رفتن به مطلب

داستان سکسی ترنس و مرد میانسال


dozens

ارسال‌های توصیه شده


دیو و دلبر 1
 

سلام اولین باره که مینویسم این خاطره برمیگرده به دو سال پیش نگارش محاوره ای دارم و باور پذیریش هم به عهده خود خوانندس و اصراری به واقعی بودنش ندارم
از خودم بگم ترنسم اسم دخترونم سارا هستش اون موقع ۲۱سالم بود قدم ۱۷۲ وزنم ۵۸ رنگ پوستم سفید سینه هام لیمویی موهام بلند و کمرم باریک با یه باسن کوچولو گرد
یک سالی میشد که بخاطر مصرف هورمون و دخترونه تر شدن قیافم از کارم در اومدم بیرون و مستقل زندگی میکردم
پیش یکی از دوستام ماساژ رو تقریبا حرفه ای یاد گرفتم اما بدون مدرک
تو گروه های ماساژ پیام میذاشتم ک جهت ماساژ ریلکسی و سوئدی پیام بدید پیامی جز ماساژ بلاک میشه حتی خیلی وقت ها مشتری میومد میخواست شورتش رو در بیاره نمیذاشتم و سرسنگین برخورد میکردم
چن روزی بود که هر کی میومد پیوی یا سکس می خواست یا میگفت ماساژ هپی میخوام
یهو یکی پیام داد
+سلام خوبی ۴۷ سالمه از غرب تهران قیمت ماساژ با برنامه چقدره؟
کنترلمو از دست دادم؛ مگه کوری نوشتم فقط برای ماساژ پیام بدید
جواب داد:
+باشه حالا چرا عصبی میشی ندیدم خب
_مرتیکه لاشی کیرت راست میشه چشمت کار نمیکنه نه؟
+عین آدم زر بزن گفتم ندیدم معذرت خواهی هم کردم حالا خوبه دختر نیستی دوجنسه کارش خود فروشیه دیگه این ادا تنگا برا چیه
_اولا ترنسم دوما همه مثل ننت جنده نیستن که بخاطر پول هر گوهی بخورن حروم زاده
تا اومد تایپ کنه بلاکش کردم
گوشیو انداختم کنار گفتم امروز روز من نیست کون لقش بشینم سریال ببینم
آخر شب تلگرامو چک میکردم ببینم کی پیام داده
ی پیام تهدید آمیز دیدم
+بچه کونی من معذرت خواهی هم کردم میتونستی عین آدم بگی اکی نیستم من کسی نیستم که از کون حرف بزنم ، ببین بدجوری دهنت سرویسه بابت این بی ادبی که بهم کردی تا چند روز دیگه بالا سرتم حالا ببین.
اعتنایی نکردمو بلاکش کردم چون از این تهدید ها شده بودم برام عادی بود
چند روزی گذشت و بازار کارم دوباره رونق گرفته بودو روزی یکی دو نفر میومدن پیشم
غروب بود دیدم یکی پیام داد سلام ببخشید هزینه ماساژ سوئدی چقدره؟
شرایط رو گفتمو تایم فیکس کردیمو عکس یهویی ازش گرفتمو به دوستم شیدا تاپه و مهسا جادوگر (ما همدیگرو با القاب صدا میزدیم) گفتم بعد اینکه مشتریم رفت میام کافه فرحزاد
ساعت ۱۰ شد طرف زنگ زد گفت من سر کوچه ام کجا بیام گفتم بیا پلاک ۱۲ درو میزنم بیا طبقه اول
درو ک زدم رسید دم ورودی حال دیدم در حیاط و باز گذاشته ی آقای میانسال با لباس فرم پلیس پشت سرش اومد داخل
اومدم بگم وا آقا چیکار میکنی، هولم داد اومدن داخل
آقای میانساله با قد تقریبا بلند (۱۸۰) و چارشونه تو چشمام نگاه کرد گفت دیدی گفتم میام بالا سرت
خشکم زد نمیدونستم باید چ غلطی کنم
سعی کردم پرو بازی در بیارم با صدامو بردم بالا گفتم آقا بفرما برو بیرون الان زنگ میزنم به پلیس ها
اومد سمتم ی سیلی محکم خوابوند تو صورتم تا اومدم به خودم بیام ی لگد بهم زد افتادم تو زمین
+چاقال من خودم پلیسم کارم جمع کردن بیزینسی های مثل توئه زیپ سوی شرتش رو داد پایین لباس سبز رنگ رو که دیدم مطمئن شدم بگا رفتم
بغض کردمو گفتم از دوستت بپرس پیامامون هست من فقط ماساژ میدم
با قیافه عبوسش ی مشت زد تو سرمو گفت؛ گوه خوری نکن ببینم خودتو عین دخترا کردی مردا رو میاری خونت
دوستش ک حدودا ۳۰ سالش بود نگاهش کرد گفت جناب سرهنگ زنگ بزنم ون بیاد داخل کوچه؟
اینو ک شنیدم دستو پام لرزید با التماسو گریه گفتم بخدا من بیزینس نمیکنم تو رو خدا انصاف داشته باشید منه بدبخت چ بدی بهتون کردم، نگاه دوستش کردم گفتم تو ک شاهدی من نوشتم فقط ماساژ میدم
با لبخند تحقیر آمیز گفت انگل خجالت نمیکشی خودتو شکل زنها کردی.
