رفتن به مطلب

داستان سکسی منو رفیقم با خواهرامون


dozens

ارسال‌های توصیه شده


من و امیر و آبجی ها مون - 1
 

سلام بر دوستان عزیز امیدوارم از داستان شروع سکس با خواهرم که براتون نوشتم خوشتون آمده باشه پسندیده باشد البته اون موقع سن مون کم بود حدود ۱۲ تا ۱۴ سال بودیم چیز زیادی از سکس نمی‌دونستم که کم کم به کمک دوستان راهنمایی اون ها بیشتر سر در آوردیم البته بدون اینکه بدونن که با چه کسی می‌خوایم انجام بدیم همشون فکر میکردن با پسر هستیم خلاصه کم کم اوستایی شدیم و تقریبا از همه چیز سر در آوردیم البته اون زمان ها گوشی و امکانات نبود مثل الان که فیلم سکسی ببینیم و یاد بگیریم چجوری باید سکس کرد ، به همون یاد گرفته ها از اطرافیان اکتفا میکردیم .
خب بریم سر اصلا داستان ، از اینجا شروع میکنم که زینب سپرد به من که چجوری دوست دارم امیر هم باشه یا نه ، منم که قبلاً با امیر و مریم برنامه ریزی کرده بودیم اینا رو حالا که زینب هم راضی بود امیر رو هم میخواستم بیارم توی جمع اما همینجور مفتی که نمیشد باید توی کون امیر میکردم پس رفتم خونه امیر و مریم ، مرضیه خانم مادر امیر اینا خونه بود پس از سلام و احوال پرسی پرسید مادرت خونه است گفتم آره خونه است به مریم گفت آماده شو بریم خونه حسن مریم بهانه آورد که نره اما مادرش نزاشت گفت نه پاشو بیا بریم با زینب هم بازی می‌کنی اشاره کردم به مریم که بره آماده شد و رفتن موندیم من و امیر .
امیر ، دهنت سرویس حسن تا دو روز کونم درد میکرد
حسن ، خخخ آخه اولا که یهویی شد نمی‌خواستم اذیتت بکنم که بعدش الان یاد گرفتم چجوری باید توی کون بکنی
امیر ، بله مریم تعریف کرد که کردی توی کونش خوشش آمده بود چجوری کردی به منم یاد بده
حسن ، یاد دادن همینجوری مفتی نیست که امیر جون
امیر ، بله لابد الان میخوای توی کون منم بکنی
حسن ، آفرین پسر چیز فهم خوشم آمد زود میگیری
امیر ، غلط کردی راستی حسن هر کار کردی رو مریم به من گفت ولی من هر جور کردم نتونستم بکنم تو سوراخ کونش
حسن ، خوب پسر خوب میگم که قلق داره اگه میخوای یاد بگیری باید بخوابی زیر
امیر ، خیلی عوضی هستی نه اینکه تا الان با هم دیگه حال نمی‌کردیم
حسن ، اینبار فرق داره
امیر ، چه فرقی
حسن ، فرقش اینه که فقط من میکنم
امیر ، نه آقا اینجوری نامردی هست
حسن ، مگه نمی‌خوای زینب رو جور کنم با هم باشیم
امیر ، خب چه ربطی داره منم مریم رو راضی کردم برات
حسن ، مریم که همین الان با من بیشتر از تو حال می‌کنه میگه تو بیشتر حال میدی
امیر ، خیلی نامردید شما ها
حسن ، حالا بدون شوخی من به زینب گفتم که من تو رو میکنم اگه بعد ببینه تو هم من رو می‌کنی ناراحت میشه
امیر ، خب حالا تا اون موقع الان چی
حسن ، امیر یه چیز بگم ناراحت نشی من وقتی میای روم خوشم نمیاد اما وقتی روت هستم بیشتر دوست دارم
