رفتن به مطلب

داستان سکس میلف حشری با خواهرزاده جوان


poria

ارسال‌های توصیه شده


زیر کیر خواهرزاده
 

همه چیز از زمانی شروع شد که رضا اومد تهران. رضا خواهر زاده ی منه 19 سالشه و دانشگاه تهران قبول شده تنها پسر خواهر بزرگم که ساکن اصفهانه ما یه خانواده کاملا معمولی هستیم دو تا خواهر و یه برادرکه برادرم سالهاست بیرون از ایرانه خواهر بزرگم کارمند یکی از شرکت های زیر مجموعه های شرکت نفته و سالهاست با همسرش اصفهان زندگی میکنه حاصل ازدواجش یه دختر 20 ساله است و یه پسر 19 ساله به اسم رضا و رویا رضا امسال دانشگاه تهران قبول شد و قرار شد بیاد پیش ما زندگی کنه خونه ما یه خونه دو طبقه است غرب تهران که طبقه بالا من ساکنم و پایین پدر و مادرم من نرگسم 36 ساله که دو سال پیش از همسرم جدا شدم کارمند یکی از بانک های ایرانی و در حال حاضر با خانواده زندگی میکنم یه زن با قد 170 نزدیک 65 کیلو و همیشه حشری یک سالی هست که دوس پسر دارم ولی خوب اون جوری که میخوام ارضام نمیکنه شاید هم مشکل از این جاست که هیچ کدوم وقت زیادی نداریم که با هم باشیم همیشه سر کاریم و فقط جمعه ها و روزای تعطیل یکی دو ساعت می تونیم همو ببینیم رضا و رویا و مریم خواهرم یه هفته ای بود اومده بودن تهران برای ثبت نام رضا و کارای دانشگاه من رابطم با هر دو تا خواهر زادم تا قبلش کاملا دوستانه بود رضا برام همیشه همون بچه کوچولویی بود که بار اول تو بغل مریم دیده بودمش اونم با من کلا رفیق بود مرتب واسه هم اینستا پست می فرستادیم و رابطمون خیلی دوستانه بود الان هم قرار بود که همخونه باشیم البته قبلش هم همیشه تابستون ها مرتب خونه ما بود اول مهر بود و زمان کاری من به 6 صبح تغیر کرده بود من چون محل کارم نزدیکه صبحا پیاده میرفتم ماشینم و گذاشتم رضا روز اول دانشگاه ببره رفتم در اتاقش رو تخت خواب بود پتوش افتاده بود کنار رضا پسر خواهرم قدش نزدیک 190 با یه بدن چهار شونه و خوش هیکل مو های فر و حالا بدون پیراهن با یه شورت سفید خوابیده بود روی تخت پتو از روش رفته کنار و میتونستم کیر بزرگ و راست شدش را ببینم که از زیر شورت سفیدش داشت خود نمایی می کرد همون جا کصم خیس شد از دیدن بدن فیت و اون کیر بزرگش خودمو جمع و جور کردم کلید ماشین و گذاشتم رو میز کنار تخت یه پیامک دادم بهش که با ماشین من برو و زدم از خونه بیرون ولی فکر کیر رضا از سرم بیرون نمیرفت به خودم فحش می دادم که این فکرا چیه اخه تا رسیدم سر کار و مشغول شدم عصر برگشتم خونه یه دوش گرفتم و پایین پیش مامان بودم که رضا اومد مامانم و بغل کرد اونم که کلی همیشه قربون صدقش میره یکم خودشو لوس کرد و من و بغل کرد و تشکر کرد بابت ماشین گفتم بهش پرو نشو روز اول بود گفتم بی ماشین نری خندید و رفت بالا رفتم بالا رضا زیر دوش بود رفتم تو اتاقم ولی یه حسی بهم میگفت برم یه دیدی بزنم رفتم درب حمام لای در باز بود ولی رضا پرده حمام را کشیده بود برگشتم برم پایین پیش مامان