-
chochol
-
آخرین مطالب ارسال شده در انجمن
-
توسط mame85 · ارسال شده در
سکس با خواهرزنم فرانک سلام. من امیر هستم ۳۷ سالمه ۵ ساله ازدواج کردم و یک پسر سه ساله دارم. یه خواهر زن دارم به نام فرانک ۴۰ ساله، فرانک ده سال پیش ازدواج کرده بود و بخاطر بچه دار نشدن شوهرش طلاقش داده بود و با پدر و مادرش زندگی میکرد. پدر خانمم کارمند مخابرات بود که متاسفانه اول شروع کرونا مریض شد و دو هفته بعدشم فوت کرد. مادر خانمم هم امسال بعد عید یه بیماری سخت گرفت چند ماهی شیمی درمانی شد تا اینکه سه ماه پیش اونم به رحمت خدا رفت. دیگه کلا همه چی بهم ریخته بود. کل مراسم و رفت و آمدها همش خونه ما بود چون خونه پدر خانمم زیاد بزرگ نبود یه آپارتمان دوخوابه ۸۰ متری. داستان از اینجا شروع شد که فرانک بعد مراسم خواست بره خونشون. حالش اصلا خوب نبود هر چی اصرار کردیم بمونه گفت باید برم چون یک هفته ایی خونه ما بود. منم بردم رسوندمش خونشون. تو راه کمی وسایل خریدم برای خونه چون چند روزی نبود و یخچال خالی بود. باهاش رفتم بالا تو آپارتمانشون هم وضعیت خونه رو چک کنم هم وسایل رو جابجا کنیم. تا رسیدیم داخل خونه جای خالی مادرش رو که دید شروع کرد گریه کردن. حال بدی داشت. زنگ زدم به خانمم که این حالش خوب نیست راضیش کن برگرده. ولی اصلا زیر بار نرفت. یه بند گریه میکرد. خانمم گفت اگر میتونی شب اونجا بمون چون نگرانشم. منم قبول کردم. چون قبلا هم بعضی شبها بخاطر حال مادرش اونجا میموندم. شاید یک ساعت بی تابی میکرد و ناراحت بود. ساعت حدود نه شب بود که اروم شد یه چایی با نبات و دارچین خوردیم. گفت من برم حمام دوش بگیرم لباسهام رو عوض کنم شاید آروم تر بشم. منم روی مبل نشستم تلویزیون نگاه کردن. حدود نیم ساعتی بود که داخل حمام بود. صدای آب میومد ولی ازش صدایی شنیده نمیشد. رفتم پشت در حمام صداش کردم جواب نداد. چند باری صداش کردم اصلا جوابی نمیداد. نگران شدم رفتم با پیچ گوشتی از بیرون در حمام رو باز کردم دیدم لخت افتاده کف حمام زیر دوش و بی حاله. رفتم هر چی تکونش دادم دیدم بیهوشه. با کلی تقلا و ریختن آب سرد رو سرش تکونی خورد. بزور حوله رو تنش کردم از حموم آوردمش بیرون خوابوندمش رو تختش. جلوی حوله باز شده بود بدن لختش زده بود بیرون. یه پتو انداختم روش و کنارش نشستم. یه ده دقیقه ایی طول کشید تا بهوش بیاد. وقتی چشماش رو باز کرد و دید رو تخته پرسید چی شده منم موضوع رو گفتم. خیلی خجالت کشید که من لخت تو حموم دیدمش. منم چیزی نگفتم و از اتاق اومدم بیرون. چند دقیقه بعد براش آب قند بردم. گفت که همونطوری صابونی آمده بیرون و چندشش میشه میخواد بره خودش رو بشوره. گفتم میخواهی برو من همینجا میشینم اگه حالت بد شد صدام کن. قبول کرد رفت دوباره دوش بگیره. همش هیکلش جلوی چشمام بود فکرم بهم ریخته بود برای همین دوباره رفتم جلوی در حمام، نیمه باز