رفتن به مطلب

داستان میلف سکسی


kale kiri

ارسال‌های توصیه شده


سکس: غایت زندگی؟
 

سلام، من اسمم رضاست(مستعار) میخوام خاطره اولین سکسی که داشتم رو براتون بنویسم اول یکم از خودم بگم الان که اینو مینویسم 25 سالمه و این ماجرا مال حدود 5 سال پیشه. یکم جزئیات رو تغییر میدم که آشنایی نیاد بخونه و به فاک بریم. من سر و وضعم بد نیست قد و هیکل هم مناسبه 180 و 70 و معمولا مورد رضایت جنس مونث واقع میشم. علت اینکه این عنوان رو هم گذاشتم برای این نوشته اینه که من از وقتی که حتی نمیدونستم سکس چیه و دختر یدونه سوراخ داره یا دوتا دنبال سکس بودم. از بچگی بخوام بگم لواط و انگولک بازی البته همه پسر. بدون درکی از اینکه فاعل چیه و مفعول کیه از هر دو طرف به دنبال کشف! و در ادامه تا 18 سالگی که اولین تجربه رابطه من بود و سکس ما هم فقط مقعدی بود که بکارتش حفظ بشه. در این بین هم متاسفانه بخوام بگم به هر ننه قمری نظر داشتم و چون درک من از زن و دختر به فامیل فقط معطوف میشد(شهر ما به لحاظ روابط دختر و پسر خیلی روشن فکر نیست) و خودمم اهل دختر بازی نبودم گرایش من هم رفت به سمت زنای فامیل! چون دختر هم سن و سال من در فامیل موجود نبود. این حشریت به قدری بود که به داخل خانواده هم تسری پیدا میکرد و اعضای خانوادم رو هم شامل میشد که الان خداروشکر از خانواده تونستم بکشم بیرون و اون حسه دیگه نیست ولی زنای فامیل هستن همچنان/ این وسط همه جور انگولکی هم به همشون زدم انواع اقسام حرفای غیرمستقیم ولی معنی دار اما هیچ کدوم رو هیچ کس جواب نداد نه عمه نه خاله نه زندایی نه زن عمو. مخصوصاً زن عمو که دیگه در راهش کم مونده بود شهید بشم سیصدتا تریک زدم و نشد و نداد یا شایدم من بلد نبودم بالاخره همه این داستانا مال بازه 10 تا 20 سالگیه اغلب و اون وسطاش شدیدتر.
این موردی که میخوام بگم که میشه اولین سکس من، مربوط میشه به جایی که توش کار میکردم یه مغازه تزیینات داخلی. یه بار یه خانمی رو صاحب کار آورد مغازه و طرح های کاغذ دیواری نشونش میداد زن میانسال رو به مسنی بود بعدها بهم گفت 49 سالمه ولی تا 59 میخورد راحت. اومد و صحبت و فلان این صاحب کار من باهام راحت بود و یکی دوبار به شوخی و جدی اشاره کرد به کس و کون این بنده خدا چون خودشم کس باز قهار و درجه یکی بود هر چند زن و بچه داشت. من بیشتر تمایلم اغلب روی میلفه و معمولا بین میلف و دختر اول میرم سمت میلف شاید شرایط بزرگ شدنم باعث شده گرایشم اینطوری بشه. من همونجا که تو مغازه دیدمش گفتم خدایا یعنی میشد اینو کرد … چون این سر صحبتش رو گذاشته فقط با صاحبکارم منم دیگه خیلی تحویلش نگرفتم و گذشت و قرارداد خرید و اجرا رو بست پولشم داد. این صاحب کار ما آدم بدقول و بد حسابی بود پول یارو رو که گرفت جیم شد تا اطلاع ثانوی! اینم سرگردان دنبال طرف که یا بیا کارتو انجام بده یا پولمو پس بده. این صاحب کار منم با کس کش بازی هر دفعه که این میومد داد و هوار راه مینداخت یک درصد از کار رو میبره جلو. یه بار خونه بودم دیدم خط کاریم زنگ خورد همین زنه بود زنگ زد بعد گفت اشتباه شده با اون صاحب کارت کار داشتم و خدافظی کرد. من معمولا حس کنم یکی بهم نخ میده آنی میگیرم میبافم کمی قلقلکم گرفت و دوباره خودم گرفتمش گفتم مشکلی پیش اومده با یه لحن شاکی گفت که اومدن خونه زندگی منو بهم ریختن و نمیان درست کنن برای سرامیک کاری از قرار یه سری تخریب کرده بودن و مصالح ریخته بودن و رفته بودن. بعد گفت الان اومدم از اتاق بیام بیرون سر خوردم سرم خورد زمین اون یارو جوابگوی اینا هست؟؟؟ گفتم باشه من خودم الان میام یه سر میزنم همه چی عادی بعدازظهر یک روز عادی رفتم اونم بدون نخ دادن مشخصی خونه رو نشون داد البته تنها بودیم و اونم تنها زندگی میکرد در اون برهه زمان ولی میگفت صیغه یکی هست و شوهر داره البته قبلشم یه ازدواج ناموفقم داشته و یه دختر و نوه هم داره ولی میگفت دخترم از من متنفره! خلاصه من رفتم و چارتا کسشر گفتم اونم همینطور و بعد اومدم بیرون ذهنیت من بنده خدا از همین سایت هایی مثل کون باز و فیلم های پورن نشات می گرفت و می گفتم الانه بیاد و بگه ظرفشویی هم چکه میکنه و منم مثل سوپرمن برم بگم ااا چرا بعد کیرمو بکشه پایین و بخوره! همینقدر ابلهانه! واقعا اونایی که اینطوری کس گیرشون اومده اگه نگیم دروغ میگن خیلی خوش شانسن ما که هر زنی اطرافمون بود با شوهر و بی شوهر این اتفاقا واسم رقم نخورد هر چند به گواه خوده این افراد ظاهر خوبی داشتم و وضع مالی و جایگاه اجتماعی خوب بود نمیفهمم این خارکسه ها دیگه چی بیشتر میخواستن خب بیا یه میک هم به این کیر بزن خار نداره والا! خیلی سر زبون دار نبودم ولی وقتی بحث مخ زدن شکسپیر درونم شکوفا میشد یه شعرایی میبافتم که بیا و ببین!
بر خلاف خیلی کس هایی که خواستم و نشد این موردو گفتم حالا بریم 50-50 ببینیم چی میشه یکی دوبار دیگه هم رفتم و کمی سر صحبت بینمون باز شد اسمش بتول بود تو شناسنامه ولی میگفت بهناز صدام کنید یه بار که با بهناز خانم نشسته بودیم روی زیر انداز توی یکی از خواب ها(وضع مالی مهناز تعریفی نداشت قیافه و اندامشم همینطور ولی برای من لنگه کفش بیابان بود دیگه) که واقعاً خونه مثل یک خرابه شده بود توی اون همه مصالح و برام چایی آورد که بفرمایید بخورید صحبت کشیده شد به ازدواج و اینا این هنوز روسری سرشم داشت(شهر ما مذهبیه یکم) و از شوهرش گفت که میخواد طلاق بگیره منم گفتم بیا صیغه من شو یکم ادا اینا اومد که نمیشه و اینا خلاصه این موضوع باز موند و من باز دست خالی رفتم. شماها هم لابد الان کیر به دست و بادمجون به کس نشستین که کی به جاهای سکسیش میرسه؟؟ داداش من اینارو برای تخلیه فشار روانی که الان باهاش مواجهم دارم مینویسم بابت اینکه آبتو نمیاره حلالم کن میگه چو از دل برآید بر دل بشیند حداقلش اینه که امیدوارم جاهاییش که با من همزاد پنداری هورمون های آرامش تو خونت ترشح کنه و وقتی میخوای در ادامه آبتو بیاری لذت عمیق تری بهت بده، این جریانم مال 5 6 سال پیشه همه جزئیات دقیق یادم نیست اما سعی کردم تا می تونم نزدیک به واقعیت بنویسم
دفعه بعدی دوباره زنگ زدم تا سرخر تو خونه نباشه اخه میدیدی دوستش میومد همسایه کس کشش میومد و دست ما خالی تر از قبل میموند گفت آره تنهام ولی مریضم افتادم گوشه خونه منم با گفتن کیر تو این زندگی تو دلم پاشدم رفتم خونش دوباره، طول کشید تا بپوشه و بیاد درو باز کنه چون هنوزم حجابه رو داشت و میگفت به شوهرم نمیتونم خیانت کنم و صیغمون 99 ساله. اومد باز کرد و رفت رو همون زیر انداز که روش تشک انداخته بود دراز کشید و عذرخواهی کرد مدلش اینطوری بود که من خیلی هم برام مهم نیس خودمو از تو بپوشونم ولی مجبورم که تو فکر نکنی خرابم! نشستم کنارش دوباره درباره صیغه بهش گفتم، گفتم تو که میخوای طلاق بگیری با منم که اوکیی همین الان بیا با هم باشیم که بازم اون عشوه و ادا که نمیشه و اینا و اظهار اینکه