رفتن به مطلب

داستان سکسی سوراخ کون خواهرم


mohsen

ارسال‌های توصیه شده


لیسیدن سوراخ کون خواهر متاهلم
 

خواهرم ۳،۴ سال بود ازدواج کرده بود .
من توسط یکی از دوستام جذب یه شرکت هرمی بنام بیز شدم . اولین کسی که توسط من به این سیستم معرفی شد خواهرم بود و بسیار مشتاق به انجام کار شد .
هیچی دیگه آبجی اومد توی سیستم و با هم کارو شروع کردیم ، کم کم اغلب وقت من و خواهرم با هم میگذشت . لیست اهداف نوشتیم و بقول لیدرای بالاسری شروع کردیم براش تلاش کردن .
با هم میرفتیم بیرون ، صحبت میکردیم ، از مجموعه ، هدف ها ، چیزا و کارایی که دوست داشتیم و خلاصه ارتباط و‌تماس های ما خیلی خیلی بیشتر از قبل شد .
شوهر خواهرم مخالف بود ولی خب ما نمیتونستیم راهی که برای شتاب دادن و رسیدن به اهدافمون پیدا کرده بودیم را با سنگ هایی که پیش پامون میوفتاد نادیده بگیریم بنابراین خیلی محکم و با اراده شروع به مجموعه سازی گسترده و دقیق کردیم .
هر دو داشتیم پول نسبتا مناسبی برای گذران زندگی بدست میاوردیم. این پول در حد زندگی لاکچری یا کسشرایی که لیدر ها میگفتن نبود اما برای من مجرد و خواهرم که بیکار بود کافی بود . ما میتونستیم راحت لباس بخریم ، راحت رستوران بریم ، راحت قبض ها و مخارج روزانه را پرداخت کنیم و تیپ بزنیم و به فروش فکر کنیم .
یک سال از شروع کار گذشت. یکی از ترفند هایی که بالاسری ها به ما یاد دادند عشق به زیر مجموعه و همدل شدن بود .
برای من کاری نداشت چون زیر مجموعه ام خواهرم بود. همدل بودم باهاش ، دوستشم داشتم و نزدیکی های شبکه ایی باعث ایجاد عشق هم شده بود و من و خواهرم تمام وقت به فروش بیشتر فکر میکردیم و رسیدن به اهدافمون .

یکی از خوبی های سیستم های بازاریابی شبکه ایی همینه ، ارتباط عمیق و قلبی اعضا با هم ، چون که این سیستم بقول ما برنده برنده است و باید همه به هم کمک کنیم تا موفق بشیم . یکی از ویژگی های ارتباطات عمیق و قلبی و لیدر بازی تحت تاثیر قرار دادن و تحت تاثیر قرار گرفتنه ، که میتونه یه جورایی نقطه ضعفش باشه .
خلاصه که من و خواهرم هر روز هفت هشت ساعتی با هم بودیم و حتی موقع لباس خریدن هم با هم میرفتیم و‌نظر میخواستیم و کم کم چیزی داشت درون من شعله ور میشه که فراتر از دوست داشتن خواهر تنی خودم بود . من به باسن خواهر خودم متفاوت از قبل نگاه میکردم و عین غریبه ها ، بزرگی و گردی باسن خواهرم را برانداز میکردم . دیدن بند شورت زیر شلوارش برام جالب بود ، دیدن برجستگی سینه های آبجیم برام وسوسه انگیز بود . خواهرم سفید ، بدون مو و ریز نقش و خوش اندام بود که همه اینا به دید جنسیتی من کمک میکرد .

