arshad ارسال شده در جمعه در 15:02 اشتراک گذاری ارسال شده در جمعه در 15:02 داداش کوچیکه تو کفم بود سلام. من اکرم 23 سالمه و 6 ماه نامزد داشتم البته عقد کرده بودیم.الان هم 8 ماهه که ازش طلاق گرفتم.اوایل خیلی خوب بود دو سه ماه اول خیلی باهم حال میکردیم 7 8 دفعه از عقب سکس داشتیم به غیر از دفعه اول که هم خیلی درد داشت هم آبش زود اومد بقیه دفعاتش خیلی حال داد.از ساک زدنم خیلی لذت میبرد آخه دوسه تا فیلم سکسی نشونم داده بود ومن از اونها ساک زدن رو یاد گرفتم خیلی هم زود یاد گرفتم و قشنگ براش این کارو میکردم اما نمی گذاشتم آبشو تودهنم بریزه چون بدم میاد.بعداز سکس ازعقب یا بعد از اومدن آبشم براش ساک نمیزدم.دلیل جدا شدنمون این بود که فهمیدیم خلافکاره و تو کار خرید و فروش مواد مخدره.من باور نکرده بودم تا یه چیزی دیدم که دیگه طاقت نیاوردم طلاق گرفتم. یه روز بی خبر داشتم میرفتم خونشون مادرشو توی بازار دیدم بعداز سلام و احوال پرسی سراغ پسرشو گرفتم.گفت خونه هس داره به فرزانه دختر خاله اش کامپیوتر یاد میده. فرزانه یه سالی بود که ازدواج کرده بود.اتاق نامزدم طبقه بالا بود وقتی رفتم تو خشکم زد. فرزانه شلوارشو تا بالای زانو کشیده بود پایین ونشسته بود روکیررررنامزدم.اونم نشسته بود روی صندلی.اونهاهم با دیدن من خشکشون زد.من داد زدم چیکار میکنیدددددددددد؟؟؟…تصمیم آخرو گرفتم. بعد مدتی فهمیدم که اونها از خیلی وقت قبل همدیگرو میخواستن و با هم رابطه هم داشتن ولی چون شوهرخالش میدونسته پسره چه جونوریه قبول نکرده و به یکی دیگه شوهرش داده.اونم اومد منو گرفت. خلاصه تواین مدت که جدا شدم اوایلش خیلی دپرس بودم ولی خوشحال بودم که به موقع فهمیدم و بدبخت نشدم برای همین زودتر به حالت عادی برگشتم.ولی من که طعم سکس رو چشیده بودم حالا برام خیلی سخت بود بدون سکس سرکردن و با خودم تو حموم ور میرفتم تا خودمو ارضا کنم ولی… تا اینکه یکی از دوستام چندتا داستان سکسی با موبایلش برام بلوتوث کرد.منم بعد از خوندنشون خیلی خوشم اومد به این ترتیب با سایتهایی که داستانهای سکسی داشتن آشنا شدم و همینطور با شما.الان سه ماهه که کارم شده داستان خوندن و با خودم حال میکنم و نظر و دیدم هم به اطرافم عوض شده. به نگاه هایی که بهم میکنن دقت میکنم و میفهمم با چه نظری به من نگاه میکنند.ما یه خانواده 4 نفری هستیم یعنی غیر از پدر و مادرم یه داداش کوچیکترازخودم دارم که 18 سالشه و جدیدا فهمیدم که بعضی وقتها با شهوت بمن نگاه میکنه شاید قبلا هم همینطور بوده ولی من دقت نکرده بودم چون اصلا به این چیزا یعنی رابطه سکسی خواهر و برادر و حتی نگاه بد بهم کردن فکر نمیکردم.دوستام و فامیلامون میگن خوشگل و خوش هیکل هستم و همه از باسن تپل و گرد و قلمبه ام و کمر باریکم تعریف میکنن مخصوصا وقتی شلوار استرج تنگ و نازک می پوشم با تاپ نیم تنه که عقب و جلوم(کووون و کوووسم) بدجور تو چشم میفته.