خیلی بی حاله. منم دیگه بی خیال شدم گفتم چیزی که کاسب نشدیم پاشم برم که یه لحظه گفتم پس بزار پیشت دراز بکشم و بغلت کنم چیزی نگفت و منم دراز کشیدم که سرم به زمین نرسیده شروع کردم مالوندنش از رو لباس و هی جلوتر رفتم سینه هاشو میمالیدم به کسش دستم نمیرسید ولی روناش رو دستمالی میکردم هوا هنوز خیلی سرد نشده بود اینم یه شلوار نخی قرمز پاش بود همینطوری یواش یواش دستمو از پشت کردم تو شلوارش چون از پشت به حالت بغل کردن بغلش کرده بودم بالاخره به کسش رسیدم از پشت کمی انگشت و بازی با سوراخ کونش اینا ضمیمه کردم اینم در کل طول مدت این ماجرا با همون حالتی که آره مریضم و این حرفا مثلا از شدت بی حالی صداش درنمیومد. شلوار قرمز و شرتشو باهم تا نیمه دادم پایین تو دلم گفتم که الانه که صداش دربیاد و ضدحال بزنه دیدم هنوزم ساکته کسش خیس شده بود من کلا توی سکس محدودیت ندارم از خوردن سوراخ کون بگیر تا هر کار دیگه اگه طرف تمیز باشه و اوکی باشه انجام میدم ولی اینو نتونستم رغبت کنم واسه همین مراحل خوردنمون واسه همدیگه رو اسکیپ زدم سریع شلوار لی‌مو منم تا زانو کشیدم پایین و شروع کردم مالوندن و در تلاش برای یافتن سوراخ کسش! حریص بودم که فقط هرچه سریع تر بکنم تو. اونقدر سر این کلم کیری شده بود که استرس داشتم نکنه باز یه اتفاقی بیفته و نشه یه بار این خونه نبود یه بار مهمون داشت یه بار کارگر خونه بود یه بار خودش پا نمیداد خلاصه هربار یه داستان این اولین باری بود که انقدر شده بود جلو برم و فقط میخواستم بکنم تو/ با کیرم کمی اون حوالی تفحص کردم و بالاخرههههههه ورود کیر من به دنیای کس رقم خورد! تا چند تا تلمبه اول هنوز نمیدونستم چی به چیه اینم که ماشالله گشاد تشریف داشتن و من هنوز شک داشتم که دارم لاپایی میزنم یا واقعا دارم کس میکنم. انگار من باید میپرسیدم توشه؟؟ کمی تو همین پوزیشن کردمو و باور کردم که توشه ظاهرا برام تازگی نداشت چون انقدر این صحنه هارو تصور کرده بودم و خواب دیده بودم که حس اینو نداشتم که بار اولمه گفتم اینطوری نمیشه هیچ تصویری تو ذهنم از این خاطره نمیمونه اگه آبم اینطوری بیاد برش گردوندم رو به پشت بخوابه که منم بیام روش شلوار و شرتشو کامل دراوردم و خودمم شلوارمو کشیدم پایین پام آزاد باشه کس کشیده ای داشت و یه حجم نسبتا زیادی موی بلوند اطرافش بود که شیو نشده بود لباسشو دادم بالا سینه هاشو دراوردم و شروع کردم میک زدن نوک رنگ پریده و بزرگی داشت ولی به خاطر سنش حس نرمی نمیداد انگار که چروکیده و به قولی ابدار نیس اهل دلاش میفهمن چی میگم یه بوی تندی هم از کسش تو فضا پیچیده بود یکم با دستام با کسش بازی کردم و سعی کردم قشنگ نگاش کنم توش اطرافش، داخلش رنگش صورتی پررنگ بود و اومدم دوباره کیرمو تنظیم کردم و شروع کردم تلمبه زدن چندبار که زدم حس کردم آبم داره میاد دراوردم و ریختم رو شکمش و یه قطرشم پرید رو سوتین کرمیش اینارو درنیاوردم فقط خود سینه بیرون سوتین بود اینم که کلا صداش درنیومد بدون اینکه اینارو پاک کنه روی همون آب منی دوباره لباساشو کشید و نشست بهش گفتم انگار دردت همین بود فقط ببین چه سرحال شدی خندید یکم کسشر گفتیم و پا شدم و رفتم . . .
تو راه به این فکر میکردم که واقعا تو زندگی چه اتفاقایی که فکرشو نمیکنی و میفته و چه اتفاقاتی که فکرشو میکردی و نیفتاد! من به خواب شبم هم نمیدیدم با همچین کسی تو همچین جایی تو همچین شرایطی اولین سکس زندگیم رو تجربه کنم!