امیر ، بله دیگه آقا الان دیگه فقط بکن شده
حسن ، خخخخ
امیر ، حالا من یه اعترافی بکنم
حسن ، بگو
امیر ، راستش منم وقتی روم هستی بیشتر خوشم میاد و لذت میبرم اما بعضی وقت ها تنها میشیم بزار منم باهات حال کنم
حسن ، باشه پس پیش مریم و زینب اگه دوست داشتی فقط من میکنم
امیر ، باشه بابا حالا یاد میدی بهم
حسن ، باشه شلوارت رو دربیار و‌دراز بکش کرم هم بیار
امیر ، کرم برای چی
حسن ، بیار تا بهت بگم
امیر پاشد رفت کرم رو آورد دراز کشید شلوارش رو در آورد منم کرم رو برداشتم انگشتم رو‌کرمی کردم مالیدم به سوراخ کون امیر
امیر ، چکار می‌کنی چرا کرم زدی به سوراخ کونم
حسن ، کرم زدم که چرب بشه کیرم بره تو کونت دردت نگیره دیگه مثل اون دفعه پاره نشی
امیر ، آهان پس مریم دیونه نگفته بود بهم کرم بزنم دیدم هر کار کردم نمی‌رفت تو کونش
انگشت کردم توی کونش و بازی میدادم انگشتم رو به امیر گفتم دقت کن یاد بگیری باید کون مریم رو هم اول همینجوری بکنی بعد کیرت رو بکنی توش بعد نشستم روی رون امیر و گفتم دو طرف کونت رو بگیر بکش باز بشه
امیر ، چرا
حسن ، نپرس دیگه هر چی میگم رو انجام بده یاد بگیری
امیر کونش رو باز کرد و منم کرم زدم به کیرم گذاشتم رو سوراخ کونش آروم فشار دادم وقتی رفت تو امیر دردش گرفت
امیر ، آخ آخ حسن در بیار در بیار سوختم آتیش گرفتم
حسن ، الان آروم میشه تحمل کن اولش هست
امیر ، وای مامان جون
یه مقدار دیگه فشار دادم کامل خوابید روش یه جیغ کشید
امیر، اوی جر خوردم دوباره
حسن ، نه جر نمی‌خوری با کرم چرب کردم پاره نمیشه این سری یه مقدار تحمل کنی دیگه تمام هست
امیر ، دیگه فشار نمیدی
حسن ، دیگه چیزی نیست که فشار بده همه کیرم توی کونت هست
امیر ، کل کیرت الان توی کونمه
حسن ، آره
یه چند ثانیه وایستادم بعد شروع کردم به تلمبه زدن
امیر ، مریم می‌گفت یه روش یاد گرفتی خیلی حال میده
حسن ، الان به تو حال میده
امیر ، آره خوبه
حسن ، درد نداری الان
امیر ، کم هست اما حالش بیشتره
در همین حین که داشتیم حال میکردیم در اتاق باز شد و مریم آمد تو
مریم ، به به میبینم که بدون من برای خودتون حال می کنید
حسن ، بدون تو که صفا ندارد عزیزم بیا مادرت کجاست
مریم ، خونه شما
امیر ، پیچوندی مامان رو زینب چی
حسن ، آره زینب رو‌چکار کردی
مریم ، به زینب گفتم تو کاری کن من برم خونه پیش حسن و امیر
حسن ، مشکوک نشد زینب
مریم ، تعریف کرد برام که بهش چی گفتی منم گفتم برم خونه تا حسن کون امیر رو پاره نکرده ولی میبینم دیر رسیدم انگار
امیر ، نه بابا داره بهم یاد میده چجوری باید بکنم توی کون
مریم ، بله معلومه فعلا که کرده توی کونت
امیر ، ولی خدایی خیلی حال میده مریم
مریم ، بله می‌دونم تجربه اش رو دارم امیر آقا اگه اجازه بدید تا مامان نیومده منم حال کنم
امیر ، حسن میشه بهم روی مریم یاد بدی چجوری بکنم توی کونش