رفتم از تو اتاق گوشیمو بردارم رضا اومد بیرون فقط یه حوله دورش بود و باز کیر بزرگش داشت از زیر حوله خود نمایی میکرد اومد جلو بهش گفتم برو لباس بپوش بیا پایین یه چیزی بخور گفت نرگس جون فردام ماشینو ببرم گفتم ببر پرو از پشت بغلم کرد و لپم و ماچ کرد و گفت قربونت برم بهترین خاله دنیا وای از پشت می تونستم کلفتی و گرمی کیر خیسش رو کمرم حس کنم باز کصم خیس شد خودمو از بغلش کندم و رفتم پایین همش فکرم پیش رضا بود ولی خودمو مشغول میکردم که بهش فکر نکنم صبح رفتم کلیدو بزارم برای رضا دیدم بیداره گفتم بیا بچه پرو بی ماشین نمونی گفت صبر کن پس برسونمت گفتم نه گفت صبر کن دیگه اینجوری عذاب وجدان دارم گفتم نمیخواد دستمو گرفت کشیدم سمت تخت پام گیر کرد به پایه تخت و افتادم روش گرفتم تو بغلم و چسبید بهم گفت اخی بزار دو دیقه بغلت کنم خاله جون کیر راست شدس روی رونم بود و نفساش میخورد پشت گردنم محکم گرفته بودم تو بغلش گفت اخیش میگم صبر کن میرسونمت بگو چشم داغ کردم نفسم بند اومد بود خودمو تو بغلش جا دادم با لباس فرم بانک بودم دستاشو انداخت رو سینه هامو گفت قربون خاله خوشکلم برم معلوم بود حسابی اونم داغ کرده یه بوس از گردنم کرد و خودمو کشیدم بیروم پاشدم ایستادم دیدم سر کیرش از شورت زده بیرون پتو را کشید روش و از اتاق اومدم بیرون و رفتم پایین زدم از خونه بیرون تا ظهر همش فکرم پیش رضا بود هم برام هیجان انگیز بود هم عذاب وجدان داشتم که در مورد خواهر زادم اینجوری فکر می کردم گوشیمو چک کردم دیدم پیام داده صبح که فرار کردی کلاسم تموم شد 4 میام دنبالت پیام دادم باشه مرسی مراقبت کن ساعت تقریبا 4 بود دیدم دم در بانک ایستاده با یکی از همکارام اومدیم بیرون رفتیم سمت ماشین همکارم تو مسیر بود رسوندیمش که رضا گفت بریم یکم خرید رفتیم هروی سمت هدیش مال و یکم چرخ زدیم من یه عطر خریدم به انتخاب رضا، رضا هم لباس خرید و برگشتیم خونه رفتم دوش گرفتم دراز کشیده بودم روی تختم و پتو را کشیدم روی خودم در اتاق نیمه باز بود که رضا زد به در گفتم جونم گفت فیلم ببینیم گفتم ببینیم اومد لبتابش را وصل کرد به تلوزیون اتاقم و دراز کشید کنارم رو تخت که مامانم با یه سینی تنقلات اومد بالا گذاشت رو میز و یک پیش ما موند و رفت پایین رضا سرشو گذاشت رو شونم و داشتیم فیلم میدیدم نمیدونم شاید بیشتر از یه ملیون بار رو تخت کنار من خوابیده بود ولی این بار فرق داشت هم برای من هم برای اون اینو میشد از فضای اتاق و سکوتی که بینمون بود فهمید حتی یه لحظه از فیلم را هم نفهمیدم برگشتم پشتمو کردم به رضا که اونم بغلم کرد وای چه حس خوشایندی بود دست انداخت دورم و دستشو گذاشت رو سینه هام گفت خاله گفتم جونم گفت یه چیزی بگم ناراحت نمیشی گفتم چی گفت گفت من تاحالا با هیچ دختری نبودم گفتم خوب گفت فکنم اصلا از دخترای هم سن و سالم خوشم نمیاد برام جذاب نیستن برگشتم و چشم تو چشم نگاهش کردم گفت خوب از چه جور دخترایی خوشت میاد گفت از