این قسمت شروع تفکرات جنسی :

یک روز فراموش نشدنی با دو نفر از دوستام خانمی بنام نیلوفر را برای سکس آوردیم خونه . نیلوفر جنده پولی بود ، رفیقم اول رفت توی اتاق و ۲۰ دقیقه بعد غرق عرق اومده بیرون با صورتی راضی از لذتی که برده . و من نفر دومی بودم که رفتم توی اتاق ، نیلوفر خیلی خوشگل بود ، موهای بلوند کرده و کمی وز . سریع افتادم به جونشم و‌کسشو کردم . چون کمی طول کشید گفت میخوای از پشت بکنی؟ گفتم کون؟ گفت نه از پشت بزار جلو . از پشت گذاشتم توش و تمرکز کردم تا ارضا بشم و اینجا بود که‌ یک لحظه تصور ممنوعه ایی تمام زندگی من و خواهرم را تغییر داد ، پشت نیلوفر به من بود و من وقتی داشتم کسشو میکردم اما شباهت موها و بدن نیلوفر به خواهرم تصویری در ذهن من ساخت که ترجیح دادم این تصویر را برای ادامه سکسم تداعی کنم ، خواهرم را جای نیلو تصور کردم ، به برجستگی باسنش نگاه کردم آرام در گوش نیلوفر گفتم آروم صدا بده و چشمانم را بستم و خواهرم را تصور کردم و تلنبه های عمیقی به یاد خواهرم درون نیلوفر زدم . تمام این تصاویر باعث ارضا شدیدی شد که کمر نیلوفر را غرق آب کرد‌.
من لذت فراوانی بردم و پول نیلوفر را هم کارت به کارت کردم و رفتم . این داستان چندین بار تکرار شد و من کلی پول برا اینکار خرج کردم تا با نیلوفر باشم ولی به یاد خواهرم ارضا بشم . نیلوفر را از جلو میکردم و وقتی میخواستم ارضا بشم ازش میخواستم به شکم بخوابه و از پشت میزاشتم توی کسش و چشمامو می بستم و با تصور آبجیم در عرض چند ثانیه کمر نیلوفر را خیس آب کیر میکردم .

کم کم برخی مواقع هم هنگام خودارضایی خواهرم را تصور می کردم ، عکس هاش خیلی از مواقع سوژه ی جق های من شد و کم کم دیگه دلم میخواست که واقعا جای نیلوفر باشه ، البته تنهایی نه اینکه با دوستان شریک باشم .