پایان

نوشته: ونوس

  • Like 1
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • 4 هفته بعد...


سکس؛ غایت زندگی؟ 2

سلام خدمت همه
من اسمم رضاست و این دومین داستانیه که مینویسم به نوعی در ادامه داستان قبلیه که نوشتم که با همین اسم بدون اون عدد 2 میتونید پیداش کنید یه چندتا نکته در پاسخ به کامنت های قبلی بگم و بریم سراغ اصل قضیه. اول اینکه یه سری جاها از داستان طی انتشار عوض شد و اونی نبود که من نوشتم برای همین باعث ایجاد اندکی ابهام شده بود. مسیر و خط داستان کاملاً پتانسیل تابو رو داشت ولی خداروشکر به تابوی خانواده منجر نشد. یه شاعری بود که بنده خدا خیلی بدشانس بوده و یه شعرم در رابطه با همین بد شانسیش گفته، اسمش انوری بود: هر بلایی کز آسمان آید، گرچه بر دیگری قضا باشد، بر زمین نارسیده می گوید، خانه انوری کجا باشد! کاربری که گفته بودی حالا کیه که تو رو بشناسه! حالا اومدیم یکی که در بطن قضیه بوده دید و شناخت و چیزایی که نمیدونست رو هم فهمید بعدش من باید بیام پیدات کنم بگم حالا دیدی؟! شهر ما کوچیکه اولم گفتم برای همین حالا شما لطف کن بگذر. راجع به املای هم ذات پنداری که نوشته بودم همزاد پنداری از اولم شک داشتم که کدومه و همیشه هم قاطی میکنم و یکی در میان اشتباه مینویسم بزار دوتا نکته هم ما یاد بگیریم، درباره ی اسمم هم بله میدونم ونوس مونثه من که گفتم اسمم رضاست اینم شما بزار به حساب تخلص هنری(الان باز میاد دو تا فحش دیگه میده). باقی نظرات هم که کیر فرستاده بودن شنیدیم و اونایی هم که لایک کرده بودن بوسه من به سر چوچول و کیرتون.
خب. یه چکیده ای از داستان قبلی بگم و در طول اون برسیم به این مورد دومی که میشه دومین سکس من. من توی مغازه طراحی داخلی کار میکردم و یه یاروی مادرجنده به معنای واقعی کلمه هم رییس ما بود اوضاع ریخت و هیکل و مالی و جایگاه اجتماعیم رو در رده قابل قبول توصیف میکنم برای اینکه بخوام مورد پا دادن واقع بشم. ولی چون زیاد لاس زدن بلد نیستم خیلی اتفاق نمیفته. موردی که تو داستان قبلی گفتم مربوط به خونه یه زن میانسال رو به مسنی بود که صاحب کار من در نهایت پولشو بالا کشید عملاً و تر زد به هیکل خونه. و همین باعث شد سر صحبت من و اون زنه باز بشه و اولین سکس من رقم بخوره. بعدش دیگه کم و بیش یه رفت و آمد نسبی پیدا کردم تو خونه و هر از گاهی میرفتم و هر کدومش که تنها پیداش میکردم میکردمش. اونم دیگه قشنگ تعارفات رو گذاشته بود زمین و هربار راحت میداد. روشم داشت باز میشد یه دونه از اون سکه های کادویی 200-300 صوتی به عنوان مهریه صیغه ای که هیچ کدوممون پیگیرش نشدیم بخونیم بهش داده بودم. البته اون موقع خیلییی ارزون تر از این وضعیت افتضاحی بود که الان داره. بعدش بهم گفت که زرتی چند روز بعدش برده فروخته. یه بار بعد اینکه کردمش گفت گشنمه هیچی ندارم بردم براش