رفتن به مطلب

داستان سکسی زن شوهردار


mame85

ارسال‌های توصیه شده


خوش عهدی یک نامرد
 

کل شب از فکر و خیال خوابم نبرد ، ۵ صبح بلند شدم دوش گرفتم خودم شیو و ۔۔۔ کردم سوتین نپوشیدم فقط یه شورت سفید توری +یه بلوز با جین پوشیدم پالتوم برداشتم و حرکت کردم تو کل مسیر فکر میکردم نمیتونستم اینکار انجام ندم ! فقط یکباره قبل پشیمون شدنش باید انجام بدم مگه چند دقیقه طول میکشه؟تو آینه آسانسور به خودم نگاه نکردم همه چی عالی بود ، ۱۷۴ سانت قدم بود که با کفش ۴/۵سانتیم بلندترم شده بودم ۳/۴ دکمه پیراهنم همونجا باز کردم زنگ در زدم ، در با یه لبخند کریه باز کرد و گفت به به خانوم کریمی تشریف آوردید۔۔۔
نشسته بودم روبروش بعد یکم تعارف و پذیرایی گفتم میل ندارم اومدم سریع صحبت کنیم ، گفت حرف آخر و اول زدم تا راضیم نکنید رضایت نمیدم ، پامو انداختم رو پام سفیدی پام چشمش گرفت پالتوم در اوردم گذاشتم کنارم یه دستی به گردنبندم کشیدم تا سینه‌مم جلب توجه کنه ، خندید و گفت خب حالا میخوای حرف بزنیم تا صبح؟من وقت ندارم چیکار میکنی؟ گفتم شما باید بکنی ۔۔۔خندید نزدیکترم شد صورتش آورد دقیقا نزدیک صورتم گفت شیطون شدی؟حیف تو نیست گیر ابوالفضل کودن افتادی؟اصلا اون چی داره که براش انقدر به آب و آتیش میزنی ماهی دو دقیقه پیداش میشه شوهرته؟! انگشتم رو لباش گذاشتم گفتم بسه نکنه تو مردی؟ بجای این حرفا بگو چیکار کنم رضایت بدی ؟ هیچی نگفت لبش دو سانتی لبم اورد نگام کرد منم چشامو بستم بوسیدمش شروع کرد وحشیانه لب و گردنم بوسیدن کبود شده بود رو مبل دو نفره مطبش خوابونده بود منو سینه هام کبود کرد ، فقط چشامو بسته بودم زودتر کابوس تموم شه بعد چند دقیقه بلند شد جلوم وایساد گفت بخورش ، کیرش ۱۷/۱۸سانت ولی خیلی کلفت بود(سایزش برای من که کیر ابوالفضل ۹ سانت قلمی بود بزرگ بود) شروع کردم با اکراه ساک زدن گفت نگام کن ، زل بزن تو چشام بعد یکی دو دقیقه دستمو گرفت بلند کرد کمربندم وا کرد شلوار و شورتم یجا در اورد نشست رو زمین جلوم پاهامو وا کرد گذاشت رو شونه آروم داخل رون پام میبوسید رسید به کصم یه لیس زد گفت این کص حق منه نه ابول بی عرضه ، شروع کرد به لیسیدن یجور میخورد که نتونستم جلو خودم بگیرم آه و نالم در اومده بود بعد چند دقیقه حس عجیبی پیدا کردم بودم بلند شد چند بار کیرشو رو کصم کشید شروع کرد وحشیانه تلمبه زدن پاهامو بالا گرفته کل وجودم آتیش گرفته بود یهو حس لرزش شدیدی پیدا کردم بعد یکی دو دقیقه به خودم اومدم حس کردم داره با سوراخ باسنم بازی میکنه انگشت میکرد توش یهو سوزش عجیبی تو پشتم حس کردم ناخداگاه جیغ زدم دستش رو دهنم گذاشت بی توجه شروع به تلمبه زدن کرد اشک از گوشه چشام میریخت برم گردوند گفت داگی شو موهامو گرفت کشید با یه فشار واردم کرد بعد ۳/۴دقیقه آبش اومد گفت برگرد بشین جلوم ریخت تو صورت و دهنم گفت قورت بده منم تو جایگاهی نبودم که مخالفت کنم ، با دستمال مرطوب خودمو تمیز کردم لباسامو پوشیدم به سختی قدم برمیداشتم وقتی رسیدم خونه رفتم زیر آب دوش نمیدونم چقد گذشته بود که رو تختم اومدم ولو شدم خوابم برد ، ظهر از خواب با صدای آشنایی بیدار شدم ابوالفضل اومده بود ! نامردی که بقولش وفا کرده بود و منی که بخاطر برگشتنش مجبور به خیانت شده بودم

نوشته: سوین

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

لطفاً اگر به سن قانونی نرسیده اید این سایت را ترک کنید Please Leave this site if you are under 18