بود هیکلش رو که دیدم بدنم داغ شد. هیکل بی نظیری داشت. حالش رو پرسیدم گفت سرم گیج میره. گفتم اگر ناراحت نمیشی بیام کمکت کنم خودت رو بشوری. گفت خجالت میکشم. منم به شوخی گفتم اولش سخت بود حالا که من کامل دیدمت دیگه خجالت نداره بزور قبول کرد که برم کمکش کنم. منم لخت شدم با یه شورت رفتم داخل اون پشتش رو کرد به من و من شروع کردم بدنش رو شامپو بدن زدن. کل بدنش لیز شده بود. از گردنش و گوشش شروع کردم شامپو زدن آمدم رو شونه هاش و دستاش. بعد آروم دستم رو بردم از زیر بغلش رو سینه هاش. سینه های سفتی داشت. شروع کردم سینه هاش رو مالیدن به حساب اینکه دارم شامپو میمالم. اونم دستاش رو از دوش گرفته بود تکون نمیخورد. اروم دستم رو بردم رو شکمش و بعد رفتم سراغ کسش. وقتی دستم رو گذاشتم رو کسش خودش رو کمی عقب کشید که از پشت چسبید به من. منم توجه نکردم شامپو ریختم تو دستم شروع کردم کسش رو شستن از پشت هم دستم رو کردم لای کونش و همینطوری کون و کسش رو میمالیدم. بعد برش گردوندم سمت خودم و شروع کردم سینه هاش رو شستن. دیدم داره حالش یه جوری میشه فهمیدم تحریک شده. بیشتر با سینه هاش و کسش بازی کردم. بعد آب رو کامل باز کردم که شامپوها رو بشورم دوباره مالیدنها شروع شد که دیدم بدنش داره میلرزه فهمیدم داره ارضا میشه که سریع دستم رو کردم لای کسش و شروع کردم به مالیدن و شستن که لرزید و دوتا دستاش رو انداخت دور گردنم تا نیافته زمین. منم بغلش کردم و به شستن و مالیدن ادامه دادم. چون کامل خیس شده بودم شورتم رو درآوردم و همزمان خودم رو هم شستم. دیگه دوتایی لخت بودیم و من راست کرده بودم و اونم همینطوری داشت نگاهم میکرد. اونجا که داشتم صورتش و گوشهاش رو میشستم ناخودآگاه صورتش رو آوردم جلو و ازش لب گرفتم اونم همینطوری داشت لبام رو میخورد. یه کم سینه هاش رو مالیدم و کس و کونش رو شستم و با حوله خشکش کردم فرستادمش بیرون. خودمم سریع دوش گرفتم با حوله اون خودم رو خشک کردم حوله رو پیچیدم دور کمرم اومدم بیرون. دیدم یه لباس خواب پوشیده رفته زیر پتو خودش رو پوشونده سرشم پایینه. منم رفتم کنارش گفتم چیه ناراحتی. گفت از اینکه اینطوری شد ناراحتم. نباید اینطوری میشد. گفتم اتفاقی نیفتاده. یه بوسه بود تموم شد. گفت تو تمام بدنم رو دیدی و لمس کردی گفتم فکر کن خواب دیدی. فراموش کن. فقط میخوام بدونم حس خوبی داشتی یا نه. که گفت تا حالا همچین حسی نداشتم. منم رفتم کنارش زیر پتو و بغلش کردم شروع کردم به بوسیدن صورتش بعد لاله های گوشش رو لیس زدم آمدم رو لباش و شروع کردم لباش رو خوردن. هیچی نمیگفت پتو رو کنار زدم لباسش رو در آوردم رفتم کنارش و شروع کردم سینه هاش رو خوردن بعد اومدم رو شکمش و نافش. زبونم رو کردم تو نافش دیدم بدجوری داغ شده. رفتم پایینتر آمدم پاهاش رو باز کنم اول نزاشت ولی اروم که پاهاش رو باز کردم چیزی نگفت، شورتش رو