مرد میانساله بازوم رو فشار داد گفت دیگه بلبل زبونی نمیکنی نه؟ به من فحش مادر میدی حروم لقمه؟
تازه دوزاریم افتاد این کیه اصلا
هاج واج با گریه گفتم: من گوه خوردم من غلط کردم هر چی گفتم با خودم بودم شما به بزرگی خودت ببخش
با حرفاش تحقیرم میکرد؛ آخه کونی تو که اینقدر بی خایه ای چرا مجازی گوه خوری میکنی؟ من که ازت عذر خواهی کردم چرا فحاشی کردی؟
_دارم میگم ک گوه خوردم بخدا گوه خوردم
گریم شدید تر شد؛ هر روز کلی مرد پیشنهاد جنسی میدن منم مجبورم اینجوری جواب بدم تو گروه نوشتم فقط ماساژ اما باز میان پیوی رابطه جنسی میخوان،فکر میکنن هر کی ترنسه ابزار جنسیه منم مجبورم وگرنه خودمو تو این همه تنش نمینداختم
لحنش آروم تر شد: چرا سرکار نمیری؟
_به خاطر ظاهرم اذیت میشم بعدش با ماهی ۹ تومن چجوری خرجمو در بیارم؟
خانوادم هم طردم کردن چیکار کنم
+انتظار داری طرف بیاد پیش تو حرکتی نزنه؟
گریه کنان میگفتم ب پات میگفتم تا خود صبح میگم گوه خوردم بخدا من کسو کاری ندارم بدبختم لطفا منو نبرید
حس کردم یکم خشمش فروکش کرد به دوستش اشاره کرد گفت تو برو من خودم میام فعلا لازم نیست کاری کنی برو تو ماشین خبرت میکنم
اومد جلوم حالت زانو زده گفت ببین بخوام بگات بدم خیلی برام راحته بدون مجوز با این ظاهر داری مرد میاری خونت حالا تا خود صبح بگو ماساژه بازم غیر قانونیه اما دلم برات سوخت الانم نمیدونم باهات چیکار کنم.