پنج شنبه ساعت ۱۲ توی دفتر کار بودیم که بچه ها رفتن و معمولا دامادمون میومد دنبال خواهرم . من از صبح شدیدا دلم میخواست امروز کارو تموم کنم . میترسیدم و دو دل بودم . با حجم سنگینی از تردید بهش گفتم —-(شوهرش) کی میاد دنبالت؟ خواهرم گفت دیگه الانا میاد.
گفتم فکر نکنم الان بیاد اوج کارشه الان
، یه زنگش بزن ببین کجاست
خواهرم به راحتی فهمیده بود داستان از چه قراره ، چون سریعا با موبایلش شوهرشو گرفت و بعد از کمی پرس و‌جو که کجایی و چیکار میکنی و اینا گفت کی میای دنبالم؟ و ادامه داد نه دقیقا بگو چه ساعتی؟! و مدتی بعد خدافظی کرد و نگاهش به صفحه گوشیش بود و‌گفت ۱ میاد .
من تا حدی هنوز مردد بودم . هر دو سر میز کنفرانس نشسته بودیم ،از پنجره بلند اتاق پشت بام ها و برخی از حیات خونه ها پیدا بود . نفس هام هم سنگین شده بود پاشدم رفتم کنار پنجره ، جایی که خواهر پشت به پنجره روی صندلی نشسته بود . شدیدا تحریک شده بودم دلم رابطه با خواهرمو می خواست ، دلم نه نیلوفر را می خواست نه جق زدن با عکس های خواهرمو‌🔥 دلم بدن سفید ابجی متاهلمو میخواست . گفتم چه آسمونی شده! خواهر برگشت نگاه کرد و گفت آره عجیبه امروز هوا پاکه . نمیتونستم تحمل کنم از طرفی فقط نیم ساعت دیگه وقت داشتم ، دلو زدم به دریا ، بلندش کردم لبامو چسبوندم رو گردنش ، خواهرم اصلا مقاومت نکرد ، من نمی فهمیدم دارم چیکار میکنم ، بهش گفتم لباستو در بیار . ازش جدا شدم و نگاش کردم . بهم گفت یه زنگ بزنم —-(شوهرش) ببینم کجاس . من از اینکه داشتم به ارزوم میرسیدم هیجان داشتم و از اینکه خواهرم پایه تر شده بود بیشتر تحریک شدم و خواهر تا با شوهرش حرف میزد شلوارشو در اوردم و شروع کردم سوراخشو لیس زدن ، هنوز که هنوزه باورم نمیشه . آبجیم دستاشو گذاشته بود روی صندلی میز کنفرانس ، داشت با شوهرش حرف میزد و در حالی که خم شده بود برادرش داشت زبون تو سوراخش می کرد ، اصلا حواسمون نبود که پشت پنجره پرده ایی نیست و احتمال داشت که مارو کسی دیده باشه .
خواهرم تلفنو قطع کرد و گفت واااای این چه کاریه میکنی؟؟؟؟
فهمیدم آبجی داره اتیش میگیره از حشر ، باز ادامه دادم قشنگ سوراخ کون خواهرم تمیز بود و معلوم بود کم کیر توش رفته یا اینکه کیر باریک رفته چون پاره نشده بود.
۵ دقیقه بعد اروم گفت بکن حالا دیگه ممکنه —(شوهرش) بیاد.
بلند شدم با کیری که عین چوب شده بود گذاشتم در کونش که خیس آب بود و یکم فشار دادم دیدم اذیت شد و یکمم خون اومد . گفت از عقب نکن درد داره . منظور خواهرمو خوب فهمیدم ، تف زدم سرش و همونجوری که پشت پنجره وایساده بودیم و روی صندلی خم شده بود فرو کردم تو کسش .شالاپ شالاپ شروع کردم کوبیدن. انگار که نیلوفر را داشتم میگاییدم . یه لحظه گفتم آبجی بشین رو میز جلوم . تا برگشت دید رو پشت بوم چند تا خونه اونور تر دو سه تا بچه مدرسه ایی میخ ما شدن ، نگو کثافتا داشتن فیلم زنده منو آبجیمو میدیدن . پریدیم توی حال از لای پرده نگاه کردیم دیدم جاکشا دقیق دارن اون اتاقو نگاه میکنن . خواهرم ترسیده بود گفتم نترس بابا قیافمون که مشخص نیست
توی همین حس و حال موبایلش زنگ خورد ، شوهرش بود ، رسیده بود پایین . به خواهرم گفتم یه ذره دیگه وایسا . گفت اخه اومده.
گفتم بهش بگو یه نوشابه ایی چیزی برا خونه از سوپری پایین دفتر بگیره. خواهرم دلش نیومد حال منو نیاورده بره . زنگ زد گفت من وسایلمو تا جمع میکنم یه نوشابه و نون بگیر از پایین . همین فرصت کافی بود ، کنار در دستشویی وایساده خم شد و منم شروع کردم به کردن کسش. صدای تلمبه ها و خوردن رونام رو باسن خواهر پیچیده بود تو دفتر ولی من بفکر ارضا شدنم بود محکم خواهرمو میگاییدم ، هر از گاهی با کف دستش جلوی ضربه هامو می گرفت ولی من باید میگاییدمش و یهو هم ارضا شدم ریختم کف دستم و لای پای آبجیم و رفتم دستشویی.
خواهرم صدام زدم گفت کاری نداری؟؟؟
گفت نه آبجی فقط خودتو پاک کن یکم ریخت وسطش
گفت : پاک کردم دستمالم انداختم تو سطل ، من رفتم خدافظ. و اینجوری شروع کار ما شد و سالها ادامه یافت

نوشته: Alex

  • Like 1
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • 3 ماه بعد...


