arshad ارسال شده در 18 اسفند، 2024 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اسفند، 2024 تجربهی عجیب، واقعی و لذت بخش - 1 سلام دوستان میخوام داستان یک سال گذشتمو براتون بگم که واسه خودم اینقدر عجیب بود و مسیر زندگیمو عوض کرد که نمیدونم خوشحال باشم یا ناراحت داستان از اونجایی شروع میشه که من یه پسر ۳۰ ساله هستم به اسم بهنام شرایط مالی خوب و ورزشکار بدن خوب و فیت مثل خیلی از پسرای هم سن خودم که مجرد هستن دختر بازی میکردم و همیشه حداقل یه دوست دختر رو داشتم و از اونجایی که خیلی شهوتی هستم بیشترین تایمی که پارتنر نداشتم شاید ۲-۳ روز شده باشه همه چیز طبق روال عادی بود تا اینکه با نوشین آشنا شدم یه دختر خوشگل خوش استایل با ادب با پرستیژ محترم و فوق العاده باهوش و تو سکس بی نظیر با اینکه کمتر واسم پیش میومد عاشق بشم یا اینکه یه کسی واسم خیلی مهم بشه ولی نوشین فرق داشت واقعا دوست داشتم باهاش وقت بگذرونم و اونم پایه بود هر موقع که میخواستم پیشم بود و خیلی بهم احترام میذاشت پیش دوستاش خیلی منو بالا میبرد و کارایی که دوست نداشتم رو اصلا انجام نمیداد از نوع لباس پوشیدن تا روابطش رو با من هماهنگ میکرد توی سکسمون هم اون خیلی خوب بود و من هم عالی بودم به گفته خودش چون همیشه سکسمون ۳۰ دقیقه تا ۴۵ دقیقه طول میکشید و من کاملا ارضاش میکردم چون پسر خیلی مقرور و تخسی بودم مدیریت همه امور و همه تصمیما با من بود حتی تو سکس همه چیز تا ۳ ماه اول همینطور پیش میرفت یواش یواش موقع سکس وقتی که داشت کیرم رو میخورد میومد پایین تر و زیر خایه هامو لیس میزد این کارش منو بیشتر تحریک میکرد و نوشین اینو متوجه شد و چون من خوشم میومد تا یه مدت این کارو میکرد یه شب که با هم مست کرده بودیم موقع سکس وقتی داشت زیر خایه هامو لیس میزد گفتش میشه سوراختولیس بزنم منم چون خیلی مست بودم گفتم انجام بده و شاید همه چیز واسم از اونجا شروع شد وقتی اینکارو کرد چنان لذتی در من ایجاد شد که فکر کنم ۵ دقیقه ای ارضا شدم و چنان آبی ازم پاشید که بیهوش شدم صبح که بیدار شدم کلی صبحانه چیده بود و همه چیز عادی بود این موضوع گذشت تا چند روز بعد که دوباره می خواستیم سکس کنیم بر خلاف همیشه که دوس داشتم توکسش تلمبه بزنم ایندفعه دوست داشتم همونطور سوراخمو لیس بزنه و برام جق بزنه ولی چون مست نبودم که بندازم گردن مستی و از طرفی هم غرورم اجازه نمیداد چیزی نگفتم ولی نمیدونستم نوشین خیلی باهوشه بهم گفت بهنام عزیزم دوست داری دوباره همون طوری لیس بزنم سوراختوکه من هم با یه حالتی که نفهمه خیلی دلم میخواد اکی دادم نوشین شروع کرد به لیس زدن سوراخم ولی اصلا به کیرم دست نمیزد که زود ارضا نشم و من داشتم از شهوت میمردم چشامو بستمو پامو بیشتر باز کردم که راحت تر لیس بزنه که بعد از این کارم انگشتشو رو سوراخم حس کردم که داشت ماساژ میداد با این کارش ناخودآگاه ریتم نفسام تغییر کرد نوشین هم که متوجه شده بود اصلا باهام چشم تو چشم نمیشد که معذب نشم و یواش یواش انگشتش رو یه کچول کرد تو و یکم ماساژ داد و لیس میزد با زبونش منی که اصلا تا حالا به این چیزا فکر نکرده بودم داشتم انگشت میشدم و لذت میبردم لذتی که تا حالا نبرده بودم بعد از چند دقیقه کاملا انگشت فاکش تو کونم بود و کیرم تو شق ترین حالت ممکن و داشت با انگشتش تو کونم تلمبه میزد ولی نه جوری که اذیت شم بعد از چند دقیقه که این کارو کرد و همچنان داشت انجام میداد شروع به ساک زدن کرد که فکر کنم به ۳۰ ثانیه نرسید که ارضا شدم یه ارضا شدید بعد از این اتفاق دوست نداشتم باهاش در ارتباط باشم پیش خودم میگفتم حتما فکر میکنه کونیم و چند روزی باهاش خیلی سرد بودم و اصلا بهش زنگ نمیزدم و فقط اون زنگ میزد خیلی برام جالب بود که با اینکه این اتفاق افتاده بود