به پاش افتادم گفتم گوه خوردم پاهاتو میبوسم هر کاری بگی میکنم اصلا اگه پول بخوای میدم ولی منو نبر بخدا من طاقت زندان و این چیزا رو ندارم
+من ازت پول نمیخوام پولتو بزار جلو آینه دو برابر شه، دلم برات سوخت خودتم میدونی خیلی راحت میتونم ببرمت تو اتاق بکنمت اما من اهل تجاوز نیستم این سری میبخشمت اما یاد بگیر جلوی دهنتو بگیری فهمیدی؟
اشک ذوق و ترس باهم قاطی شده بود؛ چشم من غلط کنم دیگه بخوام به کسی بی ادبی کنم شما به بزرگواری خودت ببخش
+اکی حله من میرم
پاشدم صداش زدم اگ میخوای کاری کنی من مشکلی ندارم بریم تو اتاق
+ن نمیخواد اگ جایی به مشکل خوردی بهم بگو کاری از دستم بر بیاد انجام میدم حواستم باشه طرح جمع آوری اومده
در حالی که اشک تو چشمم بود لبخند زدم گفتم خیلی ممنون ازتون فقط تو رو خدا خیالم راحت باشه دوستتون یهو نیاد بالا بخواد منو ببره
+نترس تا من نگم کاری نمیکنه
خدافظی کردیمو رفت
یکم بعدش گوشیمو خاموش کردم و قرص خواب خوردم که بخوابم
شوک روانی بدی بهم وارد شده بود اتفاقات رو هی مرور میکردم داستان ون ک کاملا مسخره بنظر میومد همش با خودم میگفتم نکنه فقط خواسته منو بترسونه و پلیس نبوده
از این ورم میگفتم اگ قصدش باج گیری و ترسوندن بود باهات سکس میکرد
دو سه روز از ترسم اصلا پیامی تو گروها نذاشتم
قضیه رو به مهسا جادوگر گفتم یکم تجزیه تحلیل کرد و گفت سارا خودتو کنترل شانس آوردی بگا نرفتی خانم منو میدون فرهنگ گرفتن دهنم سرویس شد
رفتیم بیرون یکم چرخ زدیمو دور دور کردیم یکم حال روحیم بهتر شد
دوباره برگشتم به روال سابق و مشتری میاوردم
دو هفته از اون اتفاق گذشته بود و من در کمال ناباوری از آقای پلیس خوشم اومده بود بخاطر مصرف هورمون میل جنسیم خیلی کم شده بودو ۹ ماه بود ک سکسی نداشتم نمیدونستم چ مرگمه هم ازش میترسیدم هم خیلی کیسم بود
شبش تو دورهمی بودمو مشروب خوردم حال روحیم بدتر شد گفتم بچه ها من اسنپ میگیرم میرم خونه
رسیدم خونه حس مستی داشتم ولی اونقدر شدید نبود ک نفهمم دارم چیکار میکنم
احساسی شده بودم شدید
رفتم آیدی پلیسه رو پیدا کردم چند بار تایپ کردم دوباره پاک کردم
دلو زدم به دریا ی متن آماده کردم و براش فرستادم.
سلام من سارا هستم دو هفته پیش اومدید خونم و اون داستان ها رقم خورد
خواستم بگم میدونم براتون عجیبه اما من از شما خوشم اومده نمیدونم چرا همچین حسی بهتون دارم اما در عین حال ازتون می‌ترسم من نمیدونم شما متاهلی یا ن، یا اصلا شخصیت شما چ مدلیه ولی ی حس خیلی خاصی بهتون دارم
دلم میخواست الان میتونستم شمارو بغل کنم البته فقط بغل چون تو مرحله هورمون تراپی هستم کلا افکار جنسی ندارم
ده دقیقه گذشت دیدم آنلاین نیست اومدم پیامم رو پاک کنم گفتم بزار ی دوش بگیرم حالم سر جاش بیاد بعدش میام کلا این اکانتم رو دلیت میزنم
از حموم در اومدم موهام رو خشک کردم گوشیم رو که چک کردم پیامش رو دیدم
+سلام سارا جان، بابت اون اتفاق ازت عذر خواهی میکنم، ی وقتا آدما نمیتونن خشم خودشون رو کنترل کنن و خب کارایی میکنن ک بعدش پشیمون میشن
در جواب سوالت باید بگم من مجردم و با مادرم زندگی میکنم، شما هم خیلی برام قابل احترامی خصوصا وقتی فهمیدم بخاطر پول رابطه جنسی نمیزاری اون حرفا و توهین ها هم از نا آگاهیم بود
باز اگ کمکی خواستی در خدمتم.
با هیجان و عجله نوشتم؛ کمک ک خب الان بغل میخوام ی بغل پدرانه و کاملا بدور از مسائل جنسی
در حال تایپ بود قلبم داشت از هیجان و استرس از جاش در میومد
بعد چند دقیقه نوشت؛ سارای عزیز مرسی ک منو قابل دونستی اما الان خیلی دیر وقته اگر مایل باشی ی روز دیگ هماهنگ کنیم بیام پیشت اونم فقط بغل.
