رفتن به مطلب
  1. arshad

    arshad

  2. gayboys

    gayboys

  • آخرین مطالب ارسال شده در انجمن

    • فیلم کوتاه سکس داگی مرد خوش استایل بدنساز با دوست دخترش . تایم: 00:20 - حجم: 4 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم    
    • ویدیو ایرانی سکس با خانوم سکسی و خوش هیکل با کص و کون و ممه هاش ور میره و ناله میکنه و کیر کلفتش و ساک میزنه . تایم: 01:40 - حجم: 11 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم  
    • ویدیو ایرانی دختر سکسی و خوش هیکل با کیر کلفتش ور میره همراه با آه و ناله و حرف های سکسی . تایم: 01:40 - حجم: 11 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم  
    • ویدیو ایرانی ساک زدن مستاجر سکسی و خوش هیکل . تایم: 04:20 - حجم: 28 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم  
    • ویدیو ایرانی سکس با دختر سکسی و خوش هیکل دمر خوابیده کیر کلفتش و میزاره لا کونش و آبشو میپاشه روش . تایم: 01:45 - حجم: 11 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم  
    • ویدیو ایرانی فوتجاب دختر سکسی و خوش هیکل همراه با آه و ناله و حرف های سکسی . تایم: 05:15 - حجم: 34 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم
    • خیانت همسرم مجبورم کرد مهاجرت کنم - 2 از سفر خوب و خاطره انگیز برگشتیم الهه سرشار از عشق و شهوت بود و در سکس هر شبمون بهم لذت کافی میداد فقط حسرت کردن کونش شده بود یک آرزو که امید داشتم بالاخره بهش برسم دو سال از ازدواجمون سپری شده بود و در بانک ترفیع گرفته بودم و شرایط حقوقیم هم بهتر شده بود و با حمایت بابام حتی تونستم خونه بزرگتری بخرم …یک خونه ویلایی …اصولا فازم با آپارتمان نشینی نمی خورد و خونه مستقل رو ترجیح میدادم خرید خونه جدید با حاملگی الهه توام شده بود و خوشحال و خوشبخت و همه چی به وفق مراد برام شده بود در ماه های بارداری و قبل از تولد دخترم نگین .بیشتر هوای الهه روداشتم و حتی کمتر می کردمش و در سکس مراعاتش میکردم که به بچه مون اسیبی نرسه و…اندک امیدی هم داشتم که الهه خودش ازم بخواد در قبال این همه مراعات و توجه و اینکه شوهرش هستم و نیاز دارم …مجوز کردن کونشو بهم بده ولی …فقط خیال بود وبس کونش یه جورایی برام عقده شده بود و در بیرون از خونه و محل کار و خیابون ها بیشتر چشمم به باسن دخترا بود و با وجود اینکه تیپ و قیافه خوبی هم داشتم خیلی راحت میتونستم دختر تور کنم و کونشو به جای کون الهه بکنم ولی من اهل خیانت به همسرم نبودم و تنها نگاه به باسن در بیرون برام اکتفا می کرد چند روز قبل از زایمان الهه خیلی شهوتی بودم و دو شبی میشد با الهه سکس نکرده بودم و همون روز هم یک مشتری خانم در بانک با لباس نامناسب و لوند بازی و ناز و عشوه اش بیشتر شهوتیم کرده بود و وارد خونه که شدم الهه ایستاده با خواهرش تلفنی حرف می‌زد باسن خوشگلش با وجود بارداری قشنگ زیر دامنش بهم چشمک میزد و کیرم سفت شد …به طرفش رفتم و باسنشو چنگ زدم و چاک کونشو تا ته بخوبی مالوندم و چند بار کونشو جمع کرد و اخ و اوخی گفت و حتی صدای خواهرش رو شنیدم که می گفت الهه چی شده حالت خوبه ؟ اخ و اوخ کردی اه خواهر جون دستم اتفاقی خورد به قابلمه داغ بود اه خواهر چند لحظه گوشی دستت باشه برم قابلمه رو جابجا کنم و بهم گفت واه حامد کونمو چرا میمالی چته عزیزم عزیز دلم مگه نمیدونی دو شبه نکردمت و کیرم تشنه توه آرومش کن …کیرم قیام کرده و تنها تو میتونی سرکوبش کنی آخه حامد این وقت روز و تازه خواهرم گوشیو قطع نکرده و زشته آبرومون میره بهونه نیار شهوتیم…حامد شوهر تو شهوت عقلشو الان ازش گرفته پس هیچ بهونه ای نیار باشه میدونم به خاطر بچه مون از جلو که منو نمی کنی و کون هم اصلا و فقط میمونه برات بمالم قبوله الهه کیرمو با دست راستش گرفت و گوشی تلفنو دست دیگه اش گرفت و با خواهرش حرف می‌زد منم با سینه هاش و باسن و چالش مشغول شدم چند بار انگشت به سوراخش زدم که فوری باسنشو جمع می کرد بالاخره موفق شدم یک بند انگشتمو ‌به سوراخش وارد کنم و همین باعث شد به حالت ارضا برسم آبم داشت میومد یهو تصمیم گرفتم کیرمو تو دهنش خالی کنم و سریعا یه صندلی که کنارم بود روش رفتم و صورتشو گرفتم و کیرمو با کمک دستم داخل دهن الهه کردم و در حالی که صدای خواهرش رو می شنیدم که می گفت به الهه اه خواهر …عنایت هم سرما خورده و چند شبه از دستش راحتم کاش به زودیا خوب نشه وووو.دیگه نفهمیدم چی گفت چون آبم در دهن الهه برای اولین بار خالی شد خیلی بهم چسبید چون حداقل یک بند انگشت کونشو کردم و هم دهن زنمو گاییدم هشت ماه از تولد دخترم نگین گذشته بود و یک روز که از بانک به خونه بر می گشتم کوروش سراسیمه اومد استقبالم و سلام کرد علیک سلام کورش …چی شده میزون به نظر نمیای نکنه بازم اون دو پسر لات مزاحمت شدن نه آقا حامد زیر سایه و به لطف شما اونا غلط بکنن. کاری بهم ندارن فقط فقط چی ؟ کورش حرف بزن آخه ده لامصب حرفتو بزن باشه میگم ولی قول بده بعدش دعوام نکنی و باهام قهر نکنی قول میدم فقط کشش نده بگو چون خسته ام میگم…چه جوری بگم …راستش آقا حامد میدونی که من اکثرا تو کوچه ام و خونه بابام با خونه شما بهم چسبیده و مدتیه یک مردی رو میبینم صبح ها و در وقتیکه شما در بانک هستین به خونه تون میاد و دو ساعت و گاها سه ساعت بعدش میاد بیرون و گم میشه …سه چهار ماهی میشه و زودتر میخواستم بهتون بگم ولی میترسیدم که باور نکنی و قهرم کنی ولی امروز بازم دیدم اومد و بیشتر از سه ساعت خونتون بود خب من تحمل نگه داری این راز رو دیگر نداشتم …همین یه باره چشمام سیاهی گرفت و کمی سرگیجه بهم دست داد و به دیوار کوچه تکیه دادم و زانوم واقعا سست شد .