mame85 ارسال شده در 4 فروردین اشتراک گذاری ارسال شده در 4 فروردین زنم یک روزه سکسی ترین شد سلام بر دوستان عزیز امیدوارم که خوشتون بیاد یه روز علی دوست دوران سربازی که شیرازی بود زنگ زد و گفت داشتم با دوست دخترم میرفتم شمال که ماشینم خراب شد و تهران گیر افتادم. ازم خواست جایی که شب بمونه براش پیدا کنم که گفتم مسافرخونه چرا نمیری؟ گفت باید زن و شوهر باشیم. گفت خونه خودت نمیشه بیاییم که گفتم اگه زنت بود میشد ولی زنم اینجوری نمیزاره. گفت زنت از کجا میخواد بفهمه زنم نیست. گفتم باشه ولی من تازه خونه خریدم و ماشینم را فروختم خودت باید بیایی و در ضمن خونه یکم نامرتبه که گفت فدای سرت. آدرس را دادم و قرار شد شب بیان و بگن زن و شوهر هستند. زنگ زدم به آرزو و گفتم دوستم با زنش آمدن تهران و گیر افتادن و شب میان خونمون. یکم غر زد و گفت زود بیا برو خرید کن. عصر رفتم خونه و لیست خرید گرفتم و رفتم خرید. تازه از خرید برگشته بودم که علی زنگ زد و گفت آمدیم به آدرسی که فرستادی. رفتم پایین دیدم تو کوچه ایستادن. رفتم جلو علی را شناختم .سلام و روبوسی کردیم وقتی زنه را دیدم شاخ درآوردم. خیلی تابلو بود که جندست. مانتو که نداشت . ساپورت تنگ که چاک کوصش مشخص بود با یه تیشرت بالا نافی و یقه باز که نصف سینه هاش معلوم بود. تو دلم گفتم خدا کنه آرزو راهش بده تو خونه. وسایل را کمک کردم و تعارف کردم که بفرمایین. وقتی راه افتادیم تازه چشمم به کون زنه افتاد که داشت میترکید تو ساپورتش. رفتیم بالا و آرزو آمد استقبال و تعارف کرد که بیان داخل. بعد احوالپرسی آرزو گفت که تا دست بشورید و لباس عوض کنید میز شام را آماده میکنم و ازم خواست اتاق را نشون بدم. یکم بعد علی آمد کنارم نشست و شروع کرد از خرابی ماشین حرف زدن که آروم بهش گفتم عجب کوصی بلند کردی بدجنس که گفت خیلی بیشعوری قراره باهم ازدواج کنیم . گفتم خر خودتی مگه میخوام از چنگ تو در بیارم که خالی میبندی. همین لحظه آرزو با سینی چای آمد و گذاشت جلومون و گفت علی آقا اسم خانمت چیه؟ علی گفت ثریا. آرزو گفت برم ببینم ثریا خانم چیزی کم نداره و رفت در زد و رفت داخل و علی ام از خدمت تعریف میکرد که صدای خنده آرزو و ثریا آمد که از اتاق آمدن بیرون و رفتن سمت آشپزخونه. ثریا یه سرهمی کشی ک بالا از وسط سینه هاش لخت بود و بند داشت و از پایین تا یه وجب بالای زانو لخت بود تنش کرده بود. از جلوم رد شدن برن آشپزخونه که انحنای کمر و قوس کونش باعث شده بود از پشت کوتاه تر بشه لباسش و تا نزدیکی خط کونش لخت بشه. به علی گفتم قسم میخورم آب ۲۰۰ تا کیر تو کون این جنده خالی شده تا شده اینقدر .علی گفت رضا خفه شو. زن تو هم لباس اینجوری بپوشه همینجوری میشه اندامش. گفتم زن من هیچ وقت اینجور نمیپوشه. گفت مجبورش کردی وگرنه همه زنا عاشق جلب توجه کردن هستند. داشتیم بحث میکردیم که ثریا گفت آقایون بفرمایید شام. سر شام به اندام و تیپ ثریا و آرزو نگاه میکردم و حسرت ثریا را میخوردم. علی هم سر سفره کلی قربون صدقه ثریا میرفت. بعد شام زنها ظرف ها را میشستن و من و علی رفتیم داخل تراس سیگار بکشیم که گفتم این کارا چیه میکنی مثل مردای زن ذلیل.خوبه حالا از خیابون بلندش کردی و زنت نیست. علی با عصبانیت پاشد و رفت داخل و منم سیگار را کشیدم و رفتم داخل دیدم ظرف شستن تموم شده. آرزو داشت چای می ریخت و علی هم سرش تو گوشی بود. پرسیدم ثریا کجاست که گفتن لباساش خیس شد رفت عوض کنه. از آرزو خواستم پاسور بیاره تا بازی کنیم و خودم رفتم نشستم و آرزو هم تخمه و چای آورد و رفت پشت در گفت ثریا جون میشه خواستی بیایی از کشوی میز آرایش پاسور بیاری .