از سوپر مارکت از این ساندویچ آماده ها خریدم خورد یه بارم شب انلاین از اسنپ فود پیتزا فرستادم خونش. بنده خدا گشنه بود و تحت پوشش کمیته اون چندرغازی هم که صاحبکار من هاپولی کرد پول دیه زانوش بود. کلا عادتش بود کلاه یکی رو برمیداشت بدبخت تر از خودش که اونا هم دستشون به جایی بند نمیشد. یه بار رفتم و دیدم که بله بالاخره شانس ما زده و تنها تشریف دارن اونقدر تا رفته بودم یه کس کشی اومده بود بعد من که چشمم از در میترسید تا رفتم وسط حال کشوندم خوابوندمش کنار خودم. دوست داشتم چندتا حرکت بزنیم باهم لااقل. لباس و سوتین چروکیدشو درآوردم و شلوار شرتشم قاطی کشیدم پایین و خودمم سریع لخت شدم زیر اون لباسا یه اندام کاملا متناسب با همون لباسا بود بهش گفتم برام داگی بشه اینم با بیست دست فرمون عوض کردن بالاخره حالتشو پیدا کرد به خاطر سنش و جاهایی از بدنش که درد میکرد از قرار نمیتونست از این سریع تر باشه. کونش تو اون حالت بد فرم تر از همیشه بود یه هیکل درشت با یه کون لاغر که انگار سوراخ کونشو برچسب زده بودن روش. اومدم که فرو کنم دیدم ایییی شیطون دستشو برده سمت کسش آماده میخواد خودشو بماله که آب اینم بیاد. شروع کردم کمی با سر کیرم با کسش ور رفتن که کمی خیس شد و کاندومو کشیدم رو کیرم و شروع کردم کردن. کاندوم چه کاندومی! تاریخ مصرف گذشته اونم به سایز من کوچیک که همین صاحب کارم بهم داده بود البته کیر منم برعکس کیر دوستان که با متر اندازه میگیرن سایز معمولیه 15 سانت با قطر و کلفتی متناسب. همین دو تا تلمبه که زدم پاره شد کاندومه و کشیدم انداختمش یه طرف و ادامه دادم. انگار که رو هوا تلمبه میزنی بعد همون چندتا تلمبه اول که اونم کاندوم نذاشته بود بفهمم چی به چیه تلمبه های بعدی دیگه گشاد شده بود و من کامل حس میکردم که از در که وارد میشی بقیش دیگه هواست. کیرمو کشیدم بیرون چندتا انگشت کردم دیدم بدتر داره کیرم میخوابه اومدم یکم کونشو انگشت کنم و از پشت بکنمش کونش خیلییی تنگ بود انگشت اشاره به زور میرفت توش زود خودشو جمع کرد که نه یکی دو بار دیگه سعی کردم و کیرمو بردم سمت سوراخ کونش که دیدم پا نمیده بیخیالش شدم دوباره شروع کردم تلمبه زدن که اینبار هم ظاهرا هوا رفته بود تو کسش و چندتایی صدای باد مهبل در کرد بعدش عذرخواهی کرد و منم گفتم اشکالی نداره باز خوب بود صدایی ازش دراومد چون در طول سکس که کلا چیزی رو حس نمیکرد انگار. خوابیدم رو زمین و گفتم بیا روم مدل دستشویی ایرانی به استایل ریدن کسشو تنظیم کرد رو کیرم و شروع کرد بالا پایین شدن چون گشاد بود دیدم هیچی حالیم نمیشه گفتم پاهاتو خم کن بشین قشنگ یکم که گوشت پاهاش بهم میخورد باز بهتر بود صورتشو گرفتم اوردم نزدیک خودم و کامل بغلش کردم به خاطر بوی سیگار مجبور بودم صورتشو بزارم سمت شونم سینش بهم میخورد و منم یکم تلمبه زدم خیلی سینشو نمیخوردم