نمیدونم اثر مستی بود یا هورمون یا چی ولی کسخول شده بودم دوباره نوشتم؛ خب من الان دلم بغل میخواد بعدش ساعت ۱۱ هستش من الان مستم حالم خوب نیست نمیتونی درک کنی حال الانمو
دوباره در حال تایپ شد و ضربان قلب من رفت بالا
+باشه عزیزم تا نیم ساعت چهل دقیقه دیگ پیشتم ولی صبح ساعت ۶ و نیم باید برم سرکار
_قربونت بشم من تو رو خدا زود بیا، راستی اسمتمون هم نمیدونم
+میتونی علی صدام کنی، برم حاضر شم بیام
شماره گذاشتیم و رفتم میوه شستمو یکم خوراکی داشتم ریختم داخل ظرف تا بیاد
ساعت ۱۲ شد اومد بالا با ی تیپ رسمی پیراهن طوسی آستین بلند که روش ی سویشرت نازک مشکی پوشیده بود شلوار نخی مشکی و ساعت استیلی ک تو دستش بود
خودمم ی تاپ سفید با ی شلوارک لی پوشیده بودم ی میکاپ ملایم هم کرده بودم
وارد خونه شد ی جعبه شکلات تو دستش بود با یکم خوراکی
+ببخشید دیر وقت بود شیرینی فروشی ندیدم باز باشه
یهو بغلش کردم، قربونت بشم نمیدونی چقدر دلم برات تنگ شده بود
با حالت متعجب دستشو انداخت دور شونم؛ عزیزم،مهربونم.
سرمو آوردم بالا تو چشماش نگاه کردمو دست به ته ریشش کشیدم؛ باورت میشه اینقدر ازت خوشم اومده؟
+نمیخوای بشینیم؟
جعبه شکلات رو ازش گرفتمو گذاشتم رو اوپن
نشست رو مبل سه نفره اومدم با فاصله ازش بشینم منو سمت خودش کشوند صورتمو بوسید و گفت منو ببخش میدونم جالب شروع نکردیم ولی بخدا من آدم بدی نیستم فقط رو فحش مادر حساسم و خب نمیدونم چرا کنترلمو تا اون حد از دست دادم.
چیزی نمیگفتم فقط میذاشتم بوسم کنه منم بوسای ریز به صورتش میزدم
سرمو گذاشتم رو شونه گرمش؛ وای چقدر حس قشنگی بود چقدر بدن داغش بهم حس امنیت میداد
سرمو گرفت فشار داد رو سینش دستشو دور شونم انداخت کاملا تو بغلش بودم
هی بوسم میکرد منم بیشتر خودمو براش لوس میکردم
بعد چند دقیقه بالاخره به حرف افتادم
با حالت بغض آلود و لوس گفتم دیگه منو نترسون خب؟
آب دهنشو قورت داد با شرمندگی گفت ببخشید عزیزم قول میدم رفیق خوبی برات باشم
_ن من رفیق نمیخوام ی شوهر مهربون میخوام
+خخخ باشه شوهر مهربونت میشم
_ی سوال کنم؟
+دو تا کن
_عصبی نشیا آخه من ازت می‌ترسم
سرمو بوسید؛ ن فدات شم بپرس
_تو واقعا پلیسی یا خواستی منو بترسونی؟
گوشیشو از جیبش در آورد رفت تو گالریش عکساشو نشون داد؛ بیا خودت ببین
_واقعا پلیسی پس چقدر بهت لباس فرم میاد خیلی باحال میشی
+آره الانم اومدم به جرم مستی دستگیرت کنم خخخ
_پلیس کجایی؟
+چیکار داری، مگ قرار نبود راجب چیزای خوب حرف بزنیم؟
_دیگه منو نزن ها خوب؟
+من فدات بشم شرمندم نکن دیگه بخدا منم پشیمونم من غلط کنم دیگ بخوام روت دست بلند کنم
صورتمو میبوسید؛ اینقدر زیاد بوس میکنم تا جاش خوب بشه توام یادت بره اون روز رو
_چرا زن نگرفتی؟
+یکبار گرفتم جدا شدیم
_چرا؟ بچه ام داری؟
+ن بچه ندارم کلا ۴ سال زندگی کردیم من همش فرستاده میشدم ماموریت و خب ی جورایی رابطه ما سرد شد و مچشو گرفتم وقتی بهم خیانت میکرد.