ثریا گفت چشم. آرزو آمد کنارم نشست و چایی تعارف کرد به علی. ثریا با یه ساپورت مجلسی که از پایین تا بالا کنار رون هاش برش داشت که بدن سفید ثریا معلوم بود و یه نیم تنه آمد بیرون از اتاق که کیرم راست شد از دیدنش. نشستیم روی زمین پاسور و جرات و حقیقت بازی کردیم و حرف زدیم. آرزو و ثریا خیلی با هم صمیمی شده بودن طوری که ثریا ازمون خواست که باهم بریم شمال. آرزو هم کلی خوشحال شد و گفت حالا که ماشین نداریم این بهترین فرصت برای مسافرته و ماهم قبول کردیم. موقع خواب وقتی آرزو آمد رو تخت خواب گفت خیلی بچه های خوبین و خیلی خوشش میاد از آدمای روشنفکری مثل علی که میزاره زنش اینقدر راحت بگرده. گفت به ثریا حسودی میکنم که اینقدر راحت میپوشه که گفتم توهم راحت بپوش. پرسید میزاری مثل ثریا بگردم. گفتم هرجور دلت خواست میتونی لباس بپوشی. ازم خواست پول بدم که با ثریا بره لباس بخره. ازش خواستم فردا یادم بیاره تا بزنم. صبح رفتم سرکار و مرخصی نوشتم .ساعت ده آرزو زنگ زد و گفت پول بزن که خرید ها را حساب کنم. ظهر رفتم خونه دیدم کسی نیست زنگ زدم آرزو گفت آمدیم وسایل برای راه را بگیریم. زود میآییم. بعد آرزو به علی زنگ زدم گفت ماشین را آوردم کارواش و بعدش میام خونه. رفتم دوش گرفتم و آمدم بیرون داشتم خودم را خشک میکردم که صدای خنده آرزو و ثریا آمد که آمدن داخل و داشتن حرف می زدن بدون اینکه بدونن منم خونه ام. ثریا به آرزو گفت این هنوز اولشه بذار عمل کنی اون موقع میفهمی چی میگم. آرزو ثریا را قسم داد و گفت واقعا علی میدونه با دوست پسرات سکس داری و کاری نداره؟ ثریا گفت آره میدونه و خیلی ام دوست داره کارم را. آرزو گفت خوش به حالت کاش من جای تو بودم. ثریا با خنده گفت حرفام را گوش کنی توهم میتونی جلوی رضا آزاد باشی. بعدش از آرزو خواست که لباس جدید که برای داخل خونه خریده را بره بپوشه. سریع رفتم رو تخت و خودم را زدم بخواب. آرزو آمد داخل منا دید آروم صدام زد . وقتی دید خوابم رفت بیرون و آروم ادامه حرفاش را میزند که منم گوش وایسادم . از حرفاشون فهمیدم ثریا جلوی علی سکس میکنه و آرزو هم با آرایشگر محله که از دوستای خودمه رابطه داره و سکس هم میکنن. خیلی حشری شدم با فهمیدن این موضوع. دلم میخواست جلوم سکس کنن. تو تصورم آرزو را در حال سکس با احمد تجسم کردم و حسابی راست شد کیرم . صدای آیفون آمد که سریع برگشتم روی تخت و خوابیدم. ثریا در را باز کرد و گفت علی داره میاد بالا برو رضا را بیدار کن تا ناهار بخوریم. آرزو آمد در اتاق خواب و صدام زد که بار دوم بلند شدم نشستم و گفتم بیدارم . گفت آب بزن دست و صورتت بیا ناهار بخوریم. منم حالت آدمی خواب آلود را گرفتم و رفتم بیرون ثریا پشت به من پای گاز داشت غذا می کشید .یه شلوارک چسبون پوشیده بود با یه تاپ کوتاه که یه وجب از کمرش لخت بود . توی دلم گفتم کاش زن منم اینطور بود. رفتم داخل و سلام دادم. ثریا برگشت که جوابم را بده دیدم تاپش یقه بازه که سینه هاشو انداخته بیرون. رفتم سرویس آب بزنم به صورتم که علی رسید و شنیدم که به آرزو میگه مبارکه و خیلی خوب شدید و به تنت نشسته. کارم را کردم و آمدم بیرون تا آرزو را دیدم کیرم راست شد. باورم نمیشد آرزو همون آرزوست. یه تاپ بالا ناف که نصف سینه هاش بیرون بود با یه دامن تا بالا زانو که کشی بود و کونش را بزرگ نشون میداد. ازم پرسید نظرت چیه؟ گفتم عالی شدی. گفت اگه لباسایی که برای بیرون خونه گرفتم را ببینی خیلی خوشت میاد و رفت طرف آشپزخانه. موقع غذاخوردن ثریا از علی پرسید کی میریم شمال که علی گفت فردا صبح . ثریا گفت بعد ناهار بریم بیرون که همه قبول کردیم. قرار شد یکم استراحت کنیم بعدش بریم شهربازی. نوشته: رضا واکنش ها : Niloofa1824 1 آموزش تماشای فیلم ها - آموزش دانلود فیلم ها - آموزش تماشای تصاویر لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسالهای توصیه شده