چون نوکش جوری بود که حس خوبی بهت نمیاد همین دستتو میکشیدی اطرافش کافی بود اسپنک هم نمینشست رو کونش چون میخورد به استخون. برش گردوندم به پشت بخوابه و از جلو روش افتادم که اینطوری تلمبه زدنی آبم بیاد یکم با سینه های بزرگ چروکیده رنگ و رو رفتش ور برم شاید کمک کنه. میدونی بیشتر دنبال ارضا بودم تا لذت از خود سکس. هر بار که از خونش بیرون میرفتم میگفتم دیگه برنمیگردم کششی نداشت که برم گردونه ولی یه مدت بعد که باز حشر میزد بالا و به قول همون صاحبکارم مثل الاغ گرسنه ای میشی که داره به کاهو نگاه میکنه همینم میشه غنیمت. اخرین تلمبه هامم زدمو ابمو ریختم رو سینه و شکمش. و باز دوباره همون بوی بد سری قبل در فضا پیچید. پاشد رفت حموم و منم یواش یواش خودمو جمع کردمو رفتم. یکی از روزهایی که باز به همین امید گایش رفته بودم خونش و دیدم باز داستان داریم. دوستش از یکی از شهرستان های اطراف چند روزی اومده بود پیشش بمونه و چند روزی کیر من موند در هوا. واقعیتش جق زدن بیشتر حال می داد تا سکس با این. حتی جق به یاد این قسمتا هم ارضای بهتری بهم میداد به نسبت تجربه ای که از خود موضوع داشتم.
هربار میرفتم مجبور میشدم بشینم یکم با هم کس بگیم که تابلو نباشه اونم منو شاگرد مغازه معرفی میکرد که اومده روند کار رو چک کنه. از بین همین صحبتا به دوستش گفت که راجع به سهام عدالت سوال داشتی آقا رضا میتونه کمکت کنه منم گفتم اره حتما. شماره هم بینمون ردو بدل شد. اون دوستش از خودشم داغون تر بود من یه عادتی هم که دارم همیشه گزینه های چند لول پایین تر از خودمو دوست دارم انتخاب کنم میگم احتمالاً چون منو بالاتر ببینه راحت تر پا بده چون از اینجور چیزا واقعیتش صرفا دنبال اون گاییدنه هستم نه هیچ چیز دیگه ای حوصلم نمیکشه سر یه کس ناز یه سری عنتر منتر هم سن خودم یا هم لول یا بالاتر از خودمو بکشم. این وسطا این بهناز خانم(همون خانم اصلی) یه بار رفت دستشویی و منم چندباری با این دوستش هم کلام شده بودم و یکم راحت تر بودیم این بارم که دیگه بیشتر سر صحبت باز شد منم که دیگه قلق کس تور کردن رو یاد گرفته بودم جرئتم بیشتر شده بود. قبلش داشت تعریف میکرد که تو خیاطی که کار میکرد صاحب کارش خودشو کشته بود که این صیغش بشه ولی قبول نکرده بود یه زن که میگفت 35 سالشه ولی اینم تا 45 میخورد راحت با قد متوسط تو پر تا حدودی زشت با باسن گوشتی و سینه های در حد 80 90. از رابطه من و بهنازم که خبر نداشت البته رابطه که نه همون شبیه فرند بنفیت بود. تو نبود بهناز بهش گفتم که بیا و صیغه من شو. اینم همون سیستم که نمیشه و نمیتونم و ولی نه که بیشتر شبیه بله بود منم همین در حین صحبت بیشتر نزدیک ترش شدم و دست انداختم سینه هاش. به زور لباسشو زدم کنار و نوک یکی از سینه هاشو شروع کردم مکیدن خداروشکر هم نرمیش بهتر بود هم نوک سینش یه رنگی داشت به