تو لباش به لبام گره خورد چشامو بستمو خودم رها کردم تو دستای مردونش به خودم که اومدم دیدم لباسام کف اتاقه رضا لخت بین پاهامه و آبی که از کصم سرازیر شده بود پاهامو خیس کرده بود رضا زبونش و از کصم کشید بیرون و پاهامو باز کرد و گفت حالا وقت گاییدن خاله خوشکلمه چنتا ضربه با کیرش زد روی کصم و سر کیرشو گذاشت رو کصم و ذره ذرشو جا داد تو کص تنگم تا دسته جا کرد توم و افتاد باز به جون سینه هام سر سینه هامو گاز های کوچیک میگرفت و کیرشو تو کصم عقب جلو میکرد نالم بلند شده بود تا حالا زیر همچین کیری نبودم دیگه تو حال خودم نبودم که بر اثر ضربه ها کیرش تو کصم ارگاسم شدم بدنم لرزید رضا کشید از کصم بیرون بلندم کرد و گذاشتم داگ استایل لب تخت و شروع کرد باز به گایدن کصم همزمان با انگشتش شروع کرد به باز کردن کون تنگم وای حالا با کیرش کصم را پر کرده بود و داشت کونمو انگشت میکرد و قربون صدقه کصم میرفت کشید بیرون و سر کیرشوگذاشت رو سوراخ کونم یکم باهاش بازی کرد و سرشو داد تو که نالم بلند شد بالشتو گاز میزدم تا اون کیرو تا دسته جا داد تو کونم و باز شروع کرد به تلنبه زدن زانو هام داشت میلرزید که کونم داغ شد نبض کیرش داخل سوراخم و مایعی که داشت کونمو پر و داغ میکرد ناله رضا هم بلند شد کشید بیرون و افتار روم روتخت و در گوشم گفت قربون خاله خوشکلم برم بلند شد رفت سرویس و برگشت کنارم دراز کشید چشمام سیاهی میرفت این بهترین سکس زندگیم بود رضا سرشو گذاشت رو سینه هام با نوک سینه هام بازی میکرد دستشو گذاشت رو کصم و با انگشت چوچولم را نوازش میکرد تو گوشم گفت خاله گفتم جونم گفت برام ساک میزنی یه لبخند زدم بلند شد نشست جلوی صورتم و کیره نیمه خوابشو گذاشت جلو صورتم با دست گرفتم و سرشو گذاشتم تو دهنم که نالش بلند شد شروع کرد به عقب جلو کردن کیر کلفتش تو دهنم و نوازش کصم اون قدر عقب جلوش کرد تا بلند شد حتی نصفشم تو دهنم جا نمیشد از روم بلند شد خوابید رو تخت نشستم بین دو تا پاش و براش ساک میزدم اونم با سینه هام بازی میکردکه گفت پاشو بشین روش خاله دلم برا کص تنگت تنگ شد بلند شدم با دست گذاشتم تو کصم و ذره ذرشو جا دادم تو خودم اهی از سر لذت کشید شروع کردم رو کیرش پایین بالا رفتن اونم سینه هامو تو دستای مردونش فشار میداد اون قد پایین بالا شدم تا باز ارگاسم شدم بلندم کرد گذاشتم روی تخت و پاهامو گذاشت روی شونه هاش و شروع کرد به گاییدن کصم مرتب جای کیرش و بین کص و سوراخ کونم عوض میکرد آبی که از کصم راه افتاده بود سوراخمو باز کرده بود اون قدر کیرشو بین کص و کونم جابه جا کرد تا نبض کیرشو تو سوراخم باز حس کردم که داشت آب داغشو توم خالی میکرد افتاد روم ناله های مردونش کل اتاق پر کرده بود تو گوشم گفت دیگه مال خودمی خاله جونم .

نوشته: mt

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

لطفاً اگر به سن قانونی نرسیده اید این سایت را ترک کنید Please Leave this site if you are under 18