در آوردم رفتم سراغ کسش. شروع کردم لیس زدن که دستاش رو کرد تو موهام و من رو با فشار چسبوند به کسش منم زبونم رو کردم تو کسش و شروع کردم خوردن و لیسیدن کسش که دیدم دوباره داره میلرزه. منم بیشتر انجامش دادم که یه جیغ کشید و دهنم کمی خیس شد فهمیدم ارضا شده، اروم امدم بالا و خوابیدم روش. شروع کردیم لبای همدیگرو رو خوردن و با دستام سینه هاش رو میمالیدم. آروم پاهاش رو باز کردم رفتم وسط پاش و کیرم رو میمالیدم رو کسش که داشت دیوونه میشد بعد سر کیرم رو گذاشتم رو سوراخ کسش و فشار دادم تو. یه جیغی کشید کیرم رو کشیدم بیرون دوباره کردم توش. شروع کردم تلمبه زدن. کمرش رو آورده بود بالا داشت همزمان با من خودش رو تکون دادن. یه چند دقیقه ایی اینطوری کردمش بعدش چرخیدم آوردمش بالا نشست رو کیرم و خودش رو بالا پایین میکرد. کیرم داشت تو کس تنگش منفجر میشد. که دیدم دوباره لرزید و ارضا شد که دوباره به پشت خوابوندمش و اومدم روش پاهاش را گذاشتم سر شانه هام و با فشار کیرم رو کردم تو کسش که شروع کرد ناله کردن منم با فشار تلمبه میزدم یه چند دقیقه ایی همینطوری میکردم که دیدم آبم داره میاد با فشار همش رو خالی کردم تو کسش و افتادم روش بغلش کردم. بعد چند دقیقه از روش بلند شدم. پا شد با دستمال آب کیرم رو که ریخته بود تو کسش پاک کرد و خوابید کنارم و گفت ممنون که این حس رو بهم دادی. ولی وجدانم ناراحته که به خواهرم خیانت کردیم. منم گفتم بیخیال فکرش رو نکن. بین خودمون میمونه. همونطوری کنار هم خوابیدیم، نصف شب بیدار شدم برم دستشویی چشمم به کونش افتاد دوباره کیرم راست شد. رفتم دستشویی و اومدم شروع کردم باهاش بازی کردن که از خواب بیدار شد و اونم همراهی کرد. دوباره کسش رو خوردم که دوباره خیس شده بود کیر منم خیس شده بود که به رو خوابوندمش و اول از پشت کیرم رو کردم تو کسش حسابی که خیس شده آوردم گذاشتم رو سوراخ کونش که اومدم فشار بدم ترسید گفت نکن درد داره. گفتم آروم میکنم. بعد رو میزش وازلین دست بود رفتم اون رو اوردم زدم رو سوراخ کونش و با انگشتم حسابی توش رو چرب کردم. سوراخش حسابی لیز شده بود یه کمی هم وازلین زدم سر کیرم و گذاشتم رو سوراخ کونش و فشار دادم داخل اینقدر تنگ بود که بزور کردم توش. اون بدبختم داشت بالش رو گاز میگرفت و هی میگفت درد داره، کمی نگه داشتم تا جا باز کرد بعدش کردم توش. شروع کردم تلمبه زدن. دیگه حسابی لیز شده بود. اونم دیگه داشت لذت میبرد. از پشت هم دستام رو کسش بودن با انگشتام داشتم سوراخش رو میمالیدم اونم فقط داشت ناله میکرد که دیدم داره میلرزه و بعدش ارضا شد. منم کیرم رو در آوردم کردم تو کسش و بعد چند دقیقه کردنش آبم اومد ریختم تو کسش. که رفت حموم خودش رو شست اومد گرفت خوابید کنارم. بعد اون هفته یکی دوبار میرم خونشون یه ساعتی هستم با هم سکس میکنیم بعدش میرم خونه. امیدوارم رابطمون همینطوری بمونه. چون خواهر زن واقعا نون زیر کبابه. نوشته: امیر -