حسن ، باشه مریم لخت شو تا به امیر یاد بدم
از روی امیر بلند شدم وقتی کیرم از سوراخ کونش در آمد یه صدایی شبیه گوزیدن داد که من و مریم خندیدیم
مریم ، نرینی یهو کند بزنی
امیر ، دست خودم نبود خب کیرش درآمد از سوراخ صداداد
حسن ، تا من مریم رو آماده میکنم برو توالت بشور خودت رو
امیر رفت توالت منم با مریم مشغول شدم اول صورتش رو بوسیدم بعد سینه هاشو رو مشغول خوردن شدم شروع کردم به مالیدن کوسش مریم هم رفته بود تو حس و داشت حال میکرد برای خودش امیر آمد گفت آمدم
حسن ، برو پشت مریم کونش رو بمال انگشتت رو‌چرب کن آروم بکن تو سوراخ کون مریم بعد اروم جلو عقب کن انگشتت رو
امیر رفت مشغول مالیدن کون مریم کارهایی که بهش گفته بودم شد منم کوسش رو میمالیدم و سینه هاشو رو می‌خوردم مریم انگار رو هوا بود امیر انگشتش رو‌چرب کرد فرو‌کرد تو سوراخ کون مریم مریم یه آهی کشید گفت امیر جون نگه دار انگشتت رو حرکت نده بعد از چند ثانیه امیر انگشتش رو عقب جلو کرد همزمان منم کوسش رو میمالیدم دیگه طاقت نیاورد مریم لرزید و بی حال افتاد روی من ، منم هی میبوسیدمش نوازشش میکردم یه مقدار که مریم به حال آمد
مریم ، وای چقدر خوب بود خیلی حال داد یکی انگشتش توی کونم بود تو هم کوسم رو میمالیدی و سینه هام رو‌میخوردی خیلی کیف داد
امیر ، معلوم بود وقتی لرزیدی داشتی با سوراخ کونت انگشتم رو قطع میکردی آنقدر فشار میاوردی به کونت
حسن ، خب مریم جون بخواب که به امیر یاد بدم چجوری کون بکنه
مریم دراز کشید امیر رفت پشتش بهش گفتم دوباره انگشتت رو‌چرب کن بکن تو سوراخ کونش تا قشنگ چرب بشه انجام داد
به مریم گفتم کونت رو باز کن امیر کیرت رو کرم بزن چرب بشه
مریم که کونش رو باز کرد به امیر گفتم بزار رو سوراخ کون مریم آروم فشار بده امیر گذاشت رو سوراخ کون مریم تا آمد فشار بده دستش در رفت کلا خوابید روی مریم کیرش یهو رفت تو‌کون مریم
مریم ، آخ آخ دیوونه جرم دادی پاشو
حسن ، اشکال ندارد مریم دیگه رفته تحمل کن الان آروم میشه
مریم ، خب حواسش رو جمع کنه پاره شدم
حسن ، حالا تمام شد بلند شد نگاه میکنم
امیر ، ببخش دستم در رفت
مریم ، دستم در رفت که کون من پاره شد حواست رو جمع کن بخاطر همینه با حسن بیشتر حال میده بهم تو همش ضد حال میزنی
امیر ، معذرت خواهی کردم دیگه
حسن ، بسه دیگه بچه ها آروم شدی مریم
مریم ، بهتره
حسن ، امیر خیلی آرم کمرت رو بالا پایین کن فقط آروم
امیر آروم کمرش رو بالا پایین میکرد منم دستم رو بردم پایین زیرش کوسش رو میمالیدم و بوسش میکردم مریم هم دوباره رفته بود توی حس داشت حال میکرد که امیر بلند شد از روش
مریم ، برای چی پاشدیم دیوونه داشتم تازه حال میکردم
حسن ، اشکال ندارد الان خودم بهت حال میدم
مریم ، نه حسن جون مال تو بزرگتر از امیره همین الان حر خوردم
حسن ، تو کونت نمیکنم برگرد بزارم لای کوست