خودش. این بیشتر از اینکه به این کار بخواد اعتراضی بکنه اعتراضش به این بود که بس کن الان میاد. تا اینکه صدای در اومدو خودمونو جمع کردیم بازم چندتا کسشر جمعی گفتیم و رفتم. بعدش که در تماس بودیم بهم گفت اینجا خونه اجاره کرده و از هفته بعدش میاد بازم یک هفته کیر در هوا موندم گفتم به تخمم میرم بهنازو میکنم حالا این یه هفته. یکی روزای هفته که رفتم خونش یه حالتی مدلی بود که مثلا ناراحته و گریه کرده چندتا اشک مدلی هم بود رو گونش خیلی تصنعی به نظر میرسید ولی خب اخه علتی نداشت این کارو کنه! که چی مثلا! صحبت کردیم و صحبت دوستش سمیه شد و اینا که بله الان با همینو اوکیه و این داستانا و به من اعتراضی نکرد منم سعی کردم باهاش صحبت کنم و آرومش کنم ولی اونم اوکی هندل کرد در نهایت و اون روز دیگه به سکس ختم نشد منم نمیخواستم که سمیه که تازه ردیف شده بهم بخوره حرکتی نزدم دیگه. روز موعود رسید و من ادرس گرفتم و رفتم خونه این زنه. از قضا اون روز از تهرانم مهمون داشتیم و بهتر بود خونه می بودم اما کیر این حرفا حالیش نیست. خونش توی افتضاح ترین محله شهر بود که اولین بارم بود میرفتم تو عمرم یعنی ماشینو که پارک کردم استرس اینو داشتم لختش نکنن، نبرنش چند بار گفتم کاش با اسنپ میومدم! خونه رو پیدا کردم منو برد تو و گفتش میگیم بچه خواهرمی و من خالتم اومدی کمک. هنوز اثاثش نیومده بود یه اتاق بود توی پشت بوم با سینک ظرفشویی و دو سه تا کابینت همین! حتی حموم و سرویس هم تو حیاط پایین بود باید پله ها را بالا پایین میرفتی تو سرما و گرما برای یه سرویس. هیچی رو زمین نبود که بشه روش نشست چون اثاثش نیومده بود هنوز، پنجره تخمی هم یه پرده نداشت و این تیپ محله ها هم که همه فضول. یه ساعتم صاحب خونه عنتر داشت با در اتاق ور میرفت که درستش کنم و تحویل بدم. صاحب خونه هم بالاخره گورشو گم کرد و اومدم سمتش بغلش کردم و شروع کردم یکم مالوندنش چی گفته باشه خوبه؟؟ پریودم!! جا خوردم برگشتم بهش نگاه کردم گفتم: چی؟؟؟ گفت ببخشید! یکم دلم سوخت طفلک خب تقصیری هم نداشت این نکرده بود که. گفتم خیلی خب پس بیا یکم بخور برام آبم بیاد این با اینکه زشت بود ولی چون دندوناش بدک نبود و سیگار نمیکشید میشد رغبت کرد کیر گذاشت دهنش. هی اصرار کرد که این سری نه و بعدا. دستشو اوردم گذاشتم روی کیرم گفتم ببین برای تو سیخ شده نمیخوای بخوریش از رو شلوار داشت بازیش میداد چهرش نمی طلبید بخوای ازش لب بگیری خیلی آفتاب سوخته بود ولی گردن به پایین بهتر میشد بدنش سفید مایل به گندمی بود یه دردسرم این بود که تو اون یه متر جا نقطه کور پیدا کنم که تو دید پنجره نباشه هیچی هم نبود بشه روش دراز کشید دستمو انداختم از پشت لپ های کونشو گرفتم اینو میتونم بگم معرکه بود هم رنگش هم فرمش که تو پر و خوش فرم در حد خودش بود هم نرمی خاصش هر کونی این مدلی نیست یه سریا