البته جلوی هیچ مردی غیر از بابام و داداشم اینطوری نمیگردم. چند روز پیش هم که با همچین لباسی بودم متوجه شدم داداشم بدجور نگاش به کونمه و حتی یکی دوبار ب شوخی زد روی باسنم و گفت آبجی روز به روز خوشگلتر میشی هاااااا.منم بهش خندیدم و چیزی نگفتم تا غروبش که میخواستیم بریم مسافرت و داشتم جلوی میز آرایش میکردم و بین میز و تخت خواب فاصله کمی هست و دونفر اگه بخوان باهم ردشن نمیشه.داداشم به بهونه ردشدن خودش رو مالید پشتم من که کمی بسمت آینه خم شده بودم قشنگ مالیده شدن کیرررررش رو به کووونم حس کردم ولی اصلا به روی خودم نیاوردم. اون روز رفتیم مسافرت و وقتی از مسافرت برگشتیم تصمیم گرفتم به داداشم راه بدم باهم حال کنیم.تصمیم گرفتم اول حسابی با شیطنت حشریش کنم واذیتش کنم بعد بهش حال بدم.به خودم گفتم خوب اون که معلومه از این کار خوشش میاد و منم که نیاز دارم و خیلی هوس کردم پس همین کارو میکنم و از همین امروز شروع میکنم. خلاصه از همون روزی که گفتم تصمیم گرفتم به داداشم حال بدم و خودمم حال کنم شروع کردم به کار و هر وقت موقعیت جور میشد یه کاری میکردم.مثلا باهاش در شوخی رو باز کردم و وسط شوخی دست می انداختم گردنش و یه کم به خودم فشارش میدادم یا وقتی روی مبل بود میرفتم یه وری رو پاش میشستم و در حین صحبت با موهاش بازی میکردم و می دیدم که چطوری شق میکنه و حشری میشه.راستی مامان و بابام سرکار میرن و داداشمم که تابستون بود روزها خونه تنهاییم و فرصت زیادی دارم برای انجام نقشه ام.یه بارم که جلوی میز آرایش مشغول بودم باز به بهونه ردشدن ازاونجا خودشو مالوند بمن و دوباره وقتی میخواست برگرده بره بیرون همین کارو کرد که من دستمو بردم عقب وهمون پشت نگهش داشتم و گفتم نادر قلنجمو میشکنی؟؟؟؟ با یه مکثی و یه نفس بلند بیرون دادن گفت آرههههههه فکر کنم یه لحظه از حرکت من ترسیده بود و با شنیدن حرفم خیالش راحت شده بود.گفت دستاتو جمع کن تو سینت.منم همون کار رو کردم و اونم دستشو دورم حلقه کرد و قولنجمو شکست که البته کیرشم به کوووووووو ونممممممم فشار میداد. وقتی منو گذاشت زمین گفتم نمیدونم چرا اینقدر کمرم کوفته و خسته است کاش بلد بودی یه مشت و مالش میدادی؟؟؟ اونم که هنوز پشتم بود گفت یه کم بلدم میخوای امتحان کنم؟؟؟؟ گفتم حالا بکن تا ببینم؟؟؟ گفت خوب بخواب رو تخت.گفتم حالا همینطوری سرپا بمال تا منم جلوی آینه کارمو کنم.یه کم به طرف جلو خم شدم و گفتم شروع کن.اونم از شونه هام شروع کرد و میومد پایین.کیررررررشق شدش رو قشنگ لای کوووووونم حس میکردم و خودمم داغ کرده بودم.همونجا دوست داشتم شلوارمو بکشم پایین و بگم کیررررررتووووووو بکننننننن توکووووونممممممم داداشیییییییییی.