لیسیدن سوراخ کون خواهر متاهلم 2
 

‎درود به همه ی شما

‎قصد نداشتم داستان بازاریابی شبکه ای با خواهرم را ادامه بدم ولی بازدید بالایی که داستان قبلی داشت باعث شد که منم مثل کارگردان ها که فصل دوم میسازن , قسمت دوم بنویسم . امیدوارم که با خوندن این قسمت از قضیه من و آبجیم توی سیستم شبکه ایی بیز لذت ببرید و بتونم با توضیحی که از بدن محرم خودم یعنی خواهر متاهل خودم میدم تحریکتون کنم که اگه با پارتنرتون میخونین حال خوبی براتون بسازه ، اگه
‎تنهایید امیدوارم بتونم بدن آبجیمو براتون خوب تداعی کنم تا به یادش با کیر راست شده تو‌دستتون بقیه داستان‌ بخونین اگه برادر خواهر هم هستین با خیال راحت و بدون ذره ای عذاب وجدان تو بغل هم لخت باشین و این قسمتو بخونین و تجربه ی خوبی از زنای با محارم بزرگسال راضی را تجربه کنید.

‎آبجی من ریز نقشه ، با قدی حدود ۱۶۰ وزنی حدود ۵۷،۸ ، بدنی سفید در حدی که اگه با انگشتتون بزارین رو قنبلش و فشار بدید جای انگشتتون مدتی روش میمونه ، باسنش گرد و گنده و روناش پره ، ساق ‌پاهاش ظریف و کشیده با کمری باریک . اصلا شکم نداره ولی سیکس پکم نیست ، یکمی نرم و دنبه ایی ولی صافه ، با اینکه خیلی سفیده نمیدونم چرا کسش صورتی نیست، اما برعکس چیزی که خیلی خوبه سوراخ کون سفید صورتی شه . لامصب اصلا انگار نه انگار که اون سوراخ کارش ریدنه ، انگار خدا وقتی خواهر منو می ساخته عمدا لای باسن سفیدش یه سوراخ کمی صورتی برای خوردن مردا گذاشته ، باور کنید هر کدوم از شما هم اگه با خواهرم بودید حتما اینو تجربه میکردید .
‎اینو خودشم میدونه و یبار از دهن دوست دخترمم شنیدم که موقع سکس بهم گفت خواهر جنده ات امروز دیگه پُز سوراخ کونشو میداد و میگفت من سوراخ کونمم سفید و خوردنیه . این جمله دوست دخترم موقع سکس خیلی حشریم کرد البته من جرات نکردم تایید کنم و‌فقط خاطراتم تداعی شد 😜
خلاصه که من خودم اقرار میکنم اگه تو دبی بود حداقل قیمتش ۱۰۰دلار بود و به راحتی صد دلار می ارزید ولی خب متاسفانه ایران بود و با یه خانواده شوهر مذهبی و یه شوهر حساس و غیرتی نمیتونست کسب و کار خودشو راه بندازه و بابت این بدن زیبایش پول خوبی در بیاره.

‎خلاصه دو سال من و خواهر متاهلم با وجود مخالفت های دومادمون توی نتورک فعال بودیم . داستان سکس با محارمی که به راحتی شروع شد خیلی خیلی راحت تر ادامه یافت . توی این دو سال من با دوست دخترم کات کردم . چندین بار تلفنی دعوا کردیم و ناراحت کننده جدا شدیم چون من درگیر رابطه با آبجی خودم شده بودم و از این رابطه رضایت داشتم ولی مشکلی وجود داشت که کم کم زیاد شد و‌ اونم سرد شدن خواهرم به رابطه جنسی بود . بر خلاف اینکه من برا آبجیم سنگ تموم میزاشتم کم کم میلش کم میشد . در طول این مدت بارها میشد که با یک تماس تلفنی فورا توی مکان حاضر می شد و بعد از دستشویی رفتن با لبخند رضایت امیز شروع به لخت شدن میکرد و یک سکس عالی بهم میداد البته که منم همه کار براش میکردم ، از خوردن کف پاهاش و انگشتاش و لیسیدن کسش تا زبون کردن لای خط باسن و لیسیدن سوراخ کونش ، هر چند موقع لیسیدن سوراخ کونش میگفت این چه کاریه آخه ؟!؟! ولی خم شدن و شل کردن کپل هاش نشونه ایی از بی میلی نداشت و نشون میداد که اتفاقا خیلی خیلی بیشتر از اونی که فکر کنید لذت می برده .
‎ شایدم دلیل سرد شدنش دید صددرصد جنسی من بوده .
چون‌من همیشه سریع میرفتم سراغ اصل مطلب و بعد از ارضا هم عشق ورزی نمیکردم البته خواهرم کمی زود انزال بود و زود سیر میشد🥺
سال ۹۱ یک اتفاق شوکه کننده افتاد . خواهرم بدون داشتن رابطه با شوهرش باردار شده بود .
بهم زنگ زد و گفت اعصابم خورده!
من : چرا ؟ چی شد؟
خواهرم: اوم ، گند زدیم
من : چی شده بابا مردم از استرس
خواهرم: تو ، ریختی توش هیچوقت؟!
من : نمیدونم‌ ، نه . مگه یکمش . چی شده؟
خواهرم با ناراحتی : حامله ام دادا با … هم سه ماهه قهرم ولی الان دوماهه دارم 😞
من : من نریختم توش که
خواهرم : پس کی ریخته؟ بقال سر محله؟؟؟ گندو تو زدی دیگه ، صدبار گفتم بهت منو به باد میدی آخرش با کاندوم نزدنت
من : سکوت
خواهرم: اگه خانواده … بفهمن که حیثیت نمیزارن برام.
من : چیکار کنیم حالا؟؟؟؟
خواهرم : باید بندازیمش

و اینا مکالمه های بود که بارها و بارها بین منو خواهرم رخ داد و با یک دردسری توسط دکتری که رفیق دوستم مسعود بود این کار انجام شد که بعدها فهمیدم رفیقم مدتی بعد آبجیمو تو خیابون دیده و حالا با مخ زنی یا به هر شکلی بوده بردتش خونه اش و باهاش خوابیده .
اینو خود مسعود حدود یکسال بعد تو مستی تعریف کرد برام و مغز من سوت کشید وقتی بهم گفت راستی زنه که بردیش پیش دکتر سقط کرد و بردمش خونه و تپوندم تو کونش 😝
من به روم نیاوردم ولی بازم گفت ناراحت شدی؟
گفتم نه بابا یاد اون دردسر افتادم چقدر استرس کشیدم ( ولی واقعا ناراحت شدم)
مسعود گفت اره خیلی ناراحت بودی ولی خب نوش جونت خیلی سفید بود خوارکسده
گفتم چجوری کردیش؟
گفت هیچی بابا بردمش خونه یکم حرف بزنیم راجع به داستانتون و بعدشم رفتیم رو تخت از عقب مثل پنبه بود لامصب گذاشتم درش و تپوندمش براش تا دسته جا .
گفتم نه بابا خوشش اومد؟
گفت : خیلی حرفه ایی بود دیوث ، خوب ساک زد بعد گفت کسمو بمال و از پشت بکن تو ، اووووو یه ناله ای میکرد کسکش که نگو . جنده میگفت در نیار بزار توش بمونه . این دقیقا حرف آبجیم بود درست روز بعد پریودی . اصرار که در نیار بزار توش بمونه.
فهمیدم مسعود راست گفته .
مسعود ادامه داد ولی خیلی با حال بود خدایی . دیوث چرا اینقدر سفید و حشری بود؟!
لبم تو لبش بود کیرمم تا دسته تو کسش و میگفت انگشت بکن کونم . باور کن این زنی که من دیدم کاسب بود و خیلی حالش خراب بود .
حرفای مسعود خیلی بد بود ولی منم مست بودم .
چندین ماه با هم بودن دیوثا .
الان حسرت میخورم کاش منم خونه مسعود بودم و تو نوبت برا خواهرم پشت اتاق خوابش وایمیسادم . کاش من از سوراخ در میدیدمشون .

نوشته: Alex

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

لطفاً اگر به سن قانونی نرسیده اید این سایت را ترک کنید Please Leave this site if you are under 18