شلن یه سریا سفتن ولی یه سری دقیق تو محدوده‌این که باید باشن و اینم همین مدلی بود. دستم که رسید به کونش کیرم سفت تر شد و خودمم حالم منقلب تر شد کشوندمش زیر پنجره رو زمین سیمان کاری شده! با مصیبت کنار خودم خوابوندمش نه بالشی نه زیراندازی! رو زمین خشک و خالی از پشت بغلش کردم از رو شلوار کیرمو به کونش میمالوندم و همزمان که دستمم میبردم سمت سینه هاش سعی کردم با گردن به پایینش و گوشش و اینا زبون بازی کنم کم کم شلوارمو دراوردم و برام سوال بود آخه این ریختی چطوری میشه کام گرفت. شلوار اونم یه تا نصفه مانندی کشیدم پایین هی مقاومت میکرد و میگفت همه جا خونی میشه الان. گفتم نگران نباش به کونت میمالم تا ابم بیاد این وسط نواری به چشمم نخورد گفتم شاید خالی بسته به ذهنم زد حالا یه سر کیری بزنیم ببینیم چه خبره با همین فرمون مالش و نزدیک شدن قدم به قدمی کیرم احساس کردم کم کم داره توی یک جای لزجی فرو میره دیدم حالا که فعلا اینم تحت کنترله بزار بکنم همینو یه چندتا تلمبه که زدم احساس کردم داره ابم میاد این خانم هم نگو اکت مورد علاقش لب گرفتنه این هی لب میگرفت رو به پشت و سعی میکرد زبون بازی کنه و من هی چندشم میشد اون زبونشو میکشید به لبم که بیاد تو دهنم و منم سفت تر می کرد لبامو و همونطوری سعی میکردم بوسش کنم احساس میکردم با مادربزرگم دارم لب میگیرم بالاخره آبم که داشت میومد کیرمو دراوردم و تو همون فضای بین ورودی کسش و لای پاش ریخته شد. کیرمو که نگاه کردم تازه دیدم خونیه و انگار که خالی نبسته بود. خیلی از کل اون وضعیتی که داشتیم و داشتم احساس کثیفی میکردم با یه دستمال پارچه ای که نمیدونم شرتش بود یا اونجا باهاش داشتن تمیزکاری میکردن خودمونو خشک کردیم و دیگه من فقط سریع اومدم خونه. مهمونا هنوز نرفته بودن باهاشون که دست میدادم از دست خودم چندشم میشد سریع رفتم حموم و میخواستم همه جامو با اسید بشورم. یه شستشویی کردمو دهنمو پنجاه بار اب کشیدم و بعدش اومدم پیش بقیه. یه چند روزی طول کشید تا این قضیه رو بتونم هضم کنم و دوباره کیرم بخواد راست بشه . . .

(دوستان عزیز این مورد آخرین موردی بود که توصیفاتش این شکلی بود ظاهرا کسش شفا داشته چون بعد این دیگه بعدیایی که اومدن کسسس بودناا یعنی بگم کسسس. عسله لامصب عسل! استقبال کنید لایک و کامنت بدید اونارم براتون مینویسم البته سعی میکنم نظرات شمارم لحاظ کنم تا بیشتر پیشابتون رو راه بندازه دوطرفس دیگه من مینویسم برای تخلیه روانی خودم چون الان تو وضعیت خوبی نیستم شما هم کامنت بدین که انرژی بگیرم و با رعایت مواردی که میگین داستان بعدی رو بهتر بنویسم تا عشق کنین)

ارادتمند شما. ونوس

نوشته: ونوس

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

لطفاً اگر به سن قانونی نرسیده اید این سایت را ترک کنید Please Leave this site if you are under 18