ولی جلوی خودمو گرفتم.وقتی به خودم اومدم دیدم داره خودشو پشتم بالا پایین میکنه و بغلهای باسنمو میماله و معلوم بود بدجوری شهوتی شده.به خودم گفتم نباید بزارم کارش تمومشه .باید بیشتر از اینها اذیت حشریش کنم توهم خوش بگذرونم هم اون بعداز بدست آوردنم بیشتر قدرمو بدونه.بخاطرهمین گفتم بسه داداشی من گفتم کمرم رو بمال نه بغل پامو؟؟؟ اونم با حالت التماس که شهوت توش موج میزد گفت بزار ماساژت بدم دیگهههههه خوبه کههههه؟؟ گفتم کارت خوبه ولی حالا بسه من کار دارم.اونم در حالی که هنوز داشت به کارش ادامه میداد گفت آخه من خوشم اومده از ماساژ دادنت.با اخم گفتم معلومه ولی دیگه بسه پرونشووووووووو.هلش دادم کنار و از اتاق اومدم بیرون.اونم که ضدحال خورده بود ولو شد رو تخت البته فکر کنم چون پشت پاش تخت بود وقتی هلش دادم پاش گیر کرد افتاد رو تخت.منم رفتم دستشویی تا با آب سرد خودمو بشورم و آروم بگیرم چون همیشه وقتی حشری میشدم و نمیتونستم کاری کنم همین کار رو میکردم و بهتر میشدم.بعدم لباس پوشیدم و رفتم خونه دوستم و عصر که مامان میومد اومدم خونه.فرداش داداشم که یخورده روش باز شده بود چند دفعه گفت نمیخوای ماساژت بدم؟؟؟ منم میگفتم نهههههههه.ولی هی باهاش شوخی میکردم و تو بغلم میگرفتمش و با گوشش بازی میکردم. یه دامنم پوشیده بودم که تا زانوم بود و نرم لختو مشکی رنگ بود زیرشم شورت نپوشیدم.اون موقع ها نامزد سابقم خیلی ازاین دامنم خوشش میومد و میگفت نرمی و لرزش و بزرگیه کونتو بیشتر نشون میده و حسابی حشری کنندست مخصوصا بدون شرت.خلاصه بعدازظهر جلوش دمر خوابیده بودم و داشتیم باهم حرف میزدیم و اونم همش یه جوریکه من نفهمم نگاش به کونم بود.منم که زرنگتر از اون بودم هی پاموتکون میدادم تا کونم بلرزه میدونستم دامنم قشنگ روکووونم خوابیده طوریکه انگار کونم لخته.طاقت نیاورد وباحالت التماس گفت بیام ماساژت بدم؟؟؟؟ گفتم باشه ولی هروقت گفتم بسه باید ادامه ندی تا مثل دیروز اعصابمو خورد نکنی؟؟؟؟ گفت چششششششمممممم اومد زانو هاشو گذاشت دو طرف کونم و شروع کرد از گردن ماساژدادن تا رسید به پایین کمرم و گفت میخوای همین جوری برم پایین تا انگشتای پات؟؟؟؟ منم که شهوتم بالا زده بود گفتم باشه ادامه بدههههههه.اونم شروع کرد مالیدن کپل هام و اومد تا روی باسنم.وقتی دستشو گذاشت روی باسنم خیلی خوشم اومد اونم میمالید و میلرزوند شون.دامنم هم اروم اروم کشیده بود بالا تا زیرکونم.واییییییییی.وقتی دستش رو روی لختیه رونم حس کردم متوجه قضیه شدم.روناموهم مالید ومن حال میکردم.بعدهم ساق پا و تا انگشتام رو ماساژ داد من اصلا حال نداشتم بلند شم اونم مثل من دلش میخواست بخوابه روم ولی هیچکدوم رومون نمیشد پا پیش بزاره.گفت میای مثل دیروز جلوی آینه ماساژت بدم؟؟؟؟ با اینکه حال بلند شدن نداشتم گفتم باشههههه بلندم کن بریم.