نفسی کشیدم محکم تر بغلش کردم
+تو چی دوس پسر داری؟ چن ساله تهرانی؟
_اگ دوس پسر داشتم تو بغل تو چیکار میکردم، خونمون حومه تهرانه قبلا بازار آهن کار میکردم ولی یکساله زدم تو کار ماساژ
+ی سوال کنم ناراحت نشیا، این همه مرد میان پیشت تحریک نشدی باهاشون کاری کنی؟
_ن خب یکساله هورمون مصرف میکنم خیلی حسم کمه شاید یکی دو بار تحریک شدم ولی جلوی خودمو گرفتم
+از چی من خوشت اومد؟ سنم بالاس هیکلم خوب نیست وضع مالی جالبی هم ندارم
_خب کیسای من سن بالا هستن کلا بالای ۴۰ سال دوست دارم بعدش ازت حس مردونه گرفتم هیکلت هم خوبه دیگ این ی کوچولو شکم هم امضای کاره.
خندش گرفت؛ دیونه خیلی بامزه ای
دست به ته ریشش می کشید و آروم بوسش میکردم
با موهام بازی میکرد؛ قول میدم دیگه نزارم کسی اذیتت کنه قول میدم بهت حس امنیت بدم ن ترس
مستیم در حال اتمام بود اما برعکس خیلی حشری شده بودم
حرفاش منو تحریک کرد یهو دستم رفت رو کیرش از رو شلوار گرفتمش تو دستم کاملا سفت شده بود.
با حالت خجالت گفت؛ بخدا همین‌جوری راست شده من اصلا برا سکس نیومدم
با چشمام ک خمار کیرش بودن نگاهش کردم من گرسنمه دلم ی چیز داغ میخواد بکنمش تو دهنم
+خخخ دیونه، جدی میگم لازم نیست کاری کنیم همون بغل کافیه
نشستم رو زمین زانو زدم جلوش؛ پاشو شلوارتو در بیار برات بخورم.
یکم مکث کرد با تردید پاشد
در حین باز کردن کمربندش از رو شلوار کیرشو بوس میکردم
شورتشو کشید پایین کیرشو تو دستم گرفتم تقریبا ۱۵ سانت با قطر معمولی بود ن خیلی کلفت نه نازک حداقل برای من قابل قبول بود
زبونمو کشیدم رو سر کیرش یهو نفس عمیقی کشید
با شیطونی نگاهش کردم؛ این کیر خوشمزه رو بخورمش؟
با لبخند رو لبش؛ آره خیلی دلم میخواد بدجور هوس کردم .
آروم آروم میکردمش داخل دهنم کیرشو
نفسایی ک میزد مشخص بود خیلی داره لذت میبره
کیرشو تو دهنم عقب جلو میکردم و گهگاهی زبونمو رو کیرش بازی میدادم
رفتم پایین تر خایه هاش تو دهنم کردم
+وای نکن دیوونه میشم بخدا امشب من میمیرم دیگه
خایه هاشو میک میزدمو میرفتم بالا دوباره کیرشو تو دهنم میکردم
پاشو وایسا لباستو در بیارم خودم
سرپا ازم هم لب میگرفتیم و تاپمو در آورد
+وای چقدر سینه هات کوچولو و نازن از اول اینجوری بودن؟
_ن من ک کلا لاغر ام نمیتونم از چربی سینه در بیارم هورمون مصرف میکنم عزیزم بخاطر همونه سینم در اومده.
