و و درد لذت بخشی که از کردنش داشتم و میدیدم که با چه ولعی من را میکنه، احساس میکردم که طی این همه سال چقدر حسرت کس من را کشیده و حالا که بهش رسیده داره کس خواهرش را میگاد.پستونام قرمز شده بودند جای دندان‌های داداشم و یا جای مک زدن هاش رو پستونم افتاده بود و میدونستم که فردا تمام پستونام و تنم کبود میشه، تا بالاخره آبش اومد همه رو پاشید رو شکم و پستونام و شروع کرد صورتش رو به کسم مالوندن و کسم رو لیس میزد و هیچی مثل مک زدن کسم‌تو دهنش نبود چنان می مکید که انگار الان تمام دل و رودم از کسم میاد بیرون تمام آب کسم را میمالید به صورتش و تا ته آبم را میخورد ،، چنان با شهوت از کسم میخورد و آب کسم را لیس میزد و با خوردن آب کسم چنان ملچ ملوچی را مینداخت که هر کی میشنید دهنش آب می افتاد و فکر میکرد که چی داره میخوره. ،بالاخره آن روز به شب رسید و داداشم بعد از چهار بار کردن و مثل دیوونه ها هنوز داشت از خوردن کسم و لیس زدنش و می مکیدنش لذت میبرد ، تنم سر تا پا پر از آب داداشم و آب خودم شده بود . تا بالاخره بعد از چهار بار گاییدنم دست از کردنم کشید ولی تا صبح سرش لای پام بود و از کسم میخورد.
و الان بعد از چند ماه هنوز از کردناش سیر نشدم و قرار شده که بریم مسافرت و یکی از دوست‌های کیر کلفتش هم با خودش بیاره تا نفری بکنند.

نوشته: فرحناز