اونم دستشو از زیر برد بالای شکمم زیر سینمو گرفت و بلندم کرد که کیرررررررشششششش چسبید به کووووونمممم همانطور رفتیم تو اتاق و جلوی میز آرایش.دستمو گذاشتم رومیز و خم شدم اونم ولم کرد و ازم فاصله گرفت. بعد یه لحظه چسبید بمن که سر کیرررررشششششش با دامن لیزم رفت لای کوووووونممممم و شروع به ماساژ کرد.فهمیدم کیرشو از شلوارش درآورده.به روش نیاوردم اونم منو میمالید.من توی آسمونها بودم.دیدم فشارررررر کیرررررششششش رو بیشتر کرده و یه کم عقب جلو میکنه.دستشم روکپلهام گذاشته بود و میمالیدشون.دیدم کیرشو کشید عقب و دوباره گذاشت لای پام.از تماسش فهمیدم دامنم رو داده بالا.سرمو بلند کردم و با اخم گفتم چیکار میکنی نادرررررررر؟؟؟؟ داری زیاده روی میکنی هاااااااااا خجالت بکشششششششش.گفت مگه چیه آبجی؟؟؟؟ گفتم یادت رفته من از تو بزرگترم و بچه نیستم وهم نامزد داشتم و میدونم چیکار میکنی حالا هم بسه دیگههههه.گفت اذیت نکن دیگه یه خورده دیگه ماساژت بدم؟؟؟ گفتم اولا این ماساژیست و کار دیگست دوما قولت که یادت نرفتههههههه؟؟؟؟ یه کاری نکن دفعه آخرت باشهههههه.اونم هنوزداشت کیرشو لاکونم فشاررررر میداد کشیدش عقب و سریع کرد تو شلوارش.گفت چشمممممم آبجی ولی صداش بدجور می لرزید و شهوتی بود.دلم براش سوخت.خواستم بگم ادامه بده ولی خودمو کنترل کردم.برگشتم لپشو بوس کردم و گفتم آفرین داداش کوچولوی حرف گوش کنم.اونم منو بوس کرد و اومدم برم بیرون باز بریم سراغ آب سرد که گفت آبجی یه چیزی بگم ناراحت نمیشی؟؟؟؟ گفتم حالا بگو تا ببینم.گفت خجالت میکشم.گفتم خودتو لوس نکن بچهههههه.گفت میشه از لبت بوس کنم؟؟؟ گفتم ای بابا فکر کردم چی میخوای بگی از کاری که الان داشتی میکردی که بیشتر باید خجالت میکشیدی اینکه در مقابل اون چیزی نیست حالا باشه بیا. اومد لبمو بوس کرد و گفت آبجی خیلی دوستتتتتت دارمممممم.گفتم چون خواهرتم یا برای اون کاری که کردی؟؟؟؟سرشوانداخت پایین گفت دوتاش.گفتم ای شیطون منم همینطور ولی یادت باشه باید دهنت چفت و بست داشته باشه و کسی نفهمه و زیاده روی نمیکنی و حرف گوش کن باید باشی.اونم سریع گفت باشه قول میدم.داشتم میرفتم گفت آبجی لبت خیللللللللیییییی خوشمزست.خندیدمو رفتم دستشویی.فرداش همش دور و ورم میچرخید و شیرین زبونی میکرد.اونی که باید به زور میفرستادیش خرید میگفت آبجی جووووون چیزی نمیخوای برات بخرم؟؟؟ گفتم خودتو لوس نکن بگو چی میخوای؟؟؟؟ گفت هیچی همینجوری میگم.گفتم خر خودتی بیا میدونم چه مرگته.دستشو گرفتم و بردم تو اتاق و دمر افتادم رو تخت.گفتم ماساژتو بده.گفت روی چشمم.نشست روی رونمو مشغول شد.مثل دیروز ازگردن تا انگشتای پامو مالید ولی این دفعه دامنمو کامل بالا زد و کون لختمو میمالید و باهاش بازی میکرد.منم معلومه توی چه حالی بودم.