توسط mame85 · ارسال شده در
ناخواسته بی شدم از بچگی چون خوشگل بودم زیادی سفید . برای یه پسر یکم مشکل ساز بود . چندین بار تو بچگی دستمالی شدم .اسمم فرزاد خونمون شیراز بود دوران مدرسه وقتی راهنمایی بودم توی تاکسی چندین بار راننده ها پامو دست میزدن و دست میبردن زیر لباس فرم مدرسم و منم میترسیدم . یبار داشتم دوچرخه بازی میکردم یه مرد منو بزور برد پشت دیوار یه باغ شلوارمم کشید پایین ولی یه نفر از دور اومد منم ازش کمک خواستم و این مرد هم فرار کرد . گذشت تا یه مدت بعد فهمیدم ابجیم خواستگار داره . پسره 24 بود آبجیم 14 بود اختلاف سنی بالا بود . خانواده ناراضی . یه روزی باشگاه بودم و خانواده م هم رفته بودن مراسم ختم یه نفر خارج از شهر . مثل گاو سرمو انداختم پایین اومدم داخل . دیدم روی مبل دست پسره دقیقا از داخل شلوار روی کس آبجیم بود هم من شوکه شدم هم اونا ترسیدن و سریع جمع کردن . آبجیمم همش گریه میکرد . من گفتم ب کسی نمیگم . از اونجا حس بی بودن من شروع شد چون هیچ کاری نکردم با پسره . قانونا باید باهاش دعوا میکردم . تازه خوشم اومد . یه مدت بعد آبجیم با رفیق صمیمی خودم رفیق شد . آبجی فاطمه رو برده بود خونه به بهونه ی عشق و عاشقی چندباری برده بود که خانوادم فهمیدن و دعوا شد و ارتباطشون قطع شد . چندین و چند بار تو گوشیش میدیم به آدمای مختلف پیام داده و چت . یبار گوشیش رو دزدیدم فهمیدم همزمان با چند نفر دوسته . بازم گوشیش رو دادم و گذشت تا چند سال بعد من رفتم خدمت سربازی . چند نفر میخواستن منو بکنن ولی نمیذاشتم و نمیخواستم . دلم میخواست ولی میترسیدم که آبروم بره . چند وقتی گذشت و خدمت منم تموم شد که از مامانم یه چیزایی دیدم که اولش باورم نمیشد . یبار گوشیش رو داد واتساپش رو بروزرسانی کنم متوجه شدم چتش با یکی کامل پاک کرده . یه گل فرستادم یهو نوشت جووونم گل خانمم . هنگ کردم . گفت عزیزم سه شنبه منتظرتم . جواب ندادم مجدد نوشت مگه بهت بد گذشت کنار من و محسن ؟ عزیزم من اینجوری نمیخوام باید بریم خونه . فهمیدم مخ مامانمو زده . مامانم یه زن معتقد مانتو و چادری سفید و لاغر و خوشگل . فهمیدم اولش شماره مامانم رو گرفته اگر خونه ی قیمت مناسب برای رهن گیرش بیاد خبر بده . کم کم پیام دادن و کار ب اینجا رسیده بود . اینا رو میخوندم و دلم میخواست ادامه ش رو ببینم خودم . کارم شده بود هر شب بیام سراغ گوشی مامانم دزدکی با علی جونش چت کنم . پسره فک میکرد مامانمه . چندروز بعد مامانم اومد گفت بابات شبا میره سراغ گوشیم فک کنم . رمزشو عوض کن . منم از خدا خواسته رمز رو عوض کردم و برنامه ای نصب کردم که چتهاشون ذخیره بشه و من بخونم . دوست داشتم ادامه دار باشه و پیام داده بود که فلان روز بیاین پارک قوری . مامانم فردا ظهر گفت نوبت دکتر دارم میرم . پشت