زبون زد به نوک سینم یهو انگار بهم برق وصل کرده باشن یهو رفتم تو حس
+دوست داری بخورم ممتو؟
_آره خیلی روش حساسم خیلی دوست دارم
همزمان ک سینمو میک میزد شلوارکمو هم درآورد دست کرد شورتمو کشید پایین
+شومبولت راست شده ای جانم
_سینمو محکم تر بخور
قشنگ سینمو نوبتی تو دهنش می‌چلوند و تف انداخت همزمان با کیرم ور میرفت
منم با کیر اون بازی می‌کردم و داشتم بعد مدت ها ی لذت حسابی میبردم
+کیرت کوچیکه ها معمولا شیمیل ها کیرشون گندس
_من شیمیل نیستم و از این کلمه خوشم نمیاد من ترنسم و شیمیل ی نوع توهینه باشه؟
+جون تو عشق منی تو زن منی مگه ن؟

دستشو از کیرم برداشت با دستاش سینه هامو به هم نزدیک کرد و حسابی داشت میخوردتشون
منم کیرشو ک غرق تو تف بود براش جق میزدم
یهو دستمو گرفت گفت بسه آبم میادا
_خب میخوای برات بخورم بیاد؟
+یعنی نکنم؟
_اگه نکنی نمیشه؟
+فدات شم هرجور تو دوست داری
تو چشماش نگاه میکردم و کیرشو تو دهنم میکردم برا خودمم جق میزدم
پر تف ساک می زدم و حسابی حشری شده بود
خیلی محتاطانه سعی کرد سرمو فشار بده تا کیرش بخوره ته حلقم، دید مخالفتی نمیکنم هی سرمو تند تند فشار میداد کیرش تا ته میرفت داخل و یکم عوق میزدم
با چشمای مست کیرم گفتم عشقم آبت نمیاد من خیلی تحریک شدم دیگ طاقت ندارم می‌ترسم ارضا شم
چند برگ دستمال بهم داد بیا آبتو نریزی رو فرش
_من اسپرم ندارم فقط حس ارضا شدن رو تجربه میکنم نهایت ی چیزی مثل پیش آب بیاد
دستمالو گرفتم گفتم خواست آبت بیاد بهم بگو
دوباره سرمو فشار میداد کیرشو ته حلقم حس میکردم
سرمو گرفت گفت تو چشمام نگاه کن میخوام آبمو بریزم دهنت ناراحت نمیشی؟
_ن خیلی دوست دارم آبخور تو باشم فقط بهم بگو ک همزمان منم بیارم
برا خودش جق میزد منم دهنم نیمه باز بود آروم جق میزدمو تو چشمام نگاه می‌کرد
+قربونت بشم من، قربون اون چشمای نازت بشم آبم خیلی زیاده دوس داری همرو خالی کنم دهنت؟
با اشاره سر گفتم آره
+ای جانم چ دختر حرف گوش کنی چقدر تو ناز و مهربونی آخه
طاقت نیاوردم کیرشو دوباره کردم دهنم و تند تند تو دهنم عقب جلو میکردمش
یهو گفت داره میاد عشقم داره میاد
حرکات دهنمو تند تر کردم و فشار خالی شدن آبشو تو دهنم حس کردم
دهنم جایی برای پر شدن نداشت از بس زیاد بود آبش
تو همین حین خودمم ارضا شدم و زود آبشو تو دستمال ریختم
لبخند رضایت رو لب جفتمون بود به هم نگاه میکردیم
یکم تو بغلش بودمو حرف زدیمو خرتو پرت خوردیم
موقع خواب تو بغلش چشمام گرم شده بود و مستیم پریده بود گفتم؛ بهترین شب زندگیم بود کاشکی هیچوقت تموم نشه
سرمو بوس کردو منو محکم تر بغل کرد: قرار نیست تموم بشه تازه پیدات کردم
سرم رو سینه پشمالوش بود و آروم آروم
چشمام گرم شدن وقتی دم ظهر بیدار شدم دیدم نیستش حس میکردم عین ی خوابه انگار دیشب واقعی نبود
تا اینکه اسم ام اسش رو ک صبح بهم داده بود باز کردم
+سلام سارای من، عزیز دلم من رفتم سرکار تو اون تایم نمیتونم با این گوشیم باشم اگ دوست داشته باشی شب باهم بریم شام بیرون.
لبخند رو لبم بود براش نوشتم؛ سلام عزیزم شما هر وقت بگی من باهات میام غروب کارت تموم شد زنگ بزن ک هماهنگ شیم قربونت بشم شوهر مهربون من‌.
دستمو گذاشتم رو قلبم انگار ی جور دیگه می تپید زندگیم از حالت یکنواختی داشت در میومد و کلی هیجان داشتم

ادامه دارد…

نوشته: سارای سابق

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

لطفاً اگر به سن قانونی نرسیده اید این سایت را ترک کنید Please Leave this site if you are under 18