مریم برگشت کیرم رو گذاشتم لای کوسش شروع به تلمبه زدن کردم و سینه مریم رو‌میخوردم یه چند دقیقه تلمبه زدم مریم دوباره لرزید بی حس شد من همینجور روش دراز کشیدم سینه می‌خوردم
مریم ، وای حسن دستت درد نکنه خیلی حال داد مرسی بسه دیگه
بلند شدم از روش سریع لباس پوشیدیم من آمدم خونه تا زینب من رو دید صدام کرد اتاق
زینب ، کجا بودی چکار میکردی
حسن ، خون امیر اینا بودم
زینب ، بله میدونم چیکار میکردی
حسن ، داشتن امیر رو میکردم که مریم آمد
زینب ، خخخخ راست میگی مریم دید امیر رو می‌کنی
حسن ، آره دید
زینب ، چیزی نگفت
حسن ، چرا گفت باید منم بکنی
زینب ، کردی
حسن ، آره با امیر با همدیگه کردیم
زینب ، امیر جلوی تو خواهرش رو کرد بعد گذاشت تو هم بکنی مریم رو
حسن ، آره خب مریم گفت اگه نزاره به مامانش میگه که به من داشته کون می‌داده
زینب ، امیر چطوری روش شد جلوی تو خواهرش رو بکنه
حسن ، این دو تا که قبلاً رابطه داشتن بعد امیر هم به مریم گفت پس باید منم جلوی حسن بکنمت مریم قبول کرد
زینب ، پس چه کیفی کرده مریم
حسن ، چی باز حسودی کردی نکنه تو هم دوست داری
زینب ، نمی‌دونم نبودم تو شرایطش که شاید خوب باشه
حسن ، حالا به وقتش امیر رو میارم اینجا ولی باید هر چی گفتم گوش کنی نه نگی
زینب ، چی رو نه نگم
حسن ، امیر رو آوردم اینجا اول من باید بکنم تو‌کون امیر بعد با هم دیگه حال میکنیم
زینب ، باشه دیگه چه فرقی می‌کنه تو که هر موقع بخوای امیر رو می‌کنی حالا جلوی منم بکنش
حسن ، آفرین آبجی قشنگم
رفتیم بیرون مرضیه خانم هم رفته بود مریم هم رفت پیش مامان مشغول کار بودن با هم شام خوردیم رفتیم بخوابیم توی رخت خواب بودیم که به زینب گفتم
حسن ، آبجی میگن این مرضیه خانم هم زن خوبی هست ها
زینب ، آره خیلی زن خوبی هست
حسن ، آره خیلی عالی میشه اونم بکنم
زینب یهو بلند شد نشست
زینب ، نکنی انگار رو دیوونه یهو مامان می‌فهمه می‌کشه تو رو
حسن ، خخخخ نه همین الان مرضیه آمد گفت بیا من رو بکن حسن دارم شوخی میکنم و حرف می‌زنیم با هم
زینب ، دیونه ای تو بخدا ترسیدم گفتم لابد میخوای مخ مرضیه رو هم بزنی
حسن ، میشد که بد نبود اما نمیشه
زینب ، خخخخ بابا تو رو ول کنن کون محمود ( بالای امیر) هم میخوای بکنی
حسن ، نه آزمون دیگه خطرناکه میترسم برعکس بشه
زینب ، خخخخ خوب میشه دیگه حداقل یکی هست که تلافی کنه سرت
دراز کشیدیم و شب بخیر گفتیم و خوابیدیم
خوب دوستان ببخشید که طولانی شد تا سری بعد داستان شما رو به خدا میسپارم .

نوشته: حسن

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • عنوان به داستان سکسی منو رفیقم با خواهرامون تغییر پیدا کرد
×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

لطفاً اگر به سن قانونی نرسیده اید این سایت را ترک کنید Please Leave this site if you are under 18