آه خدای من این پسر بچه داره چی میگه کورش نیم خیز شده بود و چهره به چهره دستامو گرفته بود یهو یقه شو در همون حالت گرفتم میدونی کورش این حرف چقدر برام سنگینه. واقعا راست میگی نکنه خیال برت داشته و خل شدی نه به جون جفتمون قسم میخورم راستشو گفتم میدونی که خیلی برام عزیز هستین و حتی بیشتر از بابام و مامانم یک کات بک بزنم کورش یک پسر بچه ۱۳ ساله پر جنب و جوش و البته به زعم اهل محل و حتی والدینش اندک خل و چل و عقب مونده بود …ولی به زعم من پسر نرمال و مهربونی نشون میداد که به دلایل خاصی در خونه پدریش بهش بی محبتی می کردند و عصرگاهی یک روز که من از یک ویلا متروکه که رد میشدم اتفاقی متوجه سرو صدایی شدم و خلاصه کنم باعث شدم که کوروش رو از دست دو پسر لات که قصد کردن کونشو داشتن …خلاص کنم …و به همین خاطر کورش بهم احترام و توجه زیاد داشت و منو بزرگ و استاد و الگو خودش میدونست و فکری به نظرم رسید کورش یه کاری واسم می کنی ؟و چشم آقا حامد هرکاری باشه فقط دستور بده از فردا در کوچه باش و به محض اینکه اون نامرد اومد فوری بهم زنگ بزن اینم شماره تماس من … برگشتم خونه و فقط تلاش می کردم خونسرد باشم الهه تازه از حموم اومده بود اخ اخ …نکنه گند کاری خودشو پاک کرده …ولی آخه چرا چرا …نه نه الهه نمیتونه خیانت کنه اونم به من که آنچه امکانات مالی،و طلا و وسایل لوکس،در حد و نیاز و پول تو جیبی،و کادو های متعدد در هر روز خاص و از همه مهم تر در سکس براش کم نزاشتم و هر روز اونو گاییدم به شکلی که گاها خودش التماسم میکرد،که ارضا شدم و بسمه…بس چه مرگت بوده،که آویزون کیر غریبه شدی نوشته: حامد
    • زن ورزشکارم و پنهان کاریش -  2 قلبم یه لحظه وایستاد مژگان با یه مرد دیگه تو بغل هم بودن. هندز فریو زدم و فیلمو پلی کردم چشمام صحنه های تو صفحه گوشیمو میدید ولی نمیخواستم باور کنم یه مرد حدودا پنجاه تا شصت سال که همون موسوی بود مژگانو بغل کرده بود و داشت سینه هاشو میمالید صورتشو بوس میکرد و میخورد لباشو میخورد و مژگانو چسبونده بود به کمد های رختکن و هر جوری که دلش میخواست داشت مژگانو میمالید. لباس تالو مژگان که لباس قرمز براقی بود با شلوا. به همون شکل و روسری صورتی رنگش و جوراب های سفید رنگ مخصوصی که پاهاش بود کاملا تنش بودند و هیچ کدام در نیومده بودند. ولی موسوی سفت مژگانو بغل کرده بود و داشت لباشو محکم میبوسید و میخورد دستای مژگان رو هم گره کرده بود به دستای خودش و مژگانو کاملا از پشت چسبونده بود به رختکن و دستای مژگان رو هم چسبونده بود به دو طرف سرش در همون حالت گره کرده بود تو دستای خودش و خیلی وحشیانه داشت لبای مژگانو میخورد سی ثانیه گذشت که دست کشید از لب گرفتن و شروع کرد به باز کردن دکمه های پیراهن مژگان. جالب اینجا بود که مژگان نه تنها مقاومتی نمی کرد بلکه همراهیش میکرد در انجام راحت کارهاش و چشمش به در رختکن بود و میگفت آقا موسوی تو رو خدا زودتر الان کی میاد که موسوی گفت نترس همه رو دست به سر کردم و فقط خودمم و خودت خوشگل خانوم. پیراهن مژگانو که در آورد سوتینش هم سریع کند شروع کرد به مکیدن و خوردن سینه های مژگان و معلوم شد که کبودی های سینه های مژگان واسه چی بوده روسری مژگان هم در آورد دستشو کرد تو مو های مژگان و یه لب محکم ازش گرفت و به مژگان گفت بشین عزیزم و همزمان دستاشو گذاشت رو شونه های لخت مژگان و به سمت پایین هولش داد و زیپ شلوارشو باز کرد و شلوارشو یه کم کشید پایین و کیرشو کشید بیرون به مژگان گفت دهن وا کن قربونت