اون خیلی بیشتر منو بین دوستاشو آشناهاش مرد مقتدری نشون میداد یه جوری رفتار میکرد که همه مطمئن بودن من یه مرد تخس و مغرورم که حرف حرف منه و منو حتی به مامانش معرفی کرد و به مامانش گفت بعد از بابا به تنها مردی که میتونم تکیه کنم بهنام با این کاراش من بهش اعتماد کامل پیدا کردم که قرار نیست از این اتفاق کسی مطلع بشه یا غرورم کم و زیاد بشه دوباره همه چیز عادی شد و ما هم سکسمون مثل قبل بود و نوشین تو اون یکی دو ماه اصلا دیگه نگفت بزار سوراختو لیس بزنم یا انگشتش حتی به سوراخم نزدیک کنه ولی من با تمام وجود میخواستم این اتفاق بیوفته اینقدر زیاد که یه شب که خیلی مست بودیم غرورمو کنار گذاشتم و بهش گفتم سوراخمو لیس بزن تو اون وضعیت که رو تخت بودیم و نور هم کم بود در گوشم با صدای خیلی سکسی گفت بگو لطفا اینو که گفت ناخودآگاه فکر کردم رئیس اونه و حق با اونه با صدای لرزون و حسی که پر از تمنا بود و ثانیه به ثانیه احساس میکردم غرور مردونم داره از بین میره و وارد یه دنیای دیگه میشم گفتم لطفا سوراخمو لیس بزن نوشین رفت پایین و پامو داد بالا وشروع به لیس زدن کرد من فکر میکردم چند دقیقه بعد انگشتش رو میکنه تو ولی نکرد و من داشتم از شهوت زیاد میمردم که بهش گفتم انگشتم کن که سرشو اورد بالا گفت باز که یادت رفت بگی لطفا این دفعه انگار فقط تمنا تو صدام بود دیگه از غرور خبری نبود بهش گفتم لطفا گفت دوباره بگو دوباره گفتم نوشین لطفا بهم گفت لطفا چی گفتم لطفا انگشتم کن گفت دوباره بگو چند بار پشت سر هم بگو گفتم نوشین لطفا انگشتم کن لطفا انگشتم کن لطفااااا انگشتم کن که یه دفعه انگشتش رو کرد تو کونم شروع کرد به تلمبه زدن بعد از ۱۵ دقیقه که حالا دیگه دوتا انگشتش تو کونم بود برام جق زد و ارضا شدم و تا دو ماه بعد فقط اینطور ارضا میشدم از یه طرف لذت میبردم و از طرفی فکر میکردم کارم اشتباهه وقتش بود تصمیم بگیرم تصمیم گرفتم که رابطمو تمام کنم به نوشین تکس دادم که دیگه نمیخوام رابطه رو نوشین خیلی محترمانه گفت خارج از سکس و زمانی که رو تختیم من تا حالا رفتاری داشتم که حس بدی بهت بده یا فکر کنی دیگه واسم یه مرد نیستی گفتم نه و واقعا هم همینطور بود گفت پس مشکل چیه من دوست دارم که بهش گفتم میدونم ولی دیگه نمیخوام نوشین گفت یه هفته فکر کن بعد تصمیم بگیر تو این مدت واقعا دلم میخواست ولی غرورم و یه صدایی تو سرم میگفت این کار درست نیست بعد از یک هفته نوشین تکست داد و گفت بهنام بیا مثل قدیم باشیم و سکسمون معمولی باشه فقط با هم باشیم و قرار شد که بشینیم یه شب کنار هم مثل قدیم اون شب رسید تا دیدیم همو کلی همدیگرو بغل کردیم و بعد از خوردن چند پیک وقتی ریلکس شدیم صحبت کردیم و گفت بهنام من هیچ فکر بدی در موردت نکردم تو مرد منی و خیلی دوست دارم دوس داشتم کمکت کنم نسبت به حس پنهانی که در درونت بود ولی اگه دوس نداری انجامش نمیدیم و اینم بدون اینکه تو منو بکنی تا ارضا بشم بیشتر لذت میبرم و در گوشم خیلی سکسی گفت امشب کسمو جر بده موقع سکس که شد من همش اون شبای قبل میومد جلو چشم و واقعا فکر کردن بهشون منو تحریک میکرد تو همین فکرا بودم که عجیبترین اتفاق زندگیم پیش اومد نوشینو دیدم که با یه دیلدو کمری اومد تو اتاق دراز کشید رو تخت گفت بهنام من چشامو میبندم تصمیمتو بگیر اگر دوست نداری این کارو کسمو جر بده اگر دوست داری من کونت و جر میدم تصمیم با تو هستش یا پاهامو بده بالا و بکن تو کسم یا بشین روش اینارو که گفت دنیا واسم یه جور دیگه شد این حرفارو از زبون نوشین داشتم می شنیدم باورم نمیشد و کاری که فکرشو نمیکردم یه روز انجام بدم رو دادم و نشستم روی دیلدو چشاشو باز کرد گفت همیشه میدونستم کونی هستی نوشته: بهنام لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسالهای توصیه شده