یه دفعه هم خواست از لای پام دست بزنه به کووووووسم که پامو سفت کردم و نذاشتم.خودش فهمید و دیگه دست نزد.گفت بریم جلوی میز؟؟ چیه اینطوری نمیتونی از اون کارا کنی؟؟؟ هیچی نگفت.گفتم عیب نداره راحت باش میخوای بخواب روم. اونم سریع خوابید رومو لپمو بوس کرد.گفت قربون آبجییییییی مهربونم برممممم خیلی باحالییییییی.گفتم بسه اه خر شدم.نادر کیررررشو لای کوووونم میمالید و گردنمو لپمو بوس میکرد.گفتم گوشمو بخوررررررر.اونم همین کارو کرد و حال میکردم.گفت آبجی سینتو بگیرممممم؟؟؟ گفتم خنگه تو کیرت لای کونمه حالا برا دست زدن به سینم اجازه میگیری؟؟؟چند لحظه مکث کرد و تکون نخورد وبعد دستا شو آورد زیرمو سینه هامو گرفت.معلوم بود ازحرفم خجالت کشیده بود.گفتم بسه بلند شو.گفت توروخدا آبجی اذیت نکننننننن دیگهههههههه.گفتم تو بلند شو تا بهت بگم.بلند شد و دوباره سریع کیررررشووووو کرد تو شلوارش تامن نبینم.گفتم خوب نمیخوای لباسامو در بیاره و خودتم لخت شی؟؟؟؟ گفت میخوام روم نمیشه.گفتم بچه بودی لختت رو زیاد دیدم خجالت نکش درش بیار ببینمش چقدری شدهههههه؟؟ اونم باخجالت درش آورد.وایییییییی.ازکیر نامزد سابقم کوتاه تر و نازکتر بود ولی کوچیکم نبود خوب بود.با دیدن کیرش خیالم راحت شد و گفتم لخت شو برو اون کرم نرم کننده منو ازرومیز بیار تا منم لخت شم.چشاش داشت از کاسه میزد بیرون.خشکش زده بود.گفتم زود باش دیگههههه مگه تو کف کوووونمممم نبودیییییی؟؟؟ مگه نمیخواستی بکنیششششش؟؟؟ گفت آ آ آ رررهههههه.گفتم پس بجنب تاپشیمون نشدماااااااا.سریع لخت شد و کرمو آورد.من که لخت شدم داشت میمرد از ذوق و شهوت.گفت وووواااااااییییییی آبجیییییی چقدر نازی توووووووو جوووووووون چه سینه هایی داریییییییییی؟؟؟ گفتم بلدی چیکار کنی بچه یا یادت بدم؟؟؟؟ گفت بلدم فقط کافیه بگی تا کجا پیش برم؟؟؟ گفتم هر کاری بغیر از کردن توکوووووسممممم.گفت بخورم کوووووووستوووو؟؟؟ گفتم آرههههههه ولی اول لبمو.اومد جلوهمدیگه رو مثل یه زن و شوهر بغل کردیم و لب میگرفتیم.لباش خیلی خوشمزه و ناز بود.منم حسابی لبو زبونشو میخوردم.اونم همینطور.فهمیده بود خوردن گوش هامو دوست دارم شروع کرد به خوردن گوشهام و منم اوج لذت بودم ناله میکردم.بعد رفت سراغ گلوم و بعد سینه هامو انقدر خورد که دیگه از زور لذت داشتم جیغغغغغغ میزدم.شکممو زبون میزد و رسید به کشاله رونم و بغل کوووووسم و داخل رونم که من داشتم مثل مار به خودم می پیچیدم و اونم لیس میزد تا بالاخره زبونشو کشید لای کووووووسممممممم.آخ خ خخخخخخخ قلبم میخواست کنده شهههههه. چوچولمو میخورد و لیس میزد.منم تو ابرها بودم مسته مست خیلی حال میداد.خیلی وارد بود.تا بالاخره به اوج رسیدمو ارضا شدم و سرشو به زور از رو کووووووسم کشیدم بالا خوابوندمش رو خودم.گفت خوب بود آبجی جوووووون؟؟؟ گفتم مرسیییییییی خیلی حال داد حالا بلند شو.گفت پس من چی؟؟؟ گفتم بلند شو تا بگم.بلند شد وکیرشو گرفتم و مالیدم مثل سنگ شده بود.کردم تو دهنم و یه ساک توپ براش زدم و گفتم آبتو نریزی تو دهنم؟؟؟ گفت کجا بریزم؟؟؟ گفتم رو سینم.دوباره ساک میزدم و اونم آ ه ه ه و اوه ه ه میکرد و قربون صدقم میرفت.گفت دارههههههههههه میااااااددددددد…کشید بیرون و با داد و فریاد ریخت رو سینم گفت دمت گرممممممم آبجیه خوشگلممممممم.گفتم دستمال بده من برو کیرتو تمیز بشور بیا.رفت و منم خودمو تمیز کردم.برگشت گفت شستم.با دستمال خشکش کردم و دوباره کردم تو دهنم و یه کم خوردم دوباره راست کرد.گفتم کرم بزن درکونم و به کیرتم بزن و کار اصلی رو بکن.دمر خوابیدم و اونم کرم زد درکونم وسوراخمو مالیدش یه انگشتش رو آروم کرد توش وعقب جلوکرد.دودستی کونموبازکرده بودم گفتم خوبههههههه کیرررررررررتو بکننننننن توششششش ششش ولی یواشششششش.خوابید رومو سر کیرشو گذاشت در سوراخ کونم و آروم فشارررررر داد توششششششش.جاااااااااااااان.یواش یواش تا تههههههه کرد توشششششش.منم کونمو ول کردم و اونم کامل خوابید روم.خیلی دردم گرفت و آخ خ خخخخخخخخ و اوخ خ خخخخخخ کردم ولی انقدر کف کیرررررررر بودم و شهوتی بودم که تحمل کردم و از دردشم لذت بردم.میدونستم تا چندلحظه دیگه دردش خوب میشه.گفتم شروع کن دیگههههههههههه.اونم شروع کرد بالا و پایین کردن و بقول معروف تلمبه زدن.میگفت جوووووووووون چه کوووووونی دارییییییییییی جوووووووون بالاخره به آرزوم رسیدم.قربون این کووووووووون گنده و تپلت برمممممممممم واااااااااییییییییییی چه حالی میدههههههههههه. همینطور تلمبه زدناش محکمتر میشد.منم ناله میکردم و میگفتم جوووووووون بکنننننننننننننننن بکنننننننننن آبجیتوووووووووو کووووووونموپارههههههههه کننننننننن جررررررررررممممم بدههههههههه محکمتررررررررر ووووااااااااایییییییییییییییی محکمتررررررر بزنننننننن داداشششششششش کوچولوممممممممممممم دیگه مرد شدییییییییییییی.یه دستشو آورد سینمو گرفت و با یه دستشم کووووسمو چوچولمو میمالید.طولی نکشید که آبش اومد و ریخت توکونم که با حس کردن آب داغش توکونم منم دوباره ارضا شدم.گفتم درش نیار و همینطوری بخواب روم .گفت اتفاقا منم میخواستم همینو ازت بخوام.شاید ده دقیقه ای شد که روم بود.کیرش کوچیک شده بود و از سوراخم دراومده بود.خیسی کیرشو داغیش و آبش توی سوراخ کونم خیلی حال میداد.گفتم حالا دیگه بلند شو تا مامان اینا نیومدن بریم باهم حموم و رو تختشونم مرتب کنیم.گفت چشمممممم آبجیییییییی باحالمممممممممم.رفتیم حموم تو حموم میخواست یه بار دیگه حال کنیم ولی گفتم نه برای امروز بسه فردا دوباره حال میکنیم و هرروز دیگه باهمیم. نوشته: اکرم لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسالهای توصیه شده