برم و مژگان دهنشو وا کرد و موسوی کیرشو با دست گرفت و گذاشت تو دهن مژگان و دستاشو کرد تو موی مژگان و سرشو گرفت و شروع کرد به تلمبه زدن تو دهن مژگان و میگفت جون جون قربونت برم جنده جونم آخر زیر خوابم شدی آخر کیرمو کردم دهنت جون چقد مقاومت کردی دیدی گفتم فایده نداره دیدی گفتم هر جور شده میکنمت به دو دقیقه نکشید که کیرشو کشید بیرون و آبشو ریخت رو صورت مژگان که مژگان عصبی شد گفت آقا موسوی چرا این کارو کردی موسوی گفت ببخشید جنده جونم نمیذاری بکنمت که حداقل بزار اینجوری حتگال کنم مژگان گفت اینقد بهم نگو جنده آقا موسوی بدم میاد موسوی گفت باشه عزیز دلم اصن تو خانوم خانوما تو خانوم منی اصن مژگان گفت نگواینجوری و خندید. مژگان صورتشو با دستمال کاغذی پاک کرد و خم شد لباساشو برداره از رو زمین که موسوی چشمش به کون مژگان افتاد رفت پشتش یهو دست انداخت شلوار مژگانو کشید پایین که شرتش هم باهاش اومد پایین که مژگان یه جیغ آروم کشید و سریع برگشت گفت برو بیرون وگرنه جیغ میکشم آبروتو میبرما موسوی در حالی که میخندید گفت باشه بابا چه کون خوشگلی داری نامردی نیست نمیدیش بهم که مژگان خیلی جدی گفت نه اگه یه بار دیگه این کارو بکنی قید مسابقاتو میزنما دیگه از همین هم خبری نیست که موسوی گفت باشه بابا حالا نزن ما رو بعد خودشو جمع و جور کرد و رفت و فیلم هم تموم شد. فیلم که تموم شد واقعا تو شوک بودم هنوز ولی وقتی به پیام اون طرف که بهم پیام داده بود و گفته بود که از امروزشون هم فیلم داره کنجکاو شدم و تصمیم گرفتم فعلا به مژگان نگم. موقع خواب که رفتم بخوابم و به صورت مژگان که نگاه میکردم که کنار دستم خوابیده بود دلم میخواست گریه کنم باورم نمیشد که مژگانی که به این معصومی کنارم خوابیده بهم خیانت کرده باشه. گذشت و فردا شد مژگان که رفت باشگاه اینقد حالم بد بود که نرفتم سر کار و از جایی که کارم آزاده و بوتیک دارم مجبور نیستم به کسی جواب پس بدم . رفتم اون شماره ای که دیشب پیام داده بود رو پیدا کردم و بهش پیام دادم میشه لطفا اون فیلمی که میگفتی از دیروز داری رو هم واسم بفرستی حدود نیم ساعت بعد پیام اومد باز کردم نوشته بود برو تلگرام فرستادم واست.در جا رفتم تلگرامو دیدم دوباره یه فیلم تقریبا با حجم بالا و تایم پایین دوباره مثل دیشب فرستاده بود سریع زدم باز کنم. باز که شد صحنه عجیبتر از صحنه اول دیشب بود پلی کردم مژگان بالا تنه کاملا لخت و شلوار و شورت تا زانو پایین کشیده با صورت و سینه چسبیده بود به در های کمد های رختکن و کونشو به عقب خم کرده بود و موسوی که کاملا لخت بود نشسته بود پشت مژگان و با دستاش لپ های کون مژگانو وا کرده بود و داشت کس وکونشو میخورد و لیس میزد و میژگان که معلوم بود کاملا شهوت بهش غلبه کرده بود داشت آه و اوه کوتاه میکشید موسوی که یه ذره کس مژگانو خورد و انگشتش کرد بلند شد و کیرشو کشید روی کس مژگان که مژگان گفت توم نکنی آقا موسوی که موسوی گفت نه نترس عزیزم لاپایی میزنم فقط. . × نوشته: حمید
×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.