kale kiri ارسال شده در 4 ساعت قبل اشتراک گذاری ارسال شده در 4 ساعت قبل امداد خودرو سلام دوستان خسته نباشید من ممد ام حدود 30 ساله امداد خودرو یکی از محصولات داخلی ام تو جنوب کشور حدود هفته پیش یه ماجرای سکسی جالب پیش اومد گفتم برای بقیه دوستان ام بگم حدود دو سال قبل یه مشتری داشتم که اتفاقی باهاش آشنا شدم حدودا هر 2یا3ماه برا بازدید دوره ای و خورده کاری میرفتم سمتش یه زنو شوهر بودن. بومی عموما مرده زنگ میزد البته ماشین مال خانم بود مرده خارجی داشت تا هفته قبل خانم تماس گرفت که ما اسمش میزاریم لیلا برا ساعت ۱۱ روز جمعه باهاش هماهنگ کردم خودش کارمند بانک بود سرویس لنت هاش و روغنش شمع طول میکشید با هم بود رفتم در خونشون، خونشون تو یه محله مناسب یه خونه ویلایی حیاط دار نسبتا بزرگ راحت 4 تا ماشین جا بود همیشه درو میزد ماشینم میزاشتم داخل حیاط شروع به کار کردم همه چیز عادی سرگرم بازدید ماشینش بودم.بهم گفت زیر ماشین بعضی وقتا صدا میده گفتم آره سری قبل به همسرتون گفتم بیاد نمایندگی باید قطعه ازش عوض بشه یه هو گفت ما از هم جدا شدیم قاطع محکم و سریع منم ابراز تأسف کردم کارام انجام دادم سرگرم صحبت های معمولی درباره ماشین بودیم یه هو خیلی رک گفت آقای فلانی شما مجرد هستین که شاخکم تیز شد گفتم بله گفت چرا گفتم درآمد کم شرایط اقتصادی و مهمترینش یار مناسب گفت معیار هات چیه گفتم خانم خانواده دار آروم چفت شرایط ظاهری اندام چطور این جاها بود که به این نتیجه رسیدم کم کم باید مشتری بعدی بره تو دیوار این داره پا میده البته هنوز 100٪نبودم گفتم مناسب معقول مثل خودتون. شما ماشاالله خانم کاملی هستین یه اهوم گفت منم مشغول فاکتور نوشتن شدم و نام امیدانه ابزار جم میکردم گفتم ای توف توش وسایل شروع کردم گذاشتم تو ماشین خودم رفت داخل خونه حدودا ساعت 1 ظهر بود وسایل گذاشتم تو ماشینم فاکتور نوشتم صداش زدم منتظر شدم بیاد عموما این موقع ها همیشه یه نوشیدنی میآورد اومد بیرون دست خالی بود تو دلم گفتم تو روحت کس کش من آنقدر برات زحمت کشیدم خلاصه کارت که کشیدم گفت آقای فلانی شما لامپ خونه ام می توانید عوض کنید من یکی از لامپ های خونه سوخته یکم کمک میخوام دوباره دلم شاد شد حالا از اندام تیپ لیلا بگم یه خانم حدود ۳۵،۴۰ ساله . اندام لاغر باریک بلند 170 راحت بود کون نداشت صاف ممه ها 70 حدودا کم کوچک مو ها ام کوتاه مشکی شلوار راحتی خونگی شال مانتو جلو باز با تیشرت ساده پوستش ام نسبتا سبزه تیره حقیقتا باب دلم نبود ولی مفت باشه کوفت باشه دوباره نور امید به دلم اومد رفتم داخل خونه نسبتا به هم ریخته رختخواب جلو تلویزیون بود رفتیم داخل اتاق خوابش دیدم یه لامپ معمولیه گفتم آره. پله یا چهار پایه دارین گغت تو حیاط هست الان میارم گفتم خودم میام سنگین ا تو این زمان اتاق یه بر آنداز کردم اتاق تخت خواب دو نفره میز ارایش کمد این چیزا تو مسیر برگشت تو راه بهش گفتم خانم فلانی جسارتا یه سوال گفت اسمم لیلاست جان در خدمت ام گفتم گفتم شما جدا شدین منزل همسرتون موندین گفت خونه ماشین و باغ گرفتم میدونستم پول دارن شوهرش شرکت نفتی بود خودش ام بانکی بود گفتم ماشاالله چیزی نگفت چهار پایه برداشتم رفتیم تو مسیر اتاق که پرسید ناهار میخوری زدم تو فاز تعارف که برگشت گفت تعارف نکردم من تنهام ناهار ام میخوام از بیرون سفارش بدم باشی خوشحال میشم منم دیدم جای تعارف نیست گفتم سو امید هست که بکنمش گفتم بله گوشی برداشتم به مشتری بعدی زنگ زدم کنسل کردم یه نیش خند زد چهار پایه گذاشتم رفتم بالا، رفت سمت کمد لباس شالش در آورد مانتو ام در آورد حالا با یه شلوار راحتی تیشرت بود نگاش کردم گفت ها چیه توقع داری با مانتو بشینم باهات ناهار بخورم اینجا که اداره نیست گفتم بله ولی منم با لباس کار عرق کرده ام منم خیلی جالب نیستم کاش منم میتونستم برم خونه لباس عوض کنم گفت حمام هست. لباس سایزت ام هست یه نیش خند زدم گفتم کار در اومد لامپ عوض کردم اومدم پایین ساف وایسادم جلوش گفتم خوب لیلا خانم حمام و لباس کجاست گفت برو میارم آدرس داد رفتم حموم یه دوش گرفتم یه جق ریز زدم که ابم جلوش زود نیاد یه اسپری مو بر دیدم زدم دم در لباس گذاشته بود مشخص بود لباس های شوهرشه پوشیدم اومدم بیرون نشستم رو مبل گفت ناهار چی میخوری گفتم مهمون خر صاب خونست خندید دو پرس کوبیده سفارش داد نوشته: ممد مکانیک لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسالهای توصیه شده