سرش رفتم دیدم بعله . سوار ماشین علی جونش شد و رفت منم با اینکه دلم میخواست ببینم ولی امکانش نبود و نشد . عصر اومد خونه . جون نداشت گفت دکتر بهم گفته سنگ کلیه و مشکل کلیه داری . معلوم بود جرش داده بودن . شب رفتم توی حموم شرت و سوتینش بوی آبکیر میداد . فرداش میخواستیم بریم باغ . توی یه لحظه گوشیش رو برداشتم خاموش کردم . فک میکرد گم شده . همه جارو گشتن و نبود . استرس داشت . گوشی رو شب روشن کردم دیدم علی جونش نوشته بود ممنون گلی جونم . عالی بود . ببخشید درد داشتی و … فهمیدم از کس و کون جرش دادن . فک کنید من پیامم رو میخوندم خودمم شدیدا دلم میخواست تمام اون روزایی که تو بچگیم و حتی زمان سربازیم که به کسی اجازه ندادم کاری کنه . شدیدا کیر میخواست . رفتم گروه تلگرام شیراز یه مرد متاهل 47 ساله قد بلند رو پیدا کردم . فردا شب رفتم سر قرار . خیلی خجالت میکشیدم و ترس داشتم . ولی مرد خوبی بود . منو برد خونش . کاملا لخت شد . و منو لختم کرد . خجالت میکشیدم . گفت برام ساک بزن . حالا فک کن من که بشدت وسواسی بودم چنان براش میخوردم که یه لحظه سرمو محکم فشار داد کیرش رفت ته حلقم اوق زدم کلی آب کیر رفت پایین کلی هم توی دهنم بود . ولی خیلی حشری بودم . گفت بخواب . کرم زد سر انگشتاشو کرد تو کونم . اول یه انگشت و بعد از چند دقیقه 2 انگشت و بعدم سر کیر بزرگش رو کرد توی کونم . و من بجای درد کشیدن لذت میبردم . کیرش بزرگ و کلفت بود ولی من خودم میخواستم فشار بده بیشتر . یه ربع بعد تا ته کرد تو کونم چندتا تلمبه محکم زد و دردم گرفت گفتم درش بیار و گریم گرفت ولی ادامه داد تا آبشو ریخت تو کونم و بیحال افتاد روی من . جالب بود براش گفتم مامانم اینکارو کرده ، گفت سنش بالاست دوس داره . جلوشو نگیر بذار آزاد باشه بذار حال کنه . لباس پوشیدم منو رسوند . فرداش کونم میخارید و کیر میخواست . بهش پیام دادم گفتم میخام بازم . گفت بیا اینجا بریم . رفتم سوار ماشینش شدم و مجدد سکس . تا چند بار و بعدش دیگه نشد و منم نخواستم . ولی دزدکی میرم همچنان سر گوشی مامانم . چتهاش رو میخونم و میبینم با چندتا مرد لاس میزنه . منم ناخواسته بی شدم نوشته: فرزاد -
توسط mame85 · ارسال شده در
سکس با ماندانا، زن همسایه ما خونمون دوواحده که یه راه پله مشترک داریم ،اوایل که به این ساختمون اومدیم نمیدونستم که همسایمون کیه ،یه یک سالی از اومدنمون به واحد جدید گذشته بود که یه روز دیدم در واحدمون رو میزنن(،مثل همیشه تنها بودم و چون شرکتمون تعدیل نیرو کرده بود بیکار شده بودم ،و همسرم خونه نبود)،رفتم درو باز کردم دیدم زن همسایه پایینی اومده بالا با سلام و احوالپرسی گرم خودش و معرفی کرد گفت من ماندانام من هم سلام و احوالپرسی گرمی کردم، گفتم خوشبختم منم …هستم بفرمایید ،درخدمتتونم ،گفت قبلا سقف خونمون بخاطر چکه کردن حموم شما خیس میشد پیش خودم گفتم …که چرا تو این یه ساله چیزی نگفتن گفتم من که امروز اصلا حموم نرفتم ،گفت پس چرا سقف خونمون آب میده گفتم نمیدونم. گفت میشه نگاه کنم ،گفتم بله بفرمایید داخل ،گفت کسی نیست؟ گفتم نه خانمم رفته سرکار،انگار خوشحال شد میشد ازچهرش فهمید اومد داخل ی لحظه پشتش وکردبه من و چادرش وپرده کرد… رفت تو اتاق خواب تا برسه به حموم یه نگاهی به حموم انداخت و گفت نمیدونم چرا پایین خیسه(منظورش کسش بود ولی من نفهمیده بودم) گفتم میخوای پایین و چک کنم شاید بشه جلوی آب و گرفت ،گفت اقام که عرضه نداره باید دست به دامن شما بشم ،گفتم محبت داری (الان میام خواستم برم لوازم کار بردارم) رفتم کیف ابزارو گرفتم … و چند لحظه بعد اومدم تو اتاق خواب که همسایه مون ایستاده بود منتظرم بود دیدم چادرش و برداشته و با شورت توری مشکی که میشد سفیدی کسش واز زیرش دید و بدون سوتین روی تخت نشسته گفت اومدی عزیزم… حول کردم یه لحظه تپش قلبم رفت بالا گفت میتونی جلوی خیس شدن پایین و بگیری تازه شستم تیر خورد… نشستم و داشتم حاج واج نگاش میکردم تا اینکه گفت دوست داری مال تو باشم گفتم والا چی بگم (یه نگاه به بدنش کردم ،بی نقص و خوش تراش و سفید که میشد سبزی رگهاش ودید ،قد متوسط حدودا شاید ۷۵کیلو وزنش بود و سنش حدود۴۰میشد،چشم و ابرو مشکی و جذاب داشت از اتیش شهوت می سوخت) بهش گفتم مال من باشی مگه صاحب نداری؟ گفت اون بی عرضست بهم چسبیده گفتم نمیدونم چی بگم والا گرمای تنش و احساس کردم کیرم بلند شد، گفت منو بکن ازت خواهش میکنم…تعجب کردم داشت برای کیر التماس میکرد رفتم از اتاق بیرون گفتم وایسا تا درو قفل کنم برگردم ، رفتم درو بستم و توی پذیرایی لباسمو درآوردم و پیش خودم هم ذوق کردم هم استرس داشتم رفتم تو اتاق در اتاق خوابو بستم تا گفتم ماندانا خانم ،گفت خانم و تعارف و بزار کنار گفتم ماندانا تو خیلی خوبی ،خندید گفت زنت مثل من نیست گفتم هرکی جای خودش دستمو کشید و من انداخت روی تخت گفتم یواش بابا باشه حالا حالا ها هستیم در خدمتتون وقتی لباش وچسبوند به لب من نفساش میلرزید گفت میدونی بیست ساله پایبند کسی هستم که حتی یه بارم ارضام نکرده ، سریع فرمونو دستم گرفتم فهمیدم اگه کسش وکونش اونقدر بگام تا پارشه اون لذت میبره یه ربع تو هم لولیدیم گردن و سینه و تا پایین بوسیدم و مالیدم تا فیتیشش دستم بیاد فهمیدم پهلو هاشو با دستام میگیرم شل میشه شروع کردم کسش وخوردن ، داشت صداش بلند میشد گفتم اروم باش همین امروز تابلو مون نکن ،یکم سخت صداشو میخورد یه ده دقیه ای که براش کسش وزبون زدم دیدم شروع کرد به لرزیدن و موهامو چنگ زد و سرمو روی کسش فشار داد داشتم خفه میشدم تا چند ثانیه بعد شل شد وقتی روش خوابیدم چشماش باز نمیشه و هر از گاهی فقط یه نگاهی بهم میکرد باز چشماش ومیبست سر کیرم که رفت تو مثل ادمایی که کابوس میبینن واز خواب پا میشن سرشو بالا اورد و یه نفس عمیق کشید و گفت ،منو بکن ،منو بکن وهی اسممو صدا میزد،شروع کردم به کردنش یه ۴دقیقه ای گذشت دیدم شل شده مثل مرده ها ،کیرمو که دراوردم نگام کرد گفت تمومش نکن بازم بکن ،گفتم نگران نباش حالا حالا ابم نمیاد چون سرما داشتم سوخته خوردم گفت فدات بشم بکن ،کیرتو میخوام از شدت هوس و شهوت خیس عرق شده بود پاهاش و بهم قلاب کرد و نگه داشت نداشت تلمبه بزنم چه حسی داشت کسش داشت کیرمو میخورد ومن ضربان توی کسش و حس میکردم بهم گفت از کون دوست داری گفتم نه از جلو بهم بیشتر حال میده گفت عزیزم و منو بغل کردن سینهای ۷۵ رو با حرارت وقتی بغلم کرد حس میکردم گفت بازم بکن و خودش داگی شد کله کیرمو که گذاشتم گفت تا ته فشارم بده،قشنگ حس میکردم کیرم از یه لوله ی تنگ و گرم میره تو و تهش بن بسته ،انگار دختر بود و دست نخورده… تا جایی که میرفت کردمش فشارش دادم انگشتش وگذاشت تو سوراخ کونش و منم کسش و سرخ کرده بودم یه بیست دقیقه ای شده بود که داشتم یه نفس میکردمش یهو کیرم رفت تو سوراخ کونش یهو یه جیغ ناز وبا عشوه کشید و گفت بکن من. لعنتی بزار سه بار بشه. نامردی نکردم تا میتونستم از کون گاییدمش خودش و به من چسبوند و یه لحظه که کمرش که فتیشش بود گرفتم گفت آخی راحت شدم و چرا نمیاری گفتم نمیاد لعنتی گفت الان میارم برات دمرو دراز کشید گفت بکن توش… منم دراز کشیدم روش . کونشو یکم دادبالا و پاهاش وبه هم قلاب کرد ،تنگ شده بود که به سختی تلمبه میزدم یه سه چهار دقیقه نگذشت ،گفتم الانا میاد،آخ دستمو نیاوردم … گفت داره میاد بگو عزیزم کیرمو بیرون کشیدم گفتم داره میاد هولم داد رو تخت دراز کشیدم رو به سقف چسبید کیرمو شروع کرد به خوردن و ساک زدن ،گفتم اومد اومد،با چشمو ابرو دادن بالا متوجهم کرد یعنی نگران نباش… آبم که اومد تا قطره آخرشو خورد، گفتم خوردی گفت اره ،ادامه حرفش گفت تو در اصل شوهر منی نه اون … خیلی با بدنش حال کردم با کاربلدی توسکسش و جوری هوسی بود که تو زندگیم حتی تو فیلم پورنم ندیده بودم خلاصه کارمون تموم شد ،پاشد خودش تخت و تمیز کرد و مرتب ،بعد چادرشو برداشت گفت فردا بیام بالا با سیاست خاصی گفتم مگه میخوام فرار کنم خودم خبرت میکنم گفت پس برو حمومو چک کن ببین ابش بند اومده یا نه خندید و لبمو بوسید چادرش و دم در سرش کرد و ،خیلی آهسته گفت خدافظ الان پنج ساله تو این خونم اون غیر رسمی شده زن دومم این داستان کاملا داره برام هر هفته اتفاق می افته اصلا هم خیالی نیست بر اساس داستان زندگی منه… نوشته: Kira kosi ihara -
توسط dozens · ارسال شده در
فیلم سکس داگی با میلف هیکل گوشتی و توپ ایرانی . تایم: 01:00 - حجم: 12 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم -
توسط dozens · ارسال شده در
فیلم سکس ایرانی رو کیرش سواری میره . تایم: 03:00 - حجم: 36 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم
-