رفتن به مطلب

داستان سکسی شوهر بی غیرت


behrooz

ارسال‌های توصیه شده


حس بی غیرتی که روشن شد
 

درود
داستانم کاملا واقعی هست، من رامین۳۳ و همسرم رها ۳۱ ساله،
منو رها تقریبا۱۰ سال پیش از طریق برنامه وی چت باهم آشنا شدیم و الان یک ساله باهم ازدواج کردیم،
اوایل آشنایی من دوس دختر داشتم و نمیذاشتم رها بفهمه و یواش یواش همرو گذاشتم کنار، تو قراره دوم بود که رها رو آوردم خونه و از پشت باهاش سکس داشتم دوبار تو طول یک روز رها ۱۷۰ قدش هست و۶۰ کیلو وزنش وسینه ها ۷۰ هست، تقریبا هفته ای دوبار مییومد پیشم و هر بار تقریبا دوبار از پشت سکس میکردیم تا اینکه بهم گفت ارتجاعی هستم و میتونی از جلو بکنی و این شد شروع سکس کامل ما، چون دختر هات و با معرفتی بود به هیچ وجه نمیتونستم رهاش کنم و برم سراغ یکی دیگه همسایمون بود و هر موقع میخواستم مییومد و بهم میداد و همیشه تمیز و عالی بود، تا اینکه تقریبا ۴ سال پیش کارم افتاد یکی از شهرهای جنوبی کشور و تقریبا ۱۴ روز نمیدیدم و ۷ روزی که برمیگشتم حسابی میکردم هر روز، این ۱۴ روزه خیلی فشار روم بود و اونجا با یه پسری آشنا شدم که گی بود و بات وچون مکان همیشه داشت یه شب در مییون میرفتم و میکردم و از حالت دادنش خوشم مییومد، تو این مدت هم هر روز از رها عکس کس و کونشو میخواستم و میفرستاد تو یکی از شب ها که داشتم یاشار رو میکردم رها زنگ زد و گفت واست عکس فرستادم و ببین، نمیخواستم یاشار ببینه دوباره ز زد گفت چرا ندیدی دیگه مجبور شدم عکس هارو باز کردم و یاشار هم دید و گفت عجب بدنی داره دوس دخترت خیلی حال کردم و آبم زود اومد ازم خواهش کرد که همه عکسارو ببینه منم نشونش دادم دیدم داره جق میزنه حس خوبی داشتم اونشب دیگه کارم شده بود عکس واسه یاشار بزارم بهم بده و منم بکنمش و لذت می‌بردم رها یه شورت توری داشت که با اونم عکس داشت یاشار ازم خواهش کرد که تو سفری که میرم این شورت رو واسش بیارم و از سکسمون هم فیلم بگیرم وبذارم ببینه منم که واسم مهم نبود و خوشم مییومد این کارو انجام دادم و یاشار همیشه شورت رها رو می‌پوشد و واسم ناز میکرد و خوشم مییومد تا اینکه یه شب بهم گفت میشه واسم جق بزنی منم دوس داشتم لمس کنم کیرشو همینجور که داشتم جق میزدم واسش دلم میخواست امتحان کنم دادن رو بهش گفتم میخوای بکنی اونم مثل خر کیف کرد گوشیمو که عکس کص و کون رها رو داشت میدید گذاشت جلوم و شروع کرد لاپایی زدن واقعا دلم میخواست بکنه توم و تجربه کنم حسشون چون خودش و رها وقتی از کون میکردمشون حس عجیبی داشتند، تا خواستم بگم بکنه توش دیدم آبش رو ریخت رو کمرم بهش گفت واسه دفعه بعد واست سوپرایز دارم… شب قرار بود برم پیشش عصرشو مرخصی گرفتم اومدم خوابگاه سریع فول شیو کردم خودمم خالی کردم که امشب باید بدم به رها هم گفتم چندتا عکس از کص و سوراخ کونش بفرسته اونم فرستاد رفتم پیش یاشار گفتم امشب قراره تو منو بکنی گفت نمیتونم و تو هم باید بکنی گفتم باشه اول تو بکن عکس های رها رو که نشونش دادم سیخ کرد یه تف انداخت لاپام که لاپاییی بزنه گفتم بکن توش اینم سوپرایزت دیوانه شده بود وسوراخمو یکساعت لیس میزد و بلاخره آماده کرد و کرد توم نفسم بند اومد تو تلمبه سوم ابشو ریخت تو کونم یکم حس درد داشتم بد نبود، گفت نمیتونم بکنم ولی اگه خواستی یه دوس دارم عربه و فاعل خیلی خوب میکنه بهت معرفی کنم که بکنه قبول کردم و این شد شروع گی بازی های من، خانواده گیر دادند که باید زن بگیری الان که خونه و ماشین و کار داری منم و باید دختر دایی رو بگیری من تقریبا ۶ سال با رها بودم و عاشقش شده بودم ولی دلمم نمی‌خواست ازدواج کنم دیگه راهی نبود یا باید دختر داییم رو میگرفتم یا رها رو، گفتم من یه دختر سراغ دارم خوبه برید واسم خواستگاری معرفی کردم و رفتند تحقیقات رو شروع کردند و پسر خالم که خیلی دختر باز بود رو فرستادند که آمار بگیره مثلا، به پسر خالم گفتم نتیجه هر چی بود باید اول به من بگی قبول کرد و بعداز سه هفته گفت داداش این دختره تا حالا چندتا دوس پسر داشته با پسر خالش هم بوده و اینکه پسر خالش هم خواستگارشه گفتم چجوری فهمیدی گفت با دختر خالش دوس شدم و از اون آمار گرفتم، گفتم چون برادرش میخواتش اینو گفته که مارو دک کنه گفت شاید خلاصه گفتم به خانواده بگو خوب بوده و گفت و عقد کردیمو یکسال پیش عروسی کردیم و منم با دو تا بودم تو جنوب که منتظر عکس و فیلم سکسمون باشند و منو بکنند بهش گفته بودم دوس دخترم هست نمیتونستم که بگم زنم هست، بعد عروسی اصرار از زنم که منم باید بیام جنوب پیش تو خونه اجاره کردم و اومد اینجا ورابطم با این دوتا کمتر شده بود، شب ها با هم فیلم سکس نگاه میکردیم، مشروب می‌خوردیم سکس میکردیم و … یه روز بهم گفت یه رازی رو باید بهت بگم و عذاب وجدان دارم گفتم بگو گفت من قبل از تو دوتا دوس پسر داشتم و اینکه باهاشون سکس هم داشتم گفتم چند مدت باهاشون بودی گفت وحید ۶ ماه و سروش ۱ سال دیدم کیرم سیخ شد توقع اینجور برخوردی رو از من نداشت فکر می‌کرد دعواش میکنم یا هر چیزی وقتی بهش گفتم مشکلی ندارم به شرط اینکه با جزئیات واسم تعریف کنی خوشحال شد و سوپرایز.
اولی رو وحید گفت که ۶ ماه باهاش بودم و تقریبا ۷ بار رفتم پیشش و فقد کصشو می‌خورده و لاپایی میزده و ساک هر بار که می‌رفته از صبح تا شب پیشش بوده و چند بار می‌داده بهش و واسش ساک میزده و رفته خارج در مورد سروش هم میگفت بعد از وحید بوده و کیرش خیلی بزرگ نبوده و از پشت بهش می‌داده و از هم دانشگاهیاش بوده و الان زن داره و تقریبا هفته ای دوبار پیشش بوده دقیق مثل من
خیلی حشری شده بودم اون شب تا صبح میکردم و لذت می‌بردم و به این فکر بودم که دونفر قبل از من کون زنمو دیدند شورت و شلوارشو پایین کشیدند کصشو خوردند واقعا حس عجیب غریبی بود رها توقع نداشت من اینجوری خوشحال باشم پرسیدم حالا چرا گفتی بعد فهمیدم با دختر خالش دعواش شده ترسیده اون بهم بگه، یک ماهی تو آسمونا بودم و هر شب سکس میکردیم بعد یه ماه یه جرقه اومد به ذهنم که با دختر خالش اوکی بشم و بیشتر بفهمم مخ مریم رو زدم و گفت وحید رها رو اپن کرده و خارج از کشور هست هر موقع میاد رها چند روز پیششه گفتم آخرین روز کی بوده گفت دقیقا یه هفته قبل از عروسیت رها دو شب پیشش بوده آمار گرفتم دیدم اره رها دو روز گفته بوده میرم خونه دوستم و رامین نفهمه هنوز اینو بهم نگفته ولی واقعا دلم میخواد این بار که وحید از خارج اومد بیاد خونمون…
در مورد سعید هم گفت که یکی از اقوام دورشون هست و همچنین اینکه داداش مریم هم سه بار وقتی رها اپن بوده کرده رها رو و میخواسته رها رو بگیره که تو اومدی البته همه این هارو با مدرک بهم ثابت کرد عکس وحید و رها رو نشونم داد سعید رو که چندبار از نزدیک دیدم و پسر خاله خانمم هم که همیشه میبینمش و واقعا خوشحالم

نوشته: رامین

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

لطفاً اگر به سن قانونی نرسیده اید